شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

به همسرتان اجازه ابراز احساسات بدهید اما...


به همسرتان اجازه ابراز احساسات بدهید اما...

عشق و علاقه ای که در بین زوج ها و یا بین والدین و فرزندان است موهبتی الهی است. اما گاهی اصول تربیتی با انواع خاصی از احساس محبت در تضاد قرار می گیرد.
بسیاری از خانوده ها برای رعایت …

عشق و علاقه ای که در بین زوج ها و یا بین والدین و فرزندان است موهبتی الهی است. اما گاهی اصول تربیتی با انواع خاصی از احساس محبت در تضاد قرار می گیرد.

بسیاری از خانوده ها برای رعایت حقوق فردی خود قوانینی وضع می کنند. این قوانین شامل قوانینی در مورد ارتباطات، اقتصاد، اخلاق و نیازهای روانی بین فردی و غیره است.

عدول از هر قانونی، پیامدی به همراه دارد. قوانین خانواده و پیامد عدول از آنها نیز باید مشخص باشد. یعنی بایستی هر کسی نوع و میزان پیامد متناسب با عدول از قوانین را بداند. برای مثال فرزندی که دیر به خانه آمده است باید بداند برای چه؟ و به چه میزان به خاطر دو ساعت دیر کردن تنبیه می شود.

البته تعیین دقیق این قوانین کار سختی است اما بایستی تقریباٌ قابل پیش بینی باشد.

وقتی یک عضو از خانواده، زن، مرد و یا فرزند را با پیامد زیرپا گذاشتن قوانین و یا حقوق دیگران روبرو می کنیم ممکن است عصبانی شوند، غر بزنند، پرخاشگری کنند، کناره گیری کنند تا از این طریق بتوانند بر دیگران تاثیر بگذارند و پیامد رفتار خود را بدوش نکشند.

این افراد ممکن است از روش های متنوعی استفاده کنند برای مثال مدام غر بزنند یا در شما احساس گناه ایجاد کنند. کناره گیری عاطفی کنند و یا حتی پرخاشگری و یا داد بزنند.

اما آنچه مهم است رعایت قوانین در هر شرایطی است. وقتی می خواهید رفتاری اصلاح شود، بایستی قانون در برابر رفتار یکسان، پیامد یکسانی داشته باشد و منعطف نباشد.

برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که با آزار پدر و مادر آنها را کنترل می کند و قوانین را به نفع خود تغییر می دهد. لجبازی و یا گریه می کند و پدر و مادر را به ستوه می آورد و در جنگ پیروز می شود. نتیجه این پیروزی کنترل والدین است. کودک متوجه می شود که اگر تقریباً نیم ساعت گریه کند، پا به زمین بکوبد و پرخاشگری کند به نتیجه خواهد رسید، آستانه تحمل پدر و مادر نیم ساعت است و اینچنین به جای آنکه پدر و مادر مدیریت اوضاع را به دست داشته باشند این کودک است که این کار را می کند.

این کار را ممکن است زن یا شوهر انجام بدهد. و ممکن است زن و یا شوهر به دلیل علاقه، احساس گناه و یا ترس از ترد شدن از خود بپرسد:

نکند بی انصافی می کنم؟

شاید باید یک فرصت دیگر به او بدهم؟

آیا موضوع را خوب روشن کرده بودم که حالا اشتباه کرده است؟

آیا دارم بی انصافی می کنم؟

آیا راه بهتری مانند گذشت وجود ندارد؟

آیا به جای اصلاح رفتار همسرم را تنبیه نمی کنم؟

همه سوالات بالا می تواند به سه دلیل باشد :

۱) عدم مشخص بودن پیامدهای رفتار

۲) غلبه محبت بر قوانین

۳) ویژگی های شخصیتی

بسیاری از زوجین در مورد قوانین صحبت می کنند اما در مورد عواقب عدول از آن نه. قوانین و پیامدهای نامشخص انسان را در اصلاح رفتار دیگران دچار تردید می کند.

بسیاری از زوجین بخاطر عشق و محبت به همسر خود توانایی دیدن نارحتی او را ندارند و برای همین قواعد را بدرستی رعایت نمی کنند.

و در نهایت بسیارند زوج هایی که به خاطر مشکلاتی شخصیتی مانند عدم استقلال روانی، ترس از دست دادن حامی و تکیه گاه، انزواء طلبی، وابستگی بیش از حد از اجرای قوانین سرپیچی می کنند.

اصلاح و تربیت بدون قوانین، اصلاً تربیت نیست. پس قوانین درستی وضع کنید و از آن حمایت کنید و بعد از عدول از قوانین به فرد خاطی اجازه ابراز احساسات بدهید اما از آن عدول نکنید.

به یاد داشته باشید تغییر همیشه سخت است و نیاز به زمان دارد.