شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مسائل کوچک, اختلافات بزرگ


مسائل کوچک, اختلافات بزرگ

بدون شک مشکلات بزرگی در زندگی وجود دارد که منجر به نابودی روابط زن و مرد می شود مشکلاتی چون ناباروری, بدرفتاری و اعتیاد که همیشه دلیل اصلی بیشتر جدایی ها بوده است, اما یکسری مشکلات کوچک نیز وجود دارد که به طور پنهانی, خرابی به بار می آورد مثل انداختن جوراب کثیف وسط اتاق و جویدن غذا با صدای بلند

بدون شک مشکلات بزرگی در زندگی وجود دارد که منجر به نابودی روابط زن و مرد می‌شود. مشکلاتی چون ناباروری، بدرفتاری و اعتیاد که همیشه دلیل اصلی بیشتر جدایی‌ها بوده است، اما یکسری مشکلات کوچک نیز وجود دارد که به طور پنهانی، خرابی به بار می‌آورد. مثل انداختن جوراب کثیف وسط اتاق و جویدن غذا با صدای بلند.

این مسائل کوچک درست مانند قطراتی که از شیر آب چکه می کنند، می توانند احساس خوب موجود در هر رابطه ای را بتدریج فرسوده کنند و از بین ببرند. گاهی اوقات جوراب وسط اتاق فقط یک جوراب است، اما مواقع دیگر مخصوصا پس از گذشت زمانی طولانی از رابطه مان به معضلی بزرگ تبدیل می شود. در حقیقت رنجش های کوچک همچون قطعه های کوچک یخ هستند که قابلیت تبدیل به کوه های یخ شدن را دارند و می توانند به مشکلاتی بسیار عمیق تبدیل شوند.

در یک رابطه، هر رنجشی حقیقتا یک خیابان دوطرفه است. همسران معمولا روی رفتار طرف مقابل شان متمرکز می شوند نه روی رفتار خودشان. این که رفتار همسرتان چقدر ناامیدکننده است، اهمیتی ندارد آنچه مهم است تعبیر شما ازآن رفتار خاص است. توانایی حذف این رنجش های کوچک و کم اهمیت در وجود تمام ما نهفته است و ما می توانیم از آن برای داشتن رابطه ای خوب استفاده کنیم یا بدون فکر، همه چیز را به نابودی بکشانیم. ۱۰ مورد از رنجش های نابودکننده روابط زن و شوهر از این قرار است:

همه کارهایش عمدی است: دایان سالی نیمه های شب صدای خروپف پدرش را که از اتاق بیرون می آمد، می شنید تا این که یک روز از مادرش پرسید: «تو چطور می توانی خروپف های بابا را تحمل کنی؟» مادرش پاسخ داد: «وقتی خروپفش را می شنوم با خودم می گویم خدارا شکرحالش خوبه و مشکلی نداره.» خروپف مشکل نیست، بلکه تعبیری است که شما از آن دارید. متاسفانه ما عادت داریم هر موضوع ناراحت کننده ای را شخصی کنیم. در حقیقت هر رخدادی را نوعی تحقیر شخصی می دانیم و تصور می کنیم طرف مقابل به ما علاقه ای ندارد و به او می گوییم: «تو دوستم نداری»، «اگر به من اهمیت می دادی با این عادت های آزاردهنده ات اینقدر مرا اذیت نمی کردی.»، اما بیشتر رفتارها و عادت ها بدون فکر انجام می شوند. ما بسیاری از این کارها را بدون این که قصد خاصی داشته باشیم انجام می دهیم. در واقع بر مبنای عادت و صرفا تمرکز بر خود است و به طور کل طرف مقابل خود را فراموش می کنیم.

اگر همسرتان عادتی دارد که شما را بسیار ناراحت می کند، مثل باز گذاشتن در دستشویی، گذاشتن ظرف غذا بدون سرپوش در یخچال و... بهتر است با محبت و مهربانی به او متذکر شوید. شاید او نمی داند این رفتارها ناراحت تان می کند، اما اگر او نمی تواند این عادت های خود را ترک کند با خود فکر کنید چه دارید و چقدر برایتان اهمیت دارد. آقایی می گفت نمی توانست صدای خنده همسرش را که درست شبیه کشیدن ناخن روی تخته سیاه بود تحمل کند و به همین علت روابط شان کم کم رو به سردی گذاشت، اما بعد از ۱۵ سال زندگی، همسرش بر اثر سرطان فوت کرد. حالا او آرزو می کرد یک بار دیگر صدای این خنده را بشنود.

شلخته است: در حقیقت در هر ارتباطی یک طرف قضیه شلخته تر از طرف دیگر است. ۸۰ درصد زوج ها بیان کرده اند بی نظمی و شلختگی مشکلاتی در روابط شان به وجود آورده است. برخی خانم ها شکایت دارند که همسرانشان جوراب های کثیف شان را وسط اتاق می اندازند و این موضوع را بی احترامی می دانند. زوج های بسیاری بودند که به دلیل شلختگی یکی از طرفین، از هم جدا شده اند. اگر همسرتان نمی تواند دست از شلختگی بردارد، کمی بیشتر فکر کنید. به جای متمرکز شدن روی این که او چقدر شلخته است یا نمی تواند چیزی را تمیز و خوب نگهدارد، با خود بیندیشید در عوض او در انجام دادن کارهای روزمره خانه مانند خرید و این قبیل کارها کمک تان می کند و بعد متوجه می شوید شلختگی اش دیگر آزاردهنده نیست. تغییرنگاه و دیدتان به این موضوع نه تنها از رنجش تان می کاهد، بلکه به بهبود روابط تان نیز کمک می کند.

مرا دوست ندارد: وقتی همسرتان به شما می تازد یا کاری می کند که فکر می کنید دوست تان ندارد، یک الگوی تداخل لازم است تا روش برخوردتان با قضیه را کاملا تغییر دهد. مثلا باید بدانید معمولا وقتی همسرتان فریاد می کشد نمی خواهد بگوید از شما بدش می آید بلکه معنای فریاد درخواست کمک است. او چنان ناراحت است که نمی تواند با روشی آرام و ملایم احساس رنجش و ناراحتی اش را بیان کند. شما در این گونه مواقع به جای این که در موضع دفاع قرار بگیرید و تصور کنید دوست تان ندارد باید کاری انجام دهید که او را آرام کنید. در واقع با درک کردن احساس او، موجب آرامش او می شوید و می توانید جلوی تخریب روابط تان را بگیرید.

او هرگز قدردان من نیست: وقتی زن و شوهر نسبت به یکدیگر احساس خوبی دارند معمولا تلاش می کنند یکدیگر را شاد کنند و بویژه اگر از این تلاش شان قدردانی شود نسبت به یکدیگر بیشتر احساس تعهد می کنند، اما اگر این تلاش نادیده گرفته شود ـ و آنها فقط به کارهایی که انجام نداده اند توجه کنند ـ دیگر علاقه شان را به یکدیگراز دست می دهند و تصور می کنند بی جهت خود را به زحمت می اندازند.

گاهی اوقات همسرتان فقط نمی داند باید از شما قدردانی کند و چنین رفتاری را یاد نگرفته است. شما می توانید به صورتی مبتکرانه به او یاد دهید. مثلا خانمی می گفت: «وقتی پس از کلی در آشپزخانه بودن غذای خوشمزه ای آماده کردم، همسرم کوچک ترین تشکری از من نکرد، به جای ناراحت شدن، پس از پایان غذا به خودم گفتم دستت درد نکند واقعا خوشمزه بود. او خنده اش گرفت و بعد یک تشکر درست و حسابی کرد.» حتی اگر این ترفند هم موثر نبود حداقل با این روش می توانید احساس خودتان را کنترل کنید و خیلی زود از قدردانی نکردن همسرتان نرنجید. شما در این لحظات می توانید روی مواردی که همسرتان برایتان فراهم می کند و به شما توجه می کند، متمرکز شوید.

او مرا کنترل می کند: احساس کنترل یکی از رایج ترین مواردی است که زوج ها از آن شکایت دارند. ما انسان ها اصلا دوست نداریم امر و نهی بشنویم. بنابراین وقتی زن یا شوهری تصمیم می گیرد کوچک ترین حرکات همسر خود را زیر ذره بین ببرد بسیار عذاب آور می شود، اما بیشتر مواقع کنترل کردن همسر از روی سوءنیت نیست. در واقع مشکل حقیقی ممکن است کاری نباشد که او انجام می دهد بلکه نامی است که شما روی آن می گذارید. چنین رفتاری را ممکن است کسی کنترل بداند، اما دیگری از آن به عنوان عشق و توجه یاد کند. اگر رابطه تان را دوست دارید باید این رفتارهای همسرتان را خوب تعبیر کنید. مثلا اگر فکر می کنید او شما را خیلی کنترل می کند از خود بپرسید چه کرده اید که این حس دراو تحریک شده است. اگر همسرتان دوست ندارد شما تنهایی با دوستان تان به گردش بروید شاید می ترسد او را ترک کنید یا اگر نسبت به تصمیم هایتان شک و تردید دارد شاید بیش از حد نگرانتان است. گاهی اوقات بیش از حد حامی بودن همسر یا نگران بودن او به کنترل تعبیر می شود. تا آنجا که می توانید به همسرتان محبت کنید تا او مطمئن شود قصد ندارید او را ترک کنید و معمولا با رفتارهای عاقلانه تان به او نشان دهید از پس زندگی بخوبی برمی آیید و نیازی نیست او نگران تان باشد.

با هم صمیمی نیستید: صمیمیت نداشتن مانند تمام موضوعات آزاردهنده، خیابانی دوطرفه است. اگر هر دوی شما به نیازهای یکدیگر توجه کنید و هر روز به یکدیگر عشق بورزید هر دو احساس صمیمیت و نزدیکی می کنید. مردهای بسیاری هستند از این که همسرشان خیلی ناگهانی تقاضای طلاق کرده است متعجب اند و واقعا نمی دانند چرا آنها را رها کرده اند. این مردها معتقدند تمام وسایل رفاهی خانه را تامین کرده بودند. درست است، اما محبت و صمیمتی را که همسرانشان لازم داشته، نتوانسته اند فراهم کنند.

صمیمیت با فردی غیر از همسر خود: گاهی اوقات که نمی توانید با همسرتان احساس صمیمیت کنید، موجب می شود به سمت حضور بیشتر در محیط بیرون کشیده شوید و گاهی بدون این که متوجه باشید یا اصلا قصد خاصی داشته باشید با افرادی در خارج از حریم خانواده با لحنی صحبت کنید که موجب ناراحتی و حتی نگرانی همسرتان شود. معمولا کسالت و یکنواختی و عدم محبت در خانه موجب می شود همسران به دنبال توجه در بیرون از خانه باشند.

با یکدیگر تضاد شخصیتی دارید: بیشتر رنجش ها از تفاوت ها ناشی می شود. ممکن است فردی از برخی خصوصیت های همسرش شکایت داشته باشد و همسرش دقیقا به سبب نبود آن ویژگی ها در وجود همسرش شاکی باشد. مثلا ممکن است احساس کنید همسرتان بیش از حد اجتماعی است و برعکس همسرتان شما را تارک دنیا بداند. بیشتر این موضوعات ناراحت کننده با درک تفاوت هایتان از میان می روند. شما باید این تفاوت ها را بپذیرید. گاهی اوقات فکر می کنیم همسرمان دقیقا چیزی که ما نیاز داریم، لازم دارد یا تصور می کنیم نیازهای متفاوت با نیازهای خودمان بی اهمیت اند و ارزش برآورده شدن را ندارند. حتی به واسطه حسن نیت بیشتر تمایل داریم به همسرانمان چیزی را که برای خودمان خیلی اهمیت دارد بدهیم نه چیزی را که آنها می خواهند. با شناختن تفاوت های یکدیگر و احترام گذاشتن به آنها می توانید یکدیگر را همیشه دوست داشته باشید و فکر نکنید که همسرتان به شما بی توجه است.

او انصاف ندارد: سخت ترین جنبه های یک رابطه مذاکره کردن در مورد علاقه هاست. مثلا کارهای خانه را چه کسی انجام دهد؟ تعطیلات پیش والدین کدام یک بروند؟ چه کسی تصمیم بگیرد مسافرت کجا بروند؟ و... چنین مشکلاتی معمولا خودشان را به شکل شکایت درخصوص عدم انصاف نشان می دهند. ممکن است زن یا شوهر فکر کند دیگری می خواهد همه چیز را به نفع خود تمام کند. درحقیقت حتی وقتی قصد دارید مثلا انصاف را رعایت کنید و این که در مورد همه چیز به مساوات رفتار نمایید همین مساله باز خودش مشکل ساز می شود. بهتر است مسئولیت ها را براساس اولویت ها و توانایی ها تقسیم کنید و به این ترتیب جلوی رقابت های بی مورد را بگیرید. همچنین می توانید از سیستم جابه جایی استفاده کنید. مثلا گاهی اوقات کارها را به روش خودتان یا همسرتان انجام دهید یا اگر مثلا امروز او دوست دارد به سینما بروید، دفعه بعد شما انتخاب کنید که چه کاری انجام دهید.

انتقاد: وقتی زن و شوهر از یکدیگر می رنجند به انتقاد کردن از یکدیگر می پردازند، اما فراموش نکنید انتقاد آزاردهنده به مراتب خطرناک تر از مسائل دیگر است. اگر شما می خواهید رابطه ای را بی درنگ از بین ببرید، خیانت کنید، اما اگر می خواهید رابطه ای را دچار مرگ تدریجی کنید پس انتقاد کنید. انتقاد این تصور را در همسرتان به وجود می آورد که او را دوست ندارید. مردها معمولا در واکنش به رنجش ها سکوت می کنند و خود را کنار می کشند، اما صدای زن ها در انتقاد کردن بلند است. معمولا مکالماتی که با انتقاد شروع می شود به عصبانیت ختم می شود، اما روان شناسان معتقدند همین انتقادها را می توان غیرمستقیم و گاهی باشوخی مطرح و از حالت مخرب به روشی سازنده تبدیل کرد.

● آزاردهنده های کم اهمیت، اما مخرب

روان شناسان طی تحقیقی از مرد ها و زن ها درمورد مسائلی که بشدت آزارشان می دهد پرسیده اند و پاسخ آنها در زیر فهرست شده است.

▪ شکایت مردها از زن ها

ـ نمی تواند لحظه ای سکوت کند.

ـ مدام گذشته و خاطرات بد سابق را پیش می کشد.

ـ گاهی خیلی پرسروصدا می شود و گاهی هم خیلی سرد و یخ رفتار می کند.

ـ دائم انتقاد می کند، یکدنده و لجباز است.

▪ شکایت زن ها از مردها

ـ مناسبت های مهم مثل تاریخ تولد و سالگرد ازدواج را فراموش می کند.

ـ به شغلش اهمیت نمی دهد و درست کار نمی کند.

ـ با صدای بلند آروغ می زند.

ـ به زن های دیگر خیره می شود.

ـ یکدنده ولجباز است و حرف حرف خودش است.

psychologytoday

مترجم: نادیا زکالوند



همچنین مشاهده کنید