یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مرکانتیلیسم ـ بخش سوم
● انقلاب بازرگانی
در دورانیکه تحت مطالعه ماست، تبادلات اقتصادی در اروپا بوقوع پیوست که در آن افتتاح خطوط بازرگانی دریایی فقط یکی از عوامل مهم و مؤثر بود. تغییرات و تبادلاتی را که مورد بحث قرار خواهیم داد معمولاً عنوان انقلاب بازرگانی دادهاند که بطور کلی معرف ترقی اقتصاد سرمایهداری است و تغییر اقتصاد شهری به اقتصاد ملی. به عبارت دیگر، حالتی که در آن سیستم اقتصاد شهری در شهر تمرکز یافته بود، به حالتی بدل گردید که سیستم یک ملت و مملکت گردید. این انقلاب فوقالعاده بطنی و آرام انجام گرفت زیرا که بدایت آن اقلاً از قرن چهاردهم و تا قرن هجدهم ادامه پیدا کرد.
در قرون وسطی شهر و روستای مجاور آن یک واحد اقتصادی را تشکیل داده بود. هنروران که دور هم گرد آمده اصنافی را تشکیل را تشکیل داده بودند.اشیا روزمره را که مورد نیاز مردم محل بود میساختند.
با انبساط منطقه بازرگانی یا گشایش بازار این اوضاع بکلی تغییر کرد. حتی در دوران قرون وسطی چنانکه دیدیم برای تبادل کالاهایی که در یک منطقه درست میشد و در منطقه دیگر وجود نداشت در طول مسافات نسبتاً بعیده تجارت انجام میگرفت. تدریجاً برای این طبقه کالاها افزوده گردید. هر جا امتعه و موضوعات را برای فروش در اماکنی بعیده در زمان آینده و برای اشخاص مجهولالهویهای تهیه میکردند، رئیس صنف محل نظارت در امر تهیه مصنوعات را غیر ممکن میدید. وی نه پول (یا سرمایه) داشت که کالاهای فروش نرفته را یکجا خریده و انبار کند و نه اطلاع داشت که مشتریان دور افتاده از مرکز تهیه کالا، طالب چه چیزند. چه مقدار و در کجا مورد نیاز است و مشتری چه قیمتی خواهد پرداخت. در این نوع کار و کاسبی آدم جدیدی بوجود آمد که کارش سرمایهگذاری و احاطه و اطلاع بر تمام این مسائل بازرگانی بود. معمولاً ابتدای کار چنین آدمی بازرگانی بود که کارش معاملات در بازار بسیار عریض و طویلی بود و عاقبت کار بانکدار میشد.
پارهای از سایر صناعات که جدید بود یا در قرون پانزدهم و شانزدهم جدید بشمار میرفت از جمله صناعاتی بودکه با سیستم تمرکز شهری سازگاری نداشت و از آغاز جنبه کاپیتالیستی یا سرمایه داری داشت زیرا مستلزم بکار انداختن سرمایه کلانی بود پیش از آنکه نفعی از آن عاید گردیده باشد. یکی از این صناعات استخراج معادن بود. دیگری کار چاپ و فروش کتاب بود که علاوه بر خریداران داخلی همواره بازارهای بینالمللی داشت زیرا اکثراً به لغت لاتین چاپ میشد و هیچ هنرور عادی استطاعت آنرا نداشت که چنین مخارجی را متقبل گردد و علاوه بر وسائل چاپ و تهیه کاغذ، مقدار زیادی کتابِ فروش نرفته را مدتی نگه دارد. لهذا اشخاصی که دستاندر کار طبع کتاب بودند، از سرمایهداران قرض میکردند و یا منافع حاصله را با آنها تقسیم مینمودند. توجه به طرق دریایی، کار کشتیسازی را چنان رونق داده بود که کشتیسازی به صورت صناعت جدیدی درآمده بود. از دیگر صنایع توپ و تفنگ سازی بود. تفنگ بیشتر مورد نیاز ممالک مختلف، سلطنتهای جدید بود که قشون ملی تهیه و تدارک میدیدند. در ترقی کاپیتالیزم یا سرمایهداری، حوائج نظام در حقیقت حائز اهمیت فوقالعاده بود. قشون ممالک که در آغاز کار به هزاران قبضه اسلحه احتیاج داشتند، در قرن هفدهم به هزاران دست لباس متحدالشکل محتاج بودند و در قرن هجدهم به سربازخانههای مستحکم و قلاع و دژهای متعدد نیازمند شدند. اینها نخستین مواردی بود که تولید به مقادیر عظیم را سبب گردید و هرجا که خود دولتها ابتکار عمل نشان دادند، سرمایهداران قدم به میان گذاشتند و رابط میان این نیازمندیهای کلان غیر شخصی و عده بسیار زیادی از ارباب صنایع کوچک گردیدند، که قبل از عهد صنعتی هنوز مصنوعات مورد نیاز از زیر دست آنها بیرون میآمد. طرق جدیدی که از دریا به سوی مشرقزمین باز شده بود و کشف آمریکا سبب بسط تجارت عظیمی نه فقط در کارهای تجملی بلکه در خرید و فروش اجناسی مثل برنج، شکر، چای و سایر لوازم روزمره گردید. با بسط دایره تجارت و داد و ستد فعالیتهای بازرگانی سابق تغییر کرد. اسپانیاییها روز به روز غلة بیشتری از سیسیل خریدند. قوت مردم هلند از لهستان آورده شد و مناطق جنوبی فرانسه که به انداختن شراب معروف بودند خوراک خود را از شمال فرانسه آوردند. با بسط خطوط کشتیرانی، چوب، زفت، قیر و سایر ذخائری که در روسیه و سواحل بالتیک وجود داشت و بکار دریانوردان میخورد ببازار آمد و به این ترنیب مقادیر زیادی کالاها و مواد ثابت و سنگین نیز به جریان افتاد که در این امر فقط قاعدتاً افرادی میتوانستند شرکت کنند که صاحب مقادیر زیادی پول و سرمایههایی کلان بودند. البته هر کس سرمایه داشت، آنرا در صناعتی بکار نمیانداخت. بعضی فقط قرض میدادند، به کلیسا یا دولتها قرض میدادند یا به اعیان و متشخصین بیپول و یا (گرچه این متعارفترین طرز قرض دادن در قرن شانزدهم بود) به افرادی که مشغول تجارت و بازرگانی بودند، بانکداران و سایر افرادی که پول قرض میدادند انتظار داشتند که بعد از انقضای موعدی اصل را با ربح، یعنی زیادتر از آنچه داده بودند پس بگیرند. این ربح یا تنزیلی که به پول تعلق میگرفت، بعضی اوقات حداکثر سی درصد در سال بود. در قرون وسطی رباخواری را چون ناشی از آز، میدانستند نکوهیده میشمردند و در قانون شرع تحریم شده بود.
تدریجاً چون نرخ بهره پایین آمد و بانکداری براساس محکمی استوار شد و قرضه صرف امور تولیدی و سودمند اقتصادی گردید نه برای حفظ موقع و مقامات روحانی، شهزادگان و امرا. آنموقع بود که از غلیان احساسات مردم علیه «پاداش مشروعی» که بر قرضه تعلق میگرفت، کاسته گردید و ربح یا سود بعنوان یکی از خصائص مسلم شیوه سرمایهداری شناخته شد. چون افرادی که پول به ودیعه میسپردند، اطمینان داشتند که موقع لزوم میتوانند وجوه خود را پس بگیرند و سرمایه آنها به هدر نمیرود. در قرن هفدهم بانک آمستردام قادر بود با بهرههای اندک به تمام کشورها پول قرض بدهد. این امر سبب گردید که بانک بتواند به نوبه خویش در مقابل تادیه ربح قلیلی پول قرض کند و به مصارف امور بازرگانی برساند. این کاپیتالیزم تجارتی تا بعد از سنه ۱۸۰۰ متعارفترین طرز سرمایهداری بود و بعد از آنکه قوه ماشین متداول گردید، این شیوه نیز تغییر کرد و بدل به سرمایهداری صناعتی گردید. از آن پس بازرگان تابع فرد یا افرادی گردید که در تدارک کار صناعت بودند. ماشین داشتند و از ماشین سر در میآوردند. فعلاً تا آن اوضاع پدید نیامده بود در میان طبقه متوسط یا مردمانی که اشرافی نبودند فقط بازرگان و بانکدار بودند که از لحاظ اجتماعی و سیاسی متشخصترین و ذینفوذترین افراد جامعه محسوب میشدند.
برتری صنعت انگلستان در ۱۸۴۰ برای آینده محاسبه شدنی چالش ناپذیر بود و این برتری از ارزانتر بودن مواد خام و غذایی خیلی چیزها میتوانست به دست آورد. اینها توهم نبودند: ملت از آنچه آن را نتایج این خطمشی تلقی میکرد چنان خرسند بود که تا زمان رکود دهه هشتاد انتقاد از آزادی تجارت تقریباً خاموش بود. حتی تا چندین دهه آن امید توهم از کار در نیامد. با اینکه انگلستان همچنان تنها کشور بزرگی ماند که با تمام وجود به آزادی تجارت پایبند بود، همه کشورهای دیگر برای دورههایی درازتر یا کوتاهتر و به درجاتی کمتر یا بیشتر گرایشهایی به سوی آزادی تجارت بروز دادند. پروس و آنگاه امپراتوری آلمان از تعرفه ۱۸۱۸ پروس تا معاهدههای کاپریوی ۴-۱۸۹۱ روی خطی حرکت کردند که هرگز از اصول آزادی تجارت دور نشد. معاهده ۱۸۶۰ انگلیس فرانسه (معاهده کوبدن شوالیه) نشانگر گسستی مهم هر چند کوتاه در خط مشی عموماً حمایتگرای فرانسه بود. اما باید توجه کرد که در قاره (اروپا منهای انگلستان) افکار عمومی هیچگاه بدان قوتی که در انگلستان دیده میشد، از خط مشی آزادی تجارت یا نیمه آزادی تجارت پشتیبانی نمیکرد.
دیوانسالاریها مانند آلمان و یا فرمانروایان مانند ناپلئون سوم که دراین مسائل لیبرالهای خشکه مقدسی بودند آن را تحمیل میکردند. «اقتصاددانانی که مانند اکثر اقتصاددانان فرانسه طرفدار آزادی تجارت بودند از همگان پاسخ اندکی عایدشان میشد. در ایالات متحد نیز آزادی تجارت هرگز مگر نزد اقتصاددانان و آنهم نه همهشان مردم پسند نبود. البته تفاوت اوضاع ملی به خوبی این را توضیح میدهد و همچنین به ما این توانایی را میدهد که روی دیدگاههای اقتصاددانان حمایتگرا در این کشورها بیش از آنچه طرفداران غیور آزادی تجارت عادت دارند حساب کنیم.
● انقلاب قیمت
با این تغییرات و تبادلات که بیشتر جنبه بازرگانی داشت انقلابی هم در پول پدید آمد که از بسیاری لحاظ آثار مترتب بر آن زیادتربود، زیرا که تمامی طبقات جامعه را تحت تاثیر قرار میداد. کشتیهایی مملو از فلزات قیمتی بود که مخصوصاً بعد از کشف معادن پوتوسی روانه اسپانیا میگردید. اسپانیاییها این مواد گرانبها را برای رفع نیازمندیهای اقتصادی و یا انجام مقاصد سیاسی در سایر نقاط اروپا بکار میبردند. مقدار فلزی که در گردش بود سریعتر از آن ترقی کرد که مقدار کالاها یا خدمات و کاری که مولد آنها بود. نتیجه آن بود که ارزش فلزات تنزل کرد یا به عبارت دیگر قیمتها بالا رفت.
یک قرن و نیم بعد از کشف آمریکا، اروپا تدریجاً دستخوش و گرفتار تورم پول یا بیاعتبار شدن رایج بود. در نیمه دوم قرن شانزدهم این امر بسیار سریع انجام گرفت. بیاعتبار شدن پول در تمام کشورها یکسان نبود، اما تقریباً میتوان گفت که در خلال سالهای ۱۵۵۰ و ۱۶۰۰ قیمتها دو برابر گردید و تا سال ۱۶۵۰ قیمتها سه برابر بیشتر از ۱۵۰۰ بود. بر این تورم مستمر و دائمی همان آثاری مترتب بود که تورم پول همیشه دارد با این معنی که افرادی که درآمد و عوائد آنها ثابت است متضرر گردیدند. چون پول از ارزش افتاد. افرادی که بدهی و تعهداتشان طبق ارزش پول معین گردیده بود منفعت کردند، زیرا هر قدر پول بیاعتبارتر میشد تحصیل آن و تادیه قروض ثابت شخص آسانتر میگردید یا بقول یکنفر فرانسوی که در ۱۶۲۰ گفت: آنچه ضرر بستانکار است، نفع بدهکار میشود.
در شهرها تورم پول اختلافات طبقاتی را که به سبب عوامل دیگری بوجود آمده بود تشدید کرد. روی همرفته این امر به نفع بازرگانان تمام شد. ثروت بازرگانان عبارت از امتعه و اجناسی بود که ارزش آنها به پول در ترقی بود. بازرگانان و سایر آحادی که صاحب املاکی در شهرها بودند بواسطه ترقی مالالاجارهها منفعت نمودند. بازرگانانی که کشتی خریدند یا وسائل صباغی ابتیاع کردند یا امتیاز معادن بدست آوردند، به مرور ایام مشاهده کردند که بر ثروت آنها افزوده میگردد. از طرف دیگر افرادی که در شهرها مزدور بودند و اشخاصی مثل کمک استادها دائماً در استیصال بسر میبردند. زیرا غیرممکن بود که عوائد و درآمد آنها با همان سرعتی ترقی کند که قیمتها بالا میرفت.
● اقتصاد جهانی قرن هجدهم
گشایش اقیانوس اطلس در قرن شانزدهم چنانکه دیدیم اوضاع اروپا را دگرگون ساخت. در عصر برقراری ارتباطات از طریق اقیانوسها، اروپا، مرکزی برای وصول با آمریکا، آسیا و آفریقا گردید. با این نحو اقتصادی جهانی پدید آمده بود. اولین مللی که از این امر متمتع گردیدند، پرتغالیها و اسپانیاییها بودند که انحصار خود را در طول قسمت اعظم قرن شانزدهم حفظ کردند، اما زوال پرتغالیها و اسپانیاییها راه را برای کامیابی انگلیسها و هلندیها هموار ساخته بود. در قرن هجدهم تحول اقتصادی بارز توسعه اقتصادیات جهان و این حقیقت بود که اروپا یا لااقل حوزه آتلانتیک واقع در شمال اسپانیا به نحوی ثروتمند شد، که طرف قیاس با هیچ بخش دیگری از جهان نبود. ثروت جدید به معنی فوقالعاده اعم عبارت از هر نوع وسیله راحت و رفاه بود که در نتیجه پیشرفت فنون و علوم روزافزون که به نوبه خود منبع تولید بود پدید آمده بود.این دو با هم یعنی ثروت بیشتر و علم بیشتر کمک به پیدایش یکی از مؤثرترین عقاید انحصار جدید کرد که نظریه پیشرفت باشد. افزایش ثروت بر اثر طرق سرمایهداری بازرگانی و صنایع یدی پدید آمد. فقط در پایان قرن هجدهم و فیالواقع در قرن نوزدهم بود که استفاده از ماشین بخار و وسائلی که با این قوه حرکت میکرد و بسط کارخانههای بزرگ و شهرهای صناعتی عظیم تدریجاً موجب پیدایش شرایط جدید عصر صناعتی گردید. سیستم اقتصادی قرن هجدهم در حالیکه بذرهای صناعتی ادوار بعدی را در دل خود نهفته داشت، معرف شکفتن گلهای سرمایهداری تجارتی قدیمتر، صناعات خانگی و سیاست دولت مرکانتیلیستی بود که از قرن شانزدهم رشد کرده بود.
نویسنده : سید عبدالمجید زواری
اندیشکده روابط بین الملل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست