پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی برتر و بهتر است؟


چه کسی برتر و بهتر است؟

در مقاله حاضر نویسنده با تبیین معنا و مفهوم ادب، پیرامون ضرورت دیگر برتر بینی و خود کمتربینی براساس آموزه های اهل بیت (ع) سخن گفته است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● چیستی ادب
از …

در مقاله حاضر نویسنده با تبیین معنا و مفهوم ادب، پیرامون ضرورت دیگر برتر بینی و خود کمتربینی براساس آموزه های اهل بیت (ع) سخن گفته است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

چیستی ادب

از امام حسین (ع) پرسیدند که «ادب» چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «هو ان تخرج من بیتک فلا تلقی احدا الا رایت له الفضل علیک» یعنی: ادب این است که از خانه خود خارج شوی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آنکه او را از خود برتر و بهتر بدانی (ببینی) (۱)

اگر خوب دقت کنیم همین جمله کوتاه آثار و نتایج ارزشمندی در روابط اجتماعی و انسانی خواهد داشت، و جدی گرفتن آن می تواند زندگی زیبا و شیرینی را برای همگان به ارمغان آورد.

وقتی کسی را بهتر و بالاتر از خود بدانیم به او بی احترامی نمی کنیم، تندی و بداخلاقی نمی نماییم، در غیاب او از وی بد نمی گوییم. نسبت به او تکبر نمی ورزیم بلکه در برابرش تواضع می کنیم. سعی می کنیم در سلام کردن به او پیشدستی کنیم. نسبت به سخنان او گوش شنوا خواهیم داشت و از دعوا و مجادله و بگو و مگو با او پرهیز میکنیم.

درباره ظاهر دیگران به قضاوت نمی نشینیم.

آنگاه که دیگری را از خود بهتر دانستیم مهربانی و محبت و رفاقت بیشتر می شود. از مهمترین تأثیرات این چنین تفکری، ایجاد روحیه آرامش و راحتی در دارنده آن فکراست.

کلام امام (ع) از نظر واقع کاملاً صحیح است. زیرا از نظر منطقی کسی نمی تواند برتری و بهتری و میزان تقرب خود را نسبت به خدای متعال در مقایسه با دیگری از همه جهات اثبات کند. این شناخت و تشخیص، تنها از عهده معصومین (ع) و اولیاء خاص خداوند برمی آید. بنابراین چنانچه فردی در مقایسه، خود را از دیگران بهتر بداند و خود را مقربتر در پیش گاه خدا بداند، قطعاً دچار توهم و خیال گردیده است. و نسبت به این قضاوت عجولانه هیچگونه دلیل منطقی و قاطع نخواهد داشت.

امام صادق (ع) فرمودند:

«هر کس بر این باور باشد که از دیگران برتر است، او در شمار مستکبران می باشد.» (۲)

خوص بن غیاث گفته است : عرض کردم: اگر گناه کاری را ببیند و به سبب بی گناهی و پاکدامنی خود، خویشتن را از او برتر بداند چطور؟ حضرت فرمود: هیهات هیهات: چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را برای حسابرسی نگاه دارند. (همان)

پیامبر اعظم (ص) نیز فرموده اند: از نشانه های کمال عقل شخص مسلمان این است که: «احدی را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.»

حضرت در ادامه چنین می فرمایند: مردم دو قسم اند: ۱) عده ای واقعاً از او بهتر و پرهیزکارترند ۲) عده ای که از او بدتر و پست ترند. برای قسم اول تواضع کند تا خود را به او برساند و برای گروه دوم این طور بگوید: شاید خیر او در پنهان است و شر او در عیان وآشکار می باشد. شاید سرانجامش خیر باشد. چون این کار را کرد بزرگ می شود و بر اهل زمان خود آقایی خواهد کرد. (۳)

پایین تر از موسی (ع)

خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: فردا شب که به کوه طور می آیی، کسی را که پایین تر و پست تر از توست، همراه بیاور. حضرت فکر کرد که پست تر از او کیست در حالی که خود، پیامبر است و از همه بالاتر می باشد و سایرین همه پایین تر از او هستند. به هر حال فرمان، فرمان خداست باید اجرا شود.

نخست افراد صالح را در نظر آورد و گفت شاید در آنها صفتی خوب باشد که در من موسی نباشد و بخاطر همان صفت در نزد خدا از من برتر باشند. سپس درباره گناهکاران به تفکر پرداخت و گفت شاید شخص موردنظر ساعتی دیگر توبه کند و توبه اش مقبول حق قرار گیرد و علاوه بر آن ممکن است که صفتی خوب در او باشد که در من نباشد. بعد درباره حیوانات فکر کرد و گفت گاو که برای شیار و اسب و الاغ برای بارکشی است و سایر حیوانات وظایف دیگری دارند که هر کدام به خوبی انجام می دهند در صورتی که من موسی ممکن است. وظایف خود را به طور کامل انجام ندهم. پس حیوانات هم از این حیث بر من رجحان و برتری دارند.

سپس درباره سگ و خوک که نجس العین هستند اندیشه کرد و گفت اینها که به خودی خود بد نیستند، خداوند است که آنها را به این کیفیت آفریده است و هر یک وظیفه خود را به خوبی انجام می دهند. سگ برای حراست است و انجام وظیفه می کند. آنگاه درباره سگ گر تأمل کرد چون سگ گر نمی تواند حراست کند. با خود گفت این حیوان دیگر از من برتر نیست. سگ گر را گرفت و آن را بوسیله ریسمانی که به گردنش آویخته بود با خود تا پای کوه طور برد. آنجا با خود گفت ای موسی این سگ به خواست خود گر نشده است و این خداوند است که او را به این بیماری مبتلا ساخته است پس اگر نمی تواند انجام وظیفه کند تقصیر از او نیست، پس آن سگ را هم به پای کوه طور گذاشت و خود به تنهایی برای مناجات با خدای مهربان به بالای کوه رفت.

پس از اتمام مناجات خطاب شد ای موسی مگر نگفتیم پست تر از خود همراه بیاور. موسی (ع) عرض کرد خداوندا نیافتم. خطاب رسید ای موسی اگر آن سگ گر را آورده بودی از مقام نبوت خلع می شدی که درگاه حق درگاه بی نیازی است. (۴)

به هوش باش که هنگام باد استغنا

هزار خرمن طاعت به نیم جو نخرند (۵)

اگر این فرهنگ و پیام حسینی (ع) (همه از من بهتر و برتر هستند حتی حیوانات پست و موجودات حقیر)

رواج پیدا کند چه ثمرات مبارک و ارزشمندی در عرصه سیاست، ورزش، رسانه ها ، اقتصاد و روابط فرهنگی و اجتماعی ببار خواهد آورد.

محمد مهدی رشادتی

پانوشتها

۱- فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، علی مؤیدی، ص ۸۱۳

۲- منتخب میزان الحکمه ، محمدی ری شهری ج ۲ ص ۸۶۱

۳- خصال شیخ صدوق ج ۲ ص ۱۹۹ - ۲۰۰

۴- نشان از بی نشان ها، علی مقدادی اصفهانی ج ۲ ص ۲۶۹

۵- دیوان حافظ