شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

آیت الله العظمی گلپایگانی


آیت الله العظمی گلپایگانی

آیت الله گلپایگانی دو سال و نیم داشت که مادر پارسای خویش را از دست داد نامهربانی روزگار در حق این کودک خردسال به همین جا ختم نگردید و در نه سالگی به سوگ والد بزرگوار خود نشست ولی از آنجا که تقدیر الهی آینده ای درخشان و روشن را برایش رقم زده بود هیچکدام از این مشکلات نتوانست در اراده او برای تحصیل خللی ایجاد کند

آیت‌الله گلپایگانی دو سال و نیم داشت که مادر پارسای خویش را از دست داد. نامهربانی روزگار در حق این کودک خردسال به همین جا ختم نگردید و در نه سالگی به سوگ والد بزرگوار خود نشست ولی از آنجا که تقدیر الهی آینده‌ای درخشان و روشن را برایش رقم زده بود هیچکدام از این مشکلات نتوانست در اراده او برای تحصیل خللی ایجاد کند.

۱۸ آذر سالروز رحلت آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی است . ایشان در نهم ذیقعده سال ۱۳۱۶ هجری قمری در گلپایگان متولد شدند. پدر بزرگوار ایشان از سادات عالیقدر و معروف به زهد و تقوی بوده است‌. آن عالم با اخلاص وصیت کرده بود که :

«قبر مرا در کنار جاده قرار دهید که گرد و غبار کاروان کربلا و زائران امام حسین (علیه‌السلام‌) به هنگامی که از اینجا می‌گذرند بر روی قبرم بنشیند.»

● آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمود :

«پدرم بسیار مواظبت به خواندن زیارت عاشورا داشت و هر روز بالای پشت بام رفته و حضرت سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) را با این زیارت شریفه زیارت می‌کرد.» آیت‌الله گلپایگانی دو سال و نیم داشت که مادر پارسای خویش را از دست داد. نامهربانی روزگار در حق این کودک خردسال به همین جا ختم نگردید و در نه سالگی به سوگ والد بزرگوار خود نشست ولی از آنجا که تقدیر الهی آینده‌ای درخشان و روشن را برایش رقم زده بود هیچکدام از این مشکلات نتوانست در اراده او برای تحصیل خللی ایجاد کند.۱

● زهد و تقوی از دوران کودکی

نوابغ و انسانهای بزرگی که در تاریخ به نیکی درخشیده‌اند از همان دوران کودکی آثار صلاح و بزرگواری در سیمای رفتارشان آشکار و متجلی بوده است‌. آیت‌الله گلپایگانی نیز از این امر مستثنی نبوده‌اند.

پیرمردی از اهالی گلپایگان که دوران مکتب رفتنش را در کودکی با معظم‌له سپری کرده بود نقل می‌کرد :

«ایامی که ایشان به مکتب می‌رفتند رسم بر این بود که شاگردان به هنگام ظهر نانشان را روی هم می‌ریختند و یکجا با هم می‌خوردند لکن ایشان جداگانه غذای خود را می‌خوردند و هر چه اصرار می‌کردند که با آنها هم غذا باشد نمی‌پذیرفت و می‌گفت شاید پدرهای آنها راضی نباشند. روزی بچه‌ها نان و غذای او را برداشتند که مجبور شود با آنها غذا بخورد ولی ایشان آن روز غذا نخوردند و در غذای آنان شرکت ننمودند.»

آری‌; شرط اول کمال انسانی که در راه تحصیل علم قدم برداشته تقوا و اجتناب او نسبت به حلال و حرام است و در این میان مراعات حقوق دیگران و آلوده نشدن به غذای حرام یا شبهه‌ناک در تهذیب نفس و تربیت روح و روان تأثیر بسزایی دارد.۲

● اساتید آیت‌الله گلپایگانی

اساتید معظم‌له در یک تقسیم‌بندی به دو گروه تقسیم می‌شوند :

الف‌) اساتید اصلی :

۱) آیت‌الله سید محمد حسن خوانساری‌(ره‌).

۲) آیت‌الله آخوند ملاعلی محمدتقی گوگدی‌.

«مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی او را از قدمأ شاگردان آخوند خراسانی و از اجلاء آنان می‌داند.»۳ ۳ـ

ـ آیت‌الله العظمی حائری یزدی‌.۴

ـ اساتید مقطعی آیة‌الله گلپایگانی

ـ محقق غروی اصفهانی‌.۵

ـ محقق عراقی‌.۶

ـ آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی‌.۷

ـ آیت‌الله شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی ـ مسجد شاهی‌.۸

ـ آیت‌الله میرزا محمدباقر گلپایگانی‌.۹

● اجازات و مشایخ اجازه آیت‌الله گلپایگانی‌.

ناگفته نماند آنگونه که معروف است‌، معظم‌له در صدد کسب اجازات نبوده‌اند. معذلک اجازاتی از ناحیه علمای بزرگ برای ایشان صادر شده است‌:

ـ اجازه آیت‌الله العظمی حائری یزدی‌.

ـ اجازه آیت‌الله مسجد شاهی اصفهانی‌.

ـ اجازه روائی مرحوم محدث قمی‌.

● آیت‌الله گلپایگانی بر کرسی تدریس‌

آیت‌الله گلپایگانی از اوائل جوانی شروع به تدریس کرده‌اند و از مدرسین به نام حوزه به شمار می‌رفته‌اند.

آقا سید ریحان‌الله یزدی در کتاب خود که در سنه ۱۳۵۳ قمری یعنی ۶۱ سال قبل از رحلت آیت‌الله گلپایگانی منتشر کرده است در تحت عنوان آقا سید محمدرضا گلپایگانی می‌نویسد : «آقا سید محمدرضا فرزند آقا سید محمدباقر گلپایگانی در سال ۱۳۱۶ در گلپایگان تولد یافته و در روزگار صباوت و کودکی پدر و مادرش جهان را بدرود گفته تربیت وی به دیگران واگذار شد و چون بضاعتی از آنان نمانده خدمت آخوند ملامحمدتقی گلپایگانی به تحصیل دانش پرداخت‌. سپس به قم عزیمت و از مدرسین فقه و اصول به شمار می‌رود.»۱۰

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد :

ـ «و هو الیوم من العلمأ الفضلاء فی قم و من المدرسین المشاهیر بها. ایشان امروز از علمای با فضیلت قم و از مدرسین مشهور در آن شهر می‌باشد.»۱۱ پس از رحلت آیت‌الله بروجردی از جمله پرجمعیت‌ترین درسها درس ایشان بود و متجاوز از سی سال از هفتاد سال تدریس در حوزه فقاهت‌، بزرگترین جمعیت درس را به خود اختصاص داده بودند و از این رو و به لحاظ کم و کیف و طول زمان و کثرت شاگردان‌، تدریس ایشان امتیازی بود که خداوند متعال معظم‌له را بدان مخصوص گردانیده بود.۱۲

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای‌، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از پیام خویش به مناسبت رحلت آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمایند :

ـ «این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید، یکی از موفق‌ترین و سعادتمندترین‌ها بودند. حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فرا گرفتن و آموختن فقه آل محمد (علیهم‌السلام‌) بودند.... هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهره‌مند ساختند. بسیاری از آرأ و نظرات فقهی که حاکی از روشن بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارائه کردند.»۱۳

در فهم و جمع اخبار ید طولایی داشتند و از بس با اخبار و کلمات معصومین مأنوس بودند که اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام‌) را همچون فرزند از پدر می‌فهمیدند و طوری زوایای آن را قرینه قرار می‌دادند که اعجاب همگان را بر می‌انگیخت‌.

آیت‌الله مکارم شیرازی در خصوص تدریس آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمایند : «در مکتب فقهی ایشان سه مطلب خیلی جلب توجه می‌کرد. اول عمق نظر ایشان بود و دوم مسئله استقلال فکری ایشان بود و سوم احاطه بود. ایشان حضور ذهن داشت و احاطه داشت و یک مسئله را که می‌گفت با مسئله دیگر می‌سنجید.»۱۴

● تجلی اخلاق و عرفان در تدریس

تدریس ایشان ممزوج با اخلاق و عرفان بود. بدین ترتیب که :

اولاً ) به هنگام ورود در مسجد محل تدریسشان نماز تحیت مسجد را به جا می‌آوردند و هرگز دیده نشد که نماز تحیت مسجد را نخوانده شروع به درس کنند. حتی در سالهای اخیر که از ضعف جسمی رنج می‌بردند، نماز تحیت را نشسته می‌خواندند ولی ترک نمی‌کردند.

ثانیاً ) هنگامی که بر کرسی تدریس می‌نشستند، قبل از شروع به درس فاتحه و اذکاری برای اساتیدشان و نیز همه کسانی که حوزه علمیه قم را حفاظت کردند و در حفظ و رونق آن کوشیدند قرائت می‌کردند.۱۵

● اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به تعلیم و تعلم

اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به امر تدریس به حدی بود که کسالت و بیماری و حتی فوت فرزند نیز موجب نشد که ایشان درس را تعطیل کنند.

یک روز که کمی دیرتر از وقت معین برای تدریس حاضر شده بود وقتی شاگردان علت تأخیر استاد را سئوال می‌کنند می‌فرمایند :

«کودک پنج ساله‌ای داشتم که در حوض خانه افتاد و خفه شد و من گرفتار تجهیز و تدفین او بودم‌. روی این جهت کمی دیر شد.»۱۶

در سالی که به علت کسالت توان رفتن به مسجد اعظم جهت تدریس را نداشته درس را در منزل شروع کرده‌، فرمودند :

ـ «در زمان استادم مرحوم حاج شیخ (آیت‌الله حائری یزدی‌) یک شب که به شدت مریض بودم و قادر به حرکت نبودم به دوستانم گفتم مرا با رختخواب به درس استاد ببرید تا از فیض درس ایشان محروم نباشم‌. الآن هم که چنین مبتلا شدم درس را در منزل شروع کردم تا نصیحتی باشد برای طلاب که به مجرد بیماری یا عذر دیگری درس را تعطیل نکنند زیرا امروز عالم اسلام به مجتهد و طلبه باسواد نیاز شدید دارد.»۱۷

آقای گلپایگانی اهتمام خاصی به تقویت بنیه علمی طلاب داشتند تا جایی که می‌فرمودند : «خدا را شاهد و گواه می‌گیرم که با مشاهده برخی طلاب که به درس و بحث اهمیت نمی‌دهند از غصه تب می‌کنم‌.»۱۸

● مبانی فقهی آیت‌الله گلپایگانی

آیت‌الله گلپایگانی در بهره‌گیری از مباحث فقهی سبک خاص به خود را داشت و روش فقهی ایشان را باید در دو بخش از احکام بررسی کرد :

احکامی که در آنها اخبار و روایاتی وارد شده است‌. در این قسم به فهم عرفی ظواهر اخبار اکتفا و هرگز دقتهای فلسفی را در مدلول روایات راه نمی‌داد. در استخراج احکام از سنت و اخبار ید طولایی داشت و در تعارض بین خبرین چنان بین اخبار جمع می‌کرد که مورد اعجاب همه بود و از همین جهت آیت‌الله کوهستانی از ایشان به عنوان «زارة ابن اعین‌» تعبیر می‌کردند۱۹ احکامی که در آنها روایات خاصه‌ای موجود نیست و از طریق قواعد و کلیات اثبات می‌شوند. در این قبیل روایات نیز، معظم‌له ید طولایی در تطبیق کبرویات بر مصادیق صغرویات داشت مثلاً حضرت آیت‌الله گلپایگانی «مضاربه‌» را از مصادیق وکالت می‌دانند نه عقدی مستقل و واضح است که این مبنا ثمرات فراوانی در سرتاسر مباحث مضاربه دارد و یا در بحث قضأ در مسئله «متولی شدن غیر مجتهد امر قضاوت را از طرف مجتهد» ایشان به خوبی از طریق عمومات وکالت وارد بحث شده و مسئله را ثابت می‌کند.

اما ویژگی کمی فقه آیت‌الله گلپایگانی این بود که در تمام ابواب فقه فتوا داشتند و حواشی ایشان یکی از پربارترین حواشی بر عروة‌الوثقی می‌باشد.

آیت‌الله العظمی سید محمود شاهرودی‌(قدس سره‌) که از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف به شمار می‌رفت با دیدن حواشی آیت‌الله گلپایگانی بر عروه‌، احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده بود. قابل توجه است که معظم له حواشی عروه را در سن پنجاه سالگی نوشته و منتشر ساخته بود. به کلمات بزرگان خصوصاً شهید ثانی و صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری (رضوان‌الله تعالی علیهم اجمعین‌) اهتمام داشتند و بسیاری از اوقات‌، متون این کلمات را قرائت کرده و آن‌گاه به تأکید و یا نقد آنها می‌پرداختند.

شیوه تدریس ایشان علی‌الخصوص اهتمامی که برای رسیدن به نظر علمای بزرگ داشتند، اهمیت اجتهاد و عظمت آن را در نظر انسان متجلی می‌ساخت‌.

به روایات وارده و مناسبه در هر مسئله اهتمام بسیار می‌ورزید; بلکه گاهی پیش از بیان شقوق مطلب و اقوال مسئله کلیه روایات مناسبه اعم از مؤید و معارض را قرائت می‌کردند و متن روایات را از روی وسائل‌الشیعه می‌خواندند. در پایان یافتن مطالب شتاب نداشتند و غالباً تحقیق و بررسی می‌کردند تا به یک نقطه اطمینان بخشی برسند و از این رو گاهی مدتی در یک مطلب می‌ماندند و بحث فقهی ایشان در خصوص «حج‌» متجاوز از شش سال به طول انجامید. از بزرگان و اساتید علم بسیار احترام می‌کردند و حتی در مواقعی که به نظر و رأی آنها ایراد داشتند بسیار محترمانه به نقد آن می‌پرداختند.

اغراق‌گویی و مبالغه در جا انداختن نظریه خود نداشتند، هر چند که از نظر خود دفاع می‌کردند و لکن با تعابیر اغراق‌آمیز که موجب وهن نظر مخالف باشد دفاع از رأی و نظر خود نمی‌کردند و این مطلب از بارزترین خصوصیات تدریس معظم‌له بود.

دارای شرح صدر فوق‌العاده بودند و اشکالات و ایرادات شاگردان را هر چند کم سابقه بودند تحمل می‌کردند و این مطلب خصوصاً در این سالهای اخیر با در نظر گرفتن بار سنگین مرجعیت و پیری و ضعف مفرط ایشان به راستی اعجاب‌انگیز بود و اگر احیاناً مثل مواقع کسالت‌، تند می‌شدند کلمات زننده درباره طرف به کار نمی‌بردند و گاهی اوقات جمله (انالله و انا الیه راجعون‌) را به کار می‌بردند که ظاهراً مقصودشان آن بود که اینگونه ایراد مصیبت و بلاست‌. در مواقعی که در نقل مطالب و یا جهات دیگر کم و زیادی صورت می‌گرفت و به حضورشان تذکر داده می‌شد; از پذیرفتن آن منعی نداشتند و گاهی صریحاً از تذکر دهنده تقدیر می‌کردند.

● ویژگیهای اخلاقی

۱) اخلاق فردی و اجتماعی

آیت‌الله گلپایگانی از همان دوران طفولیت در صدد تهذیب نفس خویش بود و تحصیل علم را با تصفیه باطن توأم ساخته بود. از معدود افرادی بود که ملکه تقوی و تهذیب نفس در او بارور شده بود حتی در امور عادی روزمره و اقدامات سیاسی تمام سعی خود را معطوف کرده بود که وظیفه خود را انجام دهد و در تمام امور خداوند متعال را از خود راضی نگاه دارد. معظم‌له در برخورد با مردم و مراجعه‌کنندگان بسیار خوش برخورد بود به گونه‌ای که هر کس با نخستین برخورد شیفته ایشان می‌شد. برخی از مراجعین که به خاطر داشتن مشکلات و گرفتاریها ناراحت بودند، هنگامی که به حضور ایشان می‌رسیدند با کیفیت برخورد ایشان آرامش و نشاط به آنان دست می‌داد.

درباره برخورد کریمانه ایشان با مراجعین داستانها و نقلهای زیادی نوشته‌اند از جمله آنها: شخصی با یکی از اعضأ دفتر معظم له اصطکاکی پیدا کرده بود و خواستار آن شده بود که خدمت آقا برسد. وقتی به حضور آقا شرفیاب شد با آهنگ بلند شروع به اعتراض کرد و از فرد مزبور شکایت نمود که به من اهانت و توهین کرده است آقا با اخلاق خوش سئوال کردند چه کرده‌؟ پاسخ داد با مشت به سینه‌ام زده است‌. آقا با لحنی جذاب فرمودند:

«دیه با عاقله است‌. شما بیائید و به جای آن یک مشت در سینه من بزنید»۲۰

۲) اخلاص

از ابعاد مهم شخصیت آیت‌الله گلپایگانی اخلاص ایشان بود، روح اخلاص و یقین در اعمال آن مرجع بزرگوار جاری بود. مرجعیت را تنها به حکم وظیفه پذیرفته بود و از این رو از ترویج نام و شهرت خویش همواره گریزان بود، در سالهای آخر عمر آیت‌الله العظمی بروجردی یکی از نمایندگان ایشان درباره تعیین مجتهد بعد از خودشان در رجوع به احتیاطات واجب ایشان سئوال می‌کند. آیت‌الله بروجردی در پاسخ می‌فرمایند :

به اعلم فا الاعلم رجوع کنید. آن شخص در استفتأ دیگری از معظم‌له خواستار تعیین مصداق می‌شود. آقای بروجردی در پاسخی که کتباً مرقوم داشته‌اند می‌فرمایند : به فقیه گلپایگانی رجوع شود.۲۱ متعاقب آن فرد استفتأ کنند پس از رحلت آیت‌الله بروجردی و مطرح شدن مرجعیت علمأ و شخصیتهای مختلف در صدد نشر و تکثیر آن استفتأ بر می‌آید و هنگامی که نیت خود را با آیت‌الله گلپایگانی در میان می‌گذارد او را به شدت از این کار نهی کرده و حتی برگه استفتأ را از او گرفته و در نزد خود نگه می‌دارند.

آن شخص که از علاقمندان آیت‌الله گلپایگانی بوده است عرض می‌کند آن برگه استفتأ شرعاً متعلق به من است معظم‌له در پاسخ می‌فرمایند :

«یعنی تو معتقد نیستی که من به این اندازه بر تو ولایت دارم‌؟» یکی از علمای نجف که از سوی آیت‌الله گلپایگانی جهت تبلیغ به شهرستان ایلام اعزام شده بود پس از مدتی به نزد معظم‌له آمده و عرض می‌کند : چون بنده دروس شما را ندیده‌ام و اعلمیت شما برایم محرز نشده است‌. لذا وقتی مردم آنجا درباره تقلید و مراجع اعلم از من سئوال می‌کنند آیت‌الله العظمی خوئی را معرفی می‌کنم و من از این که از طرف شما باشم و هزینه‌ام از جانب شما تأمین شود ولی دیگری را تبلیغ کنم راضی نیستم‌.

آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ فرموده بودند :

ـ «من تو را نفرستادم آنجا که مرا تبلیغ کنی‌! من شما را فرستادم که بروی دین خدا را تبلیغ کنی که مردم دین دار باشند حتی اگر بخواهی پول می‌دهم رساله آقای خوئی را بخری و آنجا به مردم بدهی تا دیندار شوند!»۲۲

در مورد دیگری فردی از روحانیون شیراز به حضور معظم له مشرف شده و عرضه داشت که من مردم را از تقلید آیت‌الله العظمی حکیم به تقلید شما برگردانده‌ام‌. این فرد که انتظار داشت مورد تشویق آیت‌الله گلپایگانی واقع شود برخلاف انتظارش نه تنها مورد تشویق ایشان قرار نگرفت بلکه به او فرمودند :

«مردم را در تقلید هرزه نکنید. طوری نکنید که مسئله تقلید در میان مردم قداست خود را از دست دهد.»۲۳

پس از رحلت حضرت امام خمینی و طرح مرجعیت آیت‌الله العظمی اراکی‌، آیت‌الله گلپایگانی اظهار خوشحالی کرده و فرموده بودند :

«الحمدلله که از وجود ایشان هم در حوزه‌ها استفاده می‌شود. ما در ذهنمان دغدغه‌ای بود که چرا از وجود حضرت آیت‌الله اراکی در حوزه استفاده نمی‌شود.»۲۴

۳) اخلاص در محبت اهل بیت

عشق و ارادت آیت‌الله گلپایگانی به آستان مقدس اهل بیت (علیهم‌السلام‌) بعد دیگری از فضائل اخلاقی و اعتقادی معظم‌له است‌.

ایشان در این خصوص می‌فرمود :

ـ «در زمان مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بین علمأ صحبت بود که چه کنیم‌. ایام عزاداری است و نمی‌توانیم مجلس عزا برقرار کنیم‌. من گفتم در منزل ما بین‌الطلوعین مجلس عزا می‌گیریم و خودم هم منبر می‌روم و روضه می‌خوانم‌. مجلس روضه را برگزار کردیم‌. مرحوم آیت‌الله حائری و آقا شیخ ابوالقاسم کبیر و دیگر بزرگان هم به مجلس مشرف می‌شدند و بنده خودم منبر می‌رفتم و روضه می‌خواندم‌.»

هر سال عصر عاشورا بستگان خویش را به گرد خود جمع می‌کرد و برای آنها شخصاً روضه می‌خواند و می‌فرمود:

«می‌خواهم نامم در زمره روضه خوانهای سیدالشهدا(علیه‌السلام‌) ثبت شود.»۲۵ این رویه آیت‌الله گلپایگانی تا آخرین سال از حیاتشان یعنی محرم سال ۱۴۱۴ هجری قمری ترک نشد. به هنگام حضور در مجالس روضه و ذکر مصائب اهل بیت (علیه‌السلام‌) مؤدب و به هیأت کسی که در محضر شخص یا اشخاص والامقام و بزرگ شرف حضور دارد می‌نشستند. در ایامی که به علت کسالت در بیمارستان بستری بودند و لباس بیماران را بر تن داشتند شخصیتهای طراز اولی علمی و سیاسی مملکت را که برای عیادت آمده بودند، با همان لباس مخصوص به حضور می‌پذیرفتند اما هنگامی که یک مداح اهل بیت (علیهم السلام‌) وارد می‌شد و می‌خواست ذکر مصیبتی کند لباس رسمی خود را می‌پوشیدند و آنچنان مؤدب می‌نشستند گویی حضور موالیان و اجداد طاهرین خویش را در مجلس به عیان می‌بینند و می‌فرمودند : «ذکر ائمه حضور در خدمت ائمه است و در خدمت ائمه باید مؤدب نشست‌.»۲۶ هنگامی که پیش از حضور در مجلس ذکر مصیبت در روز تاسوعا یکی از بستگانشان به حضورشان رسید و از ایشان خواست قطره چشمی که پزشک برای درمان تجویز کرده را استفاده کنند فرمودند : «اگر چه من این داروها را محکوم به طهارت می‌دانم ولی نمی‌خواهم اشک چشمی که در مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام‌) ریخته می‌شد با چیز دیگری مخلوط شود.۲۷ اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به تعظیم و بزرگداشت مقام والای حضرت صدیقه طاهره فاطمة زهرا (سلام‌الله علیها) تا آنجا بود که روز سوم جمادی‌الثانی روز شهادت آن حضرت پس از اتمام مراسم عزاداری در بیتشان در قالب دسته عزاداری پیشاپیش جمع کثیری از طلاب با پای پیاده به حرم مطهر حضرت معصومه‌(سلام‌الله علیها) مشرف می‌شدند و این سنت نیکو که توسط ایشان بنیاد گردید پس از گذشت سالها تا اکنون ادامه یافته است‌.

آن فقیه بزرگ درباره اهمیت اقامه عزا بر حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) و رجحان آن بر عزاداری حضرت سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) می‌فرمودند :

«گریه بر سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) تولی است اما گریستن در عزای حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) هم تولی و هم تبری است‌.»

معظم‌له در پیامی به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سالگرد شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (علیهاسلام‌) می‌فرماید :

«فاطمه ولیة‌الله حجة‌الله و پاره تن و روح رسول‌الله بود احدی از او به پیغمبر شبیه‌تر و نزدیکتر و محبوبتر نبود. او صدیقه کبری و ناموس الله عظمی بود و خداوند متعال نسل پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم‌) و امامان مکرم را در زریه او قرار داد. ادب و اطاعت خالص او از پدرش و احترام بی‌نظیر پدرش از او، همسرداری‌، خانه داری‌، تربیت فرزند و همه صفات و اخلاقش آموزنده و مشحون به حقایق عالی عرفانی و عنایات خالصه ربانی بود... شایسته است متمکنین با تأسیس مراکز عام‌المنفعه در جهت تأمین نیازهای جامعه اسلامیمان خاطره بزرگداشت مطلع پانزدهمین قرن شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام را برای همیشه گرامی دارند.»۲۸ ۴ـ اصرار بر اجرای قوانین اسلام

در قضیه رحلت فرزندشان مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا مهدی که برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان طبس عازم آن دیار شده بود و در تصادفی مشکوک به دیار باقی شتافت‌. آن هنگام که خبر آن رویداد تأسف‌انگیز را دریافت کردند فرمودند:

«بارالها! نه تنها شاکرم بلکه ممنونم که فرزندم در راه تو جان باخت‌.»۲۹ در آن ایام یکی از علمأ که برای تسلیت به حضور ایشان رسیده بود اظهار داشت : مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالعلی طهرانی هنگامی که فرزندش را از دست داد می‌گفت دعا کنید محبتش از دلم برود. اکنون شما نیز از خدا بخواهید تا محبت آن فقید سعید را از دلتان بیرون کند، اما معظم‌له در پاسخ فرمودند :

«اما من دعا می‌کنم خداوند محبتش را در دلم بیشتر کند تا من در این مصیبت بیشتر صبر کنم و خداوند متعال پاداش بیشتری عنایت فرماید.»

در پی این حادثه دردناک‌، مقامات رژیم شاه با ارسال تلگراف تسلیت به حضور معظم‌له قصد داشتند از حادثه مزبور در جهت بهبود رابطه خود با مرجعیت و روحانیت استفاده کنند که علیرغم انتظارشان با پاسخ قاطع و کوبنده ایشان مواجه شدند.

در اینجا به عنوان نمونه تلگراف نخست‌وزیر رژیم پهلوی شریف امامی و پاسخ آیت‌الله گلپایگانی به آن را درج می‌نمائیم‌:

«حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محمدرضا گلپایگانی (دامت برکاته‌) مرجع عالیقدر شیعیان حادثه اسفناک فقدان آیت‌الله زاده آقای سید مهدی گلپایگانی موجب تأسف و تأثر قبلی اینجانب شد.

انشأالله تعالی قادر متعال صبر جمیل در تحمل این مصیبت عظمی عنایت خواهد فرمود. بقای عمر و دوام عزت آن مرجع عالیقدر را که وجود محترمشان در ترویج احکام اسلامی و ارشاد مسلمین مغتنم است از پیشگاه حضرت حق مسئلت دارم و امید که توجه حضرت ولی عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف‌) موجب رستگاری و آمرزش همه شیعیان باشد. برای فقید سعید قدس سره طلب مغفرت و رحمت دارم‌. آمین یا رب‌العالمین‌.التماس دعا نخست‌وزیر شریف امامی ۳۱ شهریور ۱۳۵۷»

در پاسخ به تلگراف مزبور فرمودند :

ـ جناب آقای مهندس شریف امامی : تهران

تلگرام تسلیت واصل‌، تسلی خاطر اینجانب وقتی فراهم می‌شود که مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید که قلب مبارک حضرت ولی عصر (ارواح‌العالمین له الفداه‌) را جریحه‌دار ساخته است جبران و نظام کامل اسلامی در مملکت برقرار گردد. از خطراتی که به واسطه وضع غیراسلامی آموزش و پرورش و مدارس مختلط و نشریات و مطبوعات گمراه کننده و تلقینات و تبلیغات الحادی و سپاه دانش دختران و پلیس و افسر زن و امور دیگر که شرف و حیثیت و عفت اجتماع را لکه‌دار نموده و فرزندان عزیز اسلام را تهدید می‌کند به مراتب بیشتر از مرگ فرزندانم متأسف می‌باشم‌. خداوند متعال همگان را به آنچه خیر و صلاح و ترقی آزادی و استقلال جامعه مسلمان در آن است هدایت فرماید.

۲۴ شوال المکرم ۱۳۹۸ ـ ۴/۷ ـ ۱۳۷۵ ـ گلپایگانی‌

● مواضع سیاسی و مبارزات آیت‌الله گلپایگانی

آیت‌الله گلپایگانی دارای روحیه ضد ظلم و فساد بودند و در مواقع مختلف طبیعت کفرستیزی خود را بروز داده‌اند. چنانکه نقل می‌شود از دورانی که در گلپایگان بوده‌اند و هنوز وارد حوزه علمیه اراک و قم نشده بودند، تا ایامی که در اراک و در ایام طلبگی انس و مصاحبت خاصی با مرحوم آیت‌الله آقا نورالدین اراکی که از علمای مجاهد آن دیار بوده داشته‌اند، تا زمانی که صریحاً با مأمور کشف حجاب رضاخان در قم درگیر می‌شوند و تا دوران مرجعیتشان که با اعلامیه‌های قاطع و کوبنده رهبری و زعامت حوزه علمیه قم را در ایام تبعید حضرت امام خمینی (قدس سره‌) بر عهده داشته‌اند.

● مبارزه با تصویب لایحه اصلاحات ارضی

اولین تلگراف اعتراض به تصویب اصلاحات ارضی از سوی آیت‌الله گلپایگانی صادر شده است‌. این تلگراف در پاسخ به تلگراف وزیر کشاورزی وقت رژیم پهلوی (دکتر ارسنجانی‌)، که با زیرکی خاصی علما و مراجع تقلید را موافق اقدامات دولت معرفی کرده بود، خطاب به نخست‌وزیر صادر شده است و در آن قید شده است :

«آقای دکتر ارسنجانی‌، وزیر کشاورزی‌، تلگرافی که به حقیر به نام تبریک مخابره کرده و در آن از توجه علمای اعلام در مورد زمین‌دار شدن زارعین اظهار تشکر نموده است‌.۳۱ علاوه بر آنکه از طرف علمأ اعلام با قانون اصلاحات ارضی موافقت نشده و هر قانونی که بر خلاف احکام مقدسه دین مبین اسلام باشد، لغو و بلااثر است‌. چون از یک نفر که خود را به عنوان وزیر معرفی می‌کند چنین تهمت بی‌اساسی آن هم نسبت به مقام حجج اسلام موهن و تحریک‌آمیز است و جز به ناچار ساختن علمأ اعلام در اظهار مخالفت تعبیر دیگری ندارد مقتضی است ایشان را به آثار نامطلوب این حرکات متوجه نموده و در رفع اتهام از ساحت علمأ اعلام اقدام فرمایند.»۳۲ مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

به موجب این لایحه واژه اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف می‌گردید. انتخاب‌شوندگان نیز به جای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن کریم به جای آورند، از این پس آن را با هر کتاب آسمانی می‌توانستند انجام دهند و به منظور سرآغازی در توسعه فرهنگ غربی و هتک عفت عمومی و خانوادگی‌، به زنان نیز حق رأی اعطا شده بود.

در پی تصویب این لایحه مراجع عظام تقلید همگی یکصدا به مخالفت با آن برخاستند و ضمن خلاف شرع دانستن آن خواستار لغو مصوبه مذکور شدند. در این میان آیت‌الله گلپایگانی با انتشار اعلامیه‌ها و تلگرافهای مختلف به مخالفت با آن برخاست‌. معظم‌له در بخشی از اعلامیه خویش می‌فرمایند:

«آیا در مملکتی که هنوز به مردها حق شرکت در انتخابات آزاد داده نشده‌، دادن چنین حقی به زور و ارعاب به بانوان یادآور اعصار توحش حکومتهای فردی و توهین به جامعه زنان نیست‌.»۳۳ ورود بانوان به عرصه انتخابات در شرایطی که اصولاً انتخابات آزاد در مملکت وجود نداشت و اسامی نمایندگان و وکلاء از قبل به وسیله مقامات دربار و ساواک تعیین می‌گردید، تنها پوششی برای ترویج فساد و بی‌بند و باری و بی‌عفتی در جامعه محسوب می‌شد و این نکته ظریفی بود که از دید علمأ و مراجع پنهان نمانده بود.

آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه خود به همین مناسبت اینچنین تصریح می‌کنند : «اگر مقصود ترویج فحشأ و منکر نیست چرا زن‌ها را عملاً ترغیب می‌کنند که با بدن‌های نیمه عریان در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان ظاهر شوند؟»۳۴

نهایتاً بر اساس موضعگیری استوار حضرت امام خمینی و آیت‌الله گلپایگانی و علمای مجاهد آن عصر و نیز حمایت قاطع و گسترده مردم از اقدامات مراجع تقلید بود که نخست‌وزیر اسدالله علم طی تلگرافی به آیت‌الله گلپایگانی‌، عدم اجرای تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایی را اعلام نمود. اما معظم‌له با هماهنگی با مراجع وقت ضمن ناکافی دانستن این اقدام خواستار لغو رسمی آن در هیئت دولت شدند. متعاقب آن نخست‌وزیر دو روز پس از تلگراف اول‌، در تلگراف دیگری رسماً لغو مصوبه فوق را اعلام داشت‌.

متن این تلگراف به این شرح است :

ـ حضور مبارک حضرت آیت‌الله آقای گلپایگانی متع‌الله المسلمین بطول بقائه‌. در پاسخ پیغام حضرت آیت‌الله راجع به توضیح بیشتر در خصوص تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به استحضار عالی می‌رساند همانطور که طی تلگراف شماره ۴۱۵۸۲ مورخ ۵/۹/۴۱ اطلاع داده شد موضوع در جلسه هیئت دولت مطرح و تصویب شد که تصویبنامه مورخ ۱۴/۴۱ قابل اجرا نخواهد بود.شماره ۴۱۷۷۶ ـ ۷/۹/۴۱

نخست وزیر اسدالله علم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.