سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
بعضی وقت ها باید فراموش کنی
در جایی گفتهیی که همیشه دنبال ساخت «نابخشوده» بودهیی و البته هم در سالهای ابتدایی دهه نود توانستی این فیلم را جلوی دوربین ببری. همه چیز این فیلم به نظرت درست بود؟
وقتی «نابخشوده» را ساختم، فکر کردم که آن یک فیلم کامل و بهترین و آخرین وسترنی خواهد بود که من ساختهام. این فیلم را فقط به این دلیل شخصی ساختم. من در طی دوران کاریام، هیچ فیلمی را همسنگ آن فیلم نمیتوانم ارزیابی کنم، خصوصاً در زمینه ژانر وسترن. بنابراین میتوانست آخرین وسترن من باشد... بعد، در «رودمیستیک» من در فیلم بازی نکردم. حس خوبی بود در این فیلم که باید با بازیگران جوان کار میکردم و خودم هم بازی نداشتم و کارم را از پشت دوربین انجام میدادم. به نوعی به پشت دوربین بازگشته بودم و این لذت خاصی به من میداد. تا اینکه فیلمنامه فیلم «محبوب میلیون دلاری» به دستم رسید و فکر کردم این شخصیت را میتوانم بازی کنم. فکر کردم این شخصیت را خوب میشناسم و در همان سنی هستم که این شخصیت میتواند داشته باشد. وقتی شما سالهای طولانی زندگی میکنید، خیلی راحت میتوانید مسائل و مشکلات خانوادگی مردم را بشناسید و بفهمید و خیلی راحت رابطهیی را که مربی «محبوب میلیون دلاری» با آن دختر (هیلاری سوانک) دارد تجسم کنید. رابطه آنها پایان تراژیکی دارد که فهم آن فقط از عهده آدمی به سن من برمیآید. یک تراژدی ناب که میتوانست نوشته «شکسپیر» باشد.
در کارنامهات، فیلم زیاد ساختهیی. چه چیزی به تو انگیزه کار کردن میدهد؟
من همچنان عاشق کارکردن هستم. اگر داستان مرا درگیر کند، عاشق درگیر شدن با آن هستم. من پیش از ساختن «رود میستیک» اصلاً نمیدانستم قرار است چه فیلم دیگری را کارگردانی کنم. تا اینکه نقدی در «یواس ای تودی» خواندم و در مورد یک کتاب و حسی که از این نقد گرفتم این بود که فکر کردم این کتاب بینظیری است، بی اینکه آن را خوانده باشم سریع به دفترم زنگ زدم و گفتم که هرچه سریعتر بروند و این کتاب را بخرند. این یک اتفاق ناگهانی بود که آن روز رخ داد و سه روز بعد هم ما حقوق سینمایی کتاب را خریدیم. من آن کتاب را در یک نشست خواندم. «محبوب میلیون دلاری» البته، دو چالش برای من داشت. من هم میخواستم آن را کارگردانی کنم و هم اینکه دلم میخواست در آن بازی کنم. در مورد «رودمیستیک» هیچ تردیدی وجود نداشت که فقط پشت دوربین خواهم بود. کارگردانی، هدف من در آن فیلم بود تا اینکه «محبوب میلیون دلاری» پیش آمد. از بازی کردن در این فیلم لذت میبردم، اما صرفاً هم الان دیگر باید برای خودم و برای دل خودم بازی کنم، چراکه اغلب نقشهایی که در سالهای طولانی کارم بازی کردهام نقشهایی هستند که از طرف طرفدارانم مجبور به پذیرش آنها بودم.
نمیخواهی یک باردیگر «هری کثیف» را بازی کنی؟
خیلیها این را از من میخواهند. من هم میگویم میخواهید او را در قواره یک پیرمرد در یک تریلر در بزرگراه ببینیدکه دنبال رتق و فتق کارهای بیمه فرزندانش است؟ خب، بعدش چی؟ او باید با یک اسلحه کالیبر ۴۴ از دوران بازنشستگی بیرون آید و کاری را شروع کند؟ این هم از آن شخصیتهایی است که فرصت بازی در آن یک بار پیش میآید. باردیگر این فرصت نخواهد بود، چراکه در واقع آن را در این سن کاملاً کنار گذاشته و فراموش کردهام.
دوست نداشتم این را بگویم، اما ناچارم بگویم خیلی از طرفداران تو از «هری» پیر شده خوششان خواهد آمد...
یک مواقعی هست که باید یک چیزهایی را فراموش کنی. دورانی بود که من فیلمهایی را با «سرجیو لئونه» کار کردم و سپس زمانی پیش آمد که میبایست آن کارها را تعطیل میکردم و کارهایی متفاوتتر انجام میدادم. با اینکه از کار کردن با «سرجیو لئونه» لذت میبردم و دوران کار کردن با او از بهترین دوران زندگیام است، اما بالاخره زمانی پیش آمد که حس کردم باید کاری دیگر انجام دهم. بنابراین از گروه او جدا شدم و کارهای دیگری را انجام دادم.
پس از آن، «دان سیگل» (کارگردان هری کثیف) تو را پیدا کرد یا اینکه خودت سراغ او رفتی؟
بله. من «هری کثیف» را در سال ۱۹۷۱ کار کردم و پس از آن پس از بازی در چند فیلم شبیه به آن حس کردم که باید این نوع را هم تمامش کنم. بعد که فیلمهای این ژانر را بازبینی کردم، به فیلمهایی چون «جوزف ولز یاغی» و «نابخشوده» رسیدم. ببینید، شما نباید اجازه دهید «ژانر» شما را همراه خودش ببرد، بلکه باید در هر ژانری به نحو متفاوتی ظاهر شوید. حضور متفاوت در دورههای متفاوت زندگی. مثلاً قصههای کارآگاهی را مثال میزنم که در آن میتوان به شیوههای گوناگونی کار کرد و ظاهر شد: کارآگاه باهوش، آرام، خشن، بد اخلاق و هزارگونه دیگر...
میگویند عاشق سریع کارکردن هستی و فیلمهایت را خیلی سریع جمع و جور میکنی. این درست است؟
نمیدانم. خیلیها این را میگویند، اما من سریع کار نمیکنم، فقط درست کار میکنم و از زیرکار در نمیروم. بعضی صحنهها خیلی سریع ساخته میشوند و بعضیها هم نه. این دیگر کار کارگردان است که این مسائل را درست کند.
در سینمای امروز چه چیزی تو را اذیت میکند؟
چیزی که کمی با آن مساله دارم و اصلاً هم دلیل این رویکرد ابلهانه را نمیدانم، دوبارهسازی فیلمها و نیز فیلم کردن سریالهای قدیمی است. ترجیح میدهم فیلمنامهنویسها ایدههای جدیدی بنویسند، تا اینکه فیلمهای قدیمی را دوباره بنویسند. آن فیلمها که ساخته شدند و کارشان تمام شده است!
در سالهای متمادی با کمپانی برادران وارنر کارکردی، در حالیکه این قدرت را داشتی که مستقل کار کنی. راز این همکاری طولانی چیست؟
نکته خاصی نیست. آنها همواره از هرکاری که خواستهام انجام دهم حمایت کردهاند و بهترین کارهایم را با آنها ساختهام. آنها هیچگاه از من کار تجاری و کار سفارشی یا صحنههای خاص به منظور جلب تماشاگر نخواستهاند. فقط همیشه میپرسند دیگر چه فیلمی میخواهی کار کنی؟ این برای من خیلی باارزش است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست