سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

نقش نظام آموزشی در کاهش ناهنجاری ها


نقش نظام آموزشی در کاهش ناهنجاری ها

امروزه در تمام جوامع شاهد تغییر و تحولات لحظه به لحظه ای هستیم که تمام نهادهای مختلف اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داده است از میان همه آنها نهاد آموزش و پرورش به عنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی دارای ساخت, کنش و ویژگی های متفاوتی است که در جوامع مختلف بسیار متغیر است ولی با وجود اختلاف در میان نظام های مختلف آموزشی, پیدایش و پیشرفت و توسعه نظام های آموزشی و پرورش در همه جوامع نشانگر آن است که القای الگوهای فرهنگی, حفظ ارزش های اجتماعی, گسترش و ترویج دانش, مهارت و فنون, انتقال و حفظ میراث فرهنگی و آداب و رسوم, برای هر جامعه ای از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است

امروزه در تمام جوامع شاهد تغییر و تحولات لحظه به لحظه‌ای هستیم که تمام نهادهای مختلف اجتماعی را تحت‌تأثیر خود قرار داده است. از میان همه آنها نهاد آموزش و پرورش به‌عنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی دارای ساخت، کنش و ویژگی‌های متفاوتی است که در جوامع مختلف بسیار متغیر است ولی با وجود اختلاف در میان نظام‌های مختلف آموزشی، پیدایش و پیشرفت و توسعه نظام‌های آموزشی و پرورش در همه جوامع نشانگر آن است که القای الگوهای فرهنگی، حفظ ارزش‌های اجتماعی، گسترش و ترویج دانش، مهارت و فنون، انتقال و حفظ میراث فرهنگی و آداب و رسوم، برای هر جامعه‌ای از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است. اما با توجه به اهداف و وظایفی که در نظام آموزش و پرورش تمام جوامع دنبال می‌شود این سؤال مطرح است که آیا آموزش و پرورش در کشور ما به‌عنوان یک نهاد رسمی که از پیشینه تاریخی قابل توجهی برخوردار است تاکنون توانسته است به اهداف مورد نظر برسد؟ و این نهاد چقدر در کاهش میزان آسیب‌های اجتماعی و ناهنجاری‌ها و همچنین جرائم دانش‌آموزی، که یکی از زیرمجموعه‌های اهداف تربیتی به شمار می‌رود نقش داشته است؟ جرائم و اتفاقاتی که هر کدام در جای خود نیاز به بررسی دارد. البته در جامعه کنونی ما به‌دلیل دگرگونی‌های اجتماعی که با توسعه و گسترش زندگی شهرنشینی و پیشرفت‌های صنعتی، اقتصادی و علمی همراه است هدف و برنامه‌های جدیدی برای نظام آموزش و پرورش احساس می‌شود چرا که خانواده با توجه به اینگونه دگرگونی‌ها همانند گذشته که بار سنگین تعهدات تربیتی را بر گردن داشت دیگر خاصیت و نفوذ خود را در زمینه آموزش و پرورش تا اندازه‌ای از دست داده و آن کشش و قدرت را ندارد که مثل گذشته عمل کند زیرا از دانش، مهارت و اطلاعات لازم که فرزندانشان در جامعه روبه رشد بدان نیاز دارند بی‌بهره‌اند. پس با توجه به چنین تنگناهائی آموزش و پرورش به‌عنوان یک نهاد مستقل اجتماعی باید بتواند کارکرد جامعه‌پذیری را بدون هیچ وقفه و خللی به شکل مطلوب به انجام رساند. در حالی‌که وقوع بعضی از جرائم نشان از آن دارد که تاکنون مدارس ما قبل از آنکه به شیوه‌های تربیتی و پیشگیری و بررسی زیربنائی اینگونه مشکلات بپردازند بیشتر بر آموزشی کلیشه‌ای که صرفاً بر مبنای حفظ کردن و نمره گرفتن مبتنی بوده است توجه دارند. در حالی‌که روزانه شاهد اتفاقاتی هستیم که دور از انتظار است. به‌عنوان مثال مصرف و خرید و فروش قرص‌های اکستازی (توهم‌زا، انرژی‌زا و شادی‌آفرین) در بین دانش‌آموزان مدرسه‌ای و ردوبدل کردن آنها در راه مدرسه.

ـ مصرف و خرید و فروش موادمخدر بالاخص حشیش در بین دانش‌آموزان پسر دبیرستانی.

ـ بروز رفتارهای پرخاشگرانه و بیماری‌های عصبی در بین دانش‌آموزان دختر و بسیاری دیگر از رفتارهای ناخوشایند اجتماعی، اینها نمونه‌های از رفتارها و اتفاقاتی است که امروزه گروهی از دانش‌آموزان با آن مواجهند. دکتر الهه موسوی روانشناس تربیتی در این‌باره می‌گوید: ”به‌طور کلی برای هر کودک و دانش‌آموزی که به مدرسه می‌رود و تحت تعلیمات رسمی قرار می‌گیرد باید دو هدف اساسی را در نظر داشت. نخست آموزش که با استفاده از کتاب و کلاس و دیگر امکانات آموزشی انجام می‌شود و دوم پرورش و هدایت کودکان که همواره در کنار آموزش و نیز مقدم بر آن است. به شکلی که حتی تغییر و ایجاد دگرگونی بنیادی در مدارس برای تأمین بیشتر و بهتر نیازهای تربیتی و پرورش ضروری به‌نظر می‌رسد. زیرا در مدارس کشور ما هم، همانند تمامی نقاط دنیا دانش‌آموزانی وجود دارند که اگر به‌موقع به آنان رسیدگی نشود و به حال خود رها شوند، رفتارهای ضداجتماعی و عدم علاقه به درس و آموزش، آنان را از مسیر طبیعی زندگی خارج می‌سازد. در حال حاضر از مهمترین مسائلی که عده‌ای از دانش‌آموزان با آن مواجهند اختلالات رفتاری، خلقی و حتی جنسی و نیز اشکالات آموزشی است که به شکل عقب‌ماندگی درسی و ناتوانی در تمرکز حواس، بی‌دقتی، بی‌اعتنائی و بی‌توجهی به اطراف بروز می‌کند و به شکل سرپیچی و نافرمانی، قانون‌شکنی، گستاخی و نیز دروغ‌گوئی، فرار، سرگردانی و دیر به خانه آمدن نمایان می‌شود.“

دکتر موسوی در ادامه می‌گوید: ”اگر مدرسه به‌عنوان یک محیط آموزشی نتواند وظایف تربیتی خود را به‌نحو احسن انجام دهد و بدون توجه به وظایف علمی و اجتماعی خود و بی‌علاقگی نسبت به درک نیازهای روحی نوجوان، فقط به آموزش صرف بپردازد قطعاً به پایگاهی برای کج‌روی و انحراف دانش‌آموزان تبدیل خواهد شد. از این‌رو مسئولان آموزشی باید در تشخیص علل نابسامانی‌ها فعالیت لازم را داشته باشند و به شکل منطقی در جهت رفع مشکلات برآیند.“

متأسفانه آنچه ما امروزه در بیشتر مدارس شاهد آن هستیم حضور دبیران و معلمانی است که به‌جای توجه به رفتار و عکس‌العمل‌های عاطفی و روانی دانش‌آموزان، فقط به نمره و معدل آنان نظر دارند در حالی‌که توجه به رشد روانی کودکان و نوجوانان باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد اما در بسیاری از مواقع بدون توجه به این مسئله با شدت عمل و سخت‌گیری‌های بی‌مورد باعث عکس‌العمل‌های پرخاشگرانه از سوی دانش‌آموزان می‌شوند. البته براساس آمار و ارقام موجود و گزارش‌های به‌دست آمده بیشتر کودکان و نوجوانانی‌که ناسازگار و در جریان انحرافات اجتماعی قرار می‌گیرند بیشتر متعلق به خانواده‌هائی هستند که والدین نیز با رفتارهای پرخاشگرانه و ایجاد محیط نامناسب و پرتنش و غیرصمیمی در خانه، زمینه‌های بروز یک‌سری آسیب‌های اجتماعی را برای فرزندانشان به‌وجود می‌آورند که این مسئله آنان را با مشکلات جدی‌تری روبرو خواهد کرد.

عاطفه غفاری مدیر یکی از مدارس دخترانه در این‌باره می‌گوید: ”به‌طور کلی مراحل رشد و پرورش دانش‌آموزان در هر مقطعی با کمک خانه و مدرسه میسر است و نه می‌توان نقش خانه را در این امر نادیده گرفت و نه اینکه تمام مسئولیت را به‌عهده مدرسه گذاشت اما از آنجائی‌که آموزش امروز شیوه‌های جدیدی را می‌طلبد از جهاتی رسالت مدرسه نسبت به گذشته سنگین‌تر شده است زیرا در هر جامعه‌ای ابتدا باید از سلامت و کارائی آموزش و پرورش آن که به نوعی تعلیم و تربیت را به‌عهده دارد اطمینان حاصل کرد و بعد به سراغ بخش‌های دیگر فرهنگی رفت. تا زمانی‌که سازندگی و اصلاح از مدرسه آغاز نشود احتمال هرز رفتن سرمایه‌ها و اتلاف منابع مالی و انسانی بالا است و خطر بحران هویت و انحطاط فرهنگی، جامعه را تهدید خواهد کرد. به همین دلیل از اهداف مهم این سازمان رساندن دانش‌آموزان به رشد اجتماعی و قدرت تعقل و تفکر مناسب است و به موازاتش به‌دست آوردن مهارت‌های زندگی و شغلی است. به شکلی که شخص بتواند به‌عنوان یک شهروند، وظایف فردی و اجتماعی خود را بشناسد و متناسب با فن‌آوری رایج، از مهارت و توانائی‌های لازم برخوردار شود. البته با نگاهی به رخدادهای جامعه امروزی ممکن است این سؤال از جانب عده‌ای مطرح شود که آیا مدارس رسالت اجتماعی خود را به‌طور کامل به انجام رسانده‌اند یا نه؟ چرا که با دیدن ناهنجاری‌ها و جرائم موجود در جامعه تردیدهائی در ذهن به‌وجود می‌آید که چه چیزی باعث نادیده گرفتن یک‌سری از ارزش‌ها شده است. البته این مشکلات تنها برخاسته از نظام تعلیم و تربیت نیست بلکه باید به شکل اصولی و ریشه‌ای و با کمک سایر نهادهای اجتماعی در جامعه به آن پرداخت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.