سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

نقش بالقوه صوفی گری درسیاست خارجی آمریکا


نقش بالقوه صوفی گری درسیاست خارجی آمریکا

در تاریخ دوم آبان ۱۳۸۲ مرکز بین المللی نیکسون برگزار کننده اجلاسی در واشنگتن بود که درخصوص سنت های معنوی اسلام که با اهداف سیاست خارجی آمریکا در ارتباط هستند تحقیق بعمل آورد دراین اجلاس عنوان شد که بخش مغفول اسلام که به اسلام فرهنگی هم معروف است صفوی گری میباشد و این نحله که میلیونها مسلمان پیرو درجهان دارد بخصوص در ترکیه و آسیای میانه و بالاخص در قالب فرقه نقشبندیه تاثیرات اجتماعی فرهنگی ومذهبی زیادی داشته است

در تاریخ دوم آبان ۱۳۸۲ مرکز بین المللی نیکسون برگزار کننده اجلاسی در واشنگتن بود که درخصوص سنت های معنوی اسلام که با اهداف سیاست خارجی آمریکا در ارتباط هستند تحقیق بعمل آورد. دراین اجلاس عنوان شد که بخش مغفول اسلام که به اسلام فرهنگی هم معروف است صفوی گری میباشد و این نحله که میلیونها مسلمان پیرو درجهان دارد بخصوص در ترکیه و آسیای میانه و بالاخص در قالب فرقه نقشبندیه تاثیرات اجتماعی فرهنگی ومذهبی زیادی داشته است .

قبل از مطالعه نتیجه و حاصل تحقیق مرکز بین المللی نیکسون لازم است خوانندگان گرامی به نکات ذیل توجه کافی مبذول دارند :

۱) همچنان که با تعمق در تعابیر و عباراتی که در متن تحقیق آمده است می توان دریافت دولت آمریکا از « صوفی گری » برای پیشبرد اهداف خویش استفاده می کند و بی جهت این گونه به ضرورت تبلیغ و نشر آن اصرار نمی ورزد و بدون هدف خاص در جستجوی فرقه هایی برنمی آید که به گونه ای به اسلام گرایش فکری و عملی داشته باشند که با سیاست های آمریکا در منطقه و جهان اسلام تضاد و تعارضی پیدا نکند!

بدیهی است اسلام مورد نظر آمریکا یکسویه می باشد نه جامع و فقط به صورت و شکل خشک و ظاهری به مسائل عبادی و معنوی نظر دارد نه توجه و عمل به محتوا و جنبه ها و جلوه های اجتماعی و سیاسی و حکومتی و نظامی که در متن قرآن آیاتی صریح و روشن بر آنها تاکید می ورزند.

آمریکا به این نتیجه رسیده است که صوفی گری نماینده نشر و ترویج این اسلام سطحی و فاقد محتوای جامع و کامل در همه ابعاد و جنبه ها می باشد و از همین رو سعی در بهره برداری از آن می کند.

۲) مطالب مندرج در این تحقیق به وضوح نشان می دهد که آمریکایی ها شناخت صحیح و درستی از اسلام ندارند و اظهارات آنان با حقایق دینی و مفاهیم مذهبی و بعضی از فرقه ها و نیز برخی از اصطلاحات انطباق و همخوانی ندارد. همین ضعف و نقص موجب گردیده که شرکت کنندگان در اجلاس مزبور تفاوت بین « بنیادگرایی اسلامی » و « وهابیت » را ندانند و از هر دو برداشتی واحد و همانند نکنند حال آن که بنیادگرایی اسلامی به مفهوم صحیح و راستین آن تقید و پایبندی به مبانی و اصول و بنیادهای دینی می باشد و هیچ سنخیت و تطابقی با وهابیت که فرقه ای فاقد ریشه و کاملا ارتجاعی و سطحی و ساخته شده می باشد ندارد. نظر دیگر این است که آمریکائیان این تفاوت را به خوبی درک می کنند و خود را به تغافل می زنند تا به این وسیله حق و باطل و صحیح و ناصحیح را به هم بیامیزند و با فضاسازی های خاص به اهداف مورد نظر خویش دسترسی یابند بویژه آنکه آمریکائی ها میدانند این فرقه ابزاری در دست آنها و سایر استعمارگران نیز هست .

۳) « آزادی غربی » که مسلمانان با آن مخالفت می ورزند با « آزاداندیشی » متفاوت است .

آزادی غربی دارای دو جنبه و جلوه « فکری و فلسفی » و « عملی و اجتماعی » می باشد. جنبه اول به نشر مکاتب و جریان های فکری خاصی همچون اومانیسم و سکولاریسم و پلورالیسم دینی می پردازد و جنبه دوم به ترویج آزادی های لجام گسیخته اجتماعی و اختلاط و به هم آمیختگی زن و مرد و فساد و بی بند و باری جنسی و حتی همجنس گرایی و بی بند و باری های مالی و اجتماعی می انجامد.

تردیدی وجود ندارد که اسلام و مسلمانان با چنین آزادی نامحدود و نامنطبق با اصول و ارزش های انسانی مخالف هستند.

« آزاداندیشی » که هیچ ارتباطی با آزادی غربی ندارد از موضوعات مورد توجه مسلمانان می باشد که آموزه های دینی بر آن تاکید می ورزند. این آزاداندیشی همه حصارهای جهل و جمود و تصلب و جزم اندیشی و تعصب ورزی های کور و هر نوع خرافه و موهوم و تنگ نظری را در هم می شکند و فکر و ذهن و جان و روح را آزاد و رها می سازد تا با کاوش های دقیق علمی و وارستگی از نفسانیت های فردی و گروهی و حزبی و سیاسی به « حقیقت » در هر موضوع نزدیک شود.

مستندات تاریخی نشان می دهد که دانشمندان اسلامی همواره و در تمام قرون با آزاداندیشی به کنکاش و تحقیق و پژوهش در شاخه های علوم و فنون مختلف پرداخته اند و از این طریق موجب رشد و شکوفایی دانش های گوناگون شده اند. برخی از دانشمندان منصف غربی همچون ویل دورانت گوستاولوبون جرجی زیدان و ژول لابوم در آثار خود به این واقعیت اذعان و اعتراف نموده اند.

۴) از اجلاس تشکیل شده در واشنگتن درباره صوفی گری این نتیجه به دست می آید که اصرار یونسکو برای بزرگداشت مولوی در ایران و کشورهای فارسی زبان با اهداف و مقاصد خاصی صورت می گیرد.

هم اندیشی و هدفمندی واحدی که در مرکز بین المللی نیکسون و سازمان یونسکو برای نشر صوفی گری از یکسو و بزرگداشت یکسویه مولوی از سوی دیگر مشاهده می شود از آنچه در پشت پرده برای مقابله با امواج اسلام گرایی در جهان و جلوگیری از تعالیم و قوانین جامع و فراگیر دین حق در ابعاد مختلف فردی اجتماعی سیاسی اقتصادی و نظامی در دفاع از تمامیت ارضی و استقلال سرزمین های اسلامی می گذرد خبر می دهد!

اجلاس بین المللی نیکسون در حالی به حمایت از صوفی گری برمی خیزد که این فرقه فقط به معنویت اسلام ـ آن هم به طور مغشوش و نامنطبق با آنچه در متن قرآن و سیره و روش پیامبر(ص ) و ائمه اطهار(ع ) آمده است ـ نظر می گسترد و از سیاست و جهاد و حکومت در اسلام به سهولت می گذرد و در برابر آنها سکوت می کند!

همچنین سازمان یونسکو در حالی به بزرگداشت مولوی می پردازد که نسبت به این شاعر نامدار جفا روامی دارد و فقط به امور اخلاقی و معنوی و عرفانی عنوان شده در مثنوی می پردازد و از تعالیم و قوانین اجتماعی و سیاسی و نظامی اسلام همچون « حج » و « جهاد » و « مبارزه با ظلم » که به خوبی در مثنوی مطرح شده است چشم می پوشد! بنابراین معلوم است که اجلاس نیکسون و سازمان یونسکو از کجا دستور می گیرند و به کجا می روند!

۵) آنچه در این مقاله به ایران درباره سرکوب فرقه ها و گروه های صوفیه و دراویش نسبت داده شده است و از جمله نسبت بمب گذاری علیه این فرقه ها دروغ و کذب محض است . تردیدی وجود ندارد در مواردی که با صوفیه برخورد شده کاملا مطابق با قوانین و برای جلوگیری از ترویج عقاید باطل و آلودگی به مفاسد اخلاقی و سیاسی و به منظور مقابله با اخلال در نظم و ضرورت تامین امنیت اجتماعی بوده است و این گونه اقدامات در هر کشوری معمول و متداول و نیز مشروع و معقول می باشد و هیچ کس نسبت به ضرورت آن تردید نمی کند.

دروغ و تهمت مزبور در این مقاله با هدفمندی خاص و برای ایجاد اغتشاش و تضاد و درگیری در ایران صورت می گیرد و این اولین بار نیست که آمریکائیان به این حیله و ترفند روی می آورند تا بلکه به این وسیله تنش و تعارضی به وجود بیاورند و با تیره کردن آب ها ماهی های مراد خویش را صید نمایند.

خوانندگان گرامی با در نظر گرفتن نکات مزبور و نیز با دقت کافی در عبارات و تعابیر متن مقاله اجلاس نیکسون به خوبی از اهداف آمریکا در تبلیغ و ترویج تفکر باطل صوفی گری و حمایت و جانبداری از فرقه های صوفیه در ایران و سایر کشورها واقف و آگاه خواهند شد و با فلسفه تشکیل این اجلاس و اجلاس های مشابه آشنا خواهند گردید.

همچنین درخواهند یافت که چرا اسلام مورد نظر آمریکا که به شدت و با حرارت از آن تبلیغ می نماید و برای نشر آن بودجه های کلان تخصیص می دهد « اسلام آمریکایی » نام گرفته است .

در این تحقیق ابتدا تعریف خود صفوی گری مهم است بسیاری در جهان هستند که خود را صوفی میدانند درحالی که هیچ گونه وابستگی به اسلام ندارند. مثلا ممکن است افرادی عضو گروههای مثنوی خوانی باشند ونظرات صوفی های عصر جدید که ملهم از عقاید تصوف است را داشته باشند و برخی از رفتارهای آنهارا داشته باشند. اما درگذشته تشکیلات معنوی صوفیه بوسیله سلسله شیوخ حفظ میشد که این سلسله نهایتا به پیامبر(ص ) منتهی میشد. به هرکدام از افراد عضو قسم داده میشد که از شیخ تبعیت کنند.

صفوی گری دربسیاری ازنقاط عالم موجب گسترش اسلام گردید بزرگان این تشکیلات نه فقط برای عالم معنوی افراد بلکه برای انطباق با دنیای مدرن هم تلاش زیادی کرده اند و لذا مورد احترام میلیونها نفر دراقصی نقاط عالم هستند صفوی گری موجب حساسیت فرهنگی وهمکاری درون مذهبی وافزایش تحمل پذیری میگردد.

الهیات تصوف ابزاری عمیق وعرفانی است که انسان بدان وسیله میتواند به عالم غیب راه یابد. سوال همواره صوفی از غیب است . آنهایی که معتقد به غیب میباشند نه با چشم سر بلکه با چشم دل است که میتوانند به شناخت خدابرسند و مقدمه این امر طهارت قلب است که انسان با ذکر خدا به آن میرسد در طریق صوفی او باید ابتدا با اعتقاد به خدا شروع کند سپس به علم به خدا و در نهایت به عشق الهی برسد.

اما اونباید این سیر را به تنهایی طی نماید بلکه ره صد ساله او با هدایت مرشد یا همان پیر طریقت (شیخ ) دو روزه طی میشود. این جد وجهدی علیه نفس انسانی و نفس اماره اوست . دربسیاری از آیات و روایات اسلامی هم بر نقش قلب در زندگی انسان و عالم غیب تاکید شده است .

علیرغم وفاداری اکثریت صوفیه به آموزه های اصلی اسلامی سنتی اما با پیشرفت هایی که درزندگی انسان مدرن پیش آمده چالش هایی فراروی تشکیلات صوفیه قرار گرفته مثلا درمهد تصوف که ترکیه است همه تشکیلات صوفیه درسال ۱۳۰۳ منسوخ گردید اما بتدریج فرقه نقشبندیه با انطباق خود با زندگی مدرن نقش فراگیر خود در امور سیاسی وفرهنگی ترکیه را حفظ کرد. آنها برای خود نشریات وحتی موسسات اقتصادی راه انداختند. برخی حرکتهای صوفی گرایانه هم هستند که صوفی تلقی نمیشوند اما برخی عناصر صوفی را در درونشان دارند آنها بر آموزشها ی آزاد وعلم خیلی تاکید دارند به طورکلی تلقی جدیدی از صفوی گری پیش آمده که « نئوصوفیزم » نامیده میشود.

صوفی گرایی از ابتدای تاریخ اسلام همپای خود آن قرار داشته است که ابتدا آئین بی نام و نشانی بود. حوادث قرن گذشته (فروپاشی امپراطوری عثمانی سلطه های گوناگون استعماری و انحطاط تمدن اسلامی ) موجب موج فکری جدیدی در دنیای اسلام شد که مسلمانان را به وحدتی علیه اروپایی ها و آمریکاییها رساند.

این موج که به سلفیسم و وهابیزم معروف است و درصدد است که اقداماتی که صوفی ها ودیگران تحت تاثیر غربی ها انجام میدهند را از زندگی آنها تطهیر کنند به عقیده آنان علت عمده عدم مقاومت مسلمانان دربرابراستعمارگری غربی ها ضعف ایمان آنها بوده است . موفقیت این بنیادگرایی سیاسی درگرو ایجاد نیروی یکپارچه ای بود که بتواند دربرابر غرب بایستد چرا که مسلمانها با فرهنگ های جدیدی که وارد اسلام شده بیش ازحد مدارا کرده اند که موجب خشم خدا گردیده است .

موفقیت این بنیاد گرایی سیاسی بستگی به نیروی متحدی دارد که قادربه مخالفت با غرب باشد این راه حل به قرآن اتکا دارد آنها تعریف جدیدی ازفقه اسلامی مبتنی بر افراط گری دادند که مردم درک نمی کردندآنها بنا داشتند ایمان مسلمانان را تطهیر کنند. این تفسیرها برای اصلاح طلبان ظاهر شرعی لازم را بدست میداد تا کارهای مماشات آمیز وتکثرگرایی خود را کناربگذارند.

دراین رابطه اولین کاری که انجام دادند این بود که مراکز صوفیان را برچینند مراکزی که شیوخ وصوفی های جدید درآن به کارهـای اجتمـاعی مشـغول بودند. مراکز آموزشی ومساجد جدیـدی که جایگزین آنها شدند برمعنویت حذف شده از اسلام تمرکز کردند وبرنامه آموزشی ترتیب دادندکه مبتنی بر اندیشه های سیاسی بود. امامان جدید جای شیوخ نشستند وهمانند آنها شروع به موعظه کردند البته با تاکید زیاد برتفوق اسلام برسایر ادیان .

اما بالغ بریک میلیاردمسلمان چگونه حاضرشدند که ایمان مذهبی ایشان دستخوش چنین تحول دردناکی شود. باید گفت که تاحدودی دربرابرآن مقاومت شد ولی به طورکلی این تفکر باعث تخریب اجتماعی مسلمانان گردید وهابی ها خون وخشونت را برای اقصی نقاط جهان مسلمانان به ارمغان آوردند. والدین وبچه ها رو در روی یکدیگر ایستادند و خانواده هایی که نسل جدید دانش آموخته های سلفی درآن حضورداشتند ازهم پاشیده شدند خیلی قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر آنها خود را درمقابل آمریکا و متحدینش قرارداده بودند.

البته با توجه به ماهیت سکولاریسم سیاسی آمریکا مشکل بتـوان درک کرد که سیاستمداران آمریکایی راحت ارزش صوفیزم را بپذیرند. اگرآمریکا دربرنامه های کلی نگرانه ای بتواند فرهنگ و تاریخ کشورهای مختلف را درنظربگیرد ممکن است به چنین ملت هایی درکسب مجدد میراث فرهنگی اشان کمک کند. انگیزه مهم آمریکا برای این کار میتواند منحرف ساختن انتقادهای روزافزونی باشد که ازطرف مسلمانان انجام میشود و میگویند که جنگ با تروریسم از مسیر اصلی منحرف شده و به تخریب اسلام جهت یافته است .

سه راه شاخص دراین رابطه وجود دارد : اول اینکه به حفظ و بازسازی اماکن مقدس وزیارتگاه های مسلمانا ن ومراکز آموزشی وابسته به آنها بپردازد (سلفی ها منکر هرگونه تقدسی برای افراد شده ودست به تخریب زیارتگاهها زدند). دراین اماکن مسلمانان با تجمعی که میکنند تحمل واجتماعی بودن را می آموزند وپل های تفاهم بنا میشود ومحلی برای توریسم بین المللی میگردد و به این ترتیب مشروعیت متداول خارجی هم پیدا میکنند.

دوم اینکه باید به حفظ نگهداری و ترجمه کتب خطی قدیمی تاریخی و علمی و کتب ادبی که نظر تاریخی ارزش دارند اقدام گردد کتبی که اگر برای حفظ آنها سرمایه گذاری نشود به بوته فراموشی سپرده می شوند.

سومین کاری که آمریکا میتواند انجام دهد این است که به درست کردن مراکز آموزشی وسرمایه گذاری درآن اقدام نماید تا برروی تاریخ وتمدن قدیمی منطقه کارکنند با تاکید بر تقدم بردباری اخلاقی و مذهبی نسبت به سایر موارد.

این مراکز میتواند جوانان را از افکار وهابیون درامان نگهدارد واین اقدامات ابتکاری برای آمریکا بسیارمفید خواهد بود به شرط اینکه آمریکا متعهد شود که درادامه فقط با گروههائی کارکند که درجوامع خود ثابت کرده اند که طرفدارصلح وآرامش وتجدد طلبی وتحمل و بردباری مذهبی می باشند.

در طول حاکمیت کمونیست ها در شوروی آثار صوفی گرایی بتدریج در شوروی سابق و بویژه درازبکستا ن وترکمنستان ازبین رفته است . آمریکا میتواند به احیا آنها کمک کند ولی باید توجه داشت که این کمک باید درهرکشوری به گونه متفاوتی انجام شود.

کمونیست ها صوفی های آسیای مرکزی را ۸۰ سال سرکوب کردند که اقدامات آنهارا میتوان با کارهای وهابیون مقایسه کرد . رهبران صوفیه کشته شده و مدارس آنها رابستند. متون صفوی گری ممنوع شد و رهبران مذهبی صوفی که درتلاش برای تحقیق راجع به مسائل صفوی گری بودند را موجب عقب ماندگی تلقی کرده وبدتر اینکه دشمنان مردم شوروی خواندند.

در نتیجه بررسی متون صوفی درآسیای مرکزی فقط منحصرشد به برخی از آنها که خودرا مارکسیستهای پیشکسوت میخوانند. ازصوفی گرایی دراین دوره چندان اثری وجود ندارد. پس ازفروپاشی شوروی این فاصله درفرهنگ وهویت با مسلمانان افراط گرای وهابی سلفی ها وفرقه های مودودی پرشد. درازبکستان کارهایی از صوفی هایی همچون بها الدین نقشبندیه و نجم الدبن کبری اخیرا بسیار منتشر میشود وحتی دولت خود ازآن حمایت به عمل آورده وکتاب علی شیرنوایی رابه چاپ رسانده است .

درکشورهای آسیای میانه سعی براین شده که مفهوم غربی جامعه مدنی با عناصر بازسازی شده صوفی گرایی ترکیب شود.

یه عنوان مثال در ازبکستان درسال ۱۳۷۳ وزارتخانه ای به نام « مرکز عمومی معنویت وروشنگری » تاسیس شد که به جای معنویت و معرفت که ازاصطلاحات صوفیه بود قرارگرفت . مفهوم این دواصطلاح درجامعه سکولار عبارت است از رسیدن فرد به حد اکثرتوان بالقوه خود ومشارکت کامل درجامعه مدنی . عنصردیگر دربازسازی هویت صوفی گرایی را باید حمایت ازنقش سنتی نقشبندیه خواند. این گروه بزرگترین مدرسه صوفیگری درآسیای میانه بود. دردوره مارکسیست ها برای ایجاد ترس از نقشبندیه برروی کارهای شبه نظامی آنها تاکید میکردند.

دولت ازبکستان سعی دارد به جای اینکه برای تحول اجتماعی با شیوه تحمیلی طالبانی استفاده کند از کارکرد نقشبندیه استفاده نماید. هرچند بعید است که صوفی های ازبک به خاطر خطرهایی که ازهمکاری با غربی ها دراین زمینه دریاد دارند از آن استقبال نمایند.

برای گسترش ارزشهای این فرقه میتوان زیارت از اماکن مقدس آنان را ترویج کرد که در کنار آن ارزشهای صفوی گری در محیط های آموزشی عمومی و انتشارات هم ارزشهای آنها را احیا میکند. درترکمنستان هم زیارت اماکن مقدس موجب باعث تقویت هویت ملی شده است بدنبال افزایش میزان زائزان ازمقبره بها الدین نقشبند دربخارا هویت قبیله ای مردم ترکمنستان درحال احیا است وبین آنها پیوند ایجاد میکند. متون صوفیه به زبانهای محلی وانگلیسی ترجمه میشود. بتدریج کشورهای قفقاز با فاصله گرفتن ازفرهنگ مارکسیستی و وهابی درحال احیا هویت ملی و قومی خود هستند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.