چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آرامش, سیستم ایمنی فرد سرطانی را فعال تر می کند
گاهی متوجه میشویم یکی از نزدیکان یا دوستانمان دچار سختیای شده و آن را از ما مخفی کرده، ممکن است این مشکل و سختی سرطان باشد. معمولا کسی که متوجه میشود به چنین بیماریای مبتلا شده، ابتدای کار در حالت شوک و انکار است...
به همین علت ارتباطهایش را با دیگران محدود میکند. اینکه اطرافیان و دوستان چطور با چنین فردی برخورد کنند، به عوامل متعددی بستگی دارد.
● اول، مدام نپرسید؛ چه شده!
خصوصیات شخصیتی فردی که به سرطان مبتلا میشود، در چگونگی ارتباط برقرار کردن دیگران با او تاثیر دارد؛ مثلا روحیه بعضی از بیماران به گونهای است که اگر مدام از آنها بپرسید چه شده، بگذار کمکت کنیم و... احساس میکنند برایشان مزاحمت ایجاد کردهاید و تحتفشار قرارشان میدهید و حتی اضطرابشان بیشتر میشود. از طرفی همین افراد اگر کسی کاری به کارشان نداشته باشد و سراغشان نرود، ممکن است تصور کنند دیگران آنها را رها کردهاند و دیگر هیچکس سراغشان نمیرود و تنها ماندهاند.
● دوم، رابطه تان نزدیک است یا دور
علاوه بر خصوصیات شخصیتی، نوع رابطه شما با بیمار هم در رفتار و پذیرش او موثر است. به همین علت است که خیلیوقتها توصیه میکنیم حتی وقتی قرار است خبر بیماری را به فرد بدهند، کسانی که از نظر عاطفی به او خیلی نزدیک هستند، حضور داشته باشند تا به بیمار احساس آرامش بدهند.
● سوم، در چه مرحلهای است
در نظر گرفتن اینکه بیمار در چه مرحلهای از سوگ ناشی از بیماری باشد هم در ارتباط برقرار کردن با او اهمیت دارد. بعضی افراد وقتی در مراحل اول سوگواری؛ چه در مرحله انکار و چه در مرحله خشم هستند، اگر دوستان سعی کنند به آنها نزدیک شوند، واکنشهای بدی نشان میدهند چون فکر میکنند دیگران قصد ترحم دارند. گاهی هم اصلا بیماریشان را قبول نکردهاند که بخواهند دلداری و همدردی کسی را بپذیرند.
البته آنچه در فرهنگ ما وجود دارد، متاسفانه با آنچه از نظر علمی پذیرفته شده است، تفاوت دارد.
در فرهنگ ما همه سعی میکنند بیمار را به نوعی خوشحال کنند، سعی کنند به روی او نیاورند که بیمار است و... اما این رفتارها باعث میشود فردی که دچار بیماری شده حس کند به او ترحم میکنند. به همین دلیل گفتم باید به اینکه فرد در کدام مرحله سرطان به سر میبرد، توجه کرد. یعنی باید ببینیم چه مدت از تشخیص سرطان گذشته و واکنش بیمار و خانوادهاش نسبت به این اتفاق چه بوده و الان واکنششان چگونه است.
معمولا بیماران ترجیح میدهند در مرحله انکار و خشم تنها باشند یا فقط افراد خانواده و بسیار نزدیکی را که با آنها احساس راحتی میکنند، میپذیرند ولی حضور افراد دیگر حتی اگر دوستان خیلی دلسوز هم باشند، در این شرایط چندان برایشان خوشایند نیست و ممکن است آزارشان دهد.
● چهارم. بعضی ها حمایت زیادی می خواهند
با وجود آنچه گفتیم، افرادی هم وجود دارند که به علت داشتن شخصیت وابسته، به حمایت بسیار زیادی نیاز دارند و در سختترین لحظات هم دلشان میخواهد دوستانشان کنارشان باشند. دقیقا به همین علت هم میگویم در نزدیک شدن یا نشدن به بیمار سرطانی، به شخصیت او توجه کنید.
● پنجم. بدون هماهنگی نکنید
حالا اگر مدتی از اینکه بیمار متوجه بیماریاش شده گذشته و فرد توانسته باشد تا حدی با مشکل کنار بیاید، مثلا درمان و شیمیدرمانیاش شروع شده و... حضور افرادی غیر از اعضای خانواده و دوستان میتواند برایش مفید باشد اما بهتر است ابتدا در این مورد با اعضای خانواده بیمار مشورت کنیم نه اینکه ناگهان تصمیم بگیریم همگی برای دیدارش برویم یا مهمانیای برای شاد کردن او راه بیندازیم! بیشک نیت شما خیر است ولی این کارها چندان درست نیست چون احتمال دارد فرد تحمل پذیرش آن را نداشته باشد.
● ششم. گروه درمانی مفیدتر است
میتوان گفت برخورد با بیماران سرطانی و ارتباط با آنها مثل شمشیر دولبه است؛ یعنی خیلی وقتها نمیدانیم تنهایشان بگذاریم یا در کنارشان باشیم؟ در جوامع غربی، گروهدرمانی وجود دارد یعنی افرادی که مشکلاتی مشابه هم دارند، در جایی کنار هم مینشینند و در مورد مشکلشان صحبت میکنند که در روحیه بیمار تاثیر مثبتی دارد. به همین دلیل اگر یکی از افرادی که خودش به این بیماری مبتلاست یا چنین اتفاقی برای یکی از نزدیکانش افتاده و شیمیدرمانی شده و موهایش ریخته به او نزدیک شود، بهتر است. این کار کمک میکند حتی اگر بیمار مثلا به علت ریختن موهایش اعتمادبهنفسش را از دست داده، کمتر احساس ناراحتی کند.
● هفتم. تلفن بزنید
ممکن است بیمار به علت از دست دادن موها و تغییر ظاهر ترجیح دهد با دوستانش ملاقات حضوری نداشته باشد، در این صورت بهتر است به صحبت تلفنی با او اکتفا کرد. از طرفی، اگر اطرافیان، فردی که شیمیدرمانی شده و به هر حال تحتتاثیر داروها ممکن است دچار علائم افسردگی و اضطرابی شده باشد و به علت اینکه سیستم ایمنیاش مشکل پیدا کرده یا تغییر ظاهرش، نتواند یا ترجیح دهد زیاد از خانه خارج نشود، تنها بگذارند، با خودش فکر میکند همه رهایش کردهاند! یعنی با وجود اینکه خودش به همه گفته سراغ من نیایید، میگوید حالا من گفتم مرا تنهابگذارید چرا شما تماس نگرفتید، زنگ نزدید و...؟ اینها باز هم حساسیت رفتار با بیماران سرطانی را نشان میدهد.
● هشتم. حمله نکنید!
مشکل اینجاست که ایرانیها یکباره تصمیم میگیرند ۲۰ نفره با گل و شیرینی بروند خانه دوست بیمارشان و کلی آنجا بگویند و بخندند و بگویند موهایت ریخته اتفاقا خوشگلتر شدی و خوشتیپی! تا حال دوست بیمارشان بهتر شود در حالی که بیمار سرطانی شاید آمادگی پذیرش این گفتهها و رفتارها را نداشته باشد. پس هم اینکه چنین بیمارانی را تنها بگذاریم غلط است و هم اینکه همه یکباره برای دیدارش برویم!
گفتن حرفهای شعاری و روحیه دادن بیهوده به کسی که واقعا غمگین است هم عملا شرایط او را بدتر میکند. کسی که سوگوار است، باید با سوگش روبرو شود ولی نحوه انجام این کار مهم است. نباید به بیماری که سرطان دارد بگوییم بیماریات چیز خاصی نیست و خوب میشود یا خدا را شکر سرطان سختتری نداری و... چون با این حرفها احساس میکند به او ترحم میکنیم.
گفتن واقعیت با روش آرام بهترین کار است مثلا اینکه خواهر من هم سرطان گرفته بود و حالا با شیمیدرمانی، حالش خیلی بهتر است! تعریف نمونه درمانهای موفق در عین اینکه درد فرد را کوچکتر جلوه ندهیم، بسیار مفید خواهد بود. باید درد واقعی فرد را درک کنیم تا احساس بدی در او ایجاد نکند. اصلا اینکه افراد دوست ندارند در شرایط سخت اطرافیان را ببینند، همین است که تحمل دلخوشی دادنهای الکی را ندارند. .
● نهم. پرشورها بیشتر آسیب میبینند
افرادی که در جمع پرشور و پرانرژی و با اعتمادبهنفس هستند، وقتی دچار بیماریهای سخت و صعبالعلاج میشوند، بیشتر آسیب میبینند و واکنشهای خشم بیشتر از آنها سر میزند و کمتر دوست دارند دیگران را ببینند چون احساس میکنند اگر مثلا کسی آنها را پس از شیمیدرمانی در حال ضعف و بیماری ببیند، خیلی بد است! از طرفی همین افراد به محض اینکه دوستان و اطرافیان مدتی از آنها خبر نگیرند و سراغشان نروند، یا خود میگویند: «دیدی حالا که ظاهرم تغییر کرده و بیمار شدم، دیگر هیچکس مرا دوست ندارد!» این بیماران به حضور دیگران نیاز دارند اما غرورشان اجازه این کار را نمیدهد و ارتباط برقرار کردن با آنها سختتر است. البته، افرادی که شخصیت وابسته دارند و احساساتیترند، معمولا سریعتر به محبت اطرافیان نیاز پیدا میکنند و آنها را میپذیرند.
● چه کنیم؟
بهترین کار این است که با توجه به شناختی که از دوست بیمارمان داریم عمل کنیم. قبل از هر کار، هم باید با نزدیکان درجه یک او مثل خواهر و برادرش، تماس بگیریم تا مثلا اگر تلفنهایمان را جواب نمیدهد، به او پیغام دهد که ما تماس گرفتهایم و گفتهایم دلمان برایش تنگ شده. بگوید ما مشکلش را میدانیم و میخواهیم برای دیدنش بیاییم ولی اگر مزاحمش هستیم، این کار را انجام ندهیم. خوب است برایش پیغام بگذاریم که دوست داریم کنارش باشیم ولی تصمیمگیری را به عهده خود او میگذاریم تا هر وقت حوصله داشت، اشاره کند تا برویم. با این کار بیمار متوجه میشود دیگران درکش میکنند و برای آنها ارزشمند است. ممکن است دوست بیمارمان بگوید حوصله ندارم ولی نباید یکباره به این بهانه او را رها کرد و دیگر سراغی از او نگرفت چون ممکن است فقط در همان برهه زمانی تمایلی به دیدارها نداشته باشد. بیشتر بیماران سرطانی یا دچار هر بیماری صعبالعلاج، به وجود دوستانشان نیاز دارند و معمولا بعد از مدتی علاقهمند میشوند با آنها ارتباط برقرار کنند. همانطور که گفتم، حضور اطرافیان باید جوی شاد و آرام برای بیمار بسازد و به تخلیه هیجانی و ابراز هیجانها بینجامد. باید با او درباره تجربههای مثبت و نمونههای درمان شده صحبت کرد و حتی اگر میتوانیم یکی از نزدیکان که دچار همین بیماری و روبه بهبود است، با خود برای دیدار دوست بیمارمان ببریم تا متوجه شود دیگران میفهمند چه دردی دارد و این اقدامها بسیار موثرتر از این است که بخواهیم حواسش را پرت کنیم.
● دوستی با وضعیت مشابه حضور مفیدتری دارد
اگر یکی از دوستان شخصی که دچار سرطان شده، خودش به این بیماری مبتلا باشد یا تجربه بیماری یکی از نزدیکانش را داشته باشد، خیلی بهتر است اول او برای برقراری ارتباط با این بیماری و بیرون آوردن او از لاک تنهایی قدم پیش بگذارد. این دوست میتواند به بیمار بگوید: «یادته مثلا برادرم شیمیدرمانی میشد، او هم میخواهد به دیدنت بیاید.» اطرافیان باید عوارض و آثار داروهای شیمیدرمانی را در نظر بگیرند و بدانند بیمار را افسرده و تحریکپذیر میکند. حلقه ارتباطی اطرافیان با بیمار و برعکس هر چقدر قویتر باشد، میتواند به او در تحمل مشکلات کمک کند. ثابت شده این احساس آرامش و امنیت سیستم ایمنی بدن فرد را فعالتر میکند و باعث میشود عوارض شیمیدرمانی کمتر بروز کند و بیمار کمتر دچار مشکلات روانی شود.
دکتر حامد محمدیکنگرانی
روانپزشک، عضو کمیتههای رواندرمانی و رسانه انجمن روانپزشکان ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست