پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هندوئیسم و اندیشه انتظار


هندوئیسم و اندیشه انتظار

واقعه انقلاب اسلامی و بنیان های شیعی آن از سویی و از دیگر سو توان چشمگیر و طاقت بالای آن در پشت سر نهادن بحران های پدید آمده از سوی دشمنانش, نگاه بسیاری را به طرف شیعه جلب نموده است اما آنچه دغدغه این نوشتار را فراهم ساخته است اثبات اندیشه انتظار از دیدگاه شیعه یا دیگر ادیان نیست, بلكه این مقاله در صدد است تا دیدگاه معتقدان به منجی را درباره چگونگی رسیدن وی به قدرت, مورد ملاحظه و بررسی قرار دهد

بشریت سال‏ها است كه در آرزویی بس بزرگ بی‏قرار است. توده‏های مواج و عظیم انسانی هر كدام به فراخور حال و مجال دین خویش در انتظار تشكیل آرمان شهری دنیایی می‏باشند؛ جهان شهری كه عدالت، رهیدگی از بند اسارت‏ها و دلبستگی شیرین معنوی چاشنی آن باشد. از این رو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی و اصلاح‏گر توانمند و بزرگ جهانی از آرمان‏های مشترك تمام ادیان و مذاهب زنده دنیا به شمار می‏رود. اما این مسأله در مذهب شیعه به گونه‏ای متمایز مطرح است. چرا كه هویت اساسی شیعه و رمز ماندگاری، پویش و جوشش آن در طول تاریخ در پیوند با اندیشه سرخ حسینی و امید سبز مهدوی معنا می‏شود. شیعیان همواره با تنی زجر دیده و محنت كشیده ولی با چشمانی پر از انتظار، دل‏هایی مالامال از نور امید و دستانی توانمند و شورآفرین، دل در گرو آمدن آن یار غائب از نظر داشته‏اند. در هم تنیدگی شور سرخ و انتظار سبز برای شیعه هویتی پیچیده پدید آورده است و همین ویژگی است كه سبب به خطا رفتن بسیاری از تحلیل‏ها گشته، آنان را در دام عینیت گرایی می‏اندازد.

واقعه انقلاب اسلامی و بنیان‏های شیعی آن از سویی و از دیگر سو توان چشمگیر و طاقت بالای آن در پشت سر نهادن بحران‏های پدید آمده از سوی دشمنانش، نگاه بسیاری را به طرف شیعه جلب نموده است. اما آنچه دغدغه این نوشتار را فراهم ساخته است اثبات اندیشه انتظار از دیدگاه شیعه یا دیگر ادیان نیست۱، بلكه این مقاله در صدد است تا دیدگاه معتقدان به منجی را درباره چگونگی رسیدن وی به قدرت، مورد ملاحظه و بررسی قرار دهد.

پیشاپیش ذكر این نكته لازم است كه با توجه به شرایط موجود جهانی؛ یعنی تسلط جهان یهودی ـ مسیحی بر فن‏آوری و سیطره مسلمانان بر بخش عظیمی از ذخایر انرژی و نقاط راهبردی دنیا، این گفتار نیز بیشترین توان خود را در این زمینه به كار خواهد گرفت.

●هندوئیسم و اندیشه انتظار

پیروان هندوئیسم مانند دیگر ادیان در اصل قیام نجات بخش انسان‏ها هیچ تردیدی روا نمی‏دارند و در كتاب‏های گوناگون خود با صراحت از آن سخن به میان می‏آورند. در كتاب جوك ـ یكی از كتب هندیان ـ در رابطه با ویژگی‏های مصلح چنین آمده است: «سر انجام دنیا به كسی برمی‏گردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.۲» و در جای دیگر «شاكمونی» پیامبر هندوها در كتاب خود نسبت منجی را به سید خلایق می‏رساند و ثمره قیام وی را خاطر نشان می‏سازد: «پادشاهی دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان كشن بزرگوار تمام شود. او كسی باشد كه بر كوه‏های مشرق و مغرب دنیا حكم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا یك دین شود و دین خدا زنده گردد.۳» یا آن كه هدایت انسان‏ها را از ویژگی حكومت وی دانسته و در كتاب «دداتك» این گونه می‏آورد: «دست حق در آید و جانشین آخر ممتاطا ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه‏جا خلایق را هدایت كند.۴»

اما جالب آن‏جا است كه هندوئیسم اگر چه به رفق، مدارا، فردگرایی و گریز از اجتماع مشهور است، اما در رابطه با قیام آخر الزمان، از واژه‏هایی همچون شمشیر، هلاكت شریران و... سود می‏برد.

هندوها رهبر آخرالزمان را با نام كلكی و یكی از جلوه‏های دهگانه خدای حفظ كننده (ویشنو Vishnu) می‏دانند و وی را این گونه ترسیم می‏كنند: «این مظهر ویشنو در انقضای كلی یا عصر آهن سوار بر اسبی سفید، در حالی كه شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله‏دار در دست دارد، ظاهر می‏شود و شریران را هلاك می‏سازد و خلقت را از نو تجدید و پاكی را رجعت می‏دهد. این مظهر دهم در انتهای عالم ظهور خواهد كرد.۵»

اما آنچه مهم است آن است كه هندوئیسم به همین میزان پیشگویی بسنده كرده، به هیچ عنوان در صدد مغلوب سازی اندیشه‏های رقیب برنیامده، از هندوئیسم یك اندیشه غالب و پیروز نمی‏سازد و آن را به صورت دینی جهان شمول كه طاقتِ بر دوش كشیدن حكومت جهانی را دارد، معرفی نمی‏كند.

●زرتشتیان

در هزاره گرایی زردشتیان، انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است. این اصلاح طلبان، یكی پس از دیگری جهان را پر از داد خواهند كرد. هوشیدر، هزار سال پس از زردشت، هوشیدر ماه دو هزار سال پس از وی و سوشیانس سه هزار سال پس از صاحب اوستا خواهد آمد و با ظهور او جهان پایان خواهد یافت۶.

جاماسب حكیم در كتاب جاماسب‏نامه، به نقل از زردشت جزئیات ظهور سوشیانس را می‏آورد: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، بر آیین جد خویش با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادانی كند و زمین را پر از داد كند. سوشیانس «نجات دهنده بزرگ» دین را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگی را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر، هم گفتار و هم كردار گرداند.۷»

و در یكی دیگر از كتاب‏های مذهبی زردشتیان این گونه می‏خوانیم: «لشكر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد. آن گاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان می‏شود و اهریمنان را منقرض می‏سازند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیك بختی خواهد نشست.۸»

همان گونه كه پیداست، در آیین زردشت اگر چه سوشیانس را از تبار زردشت می‏داند، اما در حكایتی غیر متعصبانه منجی را متدین به آیین جد خویش دانسته، سرزمین اعراب را آغاز گاه قیام معرفی می‏كند.

در رویكرد پیروان اوستابه آخرالزمان نیز مانند هندوئیسم یك نگاه حكایت گرایانه به چشم می‏خورد. زردشتیان ضمن آن كه بر نبرد خیر و شر تأكید می‏كنند، اما به روشنی مرز آن‏ها را مشخص نمی‏سازد. از این رو نمی‏توان اندیشه هزاره گرایی زردشتیان را تفكری هماورد طلب و ستیزه جو به شمار آورد.

●یهودیان و مسیح موعود

آن گونه كه بررسی‏ها نشان می‏دهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانه‏ها و روایات مكتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشته است. تنها در سده دوم پیش از میلاد بود كه ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افكار یهود توسعه یافت۹ و دانیال نبی به دنبال رنج‏های پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در ایام این پادشاهان، یهوه خدای آسمان‏ها سلطنتی را كه تا ابد جاوید می‏ماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر غیر از بنی اسرائیل منتقل نخواهد شد، بلكه تمامی آن سلطنت‏ها را خرد كرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش برای همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند.»۱۰

اشعیای پیامبر نیز در پیشگویی‏های خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «برای ما ولدی و پسری بخشیده می‏شود كه سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قادر و پدر سرمدی و سرور و سلامتی خوانده خواهد شد. ترقی سلطنت و سلامتی او را بر كرسی داوود و بر كشور وی پایانی نخواهد بود، تا آن كه انصاف و عدالت را برای همیشه استوار سازد.۱۱»

البته شایان توجه است كه قوم یهود به عنوان مردمی دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این عبارت كتاب مقدس میان یهودیان رایج بود كه: «اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع گردد.۱۲» با این وجود آنان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همیشه در انتظار رهبر الهی، قدرتمند و پیروزی آفرین بودند تا اقتدار و شكوه «قوم برگزیده» را احیا كند.

یهودیان بر مبنای آنچه در زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند می‏پنداشتند. در زبور آمده است: «زیرا كه شریران منقطع خواهند گشت و متوكلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود اما حكیمان (صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آن‏ها خواهد بود تا ابد الآباد. زیرا متبركان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند گشت.۱۳»

این اندیشه وقتی با پیش گویی‏های صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدی تازه در رگ‏های یهود جریان یافت. ایشان كلام اشعیا را در حافظه خود به خوبی حفظ كردند و آن را دستمایه عشق به آینده‏ای روشن و افتخارآمیز قرار دادند، آنجا كه می‏گوید: «نهالی از تنه، یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخه‏ای از ریشه‏هایش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حكمت و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشی او در ترس از خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد كرد و بر وفق سمع گوش‏های خویش تنبیه نخواهد نمود، بلكه مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حكم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لب‏های خود خواهد كشت. كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند میانش امانت.»

سپس اشعیا به گونه‏ای كنایه‏آمیز به صلح جهانی در آن دوران اشاره می‏كند و ادامه می‏دهد: «گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل كوچك آن‏ها را خواهد راند... طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد كرد و طفلِ از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی كوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد كرد، زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آب‏هایی كه دریا را می‏پوشاند.۱۴»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.