چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
میزگردی با حضور حسین خسروجردی,مسعود سپهر و فرشاد رستمی
●ممیز هنرمند ، معلم و کاریزما
چندان بیراه نیست اگر بگویم شعاع تاثیرگذاری مرتضی ممیز در عرصه گرافیک معاصر ایران آنقدر وسیع است که با هر گرافیست ایرانی می شود درباره او گفت وگو کرد. اول می خواستیم هنرمندانی از نسل ممیز در این میزگرد شرکت کنند، هنرمندانی متعلق به نسل اول گرافیست های معاصر ایران که سال های بالندگی آنها سال های دهه های ۴۰ و ۵۰ بوده است: فرشید مثقالی، قباد شیوا و... اما ترجیح دادیم میزگرد را با دو نفر که از دور و کسی که از نزدیک ممیز را می شناخت به پا کنیم. حسین خسروجردی، مسعود سپهر و فرشاد رستمی، که این آخری در این سال های اخیر دانشجوی مرتضی ممیز در دانشکده هنرهای زیبا بوده است. گفت وگو انجام شد و محورهای بحث، همان سه محور اصلی شخصیت ممیز بود: معلمی بزرگ، هنرمندی بزرگ و کاریزمایی از جامعه حرفه ای گرافیست های ایران. متن گفت وگوها را در ادامه می خوانید.
نقاش کتاب هفته؛ بنیانگذار یک سرفصل تازه
حسین خسروجردی: وقتی شما می خواهید به گذشته گرافیک ایران رجوع کنید، می بینید اطلاعات زیادی در دسترس نیست. مثلاً من وقتی برای جست وجو می خواستم کتاب ها و مجلات قدیمی را ورق بزنم متوجه شدم اطلاعات تصویری و نوشتاری آن قدر کم است که به راحتی نمی توان ردپای گذشتگان را برای تاسیس گرافیک نوین ایران پیدا کرد. آن چیزی که باعث ایجاد گرافیک نوین ایران می شود، ردپایش را توی نشریات و مطبوعات نمی شود پیدا کرد چون آنها در دوره ای، به قدری تجاری ساز بودند و درگیر نگاه های عوام زده بودند که آدم های خاص و ویژه در میان آنها گم می شدند. لابه لای آنها تعداد اندکی هستند، مثل مرتضی ممیز، که با نگرش جدیدی به گرافیک نگاه می کردند و توانستند تحولی ایجاد کنند. عمده ترین این آدم ها، مرتضی ممیز است که می شود گفت پرکارتر از دیگران و متمرکزتر از دیگران توی این عرصه فعالیت می کند. همین امر باعث می شود که او بنیانگذار یک سرفصل جدید و یک اتفاق جدید می شود، جان سخت تر از بقیه کار می کند و سعی می کند این مسئله را دنبال کند.
مسعود سپهر: من فکر می کنم اول باید روشن کنیم «گرافیک معاصر ایران» یعنی چی؟ بالاخره پیش از اینها کسی که ۱۵۰ سال پیش صفحات سنگی شاهنامه را آماده می کرده، گرافیست بوده، کسی که روزنامه صوراسرافیل را کار می کرده گرافیست بوده... من در اوایل دهه ۷۰ میلادی مشغول تحصیل در اروپا بودم. در آن مقطع اطمینان داشتم که ما در ایران گرافیست بزرگی که در سطح بزرگان جهان باشد، نداریم.توی همان سال ها، بعضی از اساتید مجله های معتبر را به من نشان دادند که انگار این آقا که کارهایش اینجا چاپ شده، همشهری شما است! آن موقع آثار ممیز توی چند نشریه معتبر اروپایی چاپ شده بود؛ به عنوان یک گرافیست برجسته و مطرح. این کارها واقعاً با کارهای گرافیست های مطرح اروپای شرقی و لهستان قابل قیاس بود، اما چیزی ویژه خودش داشت. الان هم وقتی کار کسی مثلاً توی نشریه گرافیست چاپ می شود، معنی اش این است که می خواهند او را به عنوان الگو و سرمشق مطرح کنند. حالا چه چیزی او را ممتاز می کند؟ در اروپا این از مدرسه باهاس شروع شده بود که علاوه بر تولید اثر، به جنبه ارتباطی و زوایای خلاقه اثر هم توجه شود. اینها را در اروپا در سال های ۱۹۲۰ درس می دادند، پوستر تولید می کردند... اما آثار ممیز در اواخر دهه ۴۰ در دنیا مطرح شده بود. کارهایی بود که آنالیز شده بود، برای چاپ مدنظر بود، خلاقانه بود، متناسب با موضوع بود و از همه مهمتر، دارای حرفی نو بود که به یک طراح خاص تعلق داشت... حالا برگردیم به ایران، یکی از طراحان قدیمی خودمان، علی خسروی می گفت من از شهرستان آمدم تهران که بروم رشته نقاشی. توی کلاس بودیم یکدفعه یک جوان بلندقد آمد توی کلاس، همه سال بالایی ها دورش را گرفتند و شروع کردند به سئوال کردن. پرسیدم این کیست؟ گفتند این مرتضی ممیز است، نقاش کتاب هفته! یعنی در سال های ۴۸- ۴۷ هنوز عنوان «گرافیست» به آن معنا جانیفتاده بود.تا آن زمان بهترین آثار گرافیک، همین کارهای کتاب هفته بود... این نقاش کتاب هفته، یک مجموعه آثار بصری توی مطبوعات به وجود آورده بود که با دیگران متمایزش کرده بود. استارتش را ممیز زده بود... این یعنی شروع چیزی به نام گرافیک معاصر ایران.
اتمسفر پرکشش یک معلم
سپهر: پیش از تاسیس رشته گرافیک، واحدهای مختلف چاپ، تولید، تکثیر، پوستر و... جسته گریخته توی دانشکده تدریس می شد اما تحت عنوان «طرح تزئینی». در اواخر دهه ۴۰ ممیز اینها را بیرون کشید و یک دوره گرافیک را تدوین کرد. این دوره می بایست با جهان گرافیک تطبیق داده شود و غیر از این اصلاً امکان نداشت. آنچه که بود، جمع شد و شد رشته گرافیک. قبل از آن هرچه مربوط به گرافیک بود در هر جا که تدریس می شد نامش هنرهای تزئینی بود. من البته سنم قد نمی دهد اما پیش از ممیز، آقای هوشنگ کاظمی دوره ای به نام گرافیک را در دانشگاه هنرهای تزئینی تاسیس کرده بودند ولی خیلی مردم جذب نشدند. ایشان هم تازه از خارج آمده بودند و آشنایی کامل داشتند ولی آنچه را ممیز تاسیس کرد و شناخته شد لااقل با چند مرکز آموزش عالی مطرح دنیا مطابقت داشت... او بعدها هم فقط معلم یک دانشکده نبود. حتی توجه می کرده دانشکده هایی که ۲۰ -۱۵ سال بعد از هنرهای زیبا رشته گرافیک تاسیس کردند، چه کار می کنند، چه افرادی در آنجا درس می دهند. حتی من می دانم در شورای عالی آموزش دقیقاً نقل می شد که ممیز گفته مبانی در فلان سال تدریس شود، layout مثلاً سه واحد باشد.یعنی حتی در این شورا به او استناد می شده... او معلمی بود که این دوره و رشته را در سطح کشور مطرح کرد و جذبه و افسون زیادی روی مخاطب داشت...
فرشاد رستمی: به نظر من، ممیز از نگاه شاگرد، یک شخصیت کاریزماتیک داشت. هر حرف و جمله اش را می شود تکرار کرد. افراد زیادی هستند که صرفاً آرتیست هستند و آن مدیریت را ندارند. اما ممیز به نحوی یک کاریزما بود. خود من، به عنوان یک محصل دبیرستانی، اولین برخوردی که با گرافیک داشتم، آشنایی با کارهای ممیز بود. وقتی سئوال کردم که رشته گرافیک اصلاً چی هست؟ اولین نمونه هایی که به من نشان دادند کارهای ممیز بود. همین آرم استاندارد و موزه رضا عباسی. البته اساتید دیگری هم بودند اما نام او با گرافیک ایران همراه شده بود... یکی از مسائلی که خیلی برای ممیز مهم بود نگاه شاگردانش به گرافیک بود و اینکه چقدر این رشته برای آنها اهمیت دارد. خاطرتان هست سال ۷۹ تعدادی از گرافیست های مطرح جهان آمده بودند به ایران. جلسه ای هم توی فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. بعد ممیز توی دانشکده، سرکلاس از تک تک بچه ها پرسید که آیا توی آن جلسه شرکت کردید یا نه؟ و اگر می گفتی نه می پرسید چرا نیامدی؟ اگر گرافیک برایت مهم نیست چرا ادامه می دهی؟
خسروجردی: یکی از ویژگی های معلم خوب همین است که یک اتمسفر پرکشش داشته باشد و در شرایطی که دانشجو در کلاس درس می گیرد، از کلمات و عبارات درست استفاده کند چون کلاس گرافیک کلاس سخنرانی نیست. شما باید موجز و گزیده حرف بزنید، یعنی اصلاً باید گرافیکی حرف بزنید. ممیز خیلی بی پروا و بی شیله پیله حرف می زد. ساختارشکن هم بود. برای آنها که دنبال برخوردهای رسمی بودند اصلاً جذابیت نداشت. آدم های کلیشه ای سر کلاس او یک تکان اساسی می خوردند و متوجه می شدند یک جهان دیگری هم هست؛ همان جهانی که ممیز واردش شده بود و اینها هنوز آن را نمی شناختند... دانشجوی ممیز، آدمی است که جسارت دارد. چه کسانی که مستقیم با او کار کردند و چه آنها که غیرمستقیم با او کار کردند. او در دانشجو سئوال ایجاد می کرد. دانشجویان او به شدت دنبال طرح سئوال بودند و کنجکاوانه دنبال پاسخ سئوال هایشان بودند. خود ممیز اصلاً یک روح غیررسمی داشت. این ویژگی بارز هر هنرمندی است که برای ورود به جریان های نوین لازم است. هر هنرمندی که تابع قراردادها باشد نمی تواند نوآوری کند. او خودش قرارداد ایجاد می کرد اما نه قراردادهایی که توقف ایجاد کند. این را می توانید در نتایج حاصل از معلمی او ببینید. شاگردهای ممیز شبیه به هم نیستند، شبیه به خود ممیز هم نیستند. او به دنبال تنوع بود. وقتی کنفرانس داشت تیپ های مختلف را معرفی می کرد و سعی می کرد از تفاوت ها حرف بزند.
سپهر: شاگردهایش را حتی وقتی وارد دنیای حرفه ای می شدند رها نمی کرد. کدام آتلیه هستند؟ چه کار می کنند؟ هر آتلیه ای کار خوبی ارائه می داد امکان نداشت ممیز به آن سرنزند. همه جا می رفت و سرنوشت این شاگردان و این آتلیه های کوچک و بزرگ برایش مهم بود. اگر بیکار بودند به آنها کار ارائه می کرد و دلش می خواست آنها خوب کار کنند.
رستمی: خیلی ها می گفتند ممیز سرکلاسش با دانشجویان برخورد می کند، اما من توی این سال هایی که دانشجویش بودم هرگز ندیدم که با کسی که کارش را جدی می گیرد برخورد کند، البته هیچ حاشیه امنیتی برای هیچ شاگردی قائل نبود. شاگردی که هفته قبل تشویق می شد، اگر این هفته کارش خوب نبود به راحتی مواخذه می شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست