یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

جریان های آشتی ناپذیر دو جبهه فتح و حماس


جریان های آشتی ناپذیر دو جبهه فتح و حماس

هیچ فلسطینی از آنچه درشامگاه غزه رخ داد خشنود نیست بیش از همه, اكنون خالد مشعل, محمود عباس واسماعیل هنیه بر اقبال بد, افسوس می خورند كه دستاورد غرورانگیز آنان در متحد ساختن گروه های پراكنده فلسطینی در آتش تعصب دستجات مسلح, فنا شد

توافقی كه به زحمت زیاد در فلسطین به دست آمده بود به آسانی و در یك چشم برهم زدنی ازدست رفت. كابینه ای كه خبر سقوط آن برپیشانی رسانه های جهان نشست و وزرای آن خانه نشین شدند درعصر و دوران ما تنها نشانه اتحاد اراده سیاسی فلسطینی ها وحاصل نیم قرن تجربه مبارزانی است كه برای حفظ خاكریز مقاومت در برابر رژیمی بی رحم حتی از بسیاری ارزش های خویش گذشتند.

هیچ فلسطینی از آنچه درشامگاه غزه رخ داد خشنود نیست. بیش از همه، اكنون خالد مشعل، محمود عباس واسماعیل هنیه بر اقبال بد، افسوس می خورند كه دستاورد غرورانگیز آنان در متحد ساختن گروه های پراكنده فلسطینی در آتش تعصب دستجات مسلح، فنا شد.

اكنون به ظاهردست یك گروه به نشانه پیروزی بالا رفته است ودرپایان این نبرد خونین، سخن از شكست شبه نظامیان فتح و كامیابی نیروهای حماس است، اما این تنها پیروزی ای است كه هیچ احساسی از شادی و غرور برنمی انگیزد.

درست است كه فتح وحماس به عنوان دو گروه با تفكرات متفاوت و جهان بینی سیاسی مختلف زیر سقف این دولت گردآمده بودند، اما تصمیم آنان بویژه جناح حماس در ایجاد این حكومت مشترك یك تصمیم احساسی یا آزمایشی نبود. ده ها اسباب وعلل دست به دست هم داده بود تا جنبشی انقلابی واسلام گرا به نام حماس، دراین برهه با گروهی لائیك به نام فتح دست اتحاد دهد.

در تركیب كابینه ای كه متأسفانه اكنون مجلس ختم آن برپاست، جمع بزرگی از شخصیت های مستقل، نخبه واندیشمند فلسطینی جمع بودند. بسیاری ازآنان سال ها از پذیرش پست ومنصب ومقام امتناع می كردند اما این بار بردست یابی به آرزوی بلند وحدت، حاضر شده بودند درفهرست كابینه ائتلافی هنیه وارد شوند.

تلخی بهم خوردن نخستین تجربه حكومت اشتراكی فلسطینی ها بیش ازآن است كه به توصیف آید. فتح و حماس دراین ۳۰ سال، بارها درگیر شده بودند میلیشیاهای این دوگروه همیشه دست به تسویه های خونین زده بودند اما دور تازه نزاع خیابانی آنان با همه آن تسویه ها متفاوت است. این بار تنها پیكر جوانان معصوم نبوده كه برخاك غزه افتاد یا تنها هسته های جهادی نیست كه تاوان این درگیری را پرداخته است ، بازنده اصلی این وقایع ، نخبگان سیاسی فلسطین و آرمان سیاسی بلند آنان است. همان كسانی كه دراین یك سال برای تشكیل دولت ائتلافی رنج های بسیار كشیده بودند و هفته ها و ماه ها در غزه ، دمشق ، قاهره وسرانجام ریاض برای ایجاد این بنای مشترك حكومتی بحث و مذاكره كرده بودند.

به هرحال اكنون همه چیز به نقطه صفر بازگشته است. فتح وحماس كه رهبرانشان چرخه ای طولانی از اعتمادسازی را برای پیوند این دو پیكره تشكیلاتی فلسطین طی كرده بودند، اكنون به دوران سرد زمان قراردادهای سازش بازگشته اند. نتیجه بیش از۱۰۰ كشته و د ه ها زخمی این نزاع خونین، فضای كینه و انتقامی است كه اكنون بر سرزمین های اشغالی حاكم شده است .

این جنگ عجیب كه دریكی از حساس ترین روزهای فلسطین به وقوع پیوست، افزون برتیره ساختن مناسبات دوجناح فلسطینی، بسیاری ازمعادلات سیاسی حاكم برغزه وكرانه باختری را به هم ریخته است؛ هنوز مشخص نیست كه سران نگران حماس وفتح چگونه گریبان فلسطین را از چنگ این غائله عجیب نجات خواهند داد.

اكنون پرسش های بسیاری حول ریشه ها و ماهیت این جنگ، همین طور آینده آن مطرح است كه دراین مجال به برخی ازآن پرسش ها، نظر می افكنیم.

● دوقطب سیاسی كه همدیگررامی رانند (سیراختلافات فتح وحماس)

پیمان هفتم فوریه ۲۰۰۶ كه به تشكیل دولت ائتلافی در غزه انجامید، یك پل تفاهم نمادین بود كه برای نخستین بار مردان دوسوی سرزمین اشغالی را كه حتی در دو مكان جغرافیایی جدا از هم به سرمی بردند كنار هم نشاند.

دو جریان فتح وحماس به طور سنتی بر دو بخش از قلمرو فلسطین حاكمیت دارند؛ باریكه غزه با محوریت شهرنابلس موطن سیاسی ومقر انقلابیون حماس است وكرانه باختری با مركزیت رام الله قرارگاه ومركز نفوذ فتح محسوب می شود.تاریخ جدایی و اختلاف این دوگروه شاید ازمسائل دیرپا ودرعین حال غصه آلود فلسطین باشد.

دو گروهی كه به لحاظ اعتقادی دوقطب معارض هم شناخته می شوند، یكی كه گروهی ایدئولوژیك ونماد جریان انقلابی گری است كه همه اعتبار خود را مرهون تفكرمبارزاتی ومقاومت دربرابر با رژیم اشغالگر می داند وآن دیگری كه گروهی لائیك است و موقعیت امروزخود درسرزمین های اشغالی را درگرودیپلماسی سازش با اسرائیل می بیند.

تاریخ مناسبات ۲۰ ساله این دو واحد حزبی - تشكیلاتی فلسطین در رقابت وتضاد سپری شده است.برخلاف همه تصورات ،گذشت زمان یخ های اختلاف این دو جریان را آب نكرد كه حتی بر حجم وتراكم آن افزود.

اكنون بسیاری از ناظران در ریشه یابی خصومت این دوگروه، نگاه خویش را بیشتر بر ماجرای تقسیم قدرت دردولت نوپدید هنیه معطوف كرده اند واین كه، دعوای اصلی كه به این همه خونریزی وكشتار منجر شده همانا ریشه درسهم خواهی وتوزیع ناعادلانه كرسی هاو مناصب قدرت دارد.

بی آن كه نقش این عامل را در حوادث خونین غزه نادیده بگیریم اما اختلاف حماس وفتح تاریخچه ای طولانی تر از عمر دولت ائتلافی وپیمان ۴ ماهه مكه دارد.

حتی می توان ریشه و رگه های این اختلاف را با تولد جنبش حماس یكسان گرفت و این كه سران فتح كه خود را صاحب و بنیانگذار نهضت فلسطین می دانند از اوان دهه ۸۰ كه جنبشی با پرچم سبز رنگ و شعار نابودی رژیم اشغالگر پابه صحنه گذاشت اورا به چشم رقیبی مزاحم دیده اند.گرچه برخی تاریخ تولداین رقیب فتح را به اواخر دهه ۶۰ باز می گردانند كه گفته می شود تشكیلاتی به عنوان شا خه ای از گروه اسلامی اخوان المسلمین در سرزمین های اشغالی باریكه غزه و كرانه باختری رود اردن ایجاد شد.

برای فتحی هااین تصور ناممكن بود ببینند روزی را كه این جنبش كه مخاطب خود را قشرتهیدستان قرارداده بود وبا خدمات عام المنفعه وایجاد مؤسسات خیریه به رتق وفتق امورفقرا و نیازمندان می پرداخت روزی بیرق مقاومت را ازدست همه مدعیان بستاند و حتی رهبر معنوی آن محبوبیتی فراترازقلندران سیاسی كرانه باختری رام الله پیداكند.فتحی ها آن روزها حماس را گروهی درعداد میلیشیاهای جهادی فلسطین می دیدند كه دایره نفوذ آن از سطح هسته های زیرزمینی فراتر نخواهد رفت.

فتح تا زمانی كه در اریكه قدرت بود وحاكم مطلق اردوگاه های داخل وخارج فلسطین محسوب می شد چندان قدرت حماس را جدی نمی گرفت.البته این حس سیادت فرزندان ابوعمارچندان هم بی ربط نبود. فتح درآن روزگاریك امپراتور سیاسی چریكی بود كه دامنه نفوذ آن از اردن تا لبنان و دمشق گسترده بود بنابراین این حس برتری طلبی وسیادت فقط شامل حماس نمی شد.اما تحمل حماس از زمانی برای دایره استراتژی سران فتح دشوارآمد كه این گروه سایه رهبری معنوی شیخ یاسین وطراحی تشكیلاتی امثال رنتیسی وابومرزوق ومشعل به یك جهش بزرگ پس از انتفاضه اول در۱۹۸۷ دست یافت تاحدی كه به میدان دار اصلی عملیات های متهورانه فلسطینیان درعمق سرزمین های اشغالی تبدیل شد و نام گردان های عزالدین قسام ومهندسان عملیاتی آن نظیریحیی عیاش برزبان ها افتاد.

حماس كه نیرویی مولود انتفاضه وجهاد بود دراهداف ومرامنامه خویش هیچ وجه شباهتی با حریف عملگرای خویش نداشت.شیخ یاسین هدف جنبش خود را تشكیل دولت ملی اسلامی اعلام كرده بود. حماس به تأسی ازاین اندیشه رهبرخود گفت كه موجودیت اسرائیل را به هیچ وجه به رسمیت نمی شناسد وخواهان عقب نشینی رژیم اشغالگرازهمه سرزمین های اشغالی شد و هراندازه رهبری حماس درصیقل دادن ایدئولوژی انقلابی این جریان درتنورجنگ استشهادی می كوشید رقیب فتحی آن درمسیر محافظه كاری وهمرنگی با رهبران محافظه كار وغربگرای جهان عرب گام برمی داشت.

تضاد ایدئولوژیك این دو گروه ازدهه ۸۰ و ۹۰ ساف پروژه مذاكره با اسرائیل را پیش گرفت حالتی عریان یافت.سازمان آزادیبخش فلسطین كه جنبش فتح بزرگ ترین گروه عضو آن است، در سال ۱۹۸۸ موجودیت اسرائیل را قبول كرد.یعنی درست هنگامی كه حماس بارهبری شیخ یاسین دورجدید عملیات استشهادی را تدارك می دید.

اتفاقی كه با واكنش سنگین سران فتح روبه روشد، این بود كه حماس نیروهای وفادار خود را از بریدگان و مخالفان طرح سازش گرد آورد. درواقع مسأله مهار حماس ازاین زمان به دستور كار ثابت سران ساف بویژه فتح تبدیل شد.

تا این مرحله همواره درگیری پراكنده میان هواداران دوگروه دراردوگاه ها وسكونتگاه های فلسطینی ها جریان داشته است اما سیاست تضعیف سیستماتیك حماس از دوره ای كه ساف برپایه پیمان های سازش اسلوبه تأسیس نهاد حكومتی با نام تشكیلات خودگردان درغزه مبادرت كرد، آهنگ پرشتابی پیدا كرد تاحدی كه درسال ۱۹۹۹ بیش از هزار نفر از اعضای این جنبش توسط تشكیلا ت خود گردان بازداشت شد.دراین زمان دامنه فشارهای سیاسی واقتصادی تشكیلات خود گردان بر حماس آن قدر افزایش یافت كه عده ای ازبه پایان رسیدن حیات این جنبش سخن گفتند، اما استراتژی رهبر معنوی حماس و شاگردان شیخ احمد یاسین بر پرهیز ازانتقام جویی استواربود ورهبران آن روزحماس با تدبیرومدارا موج خشم وكینه شبه نظامیان خود را مهارمی كردند.

● اپوزیسیونی با پشتوانه جهانی ( یك سال مبارزه فتح با دولتی منتخب )

ژانویه ۲۰۰۶ را باید نقطه مهم در درگیری فتح وحماس به حساب آورد. انتخابات آن روزفلسطین همه معادلات ذهنی فتح را به هم ریخت، مردم فلسطین با رأی شگفت انگیز خود به ۴دهه دوره سیادت وسلطه حزبی فتح نه تنها در غزه كه دركل صحنه سیاسی منطقه پایان دادند.رأی مردم فلسطین به حماس درداخل سرزمین های اشغالی یك پیام بیشتر نداشت؛ حماس مزد مقاومت را گرفت وفتح تاوان نرمش را پرداخت.برای فتح، این اتفاق یك شوك بزرگ بود.

جنبش فتح با ریاست محمود عباس ،به ظاهر شكست را پذیرفت، اما در عمل حاضرنشد دولت مردمی ومنتخب حماس را به رسمیت بشناسد. صائب عریقات، مذاكره كننده ارشد فلسطینی و از مقامات شاخص تشكیلات خودگردان، آن روزبا صراحت اعلام كرد كه فتح راه دولت جدید «اپوزیسیون شدن» را پیش گرفته است.

برای حماسی ها كه نخستین دولت مردمی را درتاریخ ۵۰ سال اخیر شكل داده بودند این تصمیم سران فتح حاوی بزرگ ترین پیام خصومت بود زیرا این تصمیم، فتح را دركنار دهها سازمان ودولت خارجی قرار می داد كه كمر به تحریم وانزوای دولت نوپای حماس بسته بودند. كنارآمدن با دولت انقلابی حماس از چندمنظر برای فتحی ها دشوار بود.

مشكل اصلی فتح دراین وادی ازیك نظر یك مسأله ذهنی و روانی بود، به این صورت كه برای این گروه واگذاری حاكمیت دركرانه باختری وغزه كه پس از پیمان اسلو آن را ملك ودارایی سیاسی خویش می دید، بسی دشوار بود.به عبارت دیگراگردیروز و درایام مبارزه مشكل فتح با حماس فقط این بود كه این گروه علم مقاومت دربرابراسرائیل را ازانحصارساف خارج كرده است این بار فتحی ها معتقدبودند كه حماس سواربر موج انتخابات كل قدرت سیاسی آنان را مصاره كرده اند.این سخن بارها بر زبان مقام های فتح شنیده شد كه حماس درمنزلگاهی مسكن گزیده كه به دست معماران سیاسی فتح بنا شده است.

محمد نوری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.