جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

اغلب نویسندگان ما نگاه تلویزیونی ندارند


اغلب نویسندگان ما نگاه تلویزیونی ندارند

گفت وگو با عباس جهانگیریان, نویسنده و پژوهشگر درباره اقتباس ادبی در تلویزیون

عباس جهانگیریان پژوهشگر، نمایشنامه‌نویس، مدرس دانشگاه، نویسنده داستان‌های کودک و نوجوانان و دارای مدرک فوق لیسانس در رشته ادبیات نمایشی است. وی تاکنون در زمینه اقتباس آثار نمایشی از ادبیات پژوهش‌های زیادی داشته است.

فیلم‌های «از هامون تا دریا» و «مرد کوچک» به کارگردانی ابراهیم فروزش و «روز عید» به کارگردانی محمدعلی طالبی از آثاری هستند که از داستان‌های جهانگیریان اقتباس شده‌اند. وی همچنین دبیر هیات داوران فیلمنامه اقتباسی در هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان، دبیر همایش اقتباس ادبی در سینمای کودک و نوجوان اصفهان و دبیر طرح اقتباس ادبی بوده است. با جهانگیریان در زمینه بهره از ظرفیت اقتباس در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.

ادبیات ایران ظرفیت داستانی بالایی دارد، اما کمتر فیلم و سریالی را دیده‌ایم که از این ظرفیت بهره برده باشد. چرا؟

احساس می‌کنم بی‌اعتنایی آگاهانه یا نبود شناخت یا لجاجت است که باعث شده فیلمسازان و مدیران کمتر نگاهی به این ظرفیت کنند و دوست دارم پاسخ فیلمسازان و مدیران را بدانم. جایزه امی (Emmy) یکی از معروف‌ترین جوایز تلویزیونی آمریکاست و تاکنون ۵۳ درصد از فیلم‌های اقتباسی این جایزه را دریافت کرده‌اند. از سوی دیگر عموما سریال‌های پرطرفدار براساس رمان‌ها ساخته شده‌اند، اما در ایران این اتفاق کمتر می‌افتد. وقتی فیلمی براساس رمانی ساخته می‌شود، بخشی از مخاطبان را پیش از ساخت فیلم با خود همراه کرده است، چون مخاطبان این داستان‌ها علاقه‌مند هستند اثر تصویری رمان مورد علاقه خود را ببینند. درواقع داستان‌، ماده اولیه برای فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان است و باید بده‌بستان میان ادبیات و هنر نمایشی به وجود آید و رواج یابد. تجربه ثابت کرده هرگاه در این زمینه خوب کار شده، بهره‌ خوبی گرفته‌ایم. به طور نمونه می‌توان به سریال موفق «قصه‌های مجید» ـ که برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شد اما میان بزرگسالان هم جای خوبی باز کرد ـ اشاره کنیم. این را هم باید بگویم اگر علیرضا رضاداد در بنیاد سینمایی فارابی مانده بود، شاهد اتفاقات خوبی در زمینه فیلم‌های اقتباسی بودیم. وی جایزه فیلم اقتباسی را به جشنواره فیلم فجر اضافه کرد، اما این بخش بخوبی جریان‌ساز نشد و توجه به اقتباس در سینما و جشنواره فجر آن طور که باید ادامه نیافت. این نشان می‌دهد مدیران می‌توانند در قرار گرفتن اقتباس در مسیر صحیح خود اثرگذار باشند.

در طرح رمان نوجوان امروز در کانون پرورش فکری کودکان، صد قرارداد میان نویسندگان آثار کودک و نوجوان و کانون بسته شده و ۵۰ کتاب هم تاکنون منتشر شده است و این آثار، قابلیت دارند به فیلم و سریال‌های مناسب برای گروه سنی کودک و نوجوان تبدیل شوند. به نظر شما نمی‌شود راهکاری را برای دستیابی به تولید اقتباسی مطلوب جستجو کرد؟

باید این اتفاق بیفتد، اما تعامل قابل توجهی میان نویسندگان و تلویزیون شکل نگرفته است. در حالی که به نظر می‌رسد به‌عنوان مثال تعامل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با مدیر گروه کودک شبکه دو سیما می‌تواند بسیار ثمربخش باشد. البته موسسه فرهنگی هنری صبا تا حدی این کار را کرد و انیمیشن‌های خوبی از داستان‌های ایرانی خلق کرد. این اتفاق در سیمافیلم هم می‌تواند رخ دهد. فرصت‌های دیگری هم برای انجام این تعامل وجود دارد. به طور نمونه سازمان محیط‌زیست اعلام کرده با صدا و سیما تفاهم‌نامه‌ای برای ساخت فیلم‌هایی با موضوع محیط زیست منعقد کرده است، چه کسانی بهتر از نویسندگان ادبیات ما وجود دارند که بتوان از آثارشان برای ساخت فیلم یا سریال استفاده کرد؟

شما معتقدید همه رمان‌ها قابلیت تبدیل شدن به فیلم دارند؟

بله، بیشتر رمان‌ها قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارند و هرگاه این اتفاق افتاده، نمونه موفقی تولید شده است. در گذشته سیمافیلم شورای اقتباسی تشکیل داد و یکسری کار هم تصویب شد، اما تعداد آثار تولید شده، از چهار یا پنج مورد تجاوز نکرد و این حرکت ادامه نیافت. مرکز تحقیقات صدا و سیما در تولید می‌تواند شورای اقتباسی با حضور افرادی که با سینما و ادبیات آشنا هستند، تشکیل بدهد تا آثار موجود در بازار را مطالعه و آنها را طبقه‌بندی کنند. این اتفاق سال‌های خیلی پیش در کشورهای دیگر افتاده است که می‌توان به ژاپن اشاره کرد. ژاپن ۳۵ سال پیش شورایی تصویب کرد تا از کشورهای مختلف آثاری جمع و آنها را مطالعه کنند. آنها پس از تهیه این آثار آنها را برای تولید طبقه‌بندی کردند و بعد گروهی دیگر با توجه به فرهنگ کشور خود آنها را دراماتیزه کردند و در اختیار گروه‌های مختلف قرار ‌دادند. فیلم‌های زیادی از این مجموعه به نام فیلم‌های ژاپنی تولید شد که برگرفته از ادبیات کشورهای مختلف بود.

برخی فیلمنامه‌نویسان معتقدند باوجود غنای ادبی، اما کمتر اثری قابلیت دارد به فیلم تبدیل شود. شما این ذهنیت را قبول دارید؟

من قبول ندارم آثار ادبی ما قابلیت اقتباس را ندارند، من در دوره‌هایی در بنیاد سینمایی فارابی و پس از آن در موسسه سینمایی آوینی فیلم، آثاری که قابلیت اقتباس شدن را دارند، شناسایی کرده‌ام. البته این کار را برای برخی تهیه‌کنندگان هم انجام داده‌ام. اولین سوالم از این فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان است که چقدر رمان و ادبیات ایرانی را مطالعه کرده‌اند؟ متاسفانه بیشتر فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان، کمتر مطالعه می‌کنند و آن‌قدر درگیر انجام کار‌هایشان هستند که گوشه چشمی هم به ادبیات ایران ندارند. مشکل دیگری هم که در این میان وجود دارد، این است که فکر می‌کنند باید رمان را نعل به نعل دکوپاژ و آن را به فیلم تبدیل کنند، در حالی که اقتباس از کلمه قبس می‌آید. در گذشته افراد قبیله از اجاق رئیس قبیله آتشی می‌گرفتند که هم اجاق خود را روشن می‌کردند و هم این که به رئیس قبیله نشان دهند، وی مورد قبول آنهاست تا این که قبس وارد ادبیات شد و اقتباس شکل گرفت و به معنای این است که یک تکه آتش می‌آوری و با آن اجاق خود را روشنایی می‌بخشی. یک رمان می‌تواند ایده بدهد و فیلمنامه‌نویس ایده‌ای از داستانی بگیرد و فیلمنامه خود را براساس آن خلق کند. گاهی اقتباس می‌تواند در حد یک ایده باشد یا فقط ۲۰ درصد از رمان در آن بیاید. ما زمینه‌های ادبی گسترده‌ای مانند سفرنامه ناصرخسرو داریم که می‌توان از آن سریال‌های ارزشمندی تولید کرد، البته منظور من، صرفا ساخت فیلم‌های تاریخی درباره شخصیت‌ها نیست. البته در برخی کارها که به سریال یا فیلم تبدیل شده‌اند، پیش آمده برداشت آزاد و اقتباس غیرمستقیم از داستان‌ها، اعتراض برخی نویسندگان را نسبت به اشاره نکردن فیلمساز به نام نویسنده منبع اصلی به همراه داشته است. رعایت نشدن حق کپی‌رایت و حمایت نکردن حق مولف، سبب شده این اتفاق بار‌ها تکرار شود. دعواهای زیادی میان نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان وجود دارد که اگر نویسنده عضو صنفی باشد شاید بتواند پیگیری‌هایی کرده و پولی را از تهیه‌کنندگان دریافت کند، در غیر این صورت دست نویسنده به جایی بند نیست. این را هم شنیدم که قرار است کتابی درباره صد فیلم و سریال که از آثار نویسندگان سرقت شده‌اند، منتشر شود.

آیا موضوع اقتباس به نویسندگان هم می‌تواند کمک کند؟

تیراژ کتاب‌ها در وضع فعلی اندک است و هر نویسنده‌ای تمایل دارد تیراژ کتاب‌هایش افزایش یابد، چرا‌که هدفش جذب مخاطب است. پس اقتباس ادبی از این نظر، به نویسنده کمک می‌کند آمار مخاطبان خود را افزایش دهد. قصه‌های مجید پس از این‌که به سریال تبدیل شد، چندبار تجدید چاپ شد. از سویی یک کتاب نهایتا در ۳۰۰۰ نسخه چاپ می‌شود که اگر پنج بار هم تجدید چاپ شود، مخاطبان ۱۵ هزار نفری دارد، در صورتی که وقتی به فیلم یا سریالی تبدیل می‌شود، حداقل پنج میلیون نفر مخاطب به همراه خواهد داشت. نکته بعدی موضوع مادی است. تصور کنید نویسنده از انتشار یک کتاب چقدر می‌تواند درآمد حاصل کند؟ در حال حاضر به یک میلیون تومان هم نمی‌رسد، ولی وقتی بحث اقتباس ادبی پیش می‌آید و امتیاز نمایشی یک اثر ادبی خریداری می‌شود، برای نویسنده جبران کاستی‌های اقتصادی در نشر خواهد شد. از همه اینها گذشته، تعامل سینمای کودک و ادبیات بدون شک می‌تواند نتایج خوبی داشته باشد. البته در دهه‌های گذشته نیز تلفیق این دو وادی به برآیند مثبتی انجامیده است. صرف‌نظر از اینها، فیلمساز چه چیزی بهتر از این می‌خواهد که مواد آماده برای ساخت یک فیلم داشته باشد.

تعامل ادبیات با سینما و تلویزیون در شیوه نگارش و رویکرد نویسندگان هم اثر می‌گذارد؟

بله، نویسندگان هم می‌توانند از فیلم و سریال بهره ببرند. باید توجه داشت نویسندگان ما غالبا نگاه سینمایی یا تلویزیونی ندارند و مقوله اقتباس می‌تواند روی آثار آنها تاثیر بگذارد. در گذشته بیشتر توصیفات، کلامی و پر از اطناب بودند، ولی الان بیشتر بصری شده‌اند و نگاه و قلم نویسنده تحت تاثیر فیلم‌ها در توصیفات، فضاسازی، طراحی صحنه و... تغییر می‌کند.

پریسا چیذری