دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بررسی عوامل رشد جنبش های نوین دینی


بررسی عوامل رشد جنبش های نوین دینی

با توجه به رشد چشمگیر جنبش های نوین دینی یا همان عرفانهای کاذب در این نوشته سعی شده است که اهم علل آنرا بررسی نموده و به توضیح و تحلیل آن بپردازد

چکیده:

با نظری به تاریخ بشریت از زمان پیش از میلاد تا قرون و باالاخص سده اخیر، در میابیم جنبش های نوپدید و معنویت نما ظهور کرده که غالبا دارای تفکراتی التقاطی و حاصل ذوق معنویت گرایی رؤسای این مکاتب اند.

با توجه به رشد چشمگیر این نحله ها در نوشته حاضر ابتدا سعی میشود به مفهوم جنبش های نوین دینی و یا به تعبیر عامیانه؛ عرفانهای کاذب پرداخته شود و پس از آن به تحلیل و توضیح اجمالی عوامل رشد آن ها در جوامع پرداخته شود.

ان الدین عندالله الاسلام

کلیدواژه ها: ادیان و مذاهب، جنبش های دینی، عرفانهای کاذب، عوامل رشد و نمو

۱. طلبه پایه دوم مدرسه امام امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)

مفهوم کلی:

جنبش های نوین دینی یا معنویت نما آن دسته جریانات معنوی هستند که بر اثر تحولات درونی و ذوق بعضی افراد بوجود آمده اند و بنا بر تقسیمی میتوان آن ها را دو قسم شمرد:

۱. خود را در ادامه، پیرو و یا به هر نحو ممکن، متصل به یکی از ادیان ابراهیمی میدانند ( مانند نحله عرفان کیهانی، مؤسس: محمد علی طاهری )

۲. خود را مسلکی جدا و با اصالت و بعضا با قدمت فراوان یاد میکنند ( مانند فرقه اکنکار موسس: پال توئیچ )

اکثر غریب به اتفاق این مکاتب از سرزمین های شرقی و علی الخصوص متاثر از مکاتب هندی و بودایی اند ولی موارد دیگری نیز وجود دارند که از جوامعی چون: سرخپوستان و ملل آمریکایی متاثر باشد. ( مانند: کارلوس کاستاندا ) عوامل متعددی برای رشد و نمو این مکاتب در جوامع گوناگون وجود داشته لکن قدر مشترک بین تمامی آن عوامل و جوامع در ده بند خلاصه میشود که در اینجا به ارائه آن میپردازیم:

۱. تکثر گرایی و پولاریسم دینی

تعریف لغوی و اصطلاحی

تکثر گرایی به معنای روی آوردن به جنبه های متفاوت و در بحث ما بمعنای تائید همه جانبه دیگر ادیان و مسالک است.

بطور مثال سایتا سای بابا موسس یکی از مکاتب معنوی در هند ادعا دارد: من آمده ام تا مسلمان مسلمان بهتری و مسیحی مسیحی بهتری باشد ( و همچنین بقیه ادیان ) و حتی برای تائید مدعای خود؛ به مناسبت اعیاد مذهبی همه ادیان جشن بر پا میکند؛ اعیاد مسلمین همچون عید فطر، مسیحیان همچون کریسمس و زرتشتیان مثل نوروز و الی آخر.

لکن با نظری اجمالی به این گزاره در میابیم که صرف یک ادعا بوده و به هیچ نحو ممکن حتی امکان صحت نیز ندارد چرا که تعالیم این جنبش ها بعضا با تعالیم ادیان تحریف شده ای چون: مسیحیت نیز همخوانی ندارد چه رسد به اینکه سازگار با تعالیم اصیل اسلامی باشد.

علت تاثیر اصل مذکور:

ماهیت کلی اشخاص و به خصوص افراد جوامعی که به ادیان ابراهیمی پایبندند بگونه ای است که افراد تعصب و دید خاصی نسبت به مذهبی که به آن مقیّد اند دارند فلذا تغییر نظر و بازنگری آنان در این مطلب به سختی امکان پذیر است و به همین جهت نیازمند براهین واضح و استدلالات قوی است و از آنجا که این فرق از این دسته مطالب خالی و تهی اند و حتی اکثرشان عقل و استدلال را امری فاقد ارزش و پوچ میشمارند پولاریسم دینی را دستاویزی قرار میدهند برای تحریف اذهان عمومی و جذب عواطف مردمی.

۲. غرب گرایی، حمایت و تاثیر صهیونیسم بین المللی

از آنجا که اکثر این جریانات معنوی در سرزمین های شرقی شکل گرفته و پس از ظهور و بروز به واسطه چاپ جزوات، سخنرانی های متعدد و عواملی دیگر به دنیای غرب راه یافت میتوان گفت استقبال کثیری از آنان شد و از طرف مردم و سران حکومتی، مورد پذیرش و ترویج قرار گرفت. از جمله علل گرایش مردمان جوامع غربی میتوان به :

الف: تشدید روحیه معنویت گرایی و عدم وجود آن ناشی از پیامد های رفتاری و تحکم کلیسا و دوره رنسانس ( الانسان حریص علی ما منع )

ب: همخوانی پاره ای از آموزه های این جنبش ها با باورها و اعتقتدات مردمان جامعه غرب

ج: فقدان آرامش و آسایش و وجود مخاطرات روانی

د: مستند، علمی، حقیقت پنداشتن و جدید فرض کردن آموزه های این جنبش ها

و از شمار علل گرایش سران غربی میتوان به :

الف: لحاظ منافع شخصی و استعماری

ب: کنترل روانی جامعه و همسو ساختن مردم با خود

ج: فاصله انداختن بین مردم و ادیان توحیدی علی الخصوص اسلام به جهت دفع و سرکوب روحیه آزادی و حق طلبی دینی

اشاره داشت.

نمونه ها و شواهد تاریخی

هارولد کلمب از رهبران اصلی جنبش اکنکار بعد از بدست گرفتن قدرت، از جمله فعالیت های چشمگیری که داشت؛ سنت راداسومی شرقی را با ایدئولوژی غربی جایگزین کرد.

دالایی لاما پایه گذار مکتب لامائیسم از جمله افرادیست که بشدت تحت حمایت سران غرب و صهیونیسم واقع شده و روابط کاملا متقابلی با او دارند. برخی از اقدانات غرب در راستای حمایت از او عبارتند از:

الف: اهدای جایزه صلح نوبل

ب: تدارک سفرهای متعدد به اسرائیل و نیایش وی در برابر دیوار ندبه در اورشلیم

ج: اعطای نشان ملی آمریکا ( این نشان بالاترین نشان قدردانی از یک غیر نظامی است که قانونا نباید به افراد غیر آمریکایی تعلق گیرد )

اشو متولد روستای کوچ وادای ایالت ماهیا پرادش کشور هند که ادعای جریان معنوی عظیمی را بر دوش میکشد در سال ۱۹۸۱ به آمریکا مهاجرت نموده و بنابر عواملی او ماندگار میشود.

در پی اقامت وی، شهری از طرف پیروان او ساخته میشود و آن شهر به مرکز جنبش مذهبی او تبدیل میگردد. ( ناگفته نماند اشو پس از مدتی به دلیل به بار آوردن فساد و رذائل اخلاقی و نقض قوانین مهاجرت مجبور به ترک آمریکا گشت. )

۳. مدیتیشن

انسان علاوه بر بعد جسمانی بعدی روحانی نیز دارد که هر چند همچون ماتریالیسم ها بخواهد آن را انکار کند موفق به عمل مذکور نمیشود و لذا همیشه بدنبال دست یابی به آرامش و دورن کردن عوامل برهم زننده آن است.

در هیاهو و ازدحام زندگی کنونی بشر که فقدان آرامش و آسایش و ثبات فکری به نحو ملموسی در آن موج میزند گاه کلید واژه هایی همچون؛ مدیتیشن آن چنان ذهن انسان را معطوف میکند که از بقیه جهات صرف نظر و غض بصر میشود. ولذا گاه حاضر است با پذیرش و دنبال کردن این عمل طوق یک مسلک و نهاد فکری را برگردن خود بیندازد.

تبیین مسئله

مدیتیشن در لغت، کلمه ای است یونانی و به معنای آرامش از آن یاد شده لکن با گذشت زمان برای نوع خاصی از آرامش قرار داده شده است. در عرف عرفانهای کاذب مدیتیشن بعنوان راه رسیدن به آرامش تلقی شده ولی مصداق آن در هر کدام متفاوت است.

برای نمونه در جنبش های معنوی یوگیست ها ( یوگا ) انجام مراحل هشت گانه حرکات و رسیدن به شیوا و در عرفان اشو، بها دادن به غرائض نفسانی و سکس؛ بعنوان یک مدیتیشن یاد میشود.

بطور کلی این مسئله، سوء استفاده ای بزرگ است از یک خلأ و ضعف درونی آدمی ( فقدان آرامش و ثبات روانیِ اجتماعی )که رؤسای این مکاتب به خوبی متوجه آن شده و از آن استفاده های چشمگیری کرده اند.

۴. تکیه بر مبانی اخلاقی

آدمی پیرو هر مکتب و مسلکی که باشد و هر چند حجاب های نفسانی بر قلب وی سایه افکنده و دامن او آلوده به گناهان شده باشد منکر اصول اخلاقی و یا حداقل پاره ای آنان نیست، بطوری که عقول اجتماعی اخلاقیات را نیکو میشمارند حتی اگر خود ملزم بدان نباشند. این مسئله به حد زیادی بازگشت به مبحث حسن و قبح عقلی دارد.

بخاطر همین گرایش فطری و میل عالی انسانی، هستند کسانی که به محض رسیدن به پاره از ارزش های اخلاقی، چشم بر دیگر حقایق بسته و سر تسلیم فرود می آورند. البته ارزش های اخلاقی مورد تایید همگان و جمیع عقلاست لکن با نظری اجمالی به ارزش های اخلاقی جنبش های نوین دینی در میابیم که اولا صرف ادعاست و جامه عمل بدان پوشانده نمیشود و ثانیا با بسیاری از مبانی دیگر اخلاق در تعارض اند و پارادوکس های مختلفی را بوجود آورده اند.

نمونه

دالایی لاما پایه گذار و مؤسس مکتب لامائیسم، با اینکه خود بارها و بارها دیگران را دعوت به صلح و دوری از جنگ، خونریزی و خشونت کرده بود بعدها آشکار شد که درصدد جمع آوری ارتش برای نبرد با چین بوده،

بعلاوه در قوانین مجازاتی تبت تاکید فراوانی بر تنبیهات بدنی گشته است.

۵. ساختار شکنی

از جمله مهم ترین علل مقبولیت مردمی و تحریف اذهان نسبت به این جنبش ها، ساختار شکنی آنان بوده است.

برای مثال وقتی سیدارتمه گورتمه ( بودا ) در هند ادعای رسیدن به حقیقت و به اصطلاح بودا شدن را نمود در ابتدا مخالفت های شدیدی نسبت به مراسمات برهمن ها و تبعیضات طبقاتی ( که در آن زمان به نحو وحشتناکی بر جامعه هند سایه افکنده بود ) انجام داد و کارهایی از این قبیل که موجب شد مردم از او حمایت های فراوانی بکنند و به او هدایا و نذورات فراوانی تقدیم کنند که حاصل این هدایا، موجب رشد و ترویج دیر های بودایی ( سنگه ) شد.

خاصیت مهم ساختار شکنی و مخالفت با جریان ها این است که هر کسی توانایی و قدرت لازم برای انجام فعل مذبور را ندارد و به همین جهت به حمایت و پیروی از کسانی که ذمام این امور را در دست گرفته اند میپردازند و لذا همین علت موجب شده است که رؤسای این مکاتب افرادی را جذب خود سازند.

مسئله بعدی در مبحث پیش رو، پیوند نهان ساختار شکنی با مقوله آزادی است.

بحث آزادی از جمله مباحثی است که میتوان از آن برداشت های متفاوتی داشت و این تفاوت به حدی است که هر برداشت مسیر جداگانه ای را پیش روی انسان رقم خواهد زد.

بطور کلی افرادی که به یک مکتب گرایش پیدا کرده اند، مخصوصا اگر آن مکتب از جمله ادیان ابراهیمی باشد، گاه بر اثر تبلیغات سوء دشمنان اسلام و استکبار جهانی؛ خود را در بند دیده و بگونه ای سعی در رهایی و آزاد سازی خود دارند. ولذا بعضا رو به آزادی های نامعقول و نامعتدل می آورند. بحث آزادی بدین جا ختم نشده و در بحث بعدی آن را دنبال خواهیم کرد.

۶. آزادی بخشی نامعقول و غیر معتدل

همان گونه که در مبحث قبلی بیان شد، بحث آزادی از جمله مباحثی است میتوان برداشت های متفاوتی از او داشت و به تبع آن برداشت ها، نظرات و نتایج متفاوتی را استنتاج کرد به همین دلیل این بحث از دیر باز از جمله ابزار های همیشگی سوء استفاده حکام و معاندان بشمار میرفته است.

علی القائده هر عقل سلیمی بدین مطلب اذعان دارد که آزادی بیش از حد جامعه را به فساد و تباهی کشانده و لذا اسلام آزادی را مطرح میسازد که معقول و معتدل بوده و هیچ گاه آن آزادی که انسان با التزام به این مکاتب پیدا میکند را مورد تایید قرار نمیدهد.

نمونه:

در اسلام هیچ گاه به شخص،به قدری آزادی عمل نمیدهند که با رفتار خویش نظام اجتماعی یک جامعه و ملت را مورد تزلزل قرار دهد و تهدیدی برای جامعه به حساب بیایید که در این صورت به دستور شارع مقدس باید از اعمال وی جلوگیری کرد، اما در عرفانهای کاذبی همچون؛ جنبش معنوی اُشو حتی کارهایی که نظام مقدس خانواده را مورد هجمه قرار داده و باعث بی ثباتی آن میشوند مثل: سقط جنین، آزادی و عدم محدودیت در روابط و امثالهم بسیار عادی و در بعضی موارد از آن به نیکی یاد شده است.

در راستای همین اصل اعتقادی کریشنا مورتی یکی از موسسان جنبش های نوین معنوی، نفی و برخورد با روابط ضد ارزشی را ضعف انگاشته و این تا جائیست که در عرفان اکنکار گناه امری بی معنا تلقی میشود بدین معنا که انسان محدودیتی در اعمال و رفتار خویش ندارد. اُشو در مورد مذهب و انسان مذهبی چنین میگوید:

مذهب سرکش است و انسان مذهبی عصیان گو.

۷. رسمیت بخشیدن به غرائض نفسانی و معصیت الهی

آدمی در وجود خویش تمایلاتی به نام غرائض دارد که شارع مقدس از آزاد گذاشتن و بها دادن نا معتدل به پاره ای از آنها نهی کرده است. شهید مطهری (رضوان الله تعالی علیه) التزام به دو مسئله را برای کنترل غرائض نفسانی برمیشمارد:

الف: دور نگاه داشتن و جلوگیری از عوامل تحریک کننده آن غریضه

ب: ارضای آن غریضه به حد مشروع و معتدل

در آموزه های اکثریت جنبش های معنوی سرکوب نمودن غرائض را عاملی برای تشویش درون و برهم زننده آرامش تلقی میکنند و لذا باید تا آخرین حد توان آن هارا ارضا نمود تا اینکه به آرامش درونی دست یابیم.

لکن نه دلیل عقلی نه تجربی بر این مدعا وجود دارد بلکه صد ها دلیل واضح و موجّه خلاف این ادعا را ثابت میکند.

۸. تشابه به عرفان و مبانی اسلامی

از آنجا که مبنی اعتقادی و عرفان اسلامی در بین اذهان عمومی از مقبولیت خاصی برخورداراند و کمتر کسی به جز عده ای از مغرضین در صدد خدشه به آنان نیست، تشابه و تظاهر به اعتقادات و مبانی اسلامی راه مناسبی برای عوام فریبی و تحریف در مبانی اعتقادی مردم است.

برای نمونه پال توئیچ از جمله مباحث کلیدی عرفان خویش را، سفر روح یا همان چیزی که در عرف عرفای اسلامی بدان: طی الارض میگویند مطرح میکند.

۹. قابل دسترس نبودن و عرضه نشدن صحیح عرفان اصیل اسلامی

یکی از دلایلی که میتوان از او بعنوان ایفا کننده نقشی اساسی در شیوع و سرایت این جریانات نام برد؛ عرضه نشدن و در دسترس نبودن صحیح عرفان اسلامی است. شاید به جرأت بتوان گفت که در برهه ای از زمان و حتی در زمان های دیگر، امساک عرفا از دنیا و گوشه نشینی بیش از حد آنان موجب شد تا عرفان اصیل اسلامی تبدیل به مقوله ای گنگ، مبهم و دور از دسترس شود و در نتیجه فقدان جنس اصلی، موجب شد تا عوام رو به نوع بدل آن یعنی عرفانهای کاذب بیاورند و مجبور بشوند تا بدان اکتفا کنند.

باید پذیرفت که عرفان اسلامی اگر هم عرضه میشده، همیشه در حاله ای از اختناق و ابهام بوده و عرفای اسلامی اقدامی اساسی و جدی مبنی بر تفکیک و عرضه صحیح آن بر آحاد مردم نکرده اند.

۱۰. حس حقیقت جویی

آخرین و میتوان گفت مهم ترین علت شیوع جریانات معنوی در تمامی ملل را، حس حقیقت جویی سرکش آدمی نهاد. این تمایل درونی که گاه موجب میشود افرادی خفته، وادار به جولان و انقلاب شوند و انسانهای زیادی به کام مرگ رفته و یا دست به اعمال خطرناکی بزنند، به قدری در وجود آدمی موثر است که گاه انسان را تا ملکوت الهی و گاه اورا به قعر دوزخ میکشاند.

این حس، همیشه به دنبال اغناست و اگر به مقصود اصلی خویش نرسد مجبور میشود دست به دامان چیزهایی که رنگ او را دارند و یا در غالب مقصودش به او معرفی شده، بشود بهمین جهت است که گاه انسان در جست و جوی حقیقت، ضلالتی آشکار را برمیگزیند و بدان عمل میکند.

تکمله بحث: معرفی چند مورد از جریانات معنوی

۱. اکنکار

موسس: پال توئیچ تاریخ تولد اورا سالهای ۱۹۰۸/۱۹۱۰/۱۹۲۰ و تاریخ فوت اورا ۱۹۷۱ ضبط کرده اند.

مکان تولد: پادوکاه کنتوکی

برخی از آموزه ها:

الف: دین زنده و مدام در حال تغییر

ب: کرمه(عقیده بدهی روحانی به گذشته)

ج: گناه بی معناست

د:عمل و تمارین روحانی

۲. اشو

متولد ۱۹۳۱ روستای کوچ وادا، ایالت ماهیا پرادش کشور هندوستان.

متوفی در ۱۹۹۰ میلادی و در سن ۵۹ سالگی.

برخی از آموزه ها:

الف: وابستگی به مذهب تانترا

ب: تاکید بر عشق

ج: جلوگیری از شهوت آتش درون را مضاعف میکند پس باید به نحو احسن به آن تن داد

د: آیین ها همگی فرسوده اند و باید به فکر دینی جدید بود

۳. پائولو کوئیلو (نام او را به انحاء دیگری نیز خوانده اند)

متولد ۱۹۴۷ در کشور برزیل

سابقه بازداشت و زندان، همچنین سابقه اختلالات روانی و بستری شدن در بیمارستان روانی

متاسفانه آثار او به صورت فراوانی در کشور ما چاپ شده است و در حال پخش است. در سال ۷۶ کتاب کیمیاگر او جزو پر فروش ترین کتب های کشور ما بوده است.

برخی از آموزه ها:

الف: ترویج روابط نا مشروع

ب: موثر دانستن آئین های دروغی و خرافی

ج: بردگی اجتماعی

د: مذهب اختراع بشر است

ی: دین اجباری است

۴. عرفان کیهانی

موسس محمد علی طاهری متولد ۱/۱/ ۱۳۳۵ در کرمانشاه.

از تحصیلات آکادمیک برخوردار نیست و نوشته های او نشان میدهد که با علوم غریبه و امثالهم آشنایی نسبی دارد.

به عقیده او عرفانش تلفیقی است از عرفان اسلامی و ایرانی.

برخی از آموزه ها:

الف: شبکه شعور کیهانی

ب: فرادرمانی

ج: انسان نمیتواند عاشق خدا بشود زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست

و جنبش های معنوی دیگری که در اینجا در پی ذکر آنها نیستیم.

نتیجه گیری:

در پایان مباحث، باید عرض کنیم که با اینکه رشد این مکاتب قابل توجه و چشمگیر بوده ولی رشد بزرگترین دین جهان، اسلام علی الخصوص در سده اخیر بسیار بیشتر و غیر قابل قیاس بوده و مسئله دیگر اینکه مکاتب مذکور به جهت رشد اسلام، ریزش فراوانی نیز داشته و دارند و بطور کلی آمار ثابت و قابل اعتمادی بر آنان نیست.

گرچه بسیاری علت های دیگر در رشد این نحله ها سهیم بوده اند اما همگی یا در راستا و یا در زیر مجموعه علل مذبور قرار داشتند و بهمین جهت از ذکر آنان صرف نظر شد.

علی رفیعی

منابع و مآخذ:

لازم به ذکر است منبع تمامی اطلاعات وارد شده اعم از زندگی نامه اشخاص مذکور و ... اقتباسی مختصر است از کتاب دوازده جنبش معنویت نما چاپ دیجیتالی مرکز قائمیه اصفهان.