پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
آینه ای که سرنوشت را رقم می زد

مراسم خواستگاری از مراسم قابل احترام خانوادههاست که دارای سنن و رسومی است که امروزه تا حدی این سنن دست به فراموشی سپرده شده است.در تهران قدیم رسم انتخاب همسر برای جوانها به عهده دلالهها، بزرگترها و اقوامی بود که انتخاب میکردند.
● اماکن یافت و شناخت دختر
یافتن دختر جهت وصلت که میان دو پسر و دو دختر متناسب واقع میشد، آن بود که اول دختر را تا آنجایی که امکان داشت از میان بستگان، خویشان و آشنایان از جهت شناخت اخلاق، صفات و روحیات انتخاب کنند، ازجمله عقاید این بود که وصلت با خودی باید باشد در غیر اینصورت و عدم وجود دختر واجدشرایط، والدین متوسل به بیگانه و دلاله و واسطه شده و راههای دیگر را درپیش میگرفتند که از آن جمله مجالس جشن، میهمانی، سفره، روضه، مسجد، زیارتگاه و حمام بود که در آنجا دختری را مییافتند.
در درجه اول حمام و دلاک از بهترین واسطههایی بود که میشد دختر موردنظر را پیدا کرد. بعد از آن در مراسم روضهخوانی، تعزیه و امثال آن بود که واسطه میتوانست دختران نجیب، سنگین، جلف و سبکسر را از هم تشخیص دهد. امامزادهها و زیارتگاهها نیز یکی دیگر از اماکن تشخیص و یافتن دختر مناسب بود به این گونه که آیا دختر به تنهایی یا همراه بزرگتر و سرپرست به زیارت آمده، حواسش به زیارت، روضه و مانند آن بوده و یا نه و از جمعیت مردها احتراز داشته یا نذر و نیازهای متعدد و اشک و زاریهای مخصوص داشته است.مکان دیگر برای یافتن دختر، میهمانیها بود که واسطهها از طریق آن میتوانستند سنگینپوشی، سبکپوشی، سادگی، آرایش و متانت دختر را تشخیص دهند.بههرصورت چون دختری طبق میل خواستگار، از چاقی و لاغری، سفیدی و سبزی، چشمزاغی و سیاهی، کوتاهی و بلندی، دارایی و نداری و از این قبیل پیدا میشد از بزرگترهای دختر اجازه خواستگاری میخواستند و با کسب جواز یا بیاطلاع (که این قاعده زیادتر از معمول بود که ناگهان رفتن به خانه کسی باعث شناخت بهتر میشود) روزی چند تن از نزدیکتران داماد، مانند مادر، خواهر، عمه و خاله به خانه دختر، خواستگاری و دیدن رسمی او میرفتند که قبل از مراسم بلهبران لازم بود شرایطی را درنظر گرفته را معلوم کنند. خواستگاران در خانه عروس را کوبیده و با گفتن «مهمون اومده برکت آورده» و دیگر تعارفات، توسط قوم عروس به بهترین اتاقها یعنی شاهنشینها، تالار و پنجدری هدایت میشدند و با جواب خواستگارها به تعارف صاحبخانه که «نقل آوردیم، نبات ببریم»، کیسه نقل را در وسط مجلس میگذاشتند و غرض و مقصودشان معلوم میشد و به صاحبخانه ابلاغ میشد که باید دختر را برای دیدن احضار بکنند و پس از آن دختر با سینی چای یا شربت وارد شده، سربهزیر، شرمگین و زیرزبانی سلام میکرد و سینی را جلوی میهمانها گرفته یا گذارده، بیرون میشتافت که این عمل دختر، اولین سنجشی بود که قوم داماد میتوانست از دختر در ادبدانی و ندانی که شربت یا چای را نخست جلوی چه کسی گرفته و از چه کسی شروع و به که ختم کرده و درصورتی که سینی را بر روی زمین گذاشته چگونه خم و راست شده، پشت به میهمان کرده، بیتوجه بوده یا رعایت داشته، راه و روش پذیرایی را بلد بوده یا بیاطلاع، تشخیص دهند.این آشنایی گرچه مختصر بود اما مسایل بسیاری را برای خواستگاران روشن میکرد که ازجمله خوشرویی، خوشبرخوردی، ادب، سفرهدانی، نانکوری، نظافت، خانهداری و... .
در مراسم بعدی چادر از سر دختر موردنظر برمیداشتند و اگر دختر موردپسند قوم داماد قرار میگرفت در مراسم آتی، نوبت به امتحانات هنر خانهداری و پخت و پز میرسید که آیا قلیان تر و تازه، نمدار، آبچکان، طعمدار و همهچی تمام آورده یا نه و آیا چای سرخالی (نصفه) و زیاد (سرپر) ریخته است و برای درک خانهداری عروس، مشتی سبزی جلوی وی میگذاردند و او را وادار به پاککردن سبزی میکردند که آیا سبزی را درست و حسابی و تا آخر پاک کرده یا سربرگهایش را گرفته و قاطی آشغال سبزی کرده است.
● بلهبران
پس از دیدن، پسندیدن و قبول پسر، نوبت به مراسم بلهبران میرسید و همه این مراسم به دور از آشنایی و دیدن دختر و پسر انجام میشد. شب بلهبران، شبی بود که باید بزرگترهای دو طرف در خانه عروس حاضر شده و صحبت از مهریه، شیربها، خرج عقد و عروسی و مانند آنها شود که خانواده عروس، شامی مطابق شأن و مقام خانواده داماد تهیه میکردند و بزرگترهای فامیل را نیز خبر کرده و آماده پذیرایی میشدند که در یک اتاق زنان مینشستند و در اتاق دیگر مردان.
اولین مطلب مورد بحث این مراسم، مهریه بود و اگرچه زنان، در آنباره چیزی گفته، شنیده و مظنه به دست آورده بودند اما ملاک واقعی آن در بلهبران، مردان بودند که تعیین میکردند. مهریه با تعارف پدر دختر به عمو و دایی دختر و تعارف آنها به وی که پدر، ولی دختر است و خدا سایه پدر را از سر دختر کوتاه نگرداند، عنوان شده و از همینجا بود که چانهزدنها درباره مهر شروع میشد؛ یکی سنگ بزرگ را نشانه نزدن میدانست و یکی مهریه مادر و مادربزرگش را مثال میآورد، دیگری میگفت مهر را که داده که گرفته... و تا آخر با میانجیگری طرفین که هم دختر سرافراز بوده و هم خواسته قوم داماد به عمل آمده مقدار مهریه را در کاغذ ثبت و ضبط میکردند.
بعد از آن نوبت به شیربها میرسید که این مساله به زودی فیصله نمییافت و خانواده داماد زیربار آن نمیرفت، مادر عروس حق خودش را خواسته بود و ادعای حق شیرش را میکرد و در آخر به دنده شوخی انداختن اطرافیان میگفتند که همه دنیا قیمت یک شب بیخوابی مادر نیست و در آخر شیربها به صورت چند سکه طلا و مثل آن حل و فصل میشد. بعد از آن نوبت به خرج عقد که خشکه یا تره بود که یا خود داماد متقبل بوده یا گردن خانواده عروس میافتاد و صحبت از پول حمام، مشاطه، حنابندان، بنداندازان و دیگر چیزهای آن میرسید که درباره هر یک از آنها باز طوماری گفت و شنود میشد و در آخر خانواده عروس با تلخزبانی میگفتند، ماشاءالله از سروته همهچیز میزنند، عروس آرزو دارد، بیوهزن را به این مختصری و بیسروصدایی عروس نمیکنند.
یک نفر سواددار محرم به اتاق زنانه میرفت و کاغذ را برای جمع میخواند و اگر باب میل زنان نبود، غرغرکنان به گوش مردان میرساندند و خانواده عروس میگفتند: مگر دخترمان را از سر راه پیدا کردهایم، کسی که دختر خوب میخواهد باید پول خوب هم خرج کند و خانواده داماد میگفتند: پاشیم بریم، آنقدر نگهشدارن تا ترشیش بندازن چیزی که فراوونه دختر و...
در اینگونه مجالس، بزرگمردها یک تشر به طایفه عروس و یک تشر به طایفه داماد میزدند و ساکتشان میکردند و بلهبران به خیر و خوشی و موافقت به پایان میرسید و خرید و تشریفات عقد آغاز میشد یا اینکه زور زنها به مردها چربیده، کاغذ را پس فرستاده، بدون دست زدن به میوه، شیرینی و شام جلسه را بههم زده و مجلس را ترک میگفتند که این مجلس آغاز کینه و عداوتی میان دو طرف میشد و دشمنیها و اختلافهای میان عروس و قوم شوهر از همین جلسه پیدا شده و تا آخر باقی میماند.
● تشریفات عقد
اگر بلهبران به خیر و خوشی میانجامید نوبت به روز خرید و بازار میرسید که در همان جلسه بلهبران اشخاص آن معلوم میشد و معمولا خواهرشوهر، جاری، عمه و خاله شوهر از طرف خانواده داماد و به همین صورت از طرف خانواده عروس به علاوه یکی دو مرد برای خرید انتخاب میشدند و مادرهای هیچ یک از دو طرف نباید دخالت داشته باشند چرا که به دور از شأنشان بود. بعد از خرید عروسی، اطلاع آمادگی برای عقد بود که از جانب خانواده داماد به خانواده عروس میرسید و روز و ساعتی مبارک را تعیین میکردند و تهیه وسایل عقد بنا بر قرار به عهده هر یک از طرفین قرار گرفته بود و جهاز و خرید عروس را با طبق به خانه عروس میبردند و از ناگوارترین وقایع عروسی و برای عروس آن بود که خدای نکرده آینهاش که «آینه بختش مینامند از سر طبقکش بیفتد که باز دارای چندین حالت بود.
اگر آینه افتاده و بشکند، شک نداشت که این عروسی به عزا و ناکامی میانجامید و کسی از میان نزدیکترین عروس و داماد مرده یا خبر از مرگ و میر میدادند که غالبا چنین عقدکنانی بههم میخورد و منجر به فسخ میشد اما اگر طبقکش لغزیده اما آینه به زمین نخورده باشد دلیل آن بود که کار عروس به کدورت و برگشت به خانه پدر و طلاق میکشید اما طلاق واقع نمیشد و اما اگر آینه از طبق میافتاد و به دو نیم میشد، هر دو خانواده عزادار میشدند و بالاخره همین آینه بود که تا پیری و کهولت مورد توجه قرار میگرفت و از آن مواظبت میکردند.
فرزانه نیکروح متین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست