جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

اسلیمی


كهن نمادی مقدس و زیبا در این جستار هنری, موضوع حركت, حركت پویای منحنی یا « مارپیچ» و در شكل تكامل یافته اش, « اسلیمی» با استناد بر منابع تصویری موجود از دوره باستان تاكنون و با توجه به دیدگاههای علمی, حكمی و طبیعت گرا, مورد مطالعه قرار گرفته است علاوه بر آنها در ضمن بررسی نمونه های مشتركی بر می خوریم كه ریشه در اعتقادات مقدس آنها دارد

در این جستار هنری، موضوع حركت، حركت پویای منحنی یا « مارپیچ» و در شكل تكامل یافته اش، « اسلیمی» با استناد بر منابع تصویری موجود از دوره باستان تاكنون و با توجه به دیدگاههای علمی، حكمی و طبیعت گرا، مورد مطالعه قرار گرفته است. علاوه بر آنها در ضمن بررسی نمونه های مشتركی بر می خوریم كه ریشه در اعتقادات مقدس آنها دارد.به طور كلی، حركت مارپیچ به مرور زمان تكامل یافته ودارای اجزاء بصری مختلفی شده است كه ریتم، توازن تعادل و هماهنگی موجود در اجزاء درونی و تركیب های بیرونی اش، كمك مؤثری به پویایی آن كرده است. به عبارت دیگر؛ مفهوم زیبایی را از نظر مبانی هنرهای تجسمی و كیفیت های معنوی به صورت فردی و جمعی دارا بوده است. این نگاره درگذر تاریخی و جغرافیایی خود از میان اذهان و ادیان گوناگون، ضمن اینكه حامل مفهوم مقدسی بوده، همواره خود را به سوی تكامل و زیبایی سوق داده و زیباترین شكل خود را به عنوان شاخصی از هنر اسلامی مطرح ساخته است.نگاره اسلیمی، با تعاربف شاخصی از زیبایی كه توسط افراد و دانشمندان مطرح به ویژه در هنر اسلامی تعابیر و زیبایی شناسانه متعددی از آن شده كه به تعدادی از آنها اشاره خواهیم داشت. در طول تاریخ ابراز شده؛ تطابق داشته است. حضور وبروز اسلیمی یا اسپیرال بر روی سطوح مختلف؛ صرفاً برای تزئین نبوده، بلكه علاوه بر تامین اهداف زیبایی شناسانه بیانگر مفاهیم والایی بوده است.تكرار نمادین اسلیمی نوعی استذكار به انسان بوده است كه همواره او را برای « رها شدن ازعالم اسفل» و عروج به ملكوت و به سوی حق تعالی یاد آور باشد به سخنی دیگر، منظور از « تكرار» همان «ذكره» است.به طور خلاصه رسیدن به یك صورت و معنای مشترك در بین ادیان و اقوام مختلف؛ به ویژه در اسلام و مسیحیت از نتایج مهم این مطالعات به شمار می رود.توازن، آرامش، لطافت، پویایی و هماهنگی مفهوم باطنی با مفهوم ظاهری؛ ارزش هایی هستند كه برای وحدت بخشیدن به اجزاء مادی و معنوی یك موضوع هنری، حیاتی محسوب می شود. از ویژگیهای بصری خطوط و سطوح منحنی نیزمی توان مفهوم مشابهی دریافت كرد كه توان بالقوه و بالفعل خود را بر روی سطوح مختلف متجلی ساخته اند. از بررسی آثار فراوانی كه از دوران مختلف باقی مانده و ردپای استفاده فراوان از خطوط منحنی را نشان می دهد. این گونه استنباط می شود كه، ابناء بشر نیز پسند مشتركی نسبت به این نوع خطوط منحنی داشته اند و این حس مشترك به نوبه خود، زبان و بیان مشابهی را به وجود آورده، كه درتكامل حركت منحنی مؤثر واقع شده است. به سخنی دیگر حركت منحنی مارپیچ ضمن اینكه توسط اقوام مختلفی در ادوار گوناگون تاریخی مورد استفاده واقع شده، هنگام گذر از هر فرهنگ و تمدنی بنابراعتقادات و احساسات هر قوم با آرایش و پیرایش ویژه ای كه به آن ملحق كرده اند موجب كامل ترو زیباتر شدن آن است.

حركت:شاید بهتر باشد برای بررسی دقیق تر حركت مارپیچ كار را از تعریف واژه حركت آغاز می كنیم:حركت، نماد زمان و جزء ذاتی آن است. در فرهنگ معین جنبش كردن مقابل سكون ـ خروج از حالت موجود به طور تدریجی؛ خروج از قوه فعل، معنا شده است بنابراین مفهوم حركت می تواند امری كاملاً مملوس و عینی و یا محسوس و ذهنی باشد اگر به نگاره های تزئینی در هنر ایران توجه كنیم و یا به روش آرمان گرا و انتزاعی كه هنرمندان نگار ایران در خلق آثارشان به كارگرفته اند دقت كنیم و با روش طبیعت گرای هنرمندان غربی مقایسه ای به عمل آوریم، متوجه بعضی اشتراكات و تمایزات می شویم.هنرمند شرقی و به ویژه ایرانی حركت به سوی مبدأ ازلی را ضرورت تعالی

می داند، او هر آنچه را كه در طبیعت مشاهده می كند، عین به عین و ساكن به تجسم نمی سپارد بلكه آن را از واقعیت عینی متنوع كرده به سوی حقیقت ذهنی، حركت می دهد. این روش تجسم آرمانی از دنیای اطراف را در ادواری از تاریخ هنر نوین و یا مذهبی غرب، هم می توان دریافت كرد. برای مثال: تاكید بر زیبایی شناسی عمودی و ارتفاع بلند كه در معماری و پیكره سازی دوره گوتیك معمول بود با هدف تعالی بخشی به مفاهیم دنیوی و هماهنگ كردن آن با مسائل معنوی دین مسیح انجام می شد. به همین شكل نیز استفاده از نقوش هندسی و گیاهی زینت بخش محل های شده است بنابر اعتقادات دین اسلام از هر گونه شائبه بت پرستی و استفاده ازشمایل انسانی یا حیوانی باید مبرا باشد. مؤمنین آروزهای خود را با وفور گونه های پیچان گیاهی متجلی ساختند كه یاد آور سر سبزی بهشت در قرآن و احادیث اسلامی است. به نظر می رسد كه مفاهیم متناسب با اهداف اسلام را می توان از حركت پویای مارپیچ مزین یا اسلیمی دریافت كرد.

حكمت و حركت؛ پویایی در حركت منحنی

« در حكمت طبیعی ارسطو، طبیعت امری است ساری در وجود و ذاتی او كه باعث حركت یعنی (تغییر) حالت او می شود؛ تغییر احوال چند قسم است، تغییر كمیت، تغییر كیفیت. در هر حال حركت از هر قسم باشد، از جهت نقص است و برای رسیدن به كمال. »

اگر حركت مستقیم الخط را با حركت دورانی حركت مارپیچ می شویم.كه پیچیدگی ماهیت آن نسبت به خط مستقیم باعث مطرح شدن معانی گوناگونی می شود. به نظر می رسد مفهوم كمال گرایی نیز با این تحول و تغییر حالت منظم منطقی و هندسی، بنابر آن چه از حكمت حركت ارسطو گفته شد، هم معنا باشد.

خاصیت پویایی حركت منحنی مارپیچ یا اسلیمی، از نظر معنوی و مادی به یك وحدت صورت و معنای رو به كمال منتج می شود. پس «حركت» از اولین لوازم رسیدن به تعالی به شمار می رود و برای متعالی شدن، باید دنبال حقیقت بود.با توجه به مراحل سیر و سلوك رسیدن به حقیقت، راه حقیقت خود مرحله ای از حقیقت است. از نظر لایپ نیتز، «حقیقت همان نیرو است كه درام و مظهرش حركت است. سكون مطلق هم در كار نیست. ممكن نیست جسم از سكون دقیقاً به حركت درآید. پس (‌سكون) حركتی بی نهایت خرد و نامحسوس است.» پس حركت دورانی دارای نیرو می تواند باشد مفهوم نیرو، كمیت های برداری علم فیزیك را مطرح می سازد. پس لازم است حركت منحنی و پویایی آن را از نظر علمی تحلیل كنیم.

رابطه علم فیزیك و حركت منحنی مارپیچ

« هرگاه حركت دورانی در جهت راست یا خلاف جهت عقربه های ساعت انجام شود، حركتی ثانویه به طرف بالا یا محور Z را ایجاد می كند و بالعكس وقتی سمت حركت دورانی از طرف چپ به راست باشد، حركتی به سمت پایین یا عمق را سبب می شود.»این تعریف در علم فیزیك به قانون دست راست معروف است. حركت مارپیچ نیز با توجه به قانون فوق دارای صعود و نزول، فیزیكی خواهد بود. مناره مسجد بزرگ سامرا را تصور كنیم و كاربری اش در بالا و پائین رفتن مؤذن از آن یا كاركرد یك پیچ خودكار فلزی كه باز و بسته كردن آن به معنای فرو رفتن یا بیرون آمدن آن از یك سطح چوبی یا فلزی است و یا هنگامی كه مارپیچ را به شكل مارپیچ اسلیمی در نظر می گیریم كه در یك سطح دو بعدی كاشی، فرش و سطوح دیگر محصور است. در آن صورت صعود و نزول مجازی اش را احساس خواهیم كرد. به نحوی كه معنا و ماده، فراز و فرود و انكشاف درونی و بسط بیرونی را در آن مشاهده می كنیم. به محض ورود به عالم ذهنی و معنوی، اسلیمی تفاسیر متنوع و فراوانی پیدا می كند كه علاوه بر مفاهیم علمی و حكمی ثابت می شود اسلیمی در حیطه زیبایی شناسی نیز دارای مفاهیم فراوان است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.