سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

توسعه تکنولوژی


توسعه تکنولوژی

تا اواخر دهة ۱۹۵۰ اینچنین فرض می شد که تکنولوژی از مشتقات علم است بنابراین, توسعه تکنولوژی به عنوان پیامدی از توسعه علمی تصور می شد این نظریه را اصطلاحاً نظریة خطی توسعه تکنولوژی می نامند در اواخر دهه ۱۹۵۰, اندک اندک این موضوع پذیرفته شد که هستی تکنولوژی تقریباً مستقل از هستی علم است و یا حداقل رابطه ای غیرخطی با آن دارد

تا اواخر دهة ۱۹۵۰ اینچنین فرض می‌شد که تکنولوژی از مشتقات علم است. بنابراین، توسعه تکنولوژی به عنوان پیامدی از توسعه علمی تصور می‌شد. این نظریه را اصطلاحاً نظریة خطی توسعه تکنولوژی می‌نامند. در اواخر دهه ۱۹۵۰، اندک اندک این موضوع پذیرفته شد که هستی تکنولوژی تقریباً مستقل از هستی علم است و یا حداقل رابطه‌ای غیرخطی با آن دارد.

بررسی‌های گسترده در آن زمان نشان داد که بسیاری از تکنولوژی‌ها قبل از آنکه پیشرفت علمی لازم برای آنها ایجاد شود، شکل می‌گیرند. این امر ناشی از آن است که توسعه تکنولوژی بیش از آنکه به توسعه علم محتاج باشد، نیازمند شرایط اقتصادی و اجتماعی خاصی است که سرمایه‌گذاری در تکنولوژی و کاربست آن را توجیه‌پذیر و مقرون به صرفه می‌سازد همچنین گاهی توسعه پیش‌دستانه تکنولوژی، خود موجبات توسعه بعضی از علوم را ایجاد می‌کند.

تکنولوژی، به بازار رقابتی نیاز دارد. در جایی مثل کشور ما که هنوز چنین بازاری شکل نگرفته است، باید یک نیاز ملی بزرگ وجود داشته باشد که توسعه تکنولوژی را به یک الزام اجتماعی تبدیل کند. به عنوان مثال، که نیازهای دفاعی کشور می‌تواند این الزام اجتماعی را بوجود آورد؛ کما اینکه در ۲ سال گذشته به‌وجود آورده است.

در چنین شرایطی، توسعه علمی می‌تواند نقش اکسیژن‌دهندگی به توسعه تکنولوژی را ایفا نماید. در یک فضای غیر‌علمی (و غیرتحقیقاتی)، پروژه‌های توسعه تکنولوژی به تنگی نفس می‌افتند. دلیل اینکه بسیاری از پروژه‌های انتقال تکنولوژی از خارج، ابتر می‌مانند نیز همین است؛ چون اجرای این پروژه‌ها برعهده مهندسانی است که اغلب نگرشی مدیریتی و تکنسینی دارند تا نگرش علمی و تحقیقاتی. دانشمندان و محققان ما در پروژه‌های انتقال تکنولوژی حضور ندارند و یا حداقل حضوری چشمگیر ندارند. بنابراین، بسیاری از رموز علمی تکنولوژی برای ما مکشوف نمی‌شود و توسعه بعدی این تکنولوژی‌ها را برای ما مشکل می‌کند.

جای این نوع تحقیقات، که ارتباط تنگاتنگی با پروژه‌های انتقال تکنولوژی دارند، در کشور، خالی است. در حالیکه در کشوری مانند ژاپن، بخش بزرگی از فعالیت‌های تحقیقاتی صنایع صرف تحقیقات جهت بسترسازی برای انتقال تکنولوژی از خارج، و یا تحقیقات تکمیلی برای جذب و بومی‌سازی تکنولوژی‌های وارداتی می‌شود. تکنولوژی علمی برای ما یک فرصت بزرگ است زنده‌یاد عبدالسلام، تکنولوژی‌ها را به دو دسته کلی تقسیم کرده ‌است:

▪ تکنولوژی تجربی که ماهیت تجربی دارد و اکثر تکنولوژی‌های موجود را در بر می‌گیرد.

▪ تکنولوژی علمی که توسعه آن به پیشرفت یک یا چند شاخه از علوم بستگی دارد. بسیاری از تکنولوژی‌های پیشرفته و خصوصاً نوظهور (مثل داروسازی و تکنولوژی نانو) در گروه تکنولوژی‌های علمی قرار می‌گیرند. سؤال استراتژیک این است که توسعة کدام گروه از این تکنولوژی‌ها برای ما اولویت دارد؟ تعیین این اولویت به دو عامل بستگی دارد:

۱) ارزش‌های استراتژیک ما

۲) چشم‌انداز ۲۰ سالة کشور که اخیراً اعلام شده است.

اگر بخواهیم از دیدگاه سهولت توسعه تکنولوژی‌ها نگاه کنیم، چنین به نظر می‌رسد که تکنولوژی علمی برای کشورهایی مثل کشور ما یک فرصت بزرگ است. بسیاری از تکنولوژی‌های تجربی پیشرفته – مانند تکنولوژی‌های هواپیماسازی را باید از خارج وارد کنیم، چون توسعه درونزای آنها (یعنی از ابتدا خود ما توسعه دهیم) بسیار زمان‌بر و پرهزینه است. اما تکنولوژی‌های علمی برخلاف تجربه، بر یک " بنیان علمی " تکیه دارند که ایجاد آن، همت نظام آموزش عالی را می‌طلبد و توسعه نظام آموزش عالی کشور در کنترل خود ماست.

این امر که کدامیک از تکنولوژی‌های تجربی پیشرفته را از خارج وارد کنیم، به سیاست‌های صادرکنندگان تکنولوژی بستگی دارد اما تکنولوژی‌های علمی معمولا به دست محققان بومی توسعه می‌یابند (درونزا) و لذا جذب، هضم، بومی‌سازی و حتی توسعه‌های بعدی این تکنولوژی‌ها برای ما بسیار آسان‌تر است. برای ورود به تکنولوژی‌های علمی باید نظام آموزش عالی کنونی از بنیان متحول شود چالش اساسی بر سر راه ورود کشور به تکنولوژی‌های علمی، نظام آموزش عالی موجود است که به جای خلق دانش بر اکتساب دانش، و به جای کارآفرینی بر کارجویی تأکید می‌کند.

ما از طریق این نظام آموزش عالی نمی‌توانیم به تکنولوژی‌های علمی دست پیدا کنیم. چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، ایران اسلامی را در افق ۱۴۰۴ یک جامعة دانش‌بنیان به تصویر می‌کشد. این جامعه جامعه‌ای است که بقای آن به تولید علم و تکنولوژی از طریق تحقیق و توسعه و به خلق نوآوری‌های علمی و تکنولوژیک بستگی دارد. در چنین جامعه‌ای، آحاد شهروندان آن باید قادر به خلق دانش و بهره‌برداری از آن باشند. اما دانش‌آموختگان امروز دانشگاه‌های ما علاقه‌ای به خلق دانش ندارند. اگر از نگاهی کلی‌تر و آینده‌نگرانه‌تر به قضیه نگاه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که در جامعه‌ای که دستیابی به حیات طیبه را نشانه گرفته و آرمان خود را شکل بخشیدن به یک جامعة دانش‌بنیان می‌داند، فارغ‌التحصیلان نظام آموزش عالی باید دارای ویژگی‌های کلیدی زیر باشند:

۱) مأموریت‌گرایی:

که اعم از ارزش‌مداری است. این که فرد بداند برای ایفای چه ماموریتی (رسالتی) پا به این عالم گذاشته است، و تکلیف بزرگ او در زندگی چیست؟

۲) عدم اکتفا به یادگیرندگی:

نظام آموزش عالی ما در بهترین حالت، عالم تربیت می‌کند؛ در صورتی که جامعه موفق نیاز به انسان‌های عامل دارد؛ یعنی کسانی که بتوانند بین علم و عمل پل بزنند، نه انسان‌هایی که فقط یادگیرنده‌اند.

۳) پاسخ‌گویی:

این که انسان بداند تکلیفی دارد و باید در برابر آن پاسخ‌گو باشد.

۴) روحیه شهروندی:

می‌دانیم که واژة شهروند در برابر سکنه قرار می‌گیرد. یک جامعة موفق، سکنه نمی‌خواهد،‌ بلکه به شهروندی نیاز دارد که خود را در قبال جامعه‌اش مسئول بداند.

۵) دانشگری:

که به معنی توانایی خلق و به‌کاربستن دانش در جهت نوآوری است. جامعه دانشگر (دانش‌بنیان) نیازمند سازمان‌های دانشگر است و سازمان‌های دانشگر نیز به مدیران و کارکنان دانشگر نیاز دارد. بنده به جرأت عرض می‌کنم که مجموعة ویژگی‌های بالا در دانش‌آموختگان ما بسیار کمیاب است. ما باید نظام آموزشی عالی کشور را به طور کلی تغییر دهیم؛ چه با هدف شکل بخشیدن به یک جامعة دانشگر و چه با هدف ورود به تکنولوژی‌های علمی.

این دو هدف در یک راستا قرار دارند. در کشور ما نقش بخش دفاعی در توسعه علم و تکنولوژی شفاف نشده است؛ ولی با توجه به چالش‌های مهمی که در حفظ امنیت ملی وجود دارد که با حفظ کیان نظام و ارزش‌های اساسی کشور ارتباط مستقیم دارند، باید کانون تمرکز توسعه علم و تکنولوژی کشور در بخش دفاعی قرار داشته باشد.

از آنجاکه بخش دفاعی، توانایی مدیریت پروژه‌های بزرگ ملی و بسیج تمام ظرفیت‌های کشور را در خدمت توسعه علم و تکنولوژی دارد می‌توان با یک رویکرد مأموریت‌گرا (همچون کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه) کانون تمرکز توسعه علم و تکنولوژی پیشرفته را به بخش دفاعی منتقل کرد و نتایج حاصل از آن را از طریق مکانیزم‌های لازم به دیگر بخش‌های کشور انتقال داد.

راه‌های متعددی برای انتقال جریان دانش از بخش دفاعی به دیگر بخش‌ها وجود دارد که " زایش صنعتی " و " سرریز تکنولوژی " از جمله آنهاست. سرریز تکنولوژی، اشاعه دانش تکنولوژیک از طریق گردش نیروی انسانی و ارتباط با تأمین‌کنندگان و مشتریان است. برای تحقق این هدف باید پروژه‌های بزرگ ملی در بخش دفاعی تعریف شوند و از کلیه توانمندی‌های کشور در بخش‌های مختلف صنعتی به‌صورت پیمانکاری استفاده شود تا به نوعی، هم جریان یافتن دانش و سرریز تکنولوژی اتفاق افتد و هم فعالیت‌های علمی و تکنولوژیکی کشور به‌صورت هدفمند در خدمت تقویت امنیت ملی به‌کار گرفته شوند.

مشاوران جوان

مهندس عقیل ملکی فر