جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

اساسا چرا مرغ همسایه غاز است


اساسا چرا مرغ همسایه غاز است

دکتر سید حسن علم الهدایی به این سوال کهنه پاسخی تازه می دهد

داستان، داستان زندگی خیلی از ماست؛ داستان زندگی من و شمایی که دایم در تلاش و کوشش هستیم تا بتوانیم شرایط زندگی خود را بهبود ببخشیم و در کار و تحصیل و دیگر عرصه‌های زندگی ترقی کنیم. در واقع همه ما به نوعی در پی نداشته‌هایمان هستیم و این تلاش‌های شبانه‌روزی‌ ما برای رسیدن به همین هدف است. اما آنچه به عنوان مشکلی اساسی در زندگی بسیاری از ما مطرح است و امروز می‌خواهیم با نظرات کارشناسی دکتر علم‌الهدایی، جامعه‌شناس، منشا این مشکل را شناسایی و رفع کنیم، وجود همین نداشته‌هاست. خیلی از ما وقتی در خلوت خود هستیم و یا در جمع خانواده‌ایم، دایم از نداشته‌هایمان می‌گوییم و روزی چند بار شکایت وگله سر می‌دهیم؛ گله از آنچه نداریم و در غم این کمبودها معمولا دچار کشمکش و فشار روانی می‌شویم.

همه ما می‌دانیم که هرگز از فشار ناشی از کارهای روزانه خسته نمی‌شویم و آنچه به تخریب آزاردهنده جسم و روان ما منجر می‌شود آن است که رویکردی منطقی و واقعی به داشته‌ها و نداشته‌های زندگی نداریم. برای همین است که به جای رفع این مشکل، اوضاع را با نابلدی و بی‌مهارتی وخیم‌تر می‌کنیم و در مقام مقایسه، مدام خود را با دیگران می‌سنجیم؛ همسر فلانی، پدر دوستم، دختر همسایه‌مان چنین و چنان‌اند اما همسر من این‌طور و پدر من آن‌طور است. می‌دانم که ضرب‌المثل مرغ همسایه غاز است برایتان تداعی شد. تا به حال فکر کرده‌اید واقعا چرا مرغ همسایه برای ما غاز است؟! تا حالا فکر کرده‌اید چرا ما همواره نیمه خالی زندگی‌مان را می‌بینیم و از نیمه پر آن غافل‌ایم؟ از آنجا که پیدا کردن جواب این سوالات و شناسایی این مشکل و حل آن می‌تواند راهگشای زندگی ما باشد و داستان زندگی‌مان را تغییر دهد و شیرین‌تر کند، گفتگویی با دکتر سید حسن علم‌الهدایی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، ترتیب دادیم تا این مهارت مهم را برای خوب زندگی کردن یاد بگیریم. دکتر به کتاب امثال و حکم دهخدا و شعری از رشید یاسمی اشاره کردند و گفتند به چهار علت مهم، ما نیمه خالی و نداشته‌های زندگی‌مان را می‌بینیم و بی‌جهت خود را می‌آزاریم. بخوانید...

● نظر کارشناس

در این شعر به خوبی به عادت ناپسندی که گریبان اکثر افراد را گرفته است، اشاره شده:

«نعمت ما به چشم همسایه، صد برابر فزون کند پایه/ چون به چشم نیاز می‌بیند، مرغ همسایه غاز می‌بیند» (رشید یاسمی)

۱) اصولا طبیعت و تمایلات انسان به گونه‌ای است که بیش از آنکه به داشته‌های خود توجه کند و آن مزیت‌ها را بشمارد و توسعه بدهد، بیشتر به داشته‌های دیگران توجه می‌کند و آن داشته‌ها نظرش را جلب می‌کند. در حالی که در مورد خودش بیشتر به کاستی‌ها و نقصان‌ها توجه دارد. شاید این حالت و تمایل ما انسان‌ها بتواند به عنوان اولین علت و منشأ شناخته شود. به علاوه گاهی اوقات ما عمل مقایسه را انجام می‌دهیم، یعنی می‌گوییم من چه چیزهایی دارم و دیگری چه چیزهایی! این مقایسه کردن که البته علت‌های مختلفی دارد نیز حکایت از توجه انسان‌ها به کمبودهای خودشان دارد. گویا ما فکر می‌کنیم همه باید مثل هم باشیم. در حالی که مبنای این مقایسه‌ها معمولا غلط است و تنها عایدی که از آنها داریم افتادن در دور باطلی است که نه تنها روابط انسانی ما را تخریب می‌کند بلکه اعصاب و روان‌مان را فرسایش می‌دهد. جلوه کردن نعمت دیگران و مقایسه آن با نعمت‌هایی که خودمان از آن بهره داریم ضرر دیگری هم دارد و آن شکل‌گیری خصیصه زشت ناسپاسی است. یا این کار، یک عادت زشت یعنی عدم تشکر و سپاسگزاری از دیگران در ما شکل می‌گیرد. در واقع شما خدمات آنها را نادیده می‌گیرید و چون در قیاس با داشته‌های دیگران و نعمات آنها قرارش می‌دهید دست کسر به آن نهاده و با این ناسپاسی روابط خود را با دیگران سرد می‌کنید و آنها را می‌رنجانید. عدم شکرگذاری در این افراد حتی در مورد نعمت‌های مختلفی که خداوند به آنها ارزانی کرده است نیز دیده می‌شود. در یک کلام این افراد هیچ یک از نعمت‌هایی را که دارند نمی‌بینند. لذا در مقام سپاسگزاری و شکر آنها نیز برنمی‌آیند.

۲) دومین علتی که ما دیگران را برتر و داشته‌های آنها را بهتر می‌بینیم عادی و تکراری جلوه کردن توانایی‌های خودمان است. انکار زیبایی‌ها، توانایی‌ها و قابلیت‌هایی که از آنها بهره‌مند هستیم در واقع نوعی ناسپاسی و انکار واقعیت‌هاست.

۳) مرغ همسایه‌ را غاز دیدن و توجه کردن به آنچه دیگران دارند، نوعی اعتراض به وضع موجود است. گاهی اوقات، فرد، نزدیکان خود مثل همسر و فرزندانش را با دیگران مقایسه می‌کند و در پی بهانه‌جویی است که بگوید، آنها به فلان دلایل بهتر از شما هستند که البته این کار در ذات خود درست نیست و به دور از انصاف است که ما خوبی‌ها و مهارت‌های اطرافیانمان را نبینیم و فقط عیب و کاستی‌های آنان را به رخشان بکشیم. یک نکته مهم را همین جا متذکر می‌شوم که هر فردی با توجه به نظریه تفاوت‌های فردی در روان‌شناسی که امروزه بسیار مورد بحث قرار می‌گیرد توانایی‌های متفاوتی از دیگران دارد. گرایش‌ها، سلایق و افکار در اشخاص متفاوت هستند و هرکس در جای خود و حوزه مربوط به خودش نیکو و قابل ارزش است.

۴) علت دیگر که شاید بتوان آن را با توجه کردن به داشته‌های دیگران توجیه کرد، تلاش افراد برای خروج از وضعیت موجود و نوعی انتقاد به شرایط ناراحت کننده‌شان است. وقتی ریشه‌های عدم توجه به داشته‌های خود را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که با این کار از خودمان غافل می‌شویم و همواره به دیگران می‌پردازیم و این مشکلات بسیار فراوانی را برای ما به وجود می‌آورد و نه تنها خودمان و آینده‌مان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد بلکه به زندگی فرزندانمان نیز لطمه می‌زند و باعث می‌شود آنها هم مانند ما از زندگی لذت نبرند. شاید حالا که به علل و منشأ چنین نگرش رایجی در جامعه پی برده‌ایدانگیزه کافی برای ترک این دیدگاه غلط را پیدا کنید.

● چرا به این مهارت نیازمندیم؟

توصیه می‌شود هر چه سریع‌تر این نگرش اشتباه را اصلاح کنید چرا که در غیر این صورت هرگز از زندگی خود رضایت خاطر نخواهید داشت و از کسب موفقیت‌ها و دستاوردهای مختلف در زندگی لذت نمی‌برید. اگر افراد این مهارت مهم راکه برای خوب زندگی کردن الزامی است بلد نباشند، باید بدانند که هرگز نمی‌توانند آن را به فرزندان خود و نسل‌های بعد نیز بیاموزند. آیا شما حاضرید لذت خوب زندگی کردن و احساس خوشبختی را از فرزندتان دریغ کنید؟ مطمئن هستم که همه شما دوست دارید این مهارت زندگی را به فرزندانتان بیاموزید اما چگونه در حالی که خود از آن بی‌بهره‌اید، خواهید توانست آن را آموزش بدهید؟ اگر چاره‌ای برای این مشکل زندگی‌تان نیندیشید و همین‌طور مثل گذشته نیمه خالی زندگی‌تان را ببینید، در تربیت کودکان خود نیز از آموزش این نکته مهم باز می‌مانید. در هر سنی که هستید باید بدانید برای فراگیری این مهارت دیر نشده است. انسان می‌تواند در هر شرایطی با تفکر درست، مطالعه و تلاش در جهت پیشرفت خود اقدام کند. ما با اراده و آگاهی می‌توانیم الگوهای غلطی که تاکنون در زندگی داشته‌ایم را اصلاح کنیم. کافی است یک بار دیگر ارزش‌ها، ملاک‌ها و شاخص‌های زندگی خود را به یاد بیاورید و مرور کنید. مثلا ممکن است برای شما پول داشتن یک ارزش محسوب شود، مانعی ندارد اما اگر شما پول داشتن و به دنبال آن رفاه را عاملی برای خوشبختی تلقی می‌کنید و اگر اهل مقایسه‌اید، بنگرید که چه بسیارند افراد ثروتمندی که آرزو دارند فرزندشان به یکی از مدارج تحصیلی یا علمی دست یابد و یا لااقل همانند فرزند شما به این خوبی و بااین انگیزه بالا درس بخواند. این مرور کردن‌های ذهنی دو فایده برایتان دارد چرا که وقتی شما خودتان و در واقع نوع نگرش‌تان به زندگی را اصلاح کنید، الگوی عملی‌ خوبی هم برای فرزندتان خواهید بود. خواه ناخواه وقتی والدین تمام توجه و حواس‌شان به داشته‌های دیگران است، کودکان نیز آن را می‌آموزند و این رفتار در جامعه به عنوان یک هنجار غلط رواج پیدا می‌کند و در واقع افراد برای رسیدن به آنچه آنها به عنوان کمبود احساس می‌کنند، به هر کاری دست می‌زنند و اخلاقیات را زیر پا می‌گذارند.

● چگونگی اصلاح این نگرش غلط در کودکان

▪ قدم اول

بهترین زمان آموزش این مهارت مهم، یعنی توجه به داشته‌های زندگی و برقراری تعادل منطقی بین داشته‌ها و نداشته‌ها، دوران کودکی است. زمانی که بچه‌ها کوچک هستند و تازه متوجه تفاوت‌ها می‌شوند، باید نقطه اوج دقت و توجه والدین برای آموزش این مساله باشد. پدر و مادرها باید از همین‌جا به تفاوت‌های فردی آدم‌ها به صورت جدی توجه کنند و ضمن تشخیص قابلیت‌ها و توانایی‌های منحصر به فرد فرزند خود دقت داشته باشند که هرگز عمل مقایسه را انجام ندهند.

▪ قدم دوم

بچه‌ها از اینکه با هم‌سالان خود در فامیل یا همسایه مقایسه شوند، ناراحت می‌شوند. اگر قصد شما ایجاد رقابتی مثبت و سازنده است، کافی است که به کار بردن واژگان مثبت، «تو هم می‌توانی»؛ «اگر فقط کمی بیشتر تلاش کنی، حتما موفق خواهی شد» و از این قبیل جملات تفکر مثبت‌نگر را به کودکان بیاموزید. حتما دقت کنید که توانایی‌ها و داشته‌های کودک‌تان را یادآوری کنید و اجازه ندهید، ناکامی و شکست‌های کوچک باعث شود او از توانایی‌های خود غافل شده و فکر کند که هیچ چیزی ندارد: «اگر پسر عمویت، درمدرسه فوتبال اول شده در عوض تو هم توانایی این را داری که به خوبی پیانو بزنی، خودت را با کسی مقایسه نکن، با کمی تلاش و تمرین فوتبال تو هم بهتر خواهد شد.» اگر شما کودک‌تان را مدام مقایسه کنید، او احساس حقارت می‌کند. بنابراین نباید برای ایجاد انگیزه از شیوه مقایسه کمک بگیرید.

▪ قدم سوم

شما باید ارزش‌ها و ملاک‌هایی که در خانواده به آن پایبند و معتقدید به فرزندتان بیاموزید و نباید نگران این موضوع باشید که کودک شما با ورود به جامعه و مثلا دیدن افرادی که بعضا توانسته‌اند بدون تلاش و بر اساس یک‌سری روابط و نه قابلیت‌های فردی، به مقامی بالاتر از آنچه استحقاق‌اش را دارد برسد، دچار تضاد با آموزه‌های ما شود. اگر شخصیت کودک‌مان را در خانواده به خوبی شکل داده باشیم و همواره او را پیگیری کنیم که در جستجوی توانایی‌ها و لذت بردن از داشته‌هایش باشد، اگر جواب سوالات او را به خوبی بدهیم تا نکات مبهمی در ذهن‌اش نماند، هرگز با دیدن این موارد استثناء‌ ناامید و سرخورده نخواهد شد. او باید بیاموزد که همواره با تلاش و کوشش است که موفقیت حاصل می‌شود. اگر این موضوع در شخصیت او نهادینه شود، با دیدن فردی که بدون داشتن ویژگی‌های لازم صاحب موقعیت شغلی یا اجتماعی خاص شده نه تنها سر خورده نمی‌شود بلکه می‌داند برای مدت کوتاه خواهد توانست در این پست بماند اما افراد دارای قابلیت به دلیل توانایی ذاتی خود همواره به مدارج عالی می‌رسند.

ضمنا یقین دارد از آنجا که همگان، با ترازوی عدل و قضاوت صحیح، عیار افراد را می‌سنجند، به برتری‌ها و قابلیت‌های او اذعان می‌کنند. نکته مهم آخر در بحث مقایسه کردن، اگر فرزند شما به توانایی‌های خود توجه نکند و داشته‌های دیگران را ببیند، گاهی در کنار تخریب و تحقیر خود دچار حس حسادت و رقابت‌های تنگ‌نظرانه‌ می‌شود. او با این نوع تفکر، افراد و قابلیت‌های آنان را در نگاه دیگران، همکاران یا دوستان زیر سوال می‌برد و روابط خود را با دیگران به این ترتیب متزلزل می‌کند. از عوارض این مقایسه کردن‌ها هر چه بگوییم کم است. بسیاری از نابه سامانی‌های اجتماعی یا خانوادگی مانند طلاق ریشه در همین عدم توجه به داشته‌های خود ومقایسه کردن‌ها و توجه به کاستی‌های فردی دارد.

خلاصله کلام اینکه اگر هر کدام از ما به آنچه خداوند به صورت انحصاری در ما قرار داده است، توجه کنیم و آن قابلیت را رشد دهیم می‌بینیم که چه انسان موفق و خوشبختی خواهیم شد و از زندگی خود نهایت لذت را می‌بریم.

الهه رضائیان