چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
حرکت خطرناک در غرب

روز ۲۰ فوریه ۲۰۱۲، تعدادی از سربازان آمریکایی که بعدا معلوم شد ۵ نفر بودهاند، مقداری نوشتههای اسلامی از جمله چند کپی از نسخههای قرآن را که سوزانده شده بود در پایگاه هوایی نیروهای آمریکایی واقع در بگرام به زبالهدانی ریختند. کارگران افغانی که آنجا مشغول به کار بودند، فورا دریافتند آن قرآنها سوزاندهشده و این یک بیحرمتی به کتاب مقدس مسلمانان تلقی شد.
از این رو فورا به آن اعتراض کرده و این اعتراض بسرعت تمام کشور را فراگرفت. به نحوی که منجر به درگیری و خشونتهایی شد که دستکم ۳۰ شهروند افغان و ۵ سرباز آمریکایی را به کشتن داد و بسیاری دیگر را که تعدادشان معلوم نیست مجروح کرد. این حادثه هم اکنون از سوی ۳ کمیته در حال بررسی است: یکی از سوی ارتش آمریکا به منظور تعیین اقدامات لازم علیه سربازان خاطی، دیگری از سوی یک کمیته مشترک آمریکایی ـ افغانی و سوم تحقیقاتی که قرار شد افغانها در مشورت با رهبران مذهبی آن را انجام دهند.
پاسخ رسمی آمریکا به این اقدام، عذرخواهی شفاهی اما ضعیفی بود. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به طور رسمی از حامدکرزای رئیسجمهور افغانستان عذرخواست و ضمن ابراز تاسف گفت حادثهای که اتفاق افتاد زاییده بیدقتی بوده است و نه یک اقدام حسابشده و عمدی ناشی از پدیده اسلامهراسی. اما در مقابل و در یک واکنش شدید، در آمریکا این گلایه مطرح شد که این دولت افغانستان است که باید عذرخواهی کند! زیرا اجازه داده است با بزرگنمایی و تحریک نسبت به یک حادثه طبیعی، خشونتهای بیشتری به راه افتاده و یک بار دیگر سربازان آمریکایی جان خود را از دست بدهند. واکنش ریک سنتروم یکی از نامزدهای جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری ـ که بعد از دور رقابتها کنار کشید ـ همین بود و با لحن شدیدی گفت: «من فکر میکنم این آقای کرزای و مردم افغانستان هستند که باید به خاطر حمله به زنان و مردان نظامی ما آن هم به خاطر اشتباهی ناخواسته عذرخواهی کنند. وی افزود: این یک جنایت واقعی است، نه آنچه سربازان ما انجام دادند!»
● عذر نخواستن
باراک اوباما، چنان که معمول او در چنین موقعیتهایی است، برای توجیه عذرخواهیاش به نحوی که لازم باشد با تمام قدرت وارد صحنه شد و گفت: این اقدام برای حفظ جان آدمها... و اینکه مطمئن شویم سربازانی را که در حال حاضر آنجا داریم در معرض خطر بیشتری قرار نگیرند لازم بوده است. در اینجا میتوان پرسید: چه موقع یک عذرخواهی، عذرخواهی نیست؟ پاسخ به نظر میرسد همین باشد. یعنی وقتی فردی مانند اوباما بخواهد از یک طرف خشم طرفهای خارجی را فرونشاند و از طرف دیگر نخواسته باشد اعتبار ملی خود را در داخل تضعیف کند، اما به نظر من او این هر دو را از دست داد. شاید هیلاری کلینتون حق داشت که در طول جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ خطاب به اوباما گفته بود: «اگر نمیتوانی داغی آتش را تحمل کنی بهتر است از آشپزخانه خارج شوی».
چیزی که گیجکننده مینماید، درس نیاموختن آشکار از چنین حوادثی است. همین چندی پیش بود که چاپ توهینآمیز قرآن نشان داد میتواند چه واکنشهای شدیدی را به دنبال داشته باشد. یا فریاد اعتراضی که به دنبال افشاگری مربوط به انداختن یک قرآن در سیفون توالت در زندان گوانتانامو چندی پیش به راه افتاد. چندی بعد نیز یک سرباز آمریکایی در عراق از قرآن برای نشانهگیری در تمرین تیراندازی استفاده کرد و همین مساله توفانی از خشم را در نکوهش حضور نیروهای آمریکایی در آن کشور به دنبال داشت.
پس از آن نمایش شوکآور کشیش تری جونز در فلوریدا اعلام کرد میخواهد طی مراسم مذهبی کوچکی ۲۰۰ قرآن را به مناسبت سالگرد ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۰ به آتش بکشد. یک اقدام موهن که با شخصیت غیردولتی او تناسبی نداشت. طرح به آتشکشیدن قرآن حداقل به صورتی موقت به جایی نرسید، اما در ۲۰ مارس سال ۲۰۱۱ بود که کشیش جونز مساله محاکمه قرآن را مطرح کرد و با ارتکاب جنایتی علیه بشریت یک نسخه از قرآن را در کلیسای محلی خودش به آتش کشید. نتیجه این اقدامات در شهر مزارشریف افغانستان خود را نشان داد؛ جایی که در حمله به گروهی از کارمندان سازمان ملل دستکم ۳۰ نفر کشته و ۱۵۰ نفر مجروح شدند که ۷ نفر از کشتهشدگان نیروهای سازمان ملل بودند. حامد کرزای که گماشته آمریکا در کابل است، حتی خواستار بازداشت کشیش جونز شد، اما چنین درخواستی مورد توجه کسی قرار نگرفت. در آمریکا، اقدام جونز به عنوان نمادی از آزادی مذهب مطرح شد و مورد بازخواست کسی قرار نگرفت. دولت نیز دراین باره موضعی اتخاذ نکرد.
● نماد اتحاد
اما ناتوانی در احترامگذاشتن به یک موضوع مقدس که متعلق به یک تمدن خارجی است، برداشتهای نگرانکنندهتری را تداعی میکند. قرآن در افغانستان بسیار مقدستر از انجیل بین مسیحیان است. نه به این خاطر که اسلام دین رسمی این کشور تلقی میشود بلکه به آن خاطر که این کتاب از وحدت جامعه پشتیبانی میکند. آن هم در جایی که هویتهای فرهنگی گوناگون و گستردهای بین مردم وجود دارد. قرآن در واقع نیرومندترین نماد وحدت در افغانستان است و از این رو به نسبت پرچم یا قانون اساسی در کشوری با آن ویژگیها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نکته: کشیش جونز با ارتکاب جنایت علیه بشریت یک نسخه از قرآن را در کلیسای محلی خودش به آتش کشید. نتیجه این اقدامات در شهر مزارشریف افغانستان خود را نشان داد؛ جایی که دهها نفر از کارمندان سازمان ملل در حملهای کشته و مجروح شدند
توماس فریدمن ـ که تکبر بیاندازهاش از یک جهانبینی خاص ناشی میشود و معتقد است همه برایش دستافشانی میکنند ـ به خوانندگانش گفت: معلوم شد رهبران سیاسی و مذهبی افغانستان ناموفق هستند زیرا نتوانستهاند قویا از کشتهشدن آمریکاییهای بیگناه دفاع کنند. بخصوص که این حادثه پس از یک اتفاق طبیعی مبنی بر توهین به قرآن افتاد و اوباما نیز پیشتر دراین باره عذرخواهی کرده بود. این تفکر نشان میدهد که برداشت لیبرالها نیز از این حادثه دست کمی از واکنش تند محافظهکارانی نظیر سنتروم ندارد.
در یک برداشت مهم باید گفت این سربازان، از جمله آنهایی که در حادثه قرآنسوزی دست داشتهاند، واقعا بیگناه هستند. آنها درواقع شریک جرم و در عین حال قربانی روند اشغال یک کشور خارجی هستند بدون اینکه چنین قصدی داشته باشند. بیحاصل بودن تلاشهای آمریکا برای مدرنکردن جامعه افغانستان مانند بسیاری دیگر از اینگونه کوششها در کتاب روشنگرانه دیپاک تریپاتی تحت عنوان «افغانستان و ریشههای تروریسم» آمده است.
در این میان ، کسانی بیشتر مسوول هستند که به اعتقاد من چنین جنگی را اداره میکنند و این شامل رئیسجمهور و کسانی میشود که علاقهمند به سیاستهای جنگی هستند و حضور ۱۰ ساله درافغانستان را به بدترین شکل ممکن به پیش میبرند. جنگی با نتایج اندک و موجی از احساسات گزنده ضد آمریکایی به همراه کشوری که دیگر کاملا از هم گسیخته شده است. بهترین چیزی را که در حال حاضر آمریکا به آن دل بسته همان مذاکرات صلح است. یعنی آزمونی سخت با یک آینده تاریک برای همه افغانستان و چشمانداز به قدرت رساندن دوباره طالبان بر بخشهای اعظمی از خاک این کشور. آن هم پس از آن که میلیاردها دلار در این کشور هزینهشده و زندگیهای بسیاری نابود گردیده و مردمی ناراضی و ویرانهای بر جای مانده است. تنها چیزی که باقی مانده، امیدی کمرنگ به این است که از این شکستها درسی گرفته شده باشد. این در حالی است که میبینیم تازه برای جنگ با ایران بر طبلها کوبیده میشود. رویایی بیحاصل و زاییده ذهن نخبگان سیاسی و نظامی آمریکا که از علاقه شدید آنها به شروع یک جنگ دیگر حکایت میکند و نشان میدهد برای نجات از این عادت میلیتاریستی هنوز هیچ تغییری حاصل نشده است.
رهبران مذهبی افغانستان در واکنشی به این حوادث، خواستار پایاندادن به حملات شبانه به خانههای مردم افغان هستند و براین نکته تاکید میورزند که نظامیان آمریکایی باید اداره امور زندانها را به دولت افغانستان واگذار کنند. آنها بر بیتجربه بودن اشغالگران آمریکایی انگشت گذاشته و به همین دلیل میگویند دیگر نمیتوانند پذیرای آنها باشند. این اقدامات آمریکا همواره از طرف مردم افغانستان به عنوان منشاء اصلی خشونتها از سوی اشغالگران تلقی میشده است.
پاسخ مقامات آمریکایی به این پیشنهادها در یک دستنوشته از یک ژنرال آمریکایی بازتاب پیدا کرد که گفته بود: «حملات شبانه موثرترین بخش عملیات ما بوده و از آن گذشته، سیستم قضایی افغانستان نیز نمیتواند برخوردی قانونی با موضوعات مرتبط با زندانیان خطرناک در افغانستان داشته باشد» پاسخی که به صورتی ناخواسته چند سوال را برمیانگیزد: اینکه چه کسی بر افغانستان حکومت میکند؟ از خیلی وقتها پیش، این مساله مطرح بود که اختیار حامد کرزای نه در افغانستان که در پنتاگون و کاخ سفید است. واقعیتی که موجب میشود تا این سخن آمریکا که به حقوق مردم افغانستان و حاکمیت آنها احترام میگذارد به صورت یک امر تمسخرآمیز جلوه میکند.
● بیان سمبلیک
مساله دیگر به جوهره یک دخالت نظامی و اشغال خارجی مربوط میشود. مسالهای که بسیار بیشتر از این پرسش ثانوی خود رانشان میدهد که آیا قرآنسوزی یک اشتباه بود یا یک جرم؟ البته این عمل از یک منظر متفاوت میتواند هم اشتباه تلقی شود هم جرم، اما باید افزود قرآنسوزی مانند بسیاری نمونههای دیگر یک بیان سمبلیک است که دیپلماسی غرب را به کلی زیر سوال میبرد. اقداماتی که همه از دخالت نظامی و اشغالگری خارجی ناشی میشود.
اقدامی که یک بار دیگر دوران فروپاشیده استعمار را تداعی میکند و موجب شده نوعی فرهنگ و شیوه ضدآمریکایی رشد کند که تاکنون زیانهای فراوانی را در عرصه ژئوپلتیک به وجود آورده و همچنان به بار میآورد. به آتشکشیدن متنی که بیشترین تقدس را در یک فرهنگ دارد، چه به صورت خواسته یا ناخواسته، آگاهی نامتجانسی را به دنبال میآورد که میتواند در پشت بدترین اعمال و تمایلات خود را پنهان سازد.
قرآنسوزی در واقع اقدامی تحریکآمیز و بیانگر توهین به فرهنگ سیاسی افغانستان است و شبیه همان خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس میتواند موجی از اعتراضات را به دنبال داشته باشد. ناکامی دولت آمریکا در برخورد با کل جهان اسلام و عدم درک اینکه واقعا چه اتفاقی افتاده است بزرگترین بیاعتباری را برای دعاوی خیرخواهانه این کشور به همراه خواهد داشت. بنابراین هرگز به هدفش که میگوید سرکوبی تروریسم در سراسر جهان است نخواهد رسید.
الجزیره انگلیسی
مترجم: علیرضا ثمودی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست