شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
دوستی روزی سرمربی تیم ملی می شوم
این نام ذهن ما را میبرد به اوایل دهه هفتاد. آن روزها که تیم متمول کشاورز با پیشنهادی وسوسهکننده دنبال به خدمت گرفتن مربی سازنده تیم جوانان بانک ملی بود. علی دوستی در کمال تعجب در جواب کشاورزی ها گفت: «من کار در همین زمینهای خاک آلود و بچههای جنوب شهر را ترجیح میدهم!»علی دوستی در بانک ملی ماند و کار سازندگی را ادامه داد؛ بعدها وقتی مهدی مهدویکیا در فوتبال ایران ستاره شد او را بیشتر شناختیم. او نماد سازندگی در تیمهای پایه است. معلمی که با تمام وجود به کارش عشق میورزد و هرسال نسل جدیدی را تقدیم فوتبال ایران میکند. امروز علی دوستی سرمربی تیم جوانان ایران است. پس از موفقیت با نوجوانان در جام جهانی، حالا نوبت جوانان رسیده تا با این مربی در راه موفقیت حرکت کند. سرمربی تیم جوانان ایران، از گذشته تا امروز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او میخواهد روزی سرمربی تیم المپیک و بعد تیم ملی ایران باشد اما آرزوی ما این است که او در همین تیمهای پایه کار کند و برای فوتبال ملی امثال مهدویکیا و جواد کاظمیان بسازد. شاید او در این نقش موفقتر باشد.
▪ خیلیها دوست دارند بدانند چه سالی به دنیا آمدهاید و اهل کدام محل هستید؟
ـ متولد ۱۳۴۴ هستم. محل تولد من میدان شهید هرندی تهران (کارخانه قند و شکر سابق) است و از همین محل هم فوتبال را آغاز کردم.
▪ از کدام تیم فوتبال را شروع کردید؟
ـ من از تیمهای آموزشگاهی شروع کردم. از رده جوانان در تیم پیام بودم و از همین تیم به رده نوجوانان و بعد بزرگسالان رفتم و در همین جا به مربیگری و معلمی علاقهمند شدم.
▪ اولین تیمی که در آن مربیگری کردید کدام تیم بود؟
ـ مربیگری را از تیم جوانان شیشه و گاز شروع کردم. بعد هم در زمین شهید رستمی در باغ فردوس مولوی زیرنظر آقای سهراب رحیمی و محسن حقشناس در تیم پیام یک سال کار کردم. بعد هم باید به خدمت سربازی میرفتم. دو سال خدمت سربازیام را هم در جوانان عقاب در سالهای ۶۹-۶۸ گذراندم. بعد از خدمت چهار سال پیام بودم و ۱۰ سال هم بانک ملی.
▪ از چه زمانی فهمیدید به این کار علاقه دارید یا اینکه در این کار میتوانید موفق باشید؟
ـ از همان سالهای ابتدایی علاقه داشتم معلم شوم. از همین سالهاست که هرکس علاقههایش را به اشکال مختلف بروز میدهد. کسانی که دوست دارند شاخصتر باشند به دنبال مبصری و جمع کردن ورقههای امتحانی سایر بچهها میروند و دوست دارند همیشه سرگروه باشند. من از همان اول دوست داشتم معلم باشم نه مربی. از اول به این کار عشق داشتم. بلافاصله هم بعد از گرفتن مدرک معلم شدم. اول در دبیرستان ابوریحان منطقه ۱۴ به عنوان معلم ورزش کارم را آغاز کردم، اما بیشتر سالهای کاریام را در منطقه ۱۲ گذراندم. جا دارد اینجا از همه دوستان که در این سالها با من همکاری کرده و مرا تحمل کردهاند تشکر کنم.
▪ اما به نظر میرسد شما استعداد خاصی در استعدادیابی دارید.
ـ از همان اول همیشه دلم میخواست تیم خوبی داشته باشم. به همین دلیل به مسابقات محلات میرفتم و سعی میکردم بهترینها را برای تیممان جذب کنم. آن روزها فوتبال به این شکل نبود و همه از ترس خانوادههایشان پنهانی فوتبال بازی میکردند. یادم میآید بعضیها از ترس پدرهایشان وسایل ورزشی را قایم میکردند و از همان جا به تمرین میرفتند. این سختی باعث میشد تا در انتخاب نهایت دقت را کنیم و بهترینها را برداریم.
▪ پس شما هم از زمین خاکیهای جنوب شهر به فوتبال آمدهاید؟
ـ آن زمان فوتبال حرفهای نبود و یک دست لباس برای یک سال تمرین و مسابقه بود. توپها را میبردیم منیریه پنجری میگرفتند و زمانی که بازی یا تمرین داشتیم دو ساعت زودتر به زمین میرفتم و با شیلنگ آب روی زمین میریختم که خاک بلند نشود. یادم میآید ساعت ۵ صبح در مه از خانه بیرون میآمدم و یک کیسه مثل نان خشکیها روی دوشم میانداختم که حاوی وسایل تمرین و توپ بود. اینگونه تمرین میکردیم و مسابقه میدادیم.
▪ این سختیها حلاوت موفقیت شما را چند برابر کرده است.
ـ شاعرها بیاساس شعر نمیگویند. این حقیقت دارد که «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» این راه را با سختی طی کردیم و به نتیجه رسیدیم. زمانی که من آغاز کردم فقط ۱۷-۱۶ سال داشتم نه بازیکن حرفهای بودم، نه بازیکن ملی. نه پول داشتم و نه پارتی. تمام تلاش و کوششام را شبانهروز انجام دادم تا به آنچه میخواستم رسیدم. البته این حدودی از خواستههای من است. یادم میآید لباسها را قبل از بازی میبردم خانه و میشستم. روزی که بازی داشتیم از ساعت ۴ صبح بیدار میشدم و ستارهها را نگاه میکردم که مبادا ابری جلوی آنها باشد و باران بیاید. شور و حال خاصی داشتم. شنبه برنامه میگرفتیم تا جمعه که روز بازی بود دل در دلمان نبود.
▪ در تمام این سالها شاگردان زیادی داشتهاید. اولین بازیکنی که شما کشف کردید که بود؟
ـ دلم نمیخواهد اسم شاگرد روی آنها بگذارم. آنها همه دوستان من بوده و هستند. دوستانی که امروز آدمهای بزرگی هستند و خودشان کارآفرینی میکنند. خیلیهایشان در خارج از کشور افتخار ما هستند. بازیکنانی که سفیر کشورما در لیگهای اروپایی هستند. زمانی که آنها میدرخشند یک ملت افتخار میکند و من هم قطعاً خوشحال میشوم که توانستهام نهالی را به ثمر برسانم و امروز شاهد سایه و میوهاش هستم.
▪ جواب سؤال ما را ندادید.
ـ نمی توانم اسم شخص خاصی را بیاورم. چون اولین کسانی که با آنها به صورت جدی کار کردیم همه در حد ستاره بودند. سالی که در بانک ملی بودیم با همت حاج مهدی اربابی امیدهای این تیم شکل گرفت. من هم ۹۵ درصد از نوجوانان را به امید آوردم. با همین تیم متحول و جوان شده در همان سال از منتخب تهران به مسابقات کشوری راه پیدا کردیم و در آن مسابقات ۵ کاپ آوردیم. خیلیها در آن تیم بودند. فرهاد مجیدی، لیث ناصری، سهیل کرمی، داود فنایی، علی چینی، مهرداد میناوند و خیلیهای دیگر که همه در حد ستاره بودند.
موفقترین بازیکن شما در تمام این سالها چه کسی بوده؟
این سؤال تنها یک جواب دارد. نمیشود موفقیت مهدی مهدویکیا را کتمان کرد. او ۱۲ سال در فوتبال آلمان بازی کرد. هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ شخصیتی خود را در این سالها حفظ کرد. به نظر من حفظ کردن موفقیت سختتر از به دست آوردن آن است. اگر ۸۰ درصد برای موفقیت تلاش میکنید باید ۱۰۰ درصد برای حفظ آن انرژی بگذارید. همیشه قطار در حال حرکت سنگ میخورد.
▪ رابطه شما در تمام این سالها با مهدی چطور بوده است؟
ـ ما رابطه خوب و تنگاتنگی با هم داشتهایم. تا زمانی که بازیکنان روی پای خودشان هستند و موفق هستند و به ما احتیاج ندارند ما از زندگی آنها لذت میبریم و اگر نیاز به مشاوره داشته باشند به آنها کمک خواهیم کرد. اما سعی من همیشه این بوده که فاصلهها را حفظ کنم. هر زمان که از دستم برآید و آنها نیاز داشته باشند خوشحال میشوم کمک کنم اما وارد زندگی حرفهای آنها نمیشوم. کسی مثل جواد نکونام که باعث افتخار کشور است هر زمانی که نیاز به مشاوره داشته باشد به عنوان یک خدمتگزار خوشحال میشوم بتوانم کمکش کنم، اما سعی میکنم مزاحم او نباشم.
▪ اطرافیان چقدر در موفقیتهای شما مؤثر بودهاند؟
ـ فوتبال یک خاصیت عجیب دارد که با سایر ورزشها متفاوت است. هیچکس نمیتواند به تنهایی ادعا کند من باعث موفقیت بودهام. از فوتبال محلات و دورافتادهترین نقاط کشور مربیان و بازیکنان تلاش میکنند تا بازیکنان دیگر در تیم ملی نتیجه بگیرند. این مجموعه زنجیروار به هم متصل است. اگر تیم نوجوانان موفق میشود این حاصل تلاش همه مردم است. کار بزرگ ملت بزرگ میطلبد. همه مردم و مجموعه ورزش کشور تلاش کردند تا آرام آرام تیم نوجوانان به نتیجه رسید.
▪ بیشک خانواده شما در این سالها سختیهای زیادی کشیدهاند.
ـ خانواده من در این سالها صبر و تحمل فراوانی از خود نشان دادهاند. در تمام این سالهایی که در فوتبال بودهام فقط توانستهام برای رضای خدا دو روز بچههایم را به مشهد ببرم. خانوادهام در تمام این سالها، اردوها، مسابقات و گرفتاریهای کاری من را تحمل کردهاند. باید از همهشان تشکر کنم.
▪ آینده فوتبال ایران را چطور میبینید؟
ـ فوتبال ایران روزی پیشرفت خواهد کرد که باشگاهها به جای ۲۵بازیکن ۲۰ بازیکن بردارند و هزینه پنج بازیکن دیگر را خرج تیمهای پایه کنند. باید مربیهای جوان بگیرند و آنها را آموزش بدهند و امنیت شغلی برای او ایجاد کنند. زمانی که مربی امنیت شغلی داشته باشد به دنبال تحقیق و کارهای پژوهشی و آموزشی میرود. این رویه فوتبال را به سمت جلو به حرکت درمیآورد. تا روزی که مدیران و مربیان ما حاشیه امنیت نداشته باشند این فوتبال پیشرفت نخواهد کرد. ما هم باید از پایه شروع کنیم و دنبال نتایج زودهنگام و بیثبات نباشیم.
▪ با رفتن به جام جهانی به نظر میرسد به آرزوی خود در فوتبال رسیدهاید. این نهایت آرزوی شما بوده است؟
ـ من یک روز به دنبال تیم نوجوانان بودم و به این تیم رسیدم، در حال حاضر با جوانان کار میکنم و بعد هم به دنبال تیم المپیک هستم. روزی هم در تیم بزرگسالان سرمربی خواهم شد. تا آن روز دست از تلاش برنمیدارم و دانش خودم را افزایش میدهم. هرکس تلاش کند خدا مزدش را میدهد.
▪ تا به حال پیش آمده عید نوروز کنار زمین فوتبال باشید؟
ـ بله. همان سالی که با آن تیم ۵ کاپ را به دست آوردیم دقیقاً عید نوروز در مسابقات بودیم. خاطرات آن روزها هیچ وقت از خاطرم پاک نمیشود.
▪ سال ۸۸ به لحاظ کاری برای شما چطور بود؟
ـ سال پربرکتی بود و ما توانستیم مزد زحمات خودمان را بگیریم. همه به من اطمینان کرده و کمک کردند تا حاصل زحماتمان را بگیریم. ما مربیان بزرگی داریم که در تمام این سالها به من کمک کردهاند. همین که هیچکس با من مخالفت نکرد برای من باارزش است. حالا هم به کمک همه برای رسیدن به موفقیتهای بعدی نیاز دارم و دست همه دوستان را برای همکاری میفشارم.
▪ سال ۸۹ را چطور میبینید؟
ـ امیدوارم سال خوبی برای همه مردم باشد. سالی همراه با موفقیت و پیروزی و از همه مهمتر سلامتی، چون در صورت سلامتی موفقیتها به وجود خواهد آمد.
▪ و دعای شما هنگام تحویل سال؟
ـ همه سالها ابتدا خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنم و بعد هم فقط برای سلامتی مردم دعا میکنم و آرزو میکنم در کنار سایرین ما هم از توجه خداوند بهرهمند شویم.
مهدی عربشاهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست