شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

جوردانو برونو


جوردانو برونو چونان انسان,و نیز چونان اندیشمند, یکی از برجسته ترین نمایندگان روحی و عقلی, و اندیشگی دورانهای جدید است

جوردانو برونو چونان انسان،و نیز چونان اندیشمند، یکی از برجسته ترین نمایندگان روحی و عقلی، و اندیشگی دورانهای جدید است . وی در سال ۱۵۴۸ در شهری به نام نولا(Nola) در نزدیکی ناپل ایتالیا،زاده شد . پدرش سرباز بود . مادرش وی را به نام فیلیپ غسل تعمید داد . در پانزده سالگی ، به یکی از صومعه های کشیشان دومینیکن در شهر ناپل پیوست . و در همین صومعه نام ."جوردانو" بر وی نهاده شد . سیزده سال را در صومعه گذرانید . در این مدت دانش فراوان در زمینه های گوناگون آموخت . استادان وی، پیش از همه، اندیشمندان جهان باستان ، افلوطین و پیثا گوراس (فیثاغورس) ، بودند.برونو همچنین نوشته های اورفه ای و هرمسی را نیز خوانده و تحت تأثیر آنها قرار گرفته بود . وی از آغاز جوانی از اندیشه ها و روشهای خام و ناشیانه زندگی راهبان و کشیشان خشمگین و بیزار بود . و آیینها و مراسم کشیشان را به دیده تمسخر مینگریست . در اتاق حود به جای پیکره های قدیسان مسیحی تنها صلیب بر دیوارآویخته بود . در هجده سالگی درباره یکی از مهمترین اصول مسیحیت، یعنی اصل تثلیث، دچار تردید شد.در همین سالها بود که با نوشته ها و آراء ستاره شناس و جهانشناس بزرگ ، کوپرنیک ، آشنا گردید . و آراء کوپرنیک اثری ژرف و ماندنی در اندیشه و روح او نهاد ، چنانکه در پایان زندگانیش بدان عقاید وفادار ماند . اندیشه های مکتب نوافلاطونی ، و بسی بیش از آن، اندیشه های متفکر بزرگ سده ی پانزدهم میلادی، نیکولاس کوسانوس (Nicolaus Cosanus) در شکل بخشیدن به تفکر فلسفی برونو تأثیر اساسی داشت. چنانچه گفته شد، برونو ازهمان جوانی اندیشه ای بیباک و حتی گستاخ داشت و از این رو همواره هدف انتقاد و سرزنش ، و حتی دشمنی کشیشان کوته فکر بود.به هرجا پا می نهاد پس از چندی به الحاد متهم میشد. این"فیلسوف سرگردان" - نامی که بر او نهاده بودند- تقریباً همه ی زندگانی خود را به دربه دری گذرانید.پس از اینکه در ایتالیا زندگی خود را در خطر دید و ازهرسو آماج تیر تهمت الحاد قرار گرفت ، درسال ۱۵۷۶ از ایتالیا گریخت. و از همین زمان سرگردانی او در شهرها و کشورهای اروپایی آغاز شد.خود او در جایی می گوید : "عقیده ی من آن است که هر گوشه ای از زمین میهن فیلسوف واقعی است."وی مدتی را در ژنو گذرانید . ژنو در آن زمان مرکز فرمانروایی کالون بود . برونو به زودی از خشکی و تعصب فرقه کالون ، و بویژه جهان بینی ایشان که آزادی اراده را انکارمی کرد و تکیه بر تقدی الهی داشت ، بیزار شد ، و مخالفت خود را با عقاید کالون آشکار ساخت ، و بر اثر این مخالفت به زندان انداخته شد. پس از آزاد شدن، به فرانسه رفت و در سال ۱۵۸۱ به پاریس رسید. وی همواره و در همه جا عقاید خود را در کمال بی پروایی در نوشته ها و سخنرانیهایش اظهار می کرد . در سال ۱۵۸۳ به انگلستان و به شهرآکسفورد رفت. برونو بسیاری از مهمترین آثار خود را در انگلستان نوشت.در سال ۱۵۸۵ بار دیگر به پاریس بازگشت،و در آنجا یک سلسله سخنرانی ایراد کرد. پس از آن به آلمان رفت ومدتی را در شهرهای مختلف آلمان گذرانید؛ و در دانشگاههای آنجا تدریس کرد . در این سرزمین ، برونو چونان اندیشمندی جامع و آگاه مورد تحسین بود . اما درباره وی می گفتند که هیچ نشانه ای از دین در وی سراغ نمی توان کرد. برونو در مدت اقامتش در آلمان برخی از نظریات برجسته خود را به قلم درآورد . وی که دیگر از سرگردانی و دربه ذری آزرده شده بود ، به دعوت یکی از اشراف ونیزی(جیوانی موچنیگو)، در سال ۱۵۹۱، به ایتالیا بازگشت . موچنیگو از برونو درسهایی برای تقویت حافظه یاد می گرفت ، ولی چون در این راه زیاد پیشدفتی نکرد، گمان برد که استاد،راز را از او پنهان می دارد.از اینرو، به وی بدبین شده و از سوی دیگرهم ، از نو آوریهای آن فیلسوف پرسخن و بی احتیاط سخت برخود می لرزد . هنگامی که برونو قصد بازگشت به فرانکفورت را داشت ، موچنیگو، به راهنمایی کشیش ویژه خود، بازجویان تقتیش عقاید را - که مدتها در پی او بودند- آگاه می سازد و برونو در ۲۳ مه ۱۵۹۳ ، به زندان افکنده می شود.موچنیگو، علت این رفتار با دوست خود را ، به بازجویان چنین گفته بود که ( برونو، با همه مذاهب مخالف است... مسیح و حواریون را متهم می کند به اینکه مردم را با معجزات دروغین می فریفته اند ...و همه راهبان خرند و زمین را با ریاکاری و آزمندی و زندگی شرارت بار خود آلوده می کنند و فلسفه باید جای مذهب را بگیرد.) در طول هفت سال ، دستگاه تفتیش عقاید ، چندین بار وی را محاکمه کرد و سرانجام این حکم را صادر نمود :" زندانی بیدین، هنوز از اندیشه های نو پردازانه خود دست برنداشته و همچنان بی توبه و سرکش و خود سر باقی مانده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.