پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
قیمت نفت افزایش ناگهانی و کاهش فاحش
این روزها یکی از مسایل پیش روی محافل سیاسی، اقتصادی این است که چرا قیمت نفت افزایش ناگهانی پیدا کرد و پس از آن سقوط قائم یا کاهش فاحش؟!
ضربالمثلی است که کمپانیهای نفت «ابر سیاستند»[۱] و از آنجا که طراحیهای آنها بر ما کاملاً معلوم نیست و مسائل پشتپردهای وجود دارد نمیتوانیم به تحلیل درست وکاملی برسیم، ولی شاید بتوان در حد توان و با ارتباطدادن بعضی رخدادها به یک جمعبندی نسبی دست یابیم.
در زمینهی اقتصاد نفت سالهاست که ملت ما با واژههایی چون کشورهای تولیدکننده، کشورهای مصرفکننده، دلالان و کمپانیهای نفت و واژههایی چون عرضه و تقاضا آشنا هستند، ولی چند سالی است که با مقولهی جدیدی آشنا شدیم و آن عبارت است از: «ظرفیت مخازن زیرزمینی نفت، نقطهی اوج تولید[۲]»[۳] به این معنا که بسیاری از مخازن زیرزمینی نیمه دوم عمر خود را طی میکنند و برخی نیز در معرض پایانپذیری قرار دارند. فریدون فشارکی با توجه به جدیدترین آمار و ارقام، عرضه و تقاضا و مقوله «اوج تولید» به این نتیجه رسیده است که از یکسو تقاضا برای نفت روندی فزاینده دارد و ازسوی دیگر وضعیت مخازن زیرزمینی و به عبارتی عنصر «بشکه اضافی» که پاسخگوی این تقاضا باشد، روندی کاهنده دارد.[۴]
ایشان در پیشبینیهای خود به این نتیجه رسیده بود که قیمت نفت تا ۱۰۰ دلار افزایش خواهد یافت، آنگاه که قیمت به اوج خود رسید روی تقاضا اثر گذاشته و تقاضای جهان برای نفت کاهش خواهد یافت، درنتیجه قیمت بهتدریج پایین خواهد آمد تا به نقطه تعادلی شاید معادل ۷۰ دلار برسد. پیشبینی دکتر فشارکی درحالی انجام شد که قیمت اوپک برای هر بشکه نفت در یک دامنه ۲۲ تا ۲۸ دلار در نوسان بود.
شاید بتوان پیشبینی بالا را یک پیشبینی علمی تلقی کرد، چرا که ارقام و آمار روز در آن لحاظ شده بود، اما چرا فزایندگی قیمت نفت چنین شتابی پیدا کرد و در زمان کوتاهی از ۱۰۰ دلار هم عبور کرده و تا ۱۴۵ دلار رسید؟ توضیح اینکه بنابر آنچه جورج سوروس در کتاب رؤیای برتری امریکایی نوشته است[۵] محافظهکاران جدید (نئوکانها) در مانیفست خود در ۱۹۹۷ بهنام PNAC یا پروژه قرن نوین امریکایی به این اجماع رسیده بودند که برای حل بحران انرژی امریکا، رکود اعلامنشده و دستیابی به سالها ثبات نفت ارزان، باید عراق را به تصرف خود درآورند. در همین راستا بود که به دولت کلینتون فشارهایی وارد میآوردند تا به عراق حمله کنند، ولی وقتی محافظهکاران جدید حاکم شدند این موضوع را در اولویت برنامههای خود قرار دادند. پس از حمله به برجهای دوقلو و ساختمان پنتاگون در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ محافظهکاران جدید سیاستهای خود را بر احساسات جریحهدارشده مردم امریکا و جهان سوار کرده و مقدمات حمله به عراق را فراهم کردند. اظهارنظرهای مدیرانی که نقش اصلی در طراحی این جنگ را داشتند جای شکی را باقی نمیگذارد که هدف اصلی امریکا از این حمله دستیابی به منابع نفت بود. در این راستا آقای جیمزوولسی، رئیس پیشین سیا چند روز پیش از حمله به عراق گفت: با تصرف عراق میلیونها بشکه نفت عراق را سرازیر بازار خواهیم کرد، عربستان را به زانو در آورده و اوپک را منحل خواهیم کرد. آنگاه ایران قطعه کیکی است که بلعیده خواهد شد. جورج بوش نیز محور شرارت عراق ـ کرهشمالی ـ ایران را مطرح کرد و در چنین فضایی میان محافظهکاران جدید اختلاف بود که اول باید به ایران حمله کرد یا عراق. آنچه مسلم است محافظهکاران جدید فضای امریکا و جهان را امنیتی ـ نظامی کرده و در این راستا به سازمان ملل و شورای امنیت و همپیمانان خود در ناتو و دیگر دوستان توجهی نکردند. اسراییل نیز آتشبیار معرکه بود و امریکا را تشویق به حمله به ایران میکرد و حتی دکتر آمیتمور، رییس مشاوران نامی استراتژیک اکوانرژی اسراییل در گفتوگویی با خانم آنات داویدوف معتقد به مجازات جدی و محاصرهی کامل نفتی ایران بود.[۶] انرژی اتمی ایران و شایعه بمب اتمی این حساسیت را علیه ایران بیشتر کرد. در این فضای امنیتی ـ نظامی یک جنگ روانی علیه ایران طراحی شد و هر روز درجهی التهاب سیاسی در دنیا بالا میرفت. فضای امنیتی ـ نظامی یادشده و احتمال حمله امریکا به ایران و خطمشیهای پیش رو در سرمقاله چشمانداز ایران بررسی شده که مطالعه آن میتواند این فضا را نشان دهد.[۷]
در پی حمله به عراق قیمتهای نفت مرتب افزایش مییافت. شاید یک دلیل آن این بود که آقای رامسفلد وزیر دفاع امریکا گفت افزایش قیمت نفت هزینههای جنگ را پوشش میدهد. دلیل دیگر آن این بود که مقاومتهایی در عراق در برابر اشغالگری شکل گرفت که باوجود تصور محافظهکاران جدید امکان دسترسی به نفت را مشکل کرد.[۸] بهطوریکه آقای پارا وزیر پیشین نفت ونزوئلا در کتاب «سیاستهای نفتی» خود نوشت؛ به لحاظ دسترسی به نفت و عرضه آن در خلیجفارس در میان کشورهای خاورمیانه، ایران امنترین کشور است.
خطمشی اصلی امریکا، از یکسو حضور حداکثری نظامی ـ امنیتی در منطقه خلیجفارس و ازسوی دیگر ناامنکردن منطقه بود و از آنجا که ایران کانون پایداری و ثبات در مقابل این خطمشی بود، بنابراین سعی داشتند که این مقاومت را از سر راه برداشته[۹] و زمینه را برای یک قرن ثبات نفت ارزان و همچنین حفظ موجودیت اسراییل فراهم آورند. دلیل دیگر افزایش قیمت نفت این بود که اینبار امریکا برای دستیابی به نفت، خون داده و جان سربازان خود را در معرض خطر قرار میدهد که با توجه به دیه خون یک امریکایی که متأسفانه صدها برابر خون یک مسلمان است مسئله قابل تأملی است. در چنین فضای امنیتی ـ نظامی و به لحاظ سیاسی ملتهب بود که کشورهای غربی پیشبینی کردند که اگر جنگی علیه ایران رخ دهد ایران به نوبه خود واکنش جدی نشان خواهد داد[۱۰] و ممکن است شیرهای نفت منطقه تا مدتی بهسوی غرب بسته شود، ازاینرو تدبیری اندیشیدند که ذخیرهسازی استراتژیک نفت را از ۹۰ روز به بیش از ۱۴۰ روز افزایش دادند. به این معنا که اگر جنگی رخ دهد آن کشورها بتوانند تا بیش از ۴ماه بدون وابستگی به نفت خلیجفارس به حیات اقتصادی صنعتی خود ادامه دهند.
متأسفانه طی سهسال اخیر پیش از سقوط قائم قیمت نفت، تولید نفت در جهان بیش از مصرف آن بود و باوجود این فزونی تولید بر مصرف، قیمتهای نفت روندی فزاینده داشت. وقتی کامیوندارهای انگلیسی به افزایش قیمت گازوئیل و بنزین اعتراض کردند آقای گوردون براون توپ را در زمین اوپک انداخت و گفت اوپک با پایین نگهداشتن تولید خود باعث گرانی نفت شده است و پاسخهایی هم به او داده شد که افزایش قیمت مربوط به عملکرد انگلیس و غرب است که مالیات هیدروکربن را پایین نمیآورند. متأسفانه این روند چند سال ادامه داشت، یعنی با وجود فزونی تولید بر مصرف، قیمت نیز بالا میرفت. به نظر میرسد اشتباه اعضای اوپک در اینجا بود. آنها از نظر اقتصادی باید تولید را آنچنان پایین میآوردند که معادل مصرف جهان شود تا نتوانند ذخیرهسازی مصنوعی کنند. شاید علت غفلت این بود که هم تولید بالا بود و هم قیمت و بنابراین دلارهای نفتی معتنابه دید چشممان را نزدیکبین کرد و از عقلانیت آیندهنگر محروم شدیم. افزونبر کشورهای غربی که بر ذخیرهسازی استراتژیک خود میافزودند، بورسبازها و تجار نفتی هم از این روند افزایش قیمت بهرهمند میشدند و با خرید و فروش کاغذی (Paper barrel) نفت این روند را دامن میزدند.
اگر بپذیریم که افزایش قیمت نفت تا مرز ۱۰۰ دلار یک روند علمی داشته، بنابراین افزایش قیمت از ۱۰۰ دلار به بالا را با چه مکانیزمی میتوان تبیین کرد؟
به نظر میرسد علت آن را در ایجاد فضای امنیتی ـ نظامی و التهاب سیاسی علیه ایران و در پی آن ذخیرهسازیهای کشورهای غربی و بورسبازی تجار نفت باید دید.
همانطور که میدانیم در برخی از رسانههای اسراییل و غرب محاصره کامل ایران مطرح شد، ولی مقامات مسئول ایران اعلام کردند که اگر نگذارند نفت ایران صادر شود اجازهی صدور نفت دیگر کشورهای خلیجفارس را نخواهند داد. همانطور که میدانیم در سال ۲۰۰۶ تیمی دهنفره امریکایی مرکب از ۵ نفر دموکرات و ۵ نفر جمهوریخواه به ریاست جیمز بیکر و لیهامیلتون به مدت ۹ ماه در عراق تحقیقاتی انجام دادند که نتیجه آن گزارش مفصلی بود که در بخشی از آن گزارش آمده بود که ستیزهگران عراقی به تکنیکهای نظامیای چون بمبهای کنار جاده و... دست یافتهاند که تهدیدی جدی برای امنیت تانکهای امریکا و انگلیس است.
جیمز بیکر و لیهامیلتون نتیجه گرفته بودند که یا باید مدل جدیدی از تانک ساخته و وارد عراق شود که زمانبر است و یا اینکه باید فتیله جنگ را پایین کشید و به همین دلیل و عوامل دیگر بود که پیشنهاد گزارش، خروج سربازان امریکایی تا پایان سال ۲۰۰۸ از عراق بود.[۱۱] تحول دیگری در مردم امریکا رخ داد که از روند جنگ مأیوس شده بودند و در انتخابات میاندورهای نوامبر ۲۰۰۶ به دموکراتها رأی داده بودند. در پی این نقطهعطفی که در آرای مردم امریکا علیه محافظهکاران جدید و جنگ بهوجود آمد رامسفلد جنگطلب جای خود را به رابرت گیتس عملگرا داد. نظر بیکر ـ هامیلتون، برژینسکی و رابرت گیتس[۱۲] در مورد ایران این شد که باید استراتژی تغییر رژیم را کنار گذاشت و به تغییر رفتار پرداخت. حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶ و نتایج آن نقطهعطف دیگری بود. گزارشهای زیادی درباره حملهی اسراییل به لبنان نوشته شد، ولی در یک سندی که مشترکاً ارتش امریکا و اسراییل آن را تهیه کردند میخوانیم که رزمندگان جنوب لبنان نظم مدرن و عجیبی داشتند و توانستند ارتش اسراییل را که به سبک غرب سازماندهی شده بود شکست دهند. در پی بینتیجه بودن فضای امنیتی ـ نظامی، نقطهعطف دیگر این بود که امریکا بهمنظور ثبات در عراق و افغانستان به همکاری مشترک ایران و امریکا نیاز داشت. در ایران برخی قرارداد امنیتی امریکا و عراق را از الطاف خفیه الهی دانستند. پیشبینی اسراییل این بود که پس از نابودی جنوب لبنان مقاومت حماس را از میان ببرد و در پی نابودی این دو عقبه استراتژیکی ایران بهسراغ ایران بیایند تا در این صورت ایران تنها بماند. پس از پیروزی مقاومت ۳۳ روزه، بحران لبنان تا مدتی ادامه داشت تا اینکه همپیمانان حزبالله در یک عمل غافلگیرانه ستاد فالانژهای لبنان را در غرب بیروت تصرف کردند و واکنش جدیای هم در برابر آن نبود. به نظر میرسد امریکا و همپیمانان خود وقتی این رخداد را بررسی و این نقاطعطف را با هم ارتباط دادند به این نتیجه رسیدند که کنفرانسی در دوحه پایتخت قطر تشکیل دهند تا برای حل بحران لبنان تدبیری اندیشیده شود. دعوت ایران به این کنفرانس نشان میداد که بُرشی و نقطهعطفی در فضای نظامی ـ امنیتی نسبت به ایران بهوجود آمده است و در پی آن ایران را در ترتیبات امنیتی منطقه وارد کردهاند.
به نظر من نشست دوحه، شائبهی جنگ علیه ایران را منتفی کرد، این درحالی بود که هر بشکه نفت ۱۴۵ دلار خرید و فروش میشد. بهدنبال این نقطهعطف بودکه کشورهای غربی ذخیرهسازیهای استراتژیک نفت خود را که دیگر به لحاظ اقتصادی سیاسی صرف نمیکرد وارد بازار کردند.
بورسبازها و تجار نفتی نیز همینطور و بدینسان بود که با افزایش ناگهانی عرضه، سقوط قائم یا کاهش فاحش قیمت نفت را مشاهده کردیم که با یک دید اقتصادی صرف بههیچوجه قابل تبیین نیست. آنها سه سال ذخیرهسازی کردند برای روز مبادا و جنگ، ولی وقتی جنگ منتفی شد و میلیتاریسم امریکایی ـ اسراییلی در اوج میلیتاریسم خود نتوانست پیروزیهایی بهدست آورد و اوباما کاندیدای ریاستجمهوری امریکا حمله به عراق را که ابتکار آن با لابی اسراییل در امریکا بود یک فاجعه دانست، کسانیکه نفت را ذخیره کرده بودند به این نتیجه رسیدند که دیگر نگهداشتن نفت نهتنها فایدهای ندارد، بلکه هر لحظهی آن خسران است.
اگر میزان نفت ذخیرهشده طی این سهسالِ فزونی مصرف بر تولید محاسبه شود خواهیم دانست که تا چه زمانی قیمت نفت در سطح نازل خود خواهد ماند. اگر این ذخیرهسازی تماماً وارد بازار شود آنگاه است که براساس پیشبینیهای علمی و با توجه به پایانپذیری نفت، مقولهی «اوج تولید» و فقدان «بشکه اضافی» برای جوابگویی و تقاضای فزاینده، قیمت نفت بالا خواهد رفت به شرطی که اوپک دوباره به دام چنین غفلتی نیفتد.
البته عوامل دیگری در این سقوط قائم یا کاهش فاحش قیمت نفت مؤثر بودند، ازجمله اعلام رسمی رکود، بیکاری چشمگیر در امریکا و در پی آن کاهش فوقالعاده مصرف نفت. عامل دیگر عبارت بود از عزم راسخ رأیدهندگان امریکایی و بویژه دموکراتها و در رأس آنها اوباما که در جستوجوی انرژی جایگزین برای نفت هستند. اینجا بود که کمپانیهای نفت بهدنبال سود سرشاری که در روند افزایش قیمت بهدست آورده بودند با سازوکارهایی که در دست دارند قیمت نفت را پایین آوردند تا اینکه سوخت فسیلی رقیبی جدی پیدا نکند و دستیابی به انرژی جایگزین به صرفه اقتصادی نباشد. در کنار این عوامل باید به فصل پاییز نیز توجه کرد که در این فصل بهدستگاههای گرمکننده و سردکننده نیازی نیست. در پایان باید گفت اگر اعضای اوپک طی آن سهسالی که تولید نفت بر مصرف نفت فزونی گرفت و همزمان قیمت افزایش مییافت، تولید اوپک را کاهش میدادند مناسبتر و بهتر بود. اوپک پس از سرازیرشدن نفتهای ذخیرهشده به بازار بود که تولید خود را کاهش داد که البته دیگر دیر بود، ولی باز هم میتوان امیدوار بود که اوپک تولید خود را آنچنان کاهش دهد که نفتهای ذخیرهشده در رابطه با التهابهای سیاسی، پایان پذیرد[۱۳] آنگاه قیمت نفت آهنگ علمی فزاینده خود را پیدا کند تا به قیمت متعادلی برسد.
لطفالله میثمی
پینویسها
[۱] The Oil Companies are over Politics
[۲] Peak Oil
[۳] هرچند در امریکا در ۱۹۷۱، اوج تولید و سپس افول مخازن آنجا شروع شد، ولی متأسفانه این مقوله هنوز در صنعت نفت ما نهادینه نشده و این درحالی است که سیاستهای اقتصادی امریکایی از آن سال به بعد تابعی از رفتار مخازن زیرزمینی آن بوده است.
[۴] ر.ک: مخازن نفت را دریابیم، چشمانداز ایران، شماره ۳۶.
[۵] ر.ک: «رؤیایی برتری امریکایی»، جورج سوروس، مترجم لطفالله میثمی، نشر صمدیه.
[۶] ر.ک: برنامه هستهای ایران ـ تحریم نفتی، چشمانداز ایران، شماره ۲۹.
[۷] ر.ک: ایران و تهاجم امریکا؛ استراتژی و تاکتیکهای پیش رو، سرمقاله، چشمانداز ایران، شماره ۴۳.
[۸] ر.ک: گزارش جنگ و اشغالگری در عراق، مترجم سینامالکی، نشرصمدیه.
[۹] ر.ک: دیدگاه ژنرال ایباچف (ضرورت آمادگی ایران برای دفع یک حمله هستهای)، چشمانداز ایران، شماره ۴۳، سرمقاله.
[۱۰] همان و همچنین اظهارات مقام رهبری و فرماندههای سپاه پاسداران انقلاباسلامی.
[۱۱] ر.ک: سایت www.meisami.com، گزارش گروه مطالعات عراق (جیمز بیکر و لیهامیلتون).
[۱۲] ر.ک: زمان نگرشی تازه به ایران، گزارش گروهکاری شورای روابط خارجی امریکا به ریاست مشترک برژینسکی و رابرت گیتس، چشمانداز ایران، شماره ۳۲.
[۱۳] دکتر مهدی عسلی در تحقیق خود بانام «دلایل سقوط قیمت نفت و ضرورت مدیریت عرضه برای بازگشت به ثبات بازار (۷ دی ۱۳۸۷) اینگونه محاسبه کردهاند که اگر اوپک به مدت شش ماه روزی ۳ میلیون بشکه تولید خود را کم کند قادر است بر روند کاهشیابنده قیمت نفت غلبه کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست