پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

حرکت روح مطلق


حرکت روح مطلق

● هگل:
قرن ۱۹ جریان مخالف رمانتیسم ایده‌آلیسم آلمانی بود که بر پایه دیدگاه‌های راسیونالیستی استوار بود. از پیشروان مکتب ایده‌آلیسم می‌توان به هگل اشاره کرد. از این رو فلسفه …

هگل:

قرن ۱۹ جریان مخالف رمانتیسم ایده‌آلیسم آلمانی بود که بر پایه دیدگاه‌های راسیونالیستی استوار بود. از پیشروان مکتب ایده‌آلیسم می‌توان به هگل اشاره کرد. از این رو فلسفه هگل را می‌توان به سه قسمت عمده تقسیم کرد. اول؛ منطق، دوم؛ فلسفه طبیعت و سوم پدیدارشناسی روح.

اول؛ منطق:

دستگاه منطقی هگل یک دستگاه معرفتی مبتنی بر وجود‌شناسی است؛ درست برعکس منطق صوری ارسطو که یک منطق قیاسی است. در این بخش از فلسفه هگل با یک امر ذهنی مطلق یا Gesit روبه‌رو هستیم که هگل در منطق خود از سیر حرکت روح (Gesti) می‌گوید. روح حرکت خود را آغاز می‌کند تا به اوج می‌رسد. روح، امر ذهنی مطلقی است که خود درباره خود چیزی نمی‌داند و به سوی خودآگاهی و چیستی خود حرکت می‌کند تا آگاه شود. از این طریق مقولات در فلسفه هگل به ایده مطلق و خودآگاهی می‌رسند. اما اینکه چگونه مقولات از دل هم بیرون می‌آیند، به این شکل صورت می‌پذیرد که حرکت خود را بدون تعیین و تشخیص آغاز می‌کند. در درون این هستی، نیستی نهفته است که سبب شکل‌گیری آنتی‌تز می‌شود، این چگونگی زاییده شدن مقولات از دل هم را منطق هگل می‌گویند.

دوم؛ فلسفه طبیعت:

مباحث مطرح‌شده در این قسمت از فلسفه هگل درباره به وجود آمدن اشیا در عالم خارج است. در عالم خارج، دارای بُعد و زمان مجرد هستیم و به وسیله این ابزار ماده پدیدار می‌شود.

سوم؛ پدیدارشناسی روح:

اصلی‌ترین قسمت فلسفه هگل را پدیدار‌شناسی روح تشکیل می‌دهد. روح (Gesit) حرکت خود را آغاز می‌کند و در حالی به اوج می‌رسد که چیزی از خود نمی‌داند و با عبور از مراحل سه‌گانه هنر، دین و فلسفه به خودآگاهی برسد. این حرکت روح (Gesit) درست برخلاف فلسفه ارسطویی که دورانی است، حرکت می‌کند در مرحله اول از طریق ذهن و روح انسان خود را می‌شناسد (هنر). در دین مسیحیت خود را می‌شناسد (دین) و در فلسفه به عقلانیت محض می‌رسد و کاملا از جهان ماده جدا می‌شود (فلسفه). حرکت روح مطلق(Gesit)، از نقطه‌ای آغاز برخلاف فلسفه ارسطویی با سیر حرکتی خطی در بستر تاریخی با روش دیالکتیک به خود‌آگاهی می‌رسد. روح (Gesit) اختیار و آزادی ندارد و برحسب جبر حرکت می‌کند تا به خود آگاهی برسد وقتی به نهایت حرکت خود می‌رسد شاهد آزادی مطلق (Gesit) هستیم. اگر عقل را جهان اصلی هگل بدانیم، جهان محسوس نمونه‌هایی عقلی هستند. هگل معتقد است، آنچه معقول است واقعی است؛ یعنی ساماندهی جهان عقلانی است. اگر چیزی را رئال می‌دانید چیزی جز عقل نیست. تاریخ در بستر عقلانیت حرکت می‌کند و هر آنچه محسوس است جز عقل نیست.

حمید جعفری