جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

منتقدان سینما متحد شوید


منتقدان سینما متحد شوید

منتقدان سینما نیز از این تقدیر تاریخی هنری بیرون نبوده اند همواره دیوار بی اعتمادی میان آنان و سینماگران, بلند و قطور بوده و آب آنها در یک جوی نمی رفته است

نقد و نقادی همواره در سایه تجربه تاریخی استبداد و روانشناسی استبدادزدگی در شئون گوناگون آن مورد شک و تردید یا نفی و نفرت بوده است و منتقدان در چشم مولفان آثار هنری همچون شکست خوردگان خشمگین تصور می شدند که برای جبران نقص خویش و تصعید آرمان های سرکوب شده خود عقده های خویش را به نام عقایدشان به خورد جامعه می دهند و برآنند با تخریب دیگری به آبادی و اثبات خویش دست یابند.

منتقدان سینما نیز از این تقدیر تاریخی - هنری بیرون نبوده اند. همواره دیوار بی اعتمادی میان آنان و سینماگران، بلند و قطور بوده و آب آنها در یک جوی نمی رفته است. این کرکری خواندن و کل کل کردن به ویژه در زمان اکران فیلم های کارگردان های مشهور، بیشتر شده و مناقشات فراوانی راه می انداخت. البته این چیز عجیبی نیست. حافظه جمعی ما خاطرات کمی از نقدپذیری و فرهنگ انتقادی دارد و جامعه هنری ما نیز همچون جامعه تاریخی ما از فقدان تساهل و تسامح رنج می برد. سینما در مقام صنعت و هنر مدرن در سرزمین ما بسط می یابد اما نقد سینما به عنوان یک کنش مدرن هنری دچار تاخیر تاریخی می شود. در نتیجه منتقد سینما چندان مورد عنایت قرار نمی گیرد و چه بسا به عنوان عنصری مزاحم مورد بی مهری واقع می شود. این روزها اما نقد و منتقد بیش از گذشته و از ساحت های مختلفی مورد جفا قرار گرفته و هویت حرفه یی وی هم از سوی اهالی سینما و هم از طرف هم قطارانش در کشمکش های مدیریتی - صنفی تحت فشار و کم لطفی واقع شده است. از یک طرف مسعود کیمیایی کارگردان نقدبرانگیز سینما که جدال میان وی و منتقدانش، شهره این مناقشه تاریخی است، اهالی نقد را مورد تاخت و تاز قرار داده و بر غرض ورزی و بی سوادی بسیاری از آنان حکم داده است و از سوی دیگر جواد طوسی و مصطفی محمودی رئیس و نایب رئیس انجمن منتقدان به دلیل عدم تفاهم و تحمل درون گروهی استعفا دادند تا بحران هویت حرفه یی منتقدان سینما بازشناخته شود و نشانه های این بیماری تاریخی بروز کند و در نهایت اینها همه بهانه یی شود تا شاید به هویت حرفه یی و جایگاه صنفی این جماعت نگاهی دوباره شود. به راستی منتقد کیست و چه ضرورتی به حضور وی در سینما و هنر وجود دارد؟

نگارنده معتقد است منتقد سینما به عنوان عنصری از خانواده بزرگ سینما با تحلیل و نقد آثار هنری به رشد و اعتلای ادبیات سینمایی و صنعت سینما کمک می کند و می تواند در افزایش درک فیلم مخاطبان نقش موثری داشته باشد. این لزوماً به این معنی نیست که او به قول برخی، فیلمساز شکست خورد ه یی است که اینک به نقد فیلم دل خوش کرده است. این سخن را بسیار شنیده ام که می گویند فلانی که منتقد فیلم است چرا خودش فیلم نمی سازد یا اگر خودش فیلم بسازد چقدر موفق است، در حالی که قرار نیست یک منتقد، فیلمساز هم باشد. آنها هرکدام کار خودشان را می کنند و هر یک نیز منزلت و اثرگذاری خود را بر سینما دارند. کمااینکه یک کارگردان نیز لزوماً منتقد خوبی نیست و اصلاً مستند نیست. برخی از این کج فهمی ها شاید به نامگذاری و بار منفی یا چندلایه مفاهیم مربوط شود. به این معنی که فکر می کنند منتقد صرفاً به نفی یا تخریب اثری می پردازد مثل تصوری که عامه از روانشناسی دارد و آنان را همچون جادوگران و پیشگویان می بیند در حالی که اگر به جای روانشناس از واژه درست رفتارشناسی استفاده می کردیم، این سوءتفسیر به وجود نمی آمد.

به هر حال هویت حرفه یی منتقدان به عنوان یک صنف مستقل و شناسنامه دار به رسمیت شناخته نمی شود و جایگاه واقعی آن در چارت سینمایی مشخص نیست. طرفه آنکه خود اهالی سینما نیز چندان وقعی بر آن نمی نهند. اما مهمتر از همه اینها خود منتقدان نیز به هماهنگی و همکاری با هم توجه یی نمی کنند. چرا باید رئیس و نایب رئیس انجمن به دلیل پاره یی اختلافات درونی، مجبور به استعفا شوند؟ قرار نیست در اینجا به داوری و قضاوت درباره قاضیان سینما بپردازیم اما حرف این است که وقتی جماعت منتقدان که خود نقد را برنمی تابند چگونه می خواهند دیگران را نقد کنند؟ تا کی می خواهیم علایق فردی و منافع خطی را بر هویت مشترک حرفه یی ترجیح دهیم؟ وقتی اکثریتی به ریاست شخصی خاص رای می دهند دموکراسی و اخلاق حرفه یی حکم می کند تا مدیریت وی را بپذیریم. جواد طوسی در همین انتخابات اخیر انجمن منتقدان می گفت تلاش بسیاری کرده تا این انجمن به عنوان عضوی از اصناف خانه سینما باقی بماند و منحل نشود. وقتی جایگاه صنفی حرفه یی تا این حد متزلزل است که خطر حذف و انحلال آن وجود دارد دیگر سنگ اندازی و بهانه جویی های سلیقه یی تف سر بالا است و دود آن به چشم همه می رود. یک منتقد باید نقادی و نقدپذیری را در خود نهادینه کند تا نقد نه فقط حرفه که اخلاق و منش حرفه یی او شود. اعتلای منزلت نقد مستلزم تلاش در دو جبهه است؛ یکی فعالیت های صنفی و حرفه یی و دیگری تلاش های علمی و پژوهشی تا هم مفهوم و مصداق واقعی نقد نزد اهالی سینما و افکار عمومی تبیین شود و هم هویت و حریت منتقدان تضمین شود. بدیهی است تقویت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در نهایت به تقویت بنیان های نظری و ادبیات سینمایی کشور منجر خواهد شد. اکنون زمان آن است که منتقدان سینما با هر سلیقه و نحله فکری زیر چتری مشترک به تلاش در جهت تثبیت و ارتقای جایگاه حرفه یی خود همت گمارند که از قدیم گفته اند حرمت امامزاده به دست متولی آن است.

سیدرضا صائمی