دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

تحولات فلسطین به کدامین سوی می رود


تحولات فلسطین به کدامین سوی می رود

اینک ما به لحاظ کلیدی برای تصمیم گیری در منطقه نزدیک می شویم لحظاتی که نه با یک چرخش, ماهیت شان را آشکار می سازند و نه با اعلام یا رد کشور مستقل فلسطینی تعیین تکلیف می شوند, بلکه تصمیماتی چنان مهم و کلیدی در گلوگاه تاریخ که می تواند در کشیده شدن به سوی جنگ یا صلح در منطقه تعیین کننده باشند تنها شناخت درک اهمیت تصمیمات است که سرنوشت آن را رقم خواهد زد

اینک ما به لحاظ کلیدی برای تصمیم گیری در منطقه نزدیک می شویم. لحظاتی که نه با یک چرخش، ماهیت شان را آشکار می سازند و نه با اعلام یا رد کشور مستقل فلسطینی تعیین تکلیف می شوند، بلکه تصمیماتی چنان مهم و کلیدی در گلوگاه تاریخ که می تواند در کشیده شدن به سوی جنگ یا صلح در منطقه تعیین کننده باشند؛ تنها شناخت درک اهمیت تصمیمات است که سرنوشت آن را رقم خواهد زد، نه سخنرانی جلوی دوربین های رسانه ها یا حتی سخنرانی های احساسی و تصمیماتی مقطعی. پس اجازه دهید تا آن را بشکافیم.

تصمیم گیری درخصوص پذیرش کشور مستقل فلسطینی به عنوان عضوی از سازمان ملل یا عدم پذیرش آن، به معنای انتخابی در گلوگاه تصمیم سازی منطقه است که دومینویی از تحولات آتی را به شکلی خودکار در پی خواهد داشت. مسأله این است که آن انتخاب تنها یک تصمیم نیست، بلکه گزینش سلسله ای از وقایع است که تنها از پس یک تصمیم می آیند. عدم پذیرش کشور مستقل فلسطین به معنای حرکت جهت تداوم گفتگوهای صلح نیست، بلکه به معنای پایان مذاکرات صلح است. چرا که آن آخرین تلاش محمود عباس است و او به همراه آخرین تلاش های صلح کنار خواهد رفت. این به معنای آن است که حتی سایر صلح طلبان نیز شانسی برای پیروزی در انتخابات آتی فلسطین نخواهند داشت، چون آلترناتیوی را رو نکرده اند و عملاً راه حل ها به سوی گروه های تندرو کشیده می شوند. ایالت متحده از همین اینک نیز می توانید نتیجه دفاع یک سویه خود را از اسرائیل در منطقه ببینید. اشتباه نکنید، کسانی که طرح کشور مستقل فلسطینی را مطرح کرده اند، تندروهای فلسطینی نیستند، بلکه همان صلح طلبانی هستند که حاضر به مذاکره با طرف اسرائیلی شده اند و شما برای روی کار آمدن شان به حرف های دوستان اسرائیلی خویش اعتماد کرده بودید که مانع اصلی را یاسر عرفات معرفی می کردند و محمود عباس را آن شخصی می شمردند که برای این تصمیم کلیدی لازم است! اما اینک با او به تفاهم نرسیده اید که هیچ با تهدید سعی دارید تا مانع او شوید؟! پس معلوم شد که اشکال از طرف اسرائیلی است که با اشخاصی که حتی خود به عنوان آلترناتیو مطرح می کند نمی تواند به توافق برسد، گر چه همان یاسر عرفات نیز با طرف های جدی اسرائیلی به توافق اسلو رسیده بود و این تندروهای اسرائیلی هستند که به هیچ قیمتی نمی خواهند به تشکیل کشور مستقل فلسطینی تن دهند.

هم اینک نیز فرانسه پیشنهاد کنفرانسی را داده که حکومت خودگردان پذیرفته، ولی اسرائیل و آمریکا آن را قبول نکرده اند که دلیلی دیگر بر جدی نبودن طرف مقابل برای گفتگوهای صلح و پیروی کورکورانه آمریکا از آن هاست. با بن بست رسیدن راهکارهای گروه هایی از فلسطینیان که طرفدار گفتگو و صلح اند، در هر انتخابات آزادی، این گروه های دیگر فلسطینی هستند که رأی خواهند آورد؛ گروه هایی که نه تنها همچون تندروهای اسرائیلی گفتگوها را قبول ندارند، بلکه حتی اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند و تنها جنگ و ناآرامی و عدم امنیت برای اسرائیلیان در منطقه است که حس انتقام آنان را آرام خواهد ساخت؛ همان احساس نفرتی که برخاسته از نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان برای کشور مستقل است و تنها اشک های شوق برای چنین اتفاقی است که می تواند شعله های انتقام را خاموش سازد، و گرنه دیگر طرف شما هرگز صلح طلبان و مذاکره کنندگان نخواهند بود.

یکی از دلایل نزدیکی حماس و حکومت خودگردان نیز همین مواضع غلط شما بوده که عملاً موجب تضعیف موقعیت صلح طلبان شده اید. این تنها شامل فلسطین نمی شود و در تمامی کشورهایی که دیکتاتورهای حامی آمریکا کنار رفته اند، دولت های دموکراتیکی که سر کار آمده اند، هرگز چون گذشته مواضع یکسانی را برای دهه ها هماهنگ با شما در پیش نخواهند گرفت و حتی اگر دولتی در یک مقطع از مواضع یک طرفه شما نسبت به اسرائیل حمایت کند، تنها چهار سال دوام دارد و احزاب و گروه های مخالف سر و کار می آیند و آن هم گروه هایی که منافع اعراب را تأمین می کنند، نه خواسته های شما را در ازای ماندن بر سر قدرت. اگر مشاوران خاورمیانه شما از اوضاع آن اطلاع درستی به شما داده بودند، نمی بایست اولین سخنرانی تان را در منطقه در کشور مصر انجام می دادید؛ جایی که نخستین امواج قیام های منطقه از آنجا برخاست. سخنرانی های زیبای شما بیشتر در غرب است که جذاب فهمیده می شود و در نزد افکار عمومی اعراب، شما حتی در جایی چون لیبی که با دخالت نظامی موجب سقوط دیکتاتورش شدید، می اندیشند تنها بدان سبب است که نفت دارد و از همین سبب است که همان راهکار را برای سوریه دنبال نمی کنید، چون فاقد نفت است. جدای از توافق یا عدم توافق ما با این تعبیرها، آن ها افکار عمومی واقعی موجود در نزد اعراب است و عدم امکان دخالت نظامی شما در کشورهای دیگر به سبب وتوی سایر اعضاء شورای امنیت، بدان معنی است که حتی همان سخنرانی های احساسی را نیز که به شکلی جادویی تحولات منطقه را به سوی خود تعبیر کنید، وجود نخواهد داشت.

علاوه بر آن، بزودی برتری نظامی استراتژیک اسرائیل در منطقه از همان طریقی از بین خواهد رفت که در جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب پدید آمد و قابلیت های نظامی کشورهای منطقه حتی بدون نیاز به دستیابی به سلاح هسته ای، بلکه با افزایش تصاعدی آسیب پذیری اسرائیل در مقابل تکنولوژی جدید، معنای عدم امنیت واقعی را نشان خواهد داد؛ همان نکته ای که دولت میانه رو سابق اسرائیل و دولت پیشین آمریکا بدان پی برده بودند. این به هیچ وجه یک تهدید نیست، بلکه مشاهده روند تحولات آینده از افق امروز است. شما اولین رئیس جمهور آمریکا نیستید که با شعار صلح طلبی بر سر کار آمد، اما سر از جنگ در آورد و نخستین تصمیم گیرنده درخصوص طرح صلح فلسطین و اسرائیل نیستید که با بازی تندروهای اسرائیلی، آلترناتیوهای تان با شکست مواجه شد و نخستین رئیس جمهور آمریکا نیز نخواهید بود، هنگامی که بر سر قدرت بودید، تصمیماتی را گرفتید که خیال می کردید ضروری بود، اما پس از کنار رفتن از قدرت فهمیدید که آن بزرگترین اشتباه شما بوده است.

شعارهای صلح طلبانه شما، موجب شد که از گمنامی به شخص اول آمریکا بدل شوید، اما اینک با نظرات کارشناسان و نظامیان، نه تنها جنگ و حضور نظامی را در عراق و افغانستان پایان نبخشیدید، بلکه آن را به کشوری هایی جدید، یعنی پاکستان و یمن هم ارتقاء دادید. درست است که قبل از به قدرت رسیدن در آن اظهارنظرهایتان صداقت داشتید، اما اینک کارشناسان و متخصصان، شما را از آن باز می دارند، ولی چیزی را که نادیده گرفته اید، آن است که بوش رئیس جمهور آمریکا نیز با نظر همان کارشناسان به جنگ در منطقه رضایت داد و او نیز چون شما پیش از انتخاب شدن شعار و تصمیم به جنگ را نداشت! هیچ کس از مادر جنگ طلب بدنیا نمی آید، و انسان ها تنها در شرایط و موقعیت های مختلف است که به جنگ تن می دهند و همواره نیز مصلحتی موجب آن می شود و هیچ کس بدون دلیل جنگ نمی کند، مگر این که جنون داشته باشد. با این همه، مردان بزرگ نیز همواره با تمامی دشواری گام های موثر و تصمیمات درست، اما دردناک خود را برداشته اند و حداقل در مورد رئیس جمهوران آمریکا، دو تصمیم مهم پیمان کمپ دیوید و قرارداد اسلو شاهدی بر آن است.

اینک ما بهتر معنای این سخن رقبای جمهوریخواه انتخابات پیشین آمریکا را درک می کنیم که هشدار می دادند: آمریکا روزی را نبیند که شخصی چنان کم تجربه در آن به قدرت رسد که با شروع دوران ریاست اش، مشغول گذراندن دوره کارآموزی باشد. فلسطین به عنوان کشور مستقل به زودی تشکیل خواهد شد، امروز یا فردا، چون آن بازی بزودی تمام خواهد شد، اما دوران شما به سرعت در حال پایان است و تنها یکی از میان میلیون ها نفری خواهید بود، که در تله تندروهای جنگ طلب فرو افتادید و به جز مشتی شعار و حرف های قشنگ که هرگز عملی نکردید، تنها چیزی است که به یادگار خواهید گذاشت. مردان بزرگ صلح تنها کسانی هستند که توان درک تصمیمات درست را در نقاط عطف تاریخی داشته باشند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز