سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

تئوری توطئه یا فرایندهای پنهان سیاسی


تئوری توطئه یا فرایندهای پنهان سیاسی

ساده ترین صورت آشکار زندگی سیاست و در عین حال معمول ترین آن در کشوری نظیر ایران, تمرکز سیاست بر یک پرده منحصر به فرد است جایی سیاست همانند یک نمایش به صحنه رفته است و مردم به تماشای نمایش مذکور نشسته اند

عنوان فرایندهای سیاسی پنهان به طور ضمنی مفهوم توطئه را در عرصه سیاسی متبادر به ذهن می‌کند. مفهومی که در منافشات فکری جامعه ما جایگاه ویژه‌ای دارد. اما این مقاله با عنوان فرایندهای پنهان به جای توطئه، قصد دارد با درکی تازه از مفهوم توطئه‌گری که محصول کالبدشکافی مفهوم یادشده است، رویکردی بدیل را ارائه کند.

آنچه نقادان تحت عنوان تئوری توطئه مورد حمله قرار می‌دهند، دلالت بر نظریه‌ای دارد که حوادث مشهود تاریخی و تحولات آشکار اجتماعی را محصول مستقیم دسیسه‌های پشت پرده گروهی معدود از توطئه‌گران می‌داند. شاید سیدحسن تقی‌زاده در زمره نخستین کسانی باشد که در مناقشات سیاسی این رویکرد تحلیلی را انتزاع می‌کند و آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد:

نمی‌دانم به چه سبب یک مرض عمومی وهم به بسیاری از مردم مملکت ما دست داده که درست مثل وبای مالیخولیا شده و هیچ فرقی با مرض طبی عمومی ندارد و آن این است که یک اعتقاد عمومی پیدا شده که انگلیسیها مثل جن و پری در همه امور دست دارند و مانند قضا و قدر کل امور جارّیه از کوچک و بزرگ و حتی مقدورات اشخاص و ترفیع رتبه مأمورین و انتخاب وکیل برای مجلس و یا انجمن بلدیه و تعیین معلمی برای تدریس در مدارس ابتدایی و مأموریت حاکم جوشقان تابع اراده آنهاست و به انگشت آنها می‌گردد و آنها در تمام امور ایران و ایرانی از صغیر و کبیر مداخله دارند و آنچه بشود و می‌شود لابد آنها چنین خواسته‌اند و آنچه نمی‌شود به این جهت است که آنها نمی‌خواهند و باید هر امری را قبلاً با آنها مشورت کرد و مراقب اشارت آنها بود... (۱)

هنوز هم نقد بسیاری از تاریخنگاریها با اتهام تبعیت از تئوری توطئه با لحنی مشابه ادامه دارد و در سالهای اخیر قوت و حدّت بیشتری هم یافته است. به این ترتیب با اکتفا به قول تقی‌زاده می‌توان ادعا کرد که حداقل پنجاه سال است که توطئه‌گری مورد مذمت قرار می‌گیرد اما با این همه این رویکرد نظری در تحلیل مسائل تاریخی دوام آورده و به حیات خود ادامه داده است. نقاط ضعف تئوری توطئه و خطاهای روش‌شناختی این رویکرد نظری به درستی، از سوی مخالفین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با این همه آنچه مورد نظر نگارنده است عوامل دوام و بقاء این رویکرد نظری است. طبیعی است که اگر در پاسخ به این پرسش که چرا این تئوری به رغم آن ضعفهای روش‌شناختی هنوز از رویکردهای پرنفوذ در تحلیل تاریخی است از اغراض پشت پرده استعمارگران و مستبدین داخلی و... سخن بگوئیم ناخواسته به دام همان نظری افتاده‌ایم که به نقد آن اهتمام کرده‌ایم. به نظر نگارنده آنچه عامل اصلی دوام این رویکرد نظری است، نقاط قوت آن در منظومه رویکردهای موجود نظری از سوی تاریخنگاران ایرانی است :

۱) یکی از عوامل بقاء نظریه فوق نقش‌آفرینی‌های متعدد اقدامات سیاسی پشت پرده در عرصه سیاسی ایران بوده است که چشم از آنان نمی‌توان پوشید تا جایی که منتقدان تئوری توطئه نیز اغلب برای این واقعیت صحه گذارده‌اند. آنها تصریح می‌کنند که اقدامات توئطه‌آمیز بسیاری را در تاریخ سراغ دارند اما باید میان وجود توطئه در تحولات سیاسی و تئوری توطئه قائل به تفکیک شد. آنان به درستی استدلال می‌کنند که وجود توطئه نمی‌تواند ملاک صدق نظریاتی باشد که هر چیز را در عرصه تحولات تاریخی و سیاسی به نیات پلید چند توطئه‌گر پشت پرده تقلیل می‌دهد. اما در تحلیل‌های بدیلی که ارائه می‌کنند، یا اثری از نقش این قبیل اقدامات در منظومه تحلیلی آنان نیست و یا نقشی بسیار فرعی به خود اختصاص می‌دهد. اما مدافعان تئوری توطئه به موقعیت ایران و نفوذ کانونها و شبکه‌های جاسوسی قدرتهای بیگانه و تبانی‌های پشت پرده محافل داخلی علیه نهادهای قانونی و دسایس مختلفی که مستمراً عرصه سیاسی ایران را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد اشاره دارند. با اتکاء به اسنادی که آنان در اثبات آن حجم توطئه‌گریها ارائه می‌کنند، می‌توان متوجه کاستی‌های آن رویکردهای بدیل شد که اصولاً در منظومه تحلیلی خود به طور جدی جایگاهی برای این قبیل اقدامات پشت پرده قائل نیستند. تئوری توطئه اگر هم قادر به دفاع عقلانی از مبانی روش‌شناختی خود نیست اما در مقایسه با پاره‌ای از تحلیلهای بدیل مسائل سیاسی و تاریخی ایران واقع‌بین‌تر جلوه کرده است و به اعتبار رقبای خود واجد نقاط قوتی از این حیث است.

۲) یکی دیگر از نقاط قوت تئوری توطئه در مقابل تحلیلهای ساختارگرایانه نمودار می‌شود. رویکردهای جامعه‌شناختی از تحولات سیاسی و تاریخی عمدتاً متأثر از ادبیات مارکسیستی ــ آن هم نوع عوامانه روسی ــ بوده است. این گروه از تحلیلها اصولاً بازیگران اجتماعی، انتخاب‌ها، شخصیت، پیشینه و نحوه عملکرد آنان را در مقابل ساختارهای اجتماعی که به باور آنان، عوامل تعیین‌کننده تحولات اجتماعی‌اند، به چیزی نمی‌گیرند. این تحلیل‌گران چندان در فشردن واقعیات پیچیده و گسترده در قالبهای تنگ مقولات پیشینی راه افراط پیمودند که رنگ و بوی ایدئولوژیک این قبیل آثار بر وجه علمی آنان غلبه کرد. عملاً با فروپاشی اتحاد شوروی و بروز بحران در گفتار مسلط مارکسیستی فروغ چنان آثاری نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر از نقاط جهان نیز خاموش شد. در مقابل چنین تحلیلهایی نیز، تئوری توطئه از این حیث که بازیگران سیاسی را در کانون توجه خود قرار می‌دهد در بسیاری موارد قانع‌کننده‌تر به نظر می‌رسد.

۳) یادآور شدیم که تئوری توطئه در مقابل تحلیل‌های ساختارگرای جامعه‌شناسی از این حیث که بر رفتارها و انتخاب‌های عملی بازیگران سیاسی تمرکز دارد بعضاً توضیح قانع‌کننده‌تری از تحولات تاریخی و سیاسی به دست داده‌اند اما توجه به بازیگران این رویکرد تحلیلی را مشابه آن تاریخنگاری‌های آکادمیک نساخته است که وظیفه خود را صرفاً نقل ساده و وقایع‌نگاری می‌دانند بلکه مدعی است که قادر است از سطح صوری تحولات سیاسی فراتر رود و تحلیلی از تحولات تاریخی، دست دهد. به همین جهت تئوری توطئه اگر نه در سطح آکادمیک اما در سطح مخاطبان گسترده‌تری ــ حداقل از حیث کمی ــ بسط و گسترش یافته است به ویژه آنکه تحلیل‌هایی که بر تئوری توطئه استوار می‌شد به کار آن دسته از تحلیل‌گران عوامل عقب‌ماندگی ایران می‌آید که عوامل خارجی را در این زمینه مقصر اصلی قلمداد می‌کند.

البته هر آنچه گفته شد به معنای دفاع از تئوری توطئه نیست. بلکه تبیین این واقعیت است که رویکردهای بدیل تئوری توطئه نیز با ضعفهای عمده‌ای مواجهند و دوام تئوری توطئه تا حدود بسیاری به این ضعف‌ها بستگی دارد. تئوری توطئه حداقل از این حیث مردود است که به رغم تمرکز بر بازیگران سیاسی و تصمیم‌ها و انتخاب‌های عملی‌شان در عرصه سیاسی، در عمل تصویری از صحنه سیاست و تاریخ به دست می‌دهد که نسبت به آنچه برحسب تجربه ادراک می‌شود، تصویری ایده‌آلیستی و رازگونه است و از این حیث با تحلیل‌های افراطی ساختارگرایانه شباهت پیدا می‌کند و حتی از آن فراتر می‌رود و امکان بینش و تحلیل علمی و قابل بحث و ابطال تحولات سیاسی را هدم و نابود می‌کند و فرد را در هاله‌ای از اراده‌های شیاطین قرار می‌دهد.

البته می‌توان ــ و ضرورت دارد ــ که میان دو روایت قائل به تفکیک شویم : اول رویکرد افراطی در توطئه‌گری است که مصداق دقیق تئوری توطئه نیز همین رویکرد افراطی است و چنانکه پیش از این یادآور شدیم دستان چند چهره پلید پشت پرده را عامل حوادث و اتفاقات تاریخی می‌داند. البته این رویکرد کمتر با عقل سلیم راست می‌آید و کمتر تاریخنگار متکی به روش علمی است که با چنین رویکرد افراطی به تحلیل مسائل تاریخی روی آورد و متهم کردن هر تاریخنگاری که شبکه‌های توطئه‌گر را در کانون تحلیل خود قرار داده، به این اتهام که متأثر از آن رویکرد افراطی تئوری توطئه است بیشتر به کار مجادلات غیرعلمی می‌آید. این رویکرد افراطی را بایستی از رویکرد دیگری تفکیک کنیم که بدون آن وجه افراطی با استناد به شرایط ویژه تاریخی ایران مدعی است که شبکه‌های توطئه‌گر نقش مهمی ایفا کرده‌اند و شناخت تحولات تاریخی و سیاسی ایران تنها با شناسایی این شبکه‌های پنهان توطئه‌گر میسر است. البته این روایت هم از تئوری توطئه عقلانی‌تر و قابل دفاع‌تر جلوه می‌کند اما از این ضعف روش‌شناختی رنج می‌برد که نمی‌تواند معیاری برای تمیز خود از روایت افراطی نوع اول از تئوری توطئه به دست دهد. چرا که در هر شرایط ویژه دیگری نیز می‌توان مصادیقی از توطئه‌گری در فرایندهای تاریخی و سیاسی نشان داد و اظهار داشت بی آنکه به آن قرائت افراطی باور داشته باشیم در این شرایط ویژه فرایندهای توطئه‌گرایانه را اصل می‌پنداریم. به این ترتیب آن روایت افراطی نوع اول می‌تواند با زبان این روایت عقلانی نوع دوم همه زمینه‌های متنوع اجتماعی و تاریخی را شامل شود و اگر روایت دوم مرزهای منجز خود از روایت اول را عرضه نکند به سادگی به همان روایت افراطی تحویل می‌شود.

برای اطلاع بیشتر از مبانی نظری این بحث به منابع زیر رجوع شود:

۱. David Boswell. Helth, the self and social interaction, in : Social and Cultural forms of Modernity, ed. By Robert Bococl and Kenneth Thompson, polity press, Cambridge, ۱۹۹۵.

Jef Verboren. Goffman’s frame analysis and modern micro-sociological paradigms, in : Micro Sociological Theory, volume ۲, ed. By S.N. Eisenstadt, Sage, London, ۱۹۸۵.

Erving Goffman, The Presentation of self in Everyday Life, penguin Books, U.S.A. ۱۹۷۵.

George Ritzer. Sociological Theory, second edition, Atfored A. knope, New York, ۱۹۸۸, pp. ۳۰۸-۳۱۳.

۱. سیدحسن تقی‌زاده. نامه‌های لندن؛ از دوران سفارت تقی‌زاده از انگلستان. به کوشش ایرج افشار. تهران، نشر فرزان، ۱۳۷۵، ص ۴۹.

محمدجواد غلامرضا کاشی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.