چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

یک اشک فاصله


یک اشک فاصله

بر سینای همین دشت تپه حراج می کنند
یک چشم فاصله دارند
چشم های عشق
چه حس غریبی
سال ها بود که پشت پلک هایت
گریه نریخته بودم
نگو هنوز زود است
و این حادثه جایش اینجا نیست
امروز هیچ …

بر سینای همین دشت تپه حراج می کنند

یک چشم فاصله دارند

چشم های عشق

چه حس غریبی

سال ها بود که پشت پلک هایت

گریه نریخته بودم

نگو هنوز زود است

و این حادثه جایش اینجا نیست

امروز هیچ ساحلی دریا را باور نمی کند

حتا

اگر فصل فصل درو هم باشد

چه کسی خواب هزار ساله ی داس را بیدار می کند

عشق قباله ی نوشته شده ی نرسیدن

و از رمی جمرات تا منای اسماعیل

شیاطین آویزانند

هنگامه ی سختی همین جاست

آنجا که برای در آغوش گرفتن

حجرالاسود لب ها

به تنهایی کافی نیست .

عابدین پاپی