شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
سیاستگذاری های پیدا و پنهان
اینجا/ دیوار هم/ دیگر پناه و پشت کسی نیست
کاین گور دیگری ست که استاده ست
...
در خانههای خاکی خواب آلود/ جیغ کدام مادر بیدار است/ که در گلو نیامده میخشکد
(مرحوم قیصر امینپور)
این سطرها چند نمونه از صدها و بلکه هزاران تصویر درشتناک از واقعیتهای جاری در یکی از زشتترین رخدادهای اجتماعی به نام جنگ است.
واقعیاتی که در اشکال و فرمهای بسیاری لباس کلمات به تن پوشیده و در ابیات و سطرهای شاعران دنیا به عنوان ارجاع خارج از متن، زخمهای عمیق روح انسان را در تئاتر شعر جنگ بر صحنه زبان اجرا کردهاند.
ذیل این عنوان کلی (شعر جنگ) فصلهای متنوعی بر اساس شکل ورود، نحوه برخورد و رنگ فرهنگ هر ملت در مواجهه با این پدیده، پیدا و تعریف میشوند؛ فصلهایی از قبیل مقاومت، دفاع، تجاوز و حماسه، ایثار، فداکاری و... .
با نگاه به این عناوین، جنگ در هر زمانی و در کشورها و اقوام مختلف به یکی از این نامها امضا میشود.
وجه مشترک همه این سرفصلهای ادبی که میتوان همه آنها را با همین وجه امضا کرد، عبارت ترکیبی شعر ضد جنگ است.
این گزاره منطقی به قدری با فطرت انسانی بشر همرنگ و هم خون است که به محض تصور، تصدیق شده و نیاز چندانی به اثبات ندارد و با همین نسبت همه فصول ادبی از قبیل حماسه، ایثار، صلح و... ذیل عنوان کلی ضدجنگ قرار میگیرد.» (و چه دعواهای بیهوده و بی سرانجامی که در این سالها بر سر این واژه بینوا نشد! نزدیک است جنگ شود)!!
مرحوم منوچهر آتشی در نوشتاری پیرامون موضوع ادبیات مقاومت مینویسد: اگر قرار است سرب و چدن و آهن و گلوله شلیک شده در طول جنگ به تندیس هنری تبدیل شوند، اول باید «قالب»ها از همان قماش، پرداخته گردند. کورهها «دل آدمها» به وجود آیند و گدازهها در قالب ریخته شوند و.. .
این انگاره نغز مرحوم آتشی را دستگیره میکنم برای بیان این نگرانی که از نگاه بسیاری، پنهان مانده است.
آسیبی که به نظر میرسد شناخت و فهم روش برخورد با آن راهکار اصلی و فراموش شده مدیریت این حوزه از ادبیات بوده و هنوز هم هست:
برای پرداختن اهل هنر و فرهنگ جامعه به هرکدام از فصلهای مهم یا مورد نظر در تاریخ جامعه (در اینجا موضوع جنگ یا دفاع مقدس)، علی الخصوص پس از گذشت زمان، ابتدا باید نگاه و تماشای ایشان را بدین سو جلب کردو بعد فرصت گداختن داد... .
آنگاه توضیح و تعریف دقیق ارائه کرد و فرصت پرداختن قالب داد، بدین معنا که در اولین قدم، نقطه آرمان و قله مدیریت ادبیات جنگ، ایجاد دغدغه و شوق برای نگاه به - روز واقعه- است؛ ماحصل این جلب تماشا، تولید آثار ادبی فراوانیست که میتوان آن را گالری نقاشی بزرگی دانست با تابلوهای نقاشی متفاوت و گونهگون که ما حصل تماشای اهل قلم و هنر به صحنههای مختلف این موضوع است.
بهعنوان مصداق بحث میتوان به مدیریت این پروسه در غرب توجه کرد (برای مصداقهای مختلفی از قبیل جنگهای جهانی، هولوکاست و...)، که گامهای خود را دقیقاً با همین ترتیب و توالی عنوان شده برداشتهاند.
تولید انبوه متون ادبی و فیلمهای سینمایی با سلیقههای متفاوت (آنقدر که گاهی از شدت تضاد با خواست متولیان فرهنگی و سیاسی آن جوامع، به درد پخش از شبکههای ما نیز میخورند)! را میتوان یکی از نمودهای مهم این باز کردن فضای اندیشه و نگاه دانست.
پس از ایجاد این شوق و انگیزه اولیه بود که با سیاستگذاریهای پنهان و پیدا و برنامهریزیهای خاص به سمت تربیت نگاه و ایجاد قالبهای خاص قدم برداشتند.
این دو گام مدیریتی که وقتی با توالی درست و به هنگام برداشته شوند، میتوانند به راحتی تهمتی به اسم هولوکاست را مبدل به یک ایدئولوژی پذیرفته شده و انکارناپذیر سازند، در مدیریت فرهنگ و ادبیات جنگ در کشور ما دقیقا بر عکس برداشته شد و صد البته بسیار ناشیانه و توسط بیگانگان نسبت به این حوزه؛ واین همان آسیب جدی است.
نگاهی هر چند اجمالی به دغدغهها و درد دلهای هنرمندانی که در این سالها در حوزههای مختلف هنری و ادبی به نوعی با این موضوع درگیر بودهاند، شاهد صادقی بر این گزاره نگران کننده است.
با تکیه برهمین مقدمه کوتاه وارد سرسرای اصلی این نوشتار میشوم:
جشنواره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس (صرف نظر از تمام آسیبهای جدی که در حوزههای سیاستگذاری و اجرا به آن وارد است) را میتوان ارزیابی کارنامه یکساله جریان ادبیات دفاع مقدس دانست.
آنچه که این قلم را برای ورود به این حوزه مهم ترغیب کرد، مشاهده بعضی از علائم امیدوارکننده در نگاه داوران این جشنواره در حوزه شعر پایداری بود.
وقتی در بین برگزیدگان نهایی جشنواره در دو سال گذشته، در حوزه شعر به نام رضا کاظمی (که نه جزو نامهای همیشگی این حوزه است و نه عضو گروه و باند و...) برخوردکردم ناخود آگاه این حس کنجکاوی در من ایجاد شد.
چنین انتخابی میتواند خبر از تغییر نگاه مثبت، در داوری آثار و مطابق با گام اول مورد اشاره در این نوشتار بدهد، چرا که در بررسی محتوا و ساختار زبانی شعر رضا کاظمی به عنوان یکی از شاعران دهه هفتاد به این سو، او را شاعری عاشقانه سرا(عشق به معنای عام آن) و ساختار شعر او را ساختاری در ادامه فرم و شیوههای ساختاری بعضی از متقدمین مثل فروغ و گاهی احمد رضا احمدی مییابیم.
شعری که با عبور از چراغ قرمزهای خیالی شعر دفاع مقدس و به دور از پیش داوری یا موضعگیریهای دور از واقع یا اعلام انزجارهای شعاری و خالی از شعر با حرکتی آرام اما تعالی جو، نگاهی کاملا انسانی و عاطفی به موضوع دارد؛ نگاهی که هم در شعرهای دهه ۶۰ (خط شکنانی مثل قیصر امینپور، سیدحسن حسینی و سلمان هراتی را استثناء کنید) و هم در تقلیدهای جوانانه شاعران امروز از آن قلههای بلند، کمتر به چشم میخورد.
اگر قرار است سرب و چدن و آهن و گلوله شلیک شده در طول جنگ به تندیس هنری تبدیل شوند، اول باید «قالب»ها از همان قماش، پرداخته گردنداینکه برای فهم یک شعر و ارتباط برقرار کردن با فضای مفهومی آن، نیازمند به اطلاع از یک سلسله آگاهیهای خاص نباشیم، یکی از مهمترین ویژگیهای زبانی یک شعر است که میتواند شعر را از محدوده زمان و قفسهای تنگ مناسبتی آزاد کرده و اوجی بلند به پرواز او بدهد.
نمونههای مطلب فوق را در اشعار کاظمی بسیار میتوان یافت، که به بعضی از آنها اشاره میکنم.
تصویری که او از مراسم تشییع شهید از زبان همسر او میدهد، تصویریست که جدای از زیبایی و کشف برای نگاه مخاطب امروز هم فهمیدنی است و برای ارتباط برقرار کردن با آن نیاز به حضور در جبههها و آن دوران خاص نیست:
می خندد به من/ به تو/ به ازدحام سوگواران/ کودکم میخندد، اما/ بی حضور تو/ دنیا واقعاً غم انگیز است.
(یک سبد خاطره، یک سینه حرف ص ۱۱۰)
ویا وقتی از زبان یک همکلاسی شهید حسرت مینویسد:
«بهشت آن طرف کفشهایت بود» پسر!
من نمیدانستم.
نمی دانستم کجای جغرافیای کلاس
پشت کدام نگاه
دری به خنده خدا باز میشود. (همان ص ۳۳)
نگاه انسانی او وقتی که از تنهایی و چشم انتظاری همسر یا مادر شهید میگوید، عریانتر میشود، نگاهی که از همه شعارهای مناسب سالهای پیشین خالی است و به اندوهی عاشقانه یا مادرانه اشاره دارد:
تنهاییام بی تو
کودکی است که در آغوش میگیرم
شیر میدهم.
تنهاییام را شیر میدهم،
میخوابانم / بزرگ میکنم
تنهاییام بزرگ شده است. مرد!
نمیآیی! (همان ص ۵۹)
نکته قابل تامل دیگری که در شعرهای کاظمی قابل اعتنا و حتی الگوبرداری است، تاثیر از کشفهای زبانی و شعری گذشتگان و استفاده مطلوب از آنها در ساختار شعر خود است، استفادهای که حاکی از برخورد عمیق و نگاه معناگرای او با مفاهیم ارائه شده در این شعرها دارد که من به دو نمونه اشاره میکنم:
وسکوت/ دسته گلی بود/ میان حنجره من (یدالله رویایی)
و کاظمی مینویسد:
دسته گلی در حنجرهام
دیروزهای خاطره را
میشکفد/ هر صبح، هر شام
بیرق فریادی در سینهام
بادهای موافق را/ میوزد
هر صبح، هر شام
می رویم گل انار... (همان ص ۱۹)
و یا این شعر:
می روم مادر که اینک کربلا میخواندم
از دیار دور، یار آشنا میخواندم
(مرحوم سیدحسن حسینی)
و کاظمی مینویسد:
بازت داشتم از رفتن/ با سحر آوازهای نخوانده
و سرمای ابرهای نباریده/ اما رفتی.
از میان شکستههای آینه/ و تکههای آفتاب
بر پلی از رنگین کمان گذشتی
رفتی تا ماه، تا گل سرخ
تا سِحر آواز پرنده ای
که از دور تو را میخواند (همان ص ۲۲)
می بینیم که نگاه حماسی و شعاری مرحوم حسینی که البته با مقتضیات زمانی آن روزگار، نگاه درستی هم بوده، به چه زیبایی به نگاهی کاملا نمادین و درونی تبدیل شده است.
در شعرهای کاظمی نقاط سایه هم وجود دارد که جای بحث و نقد فراوان دارند؛ اشکالاتی که گاه شعرهای او را به شدت تکراری و کسالت بار میکنند.
مشکلاتی از قبیل حشوهای بی مورد، شعار دادن و گاهی هم استفاده از عناصری که برای ارتباط برقرار کردن با آنها نیازمند آگاهی از یک سلسله روابط و تناسبهای حاکم بر فرهنگ و گفتمان دوران دفاع مقدس هستیم.
برای رعایت اختصار از ذکر مثالهای این اشکالات خودداری میکنم و تنها به یک نمونه از آخرین نکتهای که اشاره کردم (یعنی شعری که برای فهم آن باید اطلاعاتی از موضوع مطرح شده، کسب کرده باشیم) بسنده میکنم:
«هور/» از هیبت آن همه خورشید/ به خود لرزید/ در آوندهای نیزار/ بالا رفت / به آسمان پاشید« /هور» تا همیشه «مجنون» شد!
(یک سبد خاطره، یک سینه حرف ص ۳۸)
در پایان این مجال، ذکر این نکته ضروریست که، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، ضرورت تغییر زاویه نگاه مسوولان امر و حتی خود هنرمندان و شاعران در این حوزه و شرح صدر ایشان است، چیزی که تا امروز کمتر دیده شده !
به عنوان مثال چرا وقتی عبدالجبار کاکایی از دیده شدن نگاههای متفاوت در این موضوع میگوید، بلافاصله شاهد صحنهای بسیار کودکانه از دعواهای سیاسی و جناحی میشویم؟
به هر حال باید پذیرفت تنها همین شرح صدر و مدیریت صحیح است که میتواند باعث خلق آثار متفاوت، با دیدگاههای گوناگون در این حوزه شود و در غیر این صورت آنچه بیش از همه مظلوم واقع خواهد شد (که تا امروز هم شده)! همان نگاه غیرتمند انقلابی و شیعی (که به نظر میرسد مألوف مدیران فرهنگی ما هم باشد) به این واقعه است.
کاظم رستمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست