چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دین و ایدئولوژی


دین و ایدئولوژی

بسیاری از انسان ها دیندار هستند

● دین :

بسیاری از انسان‌ها دیندار هستند. مساله اشتغال و ذهن انسان به دین تا اندازه‌ای حائز اهمیت است که حتی برخی دین را وجه اصلی امتیاز بشر دانسته‌اند. هیوم در کتاب ادیان زنده جهان می‌نویسد : در تاریخ بشر هرگز حتی قبیله‌ای وجود نداشته است که به گونه ای دیندار نبوده باشند. به تعبیر میر چا الیاده انسان به نحوه چاره ناپذیری به انواع و اقسام شیوه ها دینی و دین ورز است و موقعیت و طبیعت انسان لامحاله در چنین جهتی است. رازهای عظیم و شگرف و بی اعتباری جهان و همچنین خود آگاهی پرسش‌گر و ارزیابی کنند. جستجوی ارزشها و حقایق والا را که فقط نام دیگری بر پرس و جوی دینی است ناگزیر می سازد. (میر ۱۳۸۰ :۳۰ )

ریشه شناسی واژه دین : دین از واژه اوستایی دثنا گرفته شده است. خود واژه دثنا به ریشه کارواژه "دا" به معنی اندیشیدن و شناختن می رسد. در اوستا واژه دثنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش داده شده است.

دین در زبان فرانسوی و انگلیسی religion است که از ریشه لاتین به معنی دقت و مراقبت معنی می‌دهد که ضد آن غفلت کردن است. مقصود از این کلمه مراقبت در انجام اعمالی است که انسان به آن عقیده دارد.(خدایار محبی۱۳۴۱: ۱۰)

تعریف دین از دیدگاههای متفاوت :

دین مجموعه ای از اعتقادات و اعمال عمومی است که به وسیله گروهها و مردم برگزار می‌شود و اغلب با عبادت مناسک و قوانین دینی مشخص می شود. دین همچنین شامل سنت‌های اجدادی یا سنت‌های فرهنگی نوشته‌ها تاریخ و اسطوره شناسی نیز است و به عنوان ایمان شخصی مرتبط با ایمان همگانی و مناسک گروهی و ارتباطی متقاعد کننده نیز ارجاع داده می شود. (WWW. Googele. Com Definition of religion)

دین در تعریفی دیگر به اعتقادات قوی به قدرت یا قدرتهای ماورالطبیعی که سرنوشت و تقدیر بشر را کنترل می‌کنند اطلاق می شود که با ویژگی های زیر مشخص می شود :

۱) نهادی برای بیان اعتقاد به قدرت خدایی

۲) اعتقادات مربوط به ماورالطبیعت مقدس یا خدایی و اعمال و نهادی که با اعتقادات و باورها مرتبط است.

۳) پاسخی برای تبیین روابط بشری به وسیله یک چیز عام

۴) سیستم مخصوصی از باورها پرستش یا عمل به مواردی خاص و یکی از ویژگی های خدایی بودن.

بنابراین دین به مجموعه ای از نگرشها اعتقادات و هر عمل وابسته به قدرت ماورالطبیعی گفته می شود.

دین باور به موضوعات ایزدی فرا طبیعی است که به نیایش و پرستش می‌انجامد و برایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش و یا آمیزه ای این دو نیز دین می گویند. به عبارتی دین آن چیزی است که انسان را به حقیقت پیوند می زند. (WWW. Googele. Com Wlikipedia Definition of religion)

بطور کلی تلاش برای تعریف دین و تبیین ماهیت آن عمدتا یک رویکرد غربی است. این تمایل زمان قوت گرفت که در غرب میان دین و علم از یک طرف و دین و سیاست از طرف دیگر مناقشه نظری و نزاع علمی در گرفت. درگیری های میان ارباب کلیسا و دانشمندان درباره دامنه شمول مدعیان کلیسا و نزاع پاپ و پادشاه بر سر حوزه اقتدار هر یک از قرن نهم به این طرف موجب شد که به تدریج ماهیت دین و قلمرو آن مورد پرسش قرار گیرد. (میر ۱۳۸۰ : ۳۰ )

پیتر آلستون خصوصیاتی به شرح زیر را مشخصه های دین می داند :

۱) اعتقاد به موجودات فوق طبیعی

۲) تفکیک میان اشیای مقدس و نامقدس

۳) اعمال و مناسکی که بر امور مقدس تکیه دارد

۴) قانون اخلاقی که اعتقاد به محسوب بودن آن از ناحیه خدایان وجود داشته باشد.

۵) احساساتی که مشخصه دین دارند (خشیت احساس رمزدار احساس گناه و پرستش ) که به نظر می آید در محضر امور مقدسه و در خلال انجام مراسم سر برمی آورند و به مقررات مربوط به خدایان مرتبط اند.

۶) دعا و صور دیگر ارتباط با خدا

۷) یک جهان بینی یا یک تصویر عام از جهان و اشاره به این که جایگاه فرد در آن چیست را در نظر می‌گیرد.

۸) نظامی کم و بیش کامل در مورد حیات فرد که بر جهان بینی مبتنی است

۹) یک گروه اجتماعی که امور فوق آنان را به هم پیوسته است (میر ۱۳۸۰: ۳۱ )

جان هیک می گوید : شاید این تلقی واقع گرایانه باشد که اصطلاح دین داری یک معنی واحد که مورد قبول همه باشد نیست بلکه پدیدارهای متعددی تحت نام دین گرد می آیند به نحوی که ویت گنشتاین آن را شباهت خانوادگی می نامد که با یکدیگر مرتبط اند. (پیشین)

▪ گیدنز: همه ادیان در ویژگی هایی مشترک اند. وی اظهار می‌کند که ادیان در بردارنده مجموعه ای از نمادها هستند که احساسات حرمت یا خوف را طلب می‌کنند و با شعائر یا تشریفات (مانند مراسم کلیسا) که مومنان آنها را انجام می‌دهند پیوند دارند. تلاش گیدنز دریافتن ویژگی های عام در میان همه ادیان معطوف به ارائه یک تعریف حداقلی از دین است که مسلک های بی شریعت و بی خدا را نیز شامل می گردد. در برخی از ایدئولوژی ها نمادهایی که احساسات حرمت یا خوف را طلب می‌کنند وجود دارند و نیز مومنان به آن ایدئولوژی ها شعاتر یا تشریفاتی را انجام می‌دهند. (پیشین : ۳۳ )

علمای دینی مسلمان در تعریف دین عمدتا به جنبه حقانیت آن نظر داشته و از این روی سعی نکرده اند تعریفی عام ارائه دهند که شامل هر آنچه نام دین به خود گرفته است باشد.

سید محمد حسین طباطبایی دین را عقاید و دستورهای علمی و اخلاقی می داند که پیامبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند.

دبن چیزی به غیر از سنت حیات و راه و روشی که بر انسان واجب است آنرا پیشه کند تا سعادتمند شود نیست.

محمد تقی مصباح یزدی دین را اصطلاحا به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید می داند.

به عقیده محمدتقی جعفری نیز دینداری دو رکن اساسی دارد:

۱) اعتقادات

۲) احکام و تکالیف

به عقیده علمای اسلامی دین خدا از آدم تا خاتم یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت کرده اند و اصول مکتب پیامبران که دین نامیده می شود برابر است. (پیشین : ۳۴ )

بطور کلی می توان گفت که تعریفی واحد از دین وجود ندارد و هر فرد با توجه به موقعیت های مختلف تعابیر متفاوتی از دین ارائه داده اند. در بیشتر ادیان پرستش خدا مورد قبول است اما در دین تراوادابودیسم پرستش خدا وجود ندارد ولی با این حال باز به عنوان دین نامیده می‌شود.

● دین و مذهب :

معمولا دین و مذهب را در کاربردهای غیر فنی و عامیانه فارسی زبانان به مثابه بدیل یکدیگر به کار می روند. این ساده گزینی و تبدیل نابجا نه تنها ما را از دراختیار داشتن اصطلاحات متعدد با معانی متفاوت محروم می‌سازد بلکه در بسیاری از موارد موجب خلا مفاهیم و دشواری تفاهم متقابل نیز گردیده است. دین به عنوان معادل religion مفهوم فراگیری است که به کلیت دین قبل از تجلی خارجی اش تعلق می گیرد. برحسب چنین تعبیری تا زمانیکه برداشت ها و تلقیات متفاوت از دین واحد در قالب گروههای کلامی مجزا شکل نگرفته و رسمیت احمالی و تفصیلی نیافته است. چیزی به عنوان مذهب نیز به ظهور نرسیده است. تحقیق بیرونی دین در چارچوب کلیسای واحد صورت می گیرد. لیکن با بروز انشعاب در ساختار کلیسای واحد مذاهب گوناگونی که هر یک انحصارا داعیه اصالت و راست دینی دارند سربرمی آورند. بر اساس این مذهب نه مرادف و نه قسیم دین است بلکه نوع خاصی از تجلی خارجی آن در میان پیروان می باشد. (شجاعی زند ۱۳۸۰ : ۳۲ )

● جامعه شناسی ادیان :

تولد جامعه شناسی به عنوان یک علم به صورت تنگاتنگی با مساله تحول انسان مذهبی در جوامع غربی همواره همراه بوده است.

درون جامعه شناسی بدان گونه که از بطن علوم اجتماعی سربرآورده بود نقد عقلی (عقلانی) از دین بویژه در فرانسه از اهمیت زیادی برخوردار بود ... تفکر جامعه شناسی دین با نشان دادن اهمیت دین در ساخت فعالیت های اجتماعی علی رغم اینکه خود گاهی طرح های بیش از حد ساده و کلی ارائه می داد در اعاده حیثیت امر دین نقش داشته است. (پل ویلم، بیتا : ۳ )

سنت های جامعه شناسی علی رغم برخی گرایشات پوزیتیویستی و برخی بستگیهای رمانتیک دیگر و نیز به رغم پاره ای تمایلات خاص در جهت ساده و خلاصه سازی موضوع تحت بررسی خویش و یا برخی شیفتگی های شدید که بعضی ها نسبت به آن نشان می دادند به تدریج شیوه خاصی برای بررسی پدیده های دینی به وجود آوردند به عبارت دیگر سبک و شیوه ای خاص برای ایجاد و تشکیل موضوع یا محمولی جهت مشاهده و تجزیه و تحلیل. (پیشین : ۶ )

در قرن ۱۸ نویسندگان غیردینی یا آنها که تمایلات روشنگرانه داشتند دین و خرافات را به سبب بسیاری از مشکلات اجتماعی سرزنش می کردند.

آنها که متقاعد شده بودند دین نمی تواند هرج و مرج پیش آمده در زندگی اروپاییان را چاره کند به منابع تازه نظم اجتماعی روی آورند...

بسیاری از نویسندگان قرن هجدهم نزول دین را به سادگی محصول ترقی می انگاشتند و بر این پندار بودند که چون علم روشنگری پیشرفت کند دین و خرافه به ناچار تسلیم نیرو های عقل خواهد شد. (جلالی مقدم ۱۳۷۹ : ۵۴ )

بعدها با توجه به وضعیت پیش آمده رومانتیکها از برای نتایج انقلاب فرانسه که در انسان زدایی از فردا و جامعه بود بسوگ نشستند. آنها دیگر دین را به عنوان خرافه ای خشن و زمخت گذشتگان را نمی کردند و در مباحثاتشان درباره روح یا نفس ملت یا مردم نقش برجسته ای به دین می دادند. محافظه کاران نیز تاکید داشتند بر اینکه جامعه مخلوق قراردادهای افرادنیست برعکس افراد را جامعه شکل می‌دهد و جامعه را خدا. آنها روابط اورگانیک ای مابین جامعه دین سنت مرجع قدرت و خرد را دوباره کشف کردند. برای متفکرین محافظه کار همچون لویی دوبونال و فرانسوارنه دوشاتوبریان دین دیگر موضوع جزم یا اعتقاد نبود بلکه پدیده ای اجتماعی بود. (پیشین ۵۵ )

● نظریه های بزرگ در جامعه شناسی دین :

▪ آگوست کنت: کنت در نظریه معروف سه مرحله ای خود مرحله الهیات را مناسب کودکی بشر انگاشته که در جریان رشد و بلوغ بشر نخست فلسفه جایگزین آن می شود و سپس دانش. و این تحولات با ارتقا درک انسان از عالم حادث خواهند شد. کنت دین را به ترتیبی تفسیر کرد که ما می توانیم کارکردی بخوانیم زیرا بر سهم اعتقادات و شعائر دینی در همبستگی اجتماعی و مهار احساسات شخصی پافشاری داشت. وی در حالی که عوامل غیرعقلانی را در دین تشخیص می دادو در حقیقت ار آنها نتیجه می گرفت که دین وجهی دائمی و گریز ناپذیر از وجود انسان است باز در نظریه تکامل خود منحصرا بر عوامل شناختی تاکید می کرد. (جلالی مقدم : ۱۳۷۹ ۶۲ )

▪ امیل دورکیم(دین مظهر قدرت جامعه است) : دین به نظریه دورکیم مبتنی است بر تقسیم جهان به دو دسته پدیدارهای مقدس ونامقدس. بخش مقدس مرکب است از مجموعه ای از باورها و مراسم. هرگاه امور مقدس با هم روابطی از نوع هماهنگی یا تبعیت داشته باشند به نحوی که تشکیل سیستمی برخوردار از نوعی وحدت درونی و مستقل از هر سیستم دیگر را بدهند در این صورت مجموعه باورها و مراسم مربوط به آنها یک دین را به وجود می آورد.

از نظر دورکیم دین عبارت است از سیستمی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور مقدس یعنی مجزا از امور عادی یا ممنوع. این باورها و اعمال همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک جماعت اخلاقی واحد به نام کلیسا متحد می کند. (جلالی مقدم : ۱۳۷۹ ۸۲ )

دورکیم از تعریف دین به عنوان امری ماورالطبیعه و یا در ارتباط با اندیشه وجود اجتناب می ورزد.

وی می اندیشد که آدمیان هیچگاه امری به جز جامعه خودشان را نپرستیده اند. نیروهای طبیعی و جانها و روانهایی که پیرامون زندگان شناورند هیچیک به خودی خود مقدس نیستند. تنها جامعه است که به خودی خود یک واقعیت مقدس است. جامعه از سنخ واقعیات طبیعی است لکن ورا طبیعت است. جامعه هم علت پدیدار دینی است و هم توجیه کننده تمایزی که میان امر مقدس و غیر مقدس دیده می شود. (پیشین ۹۴ )

این عبارت است از احساس جمعی تمایز یافته و جامعه دینی نیز جامعه‌ای است که در اعضای خویش احساس همبستگی و احترام ایجاد می کند... دورکیم در عین حال که دین را به حد یک امر اجتماعی تقلیل می‌دهد از سوی دیگر چنین به نظر می رسد که امر اجتماعی را تا سطح دین بالا می برد و چنین به نظر می رسد که جامعه تنها از طریق تقدس بخشیدن به احساس مشترک جمعی افراد آن می تواند پایدار بماند. (پل ویلم : بیتا ۲۶ ) پس دورکیم و کنت دین را با توجه به کارکردهای اجتماعی آن تعریف می کنند.

▪ گئورگ زیمل : زیمل دین را در قالب بررسی اشکال نوعی کنش های متقابل می بیند. وی برخلاف دورکیم بر این عقیده است که جامعه وجود مستقل نداشته و متشکل از یک عمده تمایلات و یا اعمال متقابل فردی است. وی با دقت فراوان اشکال و صور کنشها و واکنش های اجتماعی را از محتوی آنها جدا نگه می دارد و جامعه شناسی او نوعا یک جامعه شناسی صوری است که صور و اشکال جامعه پذیری را مورد مطالعه قرار می‌دهد. بدین ترتیب دین می تواند به صورت شکل ممکن و یا محتملی از تعامل اجتماعی باشد که در حقیقت برای انواع متعدد محتویات کاربرد داشته باشد... برای زیمل برخلاف دورکیم زندگی اجتماعی فقط یکی از سرمنشاء‌های دین است. رابطه با طبیعت وجهه نظر انسان نسبت به تقدیر و سرنوشت سرمنشاءهای ذاتی دیگر دین هستند. از نظر زیمل این گرایش به دین است که دین را به وجود می آورد... نزد زیمل دین باوری یا دینی بودن بخصوص گونه ای احساس عاطفی خاص است که وی آن را با واژه تقوا نام گذاری می کند... تقوا احساس و عاطفه ای است از جانب روح آدمی که وقتی اشکال و صور خاص را به خود می گیرد تبدیل به دین می شود. البته این واژه به معنای یک روحیه و حالت اخلاص در قبال خداوند و انسانها نیز می باشد. از این روست که انسان بون این هم می تواند فردی باتقوا باشد. (پل ویلم ۳۸-۳۳ )

● کارل مارکس : دین محصول اقتصاد است.

انسان دین را می‌سازد دین انسان را نمی سازد. دین به راستی خود آگاهی و عزت نفس انسانی است که هنوز خود را پیدا نکرده و یا خود را گم کرده است. اما انسان یک موجود مجرد و انتزاعی فارغ از جهان اطراف خود نیست. انسان جهان انسان دولت و جامعه است این دولت و این جامعه دین را می آفرینند دینی که آگاهی وارونه از جهان است چرا که آنها جهانی وارونه هستند. دین نظریه عام این جهان است. گزیده ای از کلیت آن. منطق آن و شکلی عامه پسند غیرت و تعصب نسبت آن. ضمانت اخلاقی آن مکمل پر ابهت بنیان جهان شمول تسلی توجیه است. دین تحقق خیالی ذات بشر است. چرا که ذات بشر واقعیت حقیقی ندارد. از این رو مبارزه با مذهب مبارزه غیرمستقیم با جهانی است که مذهب رایحه معنوی ان است. رنج مذهبی هم بیان رنج واقعی و هم اعتراض بر ضد آن است. مذهب آه مخلوق ستم دیده قلب جهانی سنگدل و روح اوضاعی بی روح است مذهب تریاک مردم است.

الغای مذهب به عنوان سعادت خیالی مردم طلب سعادتی واقعی برای آنان است طلب دست برداشتن از تو هم درباره وضع موجود همانا طلب دست برداشتن از اوضاعی است که نیاز به تو هم دارد. پس نقد مذهب نطفه نقد جهان پر دردی است که مذهب هاله مقدس ان است.

مذهب از نظر مارکس مانع بزرگی برای خرد اعتماد می باشد. مذهب آگاهی کامل است. همان طور که بعدها می بینیم مارکس بیگانگی اجتماعی را به عنوان قلب نابرابری اجتماعی می بیند. آنتی تز بیگانگی آزادی است. البته مارکس هرگز پیشنهادی نمی‌کند که مذهب بایستی ممنوع شود.

مارکس اظهار می دارد: دین اساسا محصول یک جامعه طبقاتی است اندیشه های او در این باره بخشی از نظریه کلی اش درباره از خودبیگانگی در جوامع طبقاتی به شمار می آید.

مارکس معتقد بود دین از ترس و اضطراب پدیده های طبیعی برمی انگیزند برخاسته و توهمی است که بالاخره از بین خواهد رفت ولی او در عین حال با توجه به نقش های آئینهای دینی به صورت ایدئولوژی ها در انواع مختلف جوامع یعنی با توجه به نقشی که دین در نظارت اجتماعی عهده دار است راه نوینی را آغاز کرد.در کل مارکس دین را محصول از خود بیگانگی میداند و این واقعیت را تشخیص می‌دهد که دین از کسانی سرچشمه می گیرد که از همه بیشتر از خود بیگانه اند. بنابراین مارکس دین را محصول مقتضیات خاص اجتماعی می دانست نه گرایش ذاتی سرشت بشری و نیز همان دین را بیانگر نوعی اعتراض می داند ودر ضمن وسیله مشروعیت و در نتیجه خاموش کننده اعتراض می انگارد. (عبادی و دیگران: ۱۳۸۰، ۷)

● "آشتی"

▪ مرا اما انسان آفریده ای : ذره باشکوهی گدای پشم و شک جانوران تا تو را به خواری تسبیح گوید

از وحشت قهرت برخود بلرزد بیگانه از خود در تو چنگ زند تا تو کل باشی...

بر خود مبال که اشرف آفرینندگان توام من با من خدایی را شکوهی مقدر نیست (شاملو ۱۳۸۴ : ۱۰۲۸)

▪ ماکس وبر : دین جهت دهنده به جامعه است – دین یاور اقتصاد است.

آثار وبر در این قلمرو در مجموعه ای با عنوان مقالاتی در جامعه شناسی دین در سه جلد گردآوری شده است : جلد اول شامل دو مطالعه اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری – بخش اول: اخلاق اقتصادی ادیان و جلد دوم شامل بخش دوم اخلاق اقتصادی ادیان جهان می باشد.

وبر تشخیص داد که اینها را می توان به چند خداپرست و یکتاپرست تقسیم کرد و از بین همه ادیان فقط دو دین به معنای کامل و دقیق کلمه یکتاپرستند : دین اسلام و دین یهود.

وبر به تاثیر رفتار دینی بر اخلاق و اقتصاد و در مرحله بعد تاثیر آن بر سیاست و آموزش و پرورش توجه کرد... نزد وبر دین امری است که به این دنیا مربوط می شود وی دین را غیر منطقی نمی داند اعمالی که دین و یا سحر و جادو موجب و محرک آنها هستند حداقل نسبتا منطقی می‌باشند(پل ویلم، ۴۹ )

نزد وبر دین عبارت است از نوع خاصی از رفتار در یک گروه اجتماعی که باید به مطالعه و بررسی شرایط و نیز آثار آن پرداخت آنگونه که وبر بیان می دارد حوزه فعالیت دین تنظیم روابط قدرت های فوق الطبیعی با انسانها را شامل می شود. (پیشین ۳۹ )

وبر به کشاکش میان دین و رفتارهای اجتماعی غیر دینی دین و رفتارهای اقتصادی به دین و سیاست نیز می پردازد. البته باید گفت که وبر آن نبود که تاثیر فوق العاده دین بر اقتصاد را تحقیق و پی گیری نماید آنچه وی جستجو می کرد فقط تعیین حدود تاثیر آن بود. ما ابدا قصد نداریم مدعی این تز احمقانه و جزئی باشیم که معتقد است روح سرمایه داری فقط می تواند محصول برخی آثار نهضت اصلاح دین باشد...

ما فقط می خواهیم معین کنیم که نیروهای مذهبی تا چه حد در شکل گیری کیفی و گسترش کمی آن در جهان سهم داشته اند و کدام وجوه مشخص تمدن سرمایه داری از آن ناشی گردیده اند. (جلالی مقدم: ۱۳۷۹ ۱۶۵ )

جامعه شناسی مارکس وبر بر پایه دانش اجتماعی او از سنخ شناسی و فهم عینی مذهب قرار دارد. وی قانون تکاملی مارکس و طبقه بندی اجتماعی او و قوانین ثابت جامعه اخلاقی دورکهایم را رد می کند. وی فهمی جامعه شناسی از معنای ذهنی و فعالیت مذهبی و یا غیرمذهبی رادر نظر داشت. وی برای ساخت چنین دانشی از تیپ ایده آل و ترکیبی از روابط علی استفاده می کرد.

وبر مواردی مثل پیش گویی فره کاریزما روتین سازی و دیگر مواردی را ارائه می‌دهد که ابزاری برای ارتباط برقرار کردن با موارد تطبیقی می باشند. وبر همچنین پایه گذار جامعه شناسی تطبیقی است. وی اعتقاد داشت که در جامعه قوانین کلی که از علم طبیعت حمایت می‌کند یا قوانینی از تاریخ که مکانیسم پویایی را تحمیل می‌کند وجود ندارد.

هدف جامعه شناسی دینی وبر جدا کردن فعالیت های مذهبی از فعالیت های ذهنی یا عقلانی بطور قطعی است. او به تثبیت قوانین مذهبی و اجتماعی برای بیرون کشیدن جوهر فعالیت مذهبی توجهی ندارد. هدف وبر تنظیم یا ارزیابی کارکرد اجتماعی دین مثل مارکس که دین را افیون ملتها می دانست یا دورکیم که مذهب را عامل انسجام اجتماعی می دانست نبود. فهم تطبیقی و سنخ شناسی فعالیت های مذهبی به ساختار تئوریکی تیپ ایده آل از طریق فکر یا تجارب تلقینی بستگی دارد. به عبارت دیگر فهم عینی از فعالیت های مذهبی به فراغت از قضاوت ارزشی وابسته است.

از فعالیت های مذهبی به فراغت از قضاوت ارزشی وابسته است که معانی ذهنی فعالیت های اجتماعی را به صورت ایده آلی با علایق مادی یا عاطفی تحلیل می کند. برای اجتناب از قضاوت ارزشی شخص باید بین شناخت تجربی " این چیست " از قضاوت عادی که " چه چیز باید باشد" تمایز قائل شود. اعتبار ادعای اخلاقی موضوع تحلیل جامعه شناسی نیستدر حالی که یک موضوع اعتقادی و وجدانی است. محتوای قضاوت ارزشی الزام آور است در صورتی که وابسته به واقعیت های تجربی نیست. فهمیدن اینکه "این چیست" فقط مستلزم واقعیت های تجربی یا فعالیت های اجتماعی نیست بلکه به معانی ذهنی از فعالیت های اجتماعی وابسته است. فعالیت های اجتماعی فعالیت های مکانیکی از قوانین مادی نیست بلکه فعالیت پویایی از ایده ها و علایقی است که به فعالیت کننده آگاه یا ناآگاه معنی از زندگی و جهان ارائه می‌دهد. به منظور شناخت واقعی و جامعه شناسانه از مذهب وبر به اهمیت عقاید مذهبی اشاره می کند. چیزی که به اجزای علایق مادی قابل تقلیل نیست (مارکس) و یا کارکرد یا پیوند اجتماعی (دورکهایم).

وبر می گوید: نه ایده اما علایق ایدئولوژیکی و مادی مستقیما اعمال انسان را کنترل می کند. هنوز به طور مکرر تصورات جهان به وسیله ایده‌ها خلق می‌شود. مثل یک سوزن چی مسیرهایی مشخص شده که این فعالیت به وسیله علایق پویا به جلو کشیده می‌شود.(WWW. Googele. Com Maxs weber approachs to religion) برای وبر مذهب بهترین راه برای جواب دادن به نیازهای اعتقاد به عدالت خدایی و رستگاری است. به نظر وبر موجودات انسانی در معرض آشفتگی هستند و سوالاتی در مورد خدا و قدرت فوق طبیعی دارند...

مردم نیاز به دانستن دارند برای نمونه چرا خوشبختی و بدبختی در جهان وجود دارد . مذهب به مردم جواب رستگاری را می‌دهد و همچنین به ایجاد فرصت های رستگاری و دوری از رنج و معانی تطبیقی.

تعقیب رستگاری مثل تعقیب ثروت یک قسمت از انگیزه‌های اساس انسان می‌شود پس مذهب به تعریف انگیزه کمک می کند. (WWW. Googele. Com Sociology of religion)

همان طور که ذکر شد از نظر وبر مذهب به وجود آمدن سرمایه داری کمک کرد و کتاب معروف وجدال بر انگیز مذهب پروتستان و روح سرمایه داری وبر نیز در این رابطه است.

● فردریک انگلس:

انگلس با ارائه یک تفسیر کلی از روند تحول و تکامل دین در تجزیه و تحلیل پدیده دین قدمی فراتر از مارکس گذاشت. در آغاز در جوامعی که پیش از تقسیم طبقات از اجتماعات بشری وجود داشتند پدیده ای که انگلس آن را ادیان طبیعی می نامد وجود داشته است. وی جستجو به منظور یافتن علل اقتصادی این به اصطلاح ادیان طبیعی را کاری بی فایده می داند و شرایط اجتماعی و تاریخی را مهمتر از هر عامل دیگری در پیدایش دین می داند. انگلس از این که مسیحیت توده های مردم را بخود جذب کرده است چنان متعصب می شود که از دید خود شباهتی بین مسیحیت اولیه و سوسیالیسم می بیند. وی مسیحیت و سوسیالیسم را نشانگر قدرت اجتماعی ایدئولوژی ها هنگامی که با نفوذ بر افکار به نیروهای جمعی تبدیل می شوند می داند. (پل ویلم، ۱۲ )

▪ الکسی دوتوکویل : وی در میان نویسندگان کلاسیک جامعه شناسی ادیان جایگاه مناسبی دارد. وی به نقش دین به ایجاد دموکراسی در آمریکا پرداخته است. وی از کشف زنده و فعال بودن دین در جامعه آمریکا یی تعجب زده می شود و این در مخالفت با افکاری بود که مدرن شدن و دموکراتیک را باعث عقب نشینی دین می دانستند بود... وی می‌نویسد :

درست برعکس این توقع این این دین است که مردم را در جهت روشنگری و تنویر افکار هدایت می‌کند و این رعایت قوانین الهی است که انسان را به آزادی رهنمون می سازد. وی روح دین و روح آزادی را یکپارچه و متحد با هم می داند.

وی نظر می‌دهد که برای اینکه جامعه ای وجود داشته باشد و مهمتر از آن برای اینکه این جامعه رونق یابد ضروری استتا همه هوش و تفکر شهروندان همواره جمع باشد و از طریق چند فکر و عقیده اصولی انسجام داشته باشد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه هر کدام از آحاد جامعه گهگاه افکار و عقاید خویش را از یک سرچشمه و منبع مشترک بگیرند و حاضر نباشند تعدادی عقاید کلیشه ای را بپذیرند. وی می گوید : من شک دارم که انسان هرگز بتواند استقلال دینی کامل و آزادی تمام عیار سیاسی را تحمل کند بلکه بر این عقیده ام که اگر کسی ایمان ندارد باید خدمت کند و اگر آزاد است باید اعتقاد داشته باشد. (پیشین ۱۸-۱۴ )

در کل دوتوکویل به اثرات ضد استبدادی دین می پردازد.

● یواخیم واخ :

یواخیم واخ روش تحلیل پدیدار شناسانه دین را به ایالات متحده آمریکا معرفی کرد وی وظیفه جامعه شناسی دین را تحقیق در تاثیرات متقابل دین و جامعه می‌دانست که شامل تاثیر دین بر روابط اجتماعی درون یک دین است. در اندیشه که واخ از دانش دین داشت دین شامل جنبه نظری (فکری) علمی(رفتاری) و نهادی (اجتماعی) می شد. واخ می کوشید نشان دهد که چگونه ارزشهای دینی نهادهایی را که بیانگر آن ها هستند را شکل می‌دهند.

او در بررسی های دینی روش سنخ شناسانه بکار برد و در جامعه شناسی دین خود نیاز به همکاری دانش دین و علوم دیگر بخصوص علوم اجتماعی و انسانی دیگر گوشزد کرد. به این معنی جامعه شناسی دین کوششی بود برای پل زدن بین "ورطه که هنوز بین مطالعه دین و علوم اجتماعی" وجود دارد. وی در جایگاه یک پدیدار شناس دین در تمامی عمرش به نظریه تاویل وفادار ماند. وی در کتاب خود جامعه شناسی دین از نیاز به چنین اصولی سخن می‌گوید که "محقق باید با موضوع تحقیقش احساس همدلی کند و باید طوری تربیت شود که بتواند موارد مزبور را با فهمی توام با همنوایی تفسیر نماید. تعلق خاطر واخ به بعد جهانی دین بود زیرا او در جستجوی فهم اعمال و اعتقادات همه فرهنگها و ادیان بود.

وی به تجربه دینی و نحوه بیان آن عنایت می کندکه دارای اهمیت خاص در جامعه شناسی دین اوست به نظر او بیان دینی می‌تواند چند صورت به خود بگیرد: اولا بیان نظری که اصول اعتقادی آن است . ثانیا بیان علمی که با شعائر و آداب هر دین تحقق می پذیرد و ثالثا بیان اجتماعی که در پیوند مومنان با یکدیگر و دین جمعی و گروهی جلوه گر می شود. به نظر واخ تجربه دینی دارای سه جنبه اساسی است :

ـ نظری

ـ علمی

ـ اجتماعی

و از آن سه بعد اجتماعی دین بر رابطه میان جامعه دینی و حقیقت نهایی تمرکز می‌یابد. (جلالی مقدم: ۱۳۷۹ ، ۲۰۰-۱۹۴ )

المیرا حسین نژاد

منابع و مآخذ:

- باربیه، موریس، دین و سیاست اندیشه مدرن، تهران، نشر قصیده‌سرا، ۱۳۸۴، ترجمه امیر رضایی.

-- پل ویلم، جامعه‌شناسی ادیان، بی‌جا، بی‌تا، ترجمه عبدالرحیم گواهی.

چالیکال، آنتونی، دین و ایدئولوژی، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۵۵.

- گیدنز، آنتونی، مسائل محوری در نظریه اجتماعی، تهران، نشر سعاد، ۱۳۸۴، ترجمه محمد رضایی.

- مانهایم، کارل، ایدئولوژی و اتوپیا، تهران، نشر سمت، ۱۳۸۰، ترجمه فریبرز محمدی.

- میر، ایرج، دین و سیاست در اندیشه‌های امام محمد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰.

- شجاعی زند، علیرضا، دین، جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰.

- سروش، عبدالکریم، فربه‌تر از ایدئولوژی، تهران، نشر موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۵.

- بودن، ریمون، ایدئولوژی در عصر مدرن، تهران، نشر توتیا، ۱۳۷۸، ترجمه عبدالحسین نیک‌گوهر.

- جلالی مقدم، مسعود، جامعه‌شناسی ادیان، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۹.

- خدایار محبی، منوچهر، بنیاد دین و جامعه‌شناسی، تهران، نشر زوار، ۱۳۴۲.

- عبادی، حکیمه و دیگران، مجله جامعه‌شناسی، تبریز، دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۸۰.

- شاملو، احمد، مجموعه آثار، تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۸۴.

- WWW. Google. Com conception of Ideology: Karl Marx

- WWW. Google. Com Definition of religion

- WWW. Google. Com Definition of Ideology

- WWW. Google. Com Introduction to karl marx Module on Ideology

- WWW. Google. Com Max webers approaches to religion

- WWW. Google. Com Wikipedia sociology of religion

- WWW. Google. Com religion and Ideology

- WWW. Aftab. Com

- WWW. Ghaflat. Com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید