جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خوف


خوف

خوف نیز از سه عنصر علم و حال و عمل تنظیم می شود همانگونه که به زودی از تعریف خوف مشخص می شود خوف همان حال سوزش و احتراق است, علم مقدمه حال خوف و عمل نتیجه آن است ولی مرحوم مؤلف در این مقام به تبع علمای اخلاق به این عبارت نارسا اکتفا نموده است

خوف عبارت است از تألّم و سوزش قلب به سبب تصور امری ناخوشایند که انتظار می‌رود در آینده به انسان وارد بشود.

خوف نیز از سه عنصر علم و حال و عمل تنظیم می‌شود. (همانگونه که به‌زودی از تعریف خوف مشخص می‌شود خوف همان حال سوزش و احتراق است، علم مقدمه حال خوف و عمل نتیجه آن است ولی مرحوم مؤلف در این مقام به تبع علمای اخلاق به این عبارت نارسا اکتفا نموده است.)

منظور از علم، آگاهی و اطلاع از چیزی است که سبب وقوع آن امر ناخوشایند است. مثلاً کسی که در حقّ سلطانی جنایتی کرده و در دست او گرفتار شده از طرفی خوف کشته شدن دارد، و از جانبی احتمال عفو و رهائی می‌دهد. خوف او ناشی از آن است که جنایت خویش را بسی بزرگ می‌بیند، و می‌داند که شاه شخصاً انسانی غضب‌‌آلوده و انتقامجوست، و خود را می‌نگرد که هیچ حسنه‌ای ندارد که بتواند اثر جنایتش را محو کند. این شخص چون می‌داند که مجموعه این عوامل به مرگ او منتهی می‌شود قلبش قرین درد و رنج می‌گردد، و این حالت همان خوف است. هر قدر این اسباب بیشتر و منسجم‌تر باشند خوف شدیدتر و احساس درد قلب عمیق‌تر خواهد بود. و چون این اسباب در نظر ضعیف آیند خوف ضعیف می‌شود. این علم و آگاهی سبب سوزش و تالّم و خوف قلب می‌شود، و این همان حال است. نتیجه این حال آن است که انسان آماده می‌شود با اعمال شایسته خود را لایق عفو و بخشش نماید.

خوف از خدا گاهی به سبب شناخت خدا و صفات او، و گاهی به علّت کثرت جنایت و ارتکاب معاصی، و گاهی به سبب همهٔ اینها به اضافه شناخت عیوب نفس و جلال پروردگار می‌باشد. پس کسی بیشتر از خدا می‌ترسد که خدا را بهتر شناخته است و لذا نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید:

من بیش از همه شما از خدا خوف دارم.

(اََنَا اَخْوَفُکُمْ للهِ)

و قرآن کریم می‌فرماید:

تنها بندگان دانا از خدا می‌ترسند.

(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۲۸)

”پس مشخص شد که خوف مولود معرفت است“ و اگر معرفت کامل شود و خوف و سوزش قلب را به ارمغان آورد، اثر آن آتش از قلب بر بدن و جوارح و صفات انسان می‌رسد و جملگی را مشتعل می‌سازد. اثرش در بدن، لاغری و رنگ زردی و چشم گریان است.

و در اعضاء و جوارح، خودداری از گناه و تقیّد به طاعات برای تلافی گذشته و آمادگی برای آینده است.

و لذا گفته‌اند: خائف کسی نیست که گریه کند و چشمانش را بمالد، بلکه خائف کسی است که ترک کند آنچه را که می‌ترسد به خاطرش عقاب شود.

و در صفات، آن است که شهوات را قلع و قمع کرده، جوارح را تأدیب نماید و لذّات را بر خود مکدر کند تا گناهانی که دوست می‌داشت در نظرش ناخوشایند شوند، همانطور که عسل - اگر بدانی آغشته به سمّ است - در نظر ناخوشایند می‌شود، هر چند که میل به آن داشته باشی.

در این حال شهوات در آتش خوف می‌سوزند، جوارح مؤدّب می‌شوند، قلب افسرده و خاشع می‌گردد و ذلّت و استکانت در آن راه می‌یابد، کبر و کینه و حسد از آن رخت بر می‌بندد، همتش در خوفش خلاصه و توجهش در اهمیت عاقبتش منحصر می‌شود، و برای کاری جز مراقبت و محاسبه و مجاهده و استفاده از هر نفس و لحظه و مؤاخذه نفس در افکار و حرکات و گفتار فرصت نمی‌یابد، و ظاهر و باطنش به چیزی که از آن در هراس است مشغول می‌شود و در غیر آن یله‌ورها نمی‌گردد.

این است حال کسی که خوف بر او مستولی شود.

ولی حداقل و پائین‌ترین مرتبهٔ آن که اثرش در اعمال ظاهر می‌شود خودداری از حرام است. این خودداری را ورع می‌نامند. و اگر تقویت شد و انسان از هر چیزی که امکان حرمت داشت دوری گزید، تقوی نامیده می‌شود. چون تقوی عبارت است از ترک مشکوک و عمل به غیر مشکوک.

این حال گاهی باعث می‌شود که انسان از ترس گرفتاری به محرمات، از مباحات دوری کند و این را صدق در تقوی می‌نامند. و هنگامی که تجرّد در خدمت حق تعالی به این حال ضمیمه شود، و صاحبش بنای زائد بر نیاز نسازد، و مال بیشتر از احتیاج جمع نکند، و به دنیا بی‌توجه شود و باور کند که از او جدا خواهد شد. و نفسی از انفاسش را در غیر خدا صرف نکند، حالتش صدق و خودش سزاوار نام صدّیق است؛ وقتی حال صدق حاصل شد، تقوی نیز حاصل است. چون تقوی لازمه صدق است. و چون تقوی بدست آمد ورع نیز خواهد بود که ورع لازمه تقوی است. و لازمهٔ ورع هفت است پس عفت هم حاصل می‌شود. زیرا عفت عبارت از خودداری از مقتضای شهوات است، در حالی که ورع معنی وسیع‌تری دارد. بنابراین تأثیر خوف در جوارح دو چیز است خودداری ”از گناه و متابعت شهوات“، و اقدام ”به اصلاح گذشته و عمران آینده“

● فضیلت خوف، سبب خوف، تشویق به خوف

قرآن کریم می‌فرماید:

تنها بندگان دانشمند از خدا می‌ترسند.

(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۲۸)

و می‌فرماید:

خدا از آنها راضی است و آنها از خدا راضیند و این بهشت مخصوص کسی است که از پروردگارش بترسد.

(رَضِیَ ‌اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِکَ لِمَنْ خَشِیَ ربَّهُ ) (سورهٔ بینه، آیهٔ ۸)

و می‌فرماید:

و از من بترسید اگر مؤمن هستید.

(وَ خٰافُونِ اِنْ کَنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ) (سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ ۱۷۵)

و می‌فرماید:

البته کسی که خداترس باشد پند می‌گیرد.

(سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشیٰ ) (سورۀ اعلی، آیهٔ ۱۰)

و می‌‌فرماید:

باید کم بخندند و بسیار گریه کنند.

(فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً و لْیَبْکُوا کَثِیراً ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۸۲)

نبی گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید:

هیچ بنده‌ای نیست که قطره‌ای اشک از ترس خدا از چشمش خارج شود و بر گونه‌اش بغلطد - اگرچه به اندازهٔ سر پشه‌ای باشد - مگر آنکه خدا صورتش را بر آتش حرام کند.

(مٰا مَنْ عَبْدٍ تَخْرجُ مِنْ عَیْنَیْهِ دمْعَهٌٔ و ان کٰانَتْ مِثْلَ رَأسِ الذُّبٰابِ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ ثُمَّ تُصِیبُ شَیْئاً مِنْ حُرَّ وَجْهِهِ الا حَرَّمَهُ اللهُ عَلَی النّٰارِ )

و فرمود:

چون قلب مؤمن از ترس خدا بلرزد، خطایا از آن می‌ریزد همانطور که برگ از درخت.

(اِذٰا اقْشَعَرَّ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ تَحٰاتَتْ عَنْهُ خَطٰایٰاهُ کَمٰا یَتَحٰاتُّ من الشَّجَرَهِٔ وَرَقُها)

و می‌فرماید کسی که از ترس خدا گریه کند داخل آتش نمی‌شود تا شیر به پستان برگردد.

(لٰا یَلِجُ النّٰارَ اَحَدٌ بَکیٰ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ حتّٰی یَعُودَ اللَّبَنُ فِی الضَّرْعِ. پیامبر اکرم - صلّی الله علیه وآله وسلم - در این کلام نورانی با اسلوبی شیوا که در اصطلاح، تعلیق به محال نامیده می‌شود فرماید چنین کسی وارد جهنم نمی‌شود، چون شر به پستان برنمی‌گردد چنانکه قرآن عظیم می‌فرماید ... حتی یلج الجمل فی سمّ الخیاط)

امام صادق (علیه‌السلام) به اسحاق بن عمار فرمود:

ای اسحق چنان از خدا بترس مثل اینکه او را می‌بینی زیرا اگر تو او را نمی‌بینی و او تو را می‌بیند. و اگر گمان کنی که او تو را نمی‌بیند کافر شده‌ای و اگر می‌دانی که تو را می‌بیند و در مقابلش معصیت می‌کنی، او را ناظر بی‌اهمیتی انگاشته‌ای. (یا اسْحٰاقُ خِفِ اللهَ کَاَنَّکَ تَراهُ وَ اِنْ کُنْتَ لٰاتَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ وَ اِنْ کُنْتَ تَریٰ اَنََّهُ لٰایَراکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ ان کُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّهُ یَراکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بالْمَعْصِیَهِٔ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ اَهْوَنِ النّٰاظِریِنَ اِلَیْکَ )

و می‌فرماید:

هر کس از خدا بترسد همه چیز از او می‌ترسد، و هرکس از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می‌ترساند.

(مَنْ خافَ اللهَ خٰافَ مِنْهُ کُلُّ شَیءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ اَخٰافَهُ اللهُ مِنْ کُلَّ شَیءٍ )

و فرمود:

هرکس خدا را بشناسد از او می‌ترسد و کسی که از خدا بترسد نفسش در رها کردن دنیا سخاوتمند می‌شود.

(مَنْ عَرَفَ اللهَ خٰافَ اللهَ وَ مَنْ خافَ اللهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عن الدُّنْیٰا)

و می‌فرماید:

شدت خوف از خدا جزء عبادت است که خدای تعالی می‌فرماید: ”فقط بندگان دانشمند از خدا می‌ترسند“ و می‌فرماید: ”از مردم نترسید و از من بترسید“ و می‌فرماید:

”هرکس پروای خدا پیشه کند خدا برای او راه خروجی قرار می‌دهد“

(انّ مِنَ الْعِبٰادَهِٔ شِدَّهُٔ الْخَوْفِ مِنَ اللهَ یَقُولُ اللهُ ”اِنَّمٰا یَخْشَی اللهِ مِنْ عِبٰادِهِ العُلَمٰاءُ“ و قال تعالی ”فَلٰا تَخْشَوُا النّٰاسَ وَاخْشَوْنِ “ و قٰالَ تَعٰالیٰ : ”مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا“)

و آن حضرت می‌فرماید:

کسی که خائف و هراسان است حبّ جاه و شهرت در قلبش نیست.

(اِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ و الذِّکْرِ لٰا یَکُونٰانِ فی قَلْبِ الخٰائفِ الرّٰاهِبِ)

و می‌فرماید:

مؤمن بین دو ترس قرار دارد، اول گناهی که گذشته و نمی‌داند خدا دربارهٔ آن‌چه کرده، دوم عمری که مانده و نمی‌داند در آن چه مهالکی کسب می‌کند. پس او شبی را به صبح نمی‌آورد مگر با خوف و جز خوف چیزی او را اصلاح نمی‌کند.

(اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخٰافَتَیْنِ ذَنْبٌ قَدْ مَضیٰ لٰا یَدْری مٰا صَنَعَ‌ اللهُ فیهِ و عُمْرٌ قَدْبَقِیَ لٰا یَدْری مٰا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهٰالِکِ فَهُوَ لا یُصْبحُ اِلّٰا خائفاً و لٰا یُصْلِحُهُ اِلاَّ الخْوْفُ )

و می‌فرماید:

مؤمن، مؤمن نیست مگر خائف و امیدوار باشد؛ و خائف و امیدوار حقیقی نیست مگر عمل کند برای آنچه از آن می‌ترسد، و به آن امیدوار است.

(لٰا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّیٰ یَکُونَ خٰائفاً راجیا وَلٰا یَکُونَ خٰائفاً رٰاجِیاً حَتّٰی یَکُونَ عٰامِلاً لِمٰا یَخٰافُ و یَرجُو)

● تحصیل خوف

خوف ثمره ایمان به خدا و رسول و معارفی چون حساب، عذاب و عقاب که نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) آورده می‌باشد. برای دستیابی به خوف دو راه وجود دارد که یکی از آنها برتر از دیگری است.

به مثالی توجه کنید: کودکی را تصور کنید که در خانه‌ای تنهاست، اگر مار یا درنده‌ای وارد خانه شود، ممکن است این کودک نترسد، و چه بسا دستش را به سوی مار دراز کند تا آن را بگیرد، و با آن بازی کند.

ولی اگر این کودک همراه پدرش باشد، وقتی که مار یا درنده وارد اتاق می‌شود، چون کودک پدرش را مشاهده می‌کند که خوف بر او غلبه کرده، تمام اعضای بدنش می‌لرزد، و راه گریز می‌جوید؛ کودک نیز می‌ترسد. زیرا می‌داند پدرش بیهوده نمی‌هراسد، و تا چیز هولناکی نبیند نمی‌گریزد.

در این مثال، ترس پدر از روی بصیرت و آگاهی به صفت مار و زهر او، یا قدرت درنده و حمله‌وری اوست. ولی ترس کودک فقط به خاطر تقلید از پدر است. زیرا او به پدرش خوش‌بین است و می‌داند که او جز از چیزهای هولناک می‌ترسد، و از همین راه می‌داند که مار یا درنده چیز ترسناکی است، بدون اینکه دلیلش را بداند.

خوف انبیاء و اولیاء و علماء از قسم اول است. ولی خوف عامّه مؤمنین از قسم دوم.

برای تحصیل خوف کافی است که انسان در آیات قرآن شریف تدبر کند، و ببیند که اکثر آنها برای تدبرکنندگان تخویف و تهدید است.

و اگر جز این آیاتِ اندکی که ذکر می‌شود تهدید دیگری نبود برای عبرت گرفتن و خوف انسان کافی بود.

قرآن کریم می‌فرماید:

ای گروه انس و جن بزودی بکار شما خواهیم پرداخت.

(سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَا الثَّقَلٰانِ) (سورهٔ الرحمن، آیهٔ ۳۱)

و می‌فرماید:

همانا من کسانی را می‌بخشم که توبه کرده، و ایمان آورند و عمل صالح به جای آورده راه راست باز شناسند.

(وَ اِنّی لَغَفّٰارٌ لِمَنْ تٰابَ وَ آمَنَ و عَمِلَ صٰالِحاً ثُمَّ اهْتَدیٰ ) (سورهٔ طه، آیهٔ ۸۲)

در این آیه آمرزش را به چهار شرط مشروط کرده که بنده از تحصیل هر کدام آنها به تنهائی عاجز است.

و می‌فرماید:

کسی که توبه کرده ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.

(فَاَمّٰا مَنْ تٰابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَعَسیٰ اَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفلِحِینَ ) (سورۀ قصص، آیهٔ ۶۷)

و می‌فرماید:

تا راستگویان را از حقیقت و صدقشان باز پرسند.

(لِیَسْئَلَ الصّٰادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ ) (سورهٔ احزاب، آیهٔ ۸)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.