شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
اسلام زن و چالش های جهانی شدن
● مکانت زن در اسلام
نگاه اسلام به انسان، نگاهی متعالی است و از منظر عقلگرایی شرافتمندانه و خداجویی عزتمدارانه، انسان را مینگرد و میخواهد تمام نگاهها، تحت تأثیر مؤلفههای دیگری، غیر از برابری انسانی و تقوا قرار نگیرد. هرگز نباید به دیگری از زاویه جنسیت، ملیت، رنگ و ... نگریست. اسلام هر نوع ابزاری که اغلب در خدمت منافع دیدگاه لذتگرایانه و یا سرمایهداری قرار گیرد، به چالش فرا میخواند و آن را غیر انسانی میداند.
زن در تعابیر قرآن و روایات، مظهر صفات جمال خداوند است. این تعبیر در هیچ مکتب و آئینی نیامده که زن تا این حد متعالی باشد.
در مکتب ما زن و مرد هر یک جایگاه خود را دارند و کسی جای دیگری را اشغال نمیکند. در اندیشه دینی یک مرکزیت و محوریتی به زن داده میشود و حیات زن در این است که مظهر صفات جمال خداوند بماند.
دیدگاه اسلامی در باره زن را میتوان دیدگاهی مترقی و در عین حال متعادل دانست. اسلام زن را همچون مرد انسان میداند که سه ویژگی همه انسانها یعنی اختیار، مسئولیتپذیری و توان ارتقا و کمال را داراست و همانند مرد از امکانات رشد و کامیابی برخوردار است.
زن و مرد هر دو در تحمل امانت الهی و مسئولیت و ولایت الهی - تعهد و تکلیف - مقام ممتاز را در میان تمام جهانیان دارند. همه بشر از یک جنس و یک جامعه می باشند. در برخورداری از زندگی پاکیزه و دور از ناهنجاری و خشونت، امنیت، صلح، دوستی و نهایت ارتباط معنوی هر دو باعث زینت و حفظ یکدیگرند. در الگوسازی، هر دو جنس میتواند الگوی صالح و یا نامناسب باشند، یکسانسازی در بهرهوری از سعی و کوشش و تلاش، بهرهمندی مساوی از بهشت و جهنم، اشتراک در هجرت و بیعت، آفرینش انسان (زن و مرد) در برترین نظام و بهترین شکل.
از دیدگاه قرآن، زن و مرد به عنوان دو عنصر از معادله انسانیت سیر صعودی و نزولی را به طور یکسان میپیمایند.
● اندیشههای مدرن
نگاه دنیای مدرن به زنان، نگاه ابزاری است؛ کارآمدی این ابزار زمانی است که از هر گونه وابستگی اخلاقی و ارزشی و اعتقادی دور شده باشد و فرا وطنی و جهانی فکر کند. او باید در خدمت ماشین مدرنیته و تکنولوژی، به هویت جدیدی برسد.
اگر چه مدرنیته پاره پنهان - انسانیت زنان - را آشکار کرد، اما پاره پیدا - زن بودن زنان - را در محاق فرو برد. زن مدرنیته، انسان است، اما با همه اوصاف مردانه. اندیشههای نو نیز با نادیدهانگاری «حقیقت زنانگی» ره افسانه زدند.
اندیشههای مدرن، آن چنان مقهور اشتراکات زن و مرد شد که زن و حقوق زنانه را فراموش کرد و موجودیت او را به نفع مردان مصادره کرد.
مدرنیته زنانگی را برنمیتابد و اعلام میکند: «برای انسان شدن، زنان را تا حد امکان باید به مردان شبیه ساخت». زن مظلومترین قربانی اندیشه مدرن غربی و در عین حال قویترین وسیله برای پیشبرد همین افکار است.
فرایند مدرنیته با بسترسازی، جوامع را به سوی تغییر و تحول سوق میدهد و در این میان جامعه زنان با دگرگونیهای عمیق و ناباورانهای در پی انطباق با اندیشه جدید برمیآید و مهمترین چالش زنان مسلمان با مدرنیته، چالش در جهانبینی و نگاه ارزشمندانه به جایگاه زنان است.
● جهانی شدن فضای جدید اجتماعی
جهانی شدن به عنوان یک پدیده، بازتاب یک فرایند تاریخی و پیامد منطقی و غیر قابل اجتناب تحولات چند سده گذشته در غرب است.
مفهوم جهانی شدن از اوایل دهه ۱۹۸۰ به بعد متداول شد و در دهه ۱۹۹۰ ظهور و بروز عینیتری پیدا کرد. پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در تشدید روند جهانی شدن نقش اساسی داشت و زمینههای بسط و گسترش وجوه مختلف آن را بیش از پیش فراهم ساخت..
در جهانی شدن الگوی فعالیتهای مختلف بشری به سوی فرا قارهای شدن در حرکت است. جهانی شدن در تمام حوزههای زندگی مدرن در ابعاد مختلف ظهور و بروز دارد. از اینرو جهانی شدن یک فرایند چند بُعدی است.
تمدنها با تاریخ، زبان، فرهنگ، سنت و از همه مهمتر، مذهب از یکدیگر متمایز میشوند. انسانهای وابسته به تمدنهای مختلف دیدگاههای متفاوتی در باره ارزشهای حاکم، حقوق و قوانین، چگونگی روابط اجتماعی و ... دارند.
جنبههای متنوع جهانی شدن، مروج افزایش تماسها میان فرهنگهای مختلف بوده و تا حدی منجر به درک متقابل و همکاری وسیعتر و تا حدی نیز باعث ظهور جوامع فرا ملتی و هویتهای پیوند یافته شده است. اما جهانی شدن تضاد میان هویتهای مختلف را نیز تشدید کرده است.
بحث جهانیسازی به شکلی که امروز مطرح است، در واقع تحمیل فرهنگ، تحمیل ادبیات و تحمیل یک نوع زندگی خاص بر همه ملتهاست و در واقع تضمین تداوم نظام سلطه بر همه جهان و حفظ فاصله بین کشورهای فقیر و غنی است. جهانیسازی با ادبیات فعلی یعنی برداشتن آخرین موانع فرهنگی ملتها در مقابل نظام و موج سلطه.
امروزه دنیای غرب به دنبال توسعه فرهنگی است، یعنی مانع فرهنگی، مانع سنتها و معیارها و هویت ملتها که در مقابل موج استیلای بیگانه مقاومت میکند، باید برداشته شود تا تسلط کامل به وجود آید.
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بینالمللی، مهاجرت نیروی کار و کاهش موانع تجاری بر اساس قراردادهای بینالمللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد.
درهمریختگی اجتماعی و ساحتشکنی تقسیمهای جوامع، برای نظامهای سرمایهداری منافعی فراوان به همراه داشته است.
ظهور دهکده جهانی امروزه در پهنه انقلاب عظیم تکنولوژیک در شرف تحقق است در همسویی با رویدادهایی که در قرن بیستم شاهد آن بودهایم. جنبههای اقتصادی، سیاسی و از همه مهمتر فرهنگی کشورها به یکدیگر نزدیکتر شده و در سایه این همسویی ژئوپولیتیک جهان نیز دچار تغییرات عمدهای شده است.
مراد از جهانی شدن فرآیند فشردگی فزاینده زمان و فضاست که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی ادغام میشوند. این فشردگی فضا و زمان با اختراعات مهم در دوره رنسانس به ویژه ساعت مکانیکی و ترسیم فضا و کره زمین بر روی نقشه آغاز شد و تا نیمه دوم سده نوزدهم به تدریج افزایش یافت. در نیمه دوم سده نوزدهم با شکلگیری تجدد و تقویت گرایشهای جهانی و در آغاز سده بیستم نیز به واسطه شماری اختراعات مهم در حوزه حمل و نقل و ارتباطات این فرایند شتاب بیشتری گرفت.
دو رویه بودن جهانی شدن از سویی، به دلیل پدیده ی فن آوری است و از سوی دیگر، در ماهیت ایدئولوژیک آن ریشه دارد. جهانی شدن با استفاده از فنّاوری ارتباطی، میان پدیدههای بومی و جهانی پیوند میزند، ایدهها و هنجارهای بومی را جهانگیر میسازد و از طریق تعمیمسازی فرهنگی و ارزشی به استحاله و تخریب تمایزها و تفاوتهای بومی و محلی میانجامد. از جانب دیگر، جهانی شدن با فرو ریختن مرزهای زمانی و مکانی، جوامع بشری را دچار بیهویتی و بحران معنا میسازد؛ زیرا این پدیده مهمترین عناصر هویتساز - یعنی زمان و مکان - را تحت تأثیر قرار داده، به فشردگی مکانها و تراکم زمانها میانجامد. با توجه به آثار و پیامدهای جهانی شدن برای جوامع بشری و با عنایت به وضعیت خاص جوامع اسلامی، چالشها و تعارضات جهانی شدن نسبت به جوامع و اندیشه اسلامی تشدید میگردد؛ زیرا چه جهانی شدن را به عنوان یک پروسه تاریخی تلقی نماییم یا یک پروژه غربی، در هر دو حالت، مظروف این ظرف، ایدههای لیبرالیسم است و فرهنگ لیبرالیستی، گفتمان مسلط عصر جهانی که این امر به معنای چالش جدی با هویت و فرهنگ اسلامی است.
جهانی شدن در ظرف غربی قابل فهم است چون خاستگاه و موطن آن کشورهای غربی است.
بنابراین جهانی شدن، ظرف بیمظروفی است که هر جمع و جماعتی میتواند مظروف خود را در درون آن به دیگران عرضه نماید. هر چند امروزه حجم بیشتر این ظرف را آموزههای لیبرال غربی به خود اختصاص داده است.
رسانهها امروزه در خدمت جریان سلطه و اندیشههای غربی هستند و ادبیات، فرهنگ و معیارهای نظام سلطه را به روشهای بسیار پیچیده ترویج میکنند.
اما شدیدترین فشردگی فضا و زمان در دهههای پایانی سده بیستم با پیشرفتهای حیرتآور عرصه فنآوریهای ارتباطی صورت گرفت. این پدیده به عنوان ویژگی محوری، فرآیند جهانی شدن زندگی اجتماعی را کاملاً دگرگون کرد و آثار و پیامدهای فرهنگی گستردهای را به وجود آورد.
زمینههای فرهنگی از طریق تحولات تکنولوژیک و رسانهای به تقویت آگاهی و باورها در عرصه جهانی میپردازد و به واسطه آن نوعی آگاهی جهانی ایجاد میشود. امروزه همین آگاهی جهانی مد نظر سرمایهداری باعث شده که کشورهای جهان و ملتها از رسانههای تصویری مشابه استفاده کنند و به همین دلیل آموزشهای آنها تقریباً شبیه هم است. لذا نوعی گفتگو بین فرهنگها شکل میگیرد و در این مسیر زنان با استفاده از همین آگاهی مشترک که به واسطه تصویر شکل گرفته از رسانهها و نظامهای اطلاعرسانی محقق شده است دارای ایدههای مشترک، الگوهای رفتاری و عمل مشترک، شیوههای واحد گرایش به پوشش، تغذیه، باروری، سوادآموزی و ... خواهند شد. در سایه این الگوی مشترک به وجود آورده شده توسط افکار و عقاید غربی و استعماری در لفافه جهانی شدن و برابری حقوق انسانی زن و مرد، تمامی خواستهها و ایدههای خود را القا میکنند.
● جایگاه زنان در فرایند جهانی شدن
فرایند جهانی شدن، تأثیر ژرف بر حیطههای مختلف زندگی بشر داشته است. زنان در مواجهه با این تحول بزرگ و جهانی با تزلزل در موقعیت و جایگاه خود، دچار سردرگمی شدهاند.
با پایان رسیدن قرن بیستم رنج و آلام و ستمهای اعمال شده در حق زنان پایان نیافته است. درصد افرادی که هنوز از سوء تغذیه و گرسنگی رنج میبرند، در میان زنان و کودکان بسیار بالا است. دوران جدید، علیرغم تأمین برخی امتیازات مادی برای زنان، جایگاه اصلی آنان را احیا نکرد. شخصیت انسانی زنان به شکل مدرنی مورد بیحرمتی قرار گرفت.
در کنفرانس ۱۹۹۵ ملل موضوعات زیر به عنوان مشکلات همچنان موجود و جدی زنان غرب و شرق در پایان قرن بیستم میلادی مورد توجه قرار گرفته است. زنان و فقر، آموزش و تعلیم زنان، زنان و سلامتی، خشونت علیه زنان، زنان و منازعات مسلحانه، زنان و اقتصاد، حقوق بشر زنان، زنان و رسانهها، زنان و محیط زیست. در بحث فرهنگ ابزاری، نقش زن و مرد یکسان است، اما در بحث انسان ابزاری، نقش زن برجسته است. عدالت فکری و اعتقادی نیز بر این اساس است که باید هر یک از زن و مرد را در موضع خود قرار دهیم و انتظار نتیجه داشته باشیم.
افکار سرمایهداری جهانی وضعیت زن در ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی را مورد هجوم قرار داده است. در یک قطب، زن سنتی قرار دارد که وضعیت او مورد پذیرش سرمایهداران نیست؛ در قطب مخالف، زن غربی است که از کار بزرگ زنان یعنی مادری، فاصله گرفته است. چنین زنی ادای مردان را در میآورد و بر خلاف روحیات فطری و طبیعیاش، به حیات خودخواهانه فردی و استقلالخواهی گم شدهاش ادامه میدهد. و زن که در تمام طول تاریخ بشریت بار سنگین مسئولیت زایش و تربیت کودکان و محوریت خانواده را به عهده داشته است، گسست بزرگی را با فطرت خود مشاهده میکند؛ گسستی که زن را دچار نوعی از خودبیگانگی و خودباختگی میسازد و همه ویژگیهای بدنی و روانی او را زیر پا مینهد تا به رونق سرمایهداری جهانی و جریانات فکری وابسته به آن بیفزاید.
جهانی شدن، گفتمان جدیدی است که میکوشد مفاهیم متعدد را که در فرهنگها و تمدنهای دنیا در مورد مسائل زنان احترام و مقبولیت دارد، به چالش بکشاند.
جامعه زنان در جریان جهانی شدن با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو است. امروزه تعاریف مختلفی که از واژههای کلیدی مانند آزادی زنان، حقوق و برابری، جنسیت، خانواده، مادری و ... میشود هر کدام در واقع چالشی جدید برای طبقه زنان به وجود میآورند. زنان در جریان یکسان شدن و یکسان فکر کردن با مشکلات جدی روبهرو هستند.
در واقع هموار کردن مسیر بیتوجهی و نادیده گرفتن کرامت و شخصیت، به نام دستیابی به حقوق و برابری و از همه مهمتر به خدمت در آوردن این نیروی کارآمد یعنی زنان، از چالشهای جهانی شدن میباشد.
تغییرات جهانی با تغییرات عمدهای در روابط بین زن و مرد همراه بوده است. بخصوص در جوامعی که در آنها پیشرفتهای عمدهای در آموزش زنان و افزایش مشارکتی آنان جهت کسب درآمد به چشم میخورد.
● زنان در بستر بیهویتی جهانی
چالش هویتی یکی از آثار و نتایج ناشی از جهانی شدن به شمار میآید. و شاید بتوان گفت ایدئولوژی جهانی شدن بزرگترین تهدید برای هویت بشر بخصوص جامعه زنان میباشد. جهانی شدن عمدتاً ارزشها و هنجارهای نظام سرمایهداری را در دیگر جوامع تعمیم میدهد و در ساحتهای اجتماعی جوامع، نوعی بحران هویت را به وجود میآورد.
غربیان با اندیشه جهانی شدن، و با شعار تشابه حقوقی زن و مرد، دنیای زنان را به چالش کشاندهاند. در دنیای غرب از شعار تشابه بیش از همه زنها صدمه دیدهاند. اولاً به بهانه تشابه زن و مرد، تقسیم مسئولیتهای خانوادگی به طور مساوی میان زن و مرد مطرح شده و مهریه و نفقه به دلیل آنکه توهین به شخصیت مستقل زن به حساب میآید و زن را موجودی وابسته میانگارد، باید از میان برود و زنان به ناچار برای تأمین مالی و برای به دست آوردن شخصیت اجتماعی، به بازارهای کار هجوم آوردهاند. اما از سوی دیگر، زنان به دلیل دغدغه مسائل خانوادگی و تفاوتهای استعدادی از امکان رقابت کافی با مردان، به ویژه در سمتهای مدیریتی، عاجزند. مهدکودکها و پانسیونها توانسته تا حدودی از دغدغه آنان بکاهد و غذاهای آماده تا اندازهای میتواند خلأ حضور آنان در منزل را پر کند. اما در عمل، زنان بیش از مردان از نظر جسمی و روحی فرسوده میشوند و مجبورند علاوه بر فعالیتهای شغلی فشار کار خانگی را هم تحمل کنند. از همه مهمتر آنکه زنان شاغل عملاً قدرت ابتکار در میدان خانواده را به عنوان مادر و همسر از دست میدهند. آنان گرچه برخلاف مادران خود به استقلال اقتصادی دست یافتند اما نقش اصلی خود را در هدایت معنوی شوهر و فرزندان وا نهادند. به این ترتیب، زنان ماندند با زندگیهای بیروح، شرایط نامناسب در محیط کار، فقدان تفاهم و سازگاری با همسران و بالاخره فرزندانی که در دامن عاطفه مادری پرورش نمییابند و در اولین فرصت پیوند خویش را از خانواده میگسیلند و والدین را مانعی بر سر راه خویش میدانند. همین شرایط به تدریج آسیبهای حاد اجتماعی پدید میآورد که امروز گریبان تمدن غرب را سخت گرفته و جوامع غربی را با بحرانهای اجتماعی مواجه ساخته است و غربیان با اندیشه یکپارچگی و یکساننگری این چالشهای به وجود آمده در جوامع خود را به دیگر کشورها و جوامع منتقل میکنند. تزلزل بنیان خانواده و طلاقهای زودرس، کودکان و نوجوانان آواره، زنان بیسرپرست، سوءاستفادههای جنسی و حتی مسائلی از قبیل همجنسبازی یا همزیستی به جای زناشویی و دهها معضل اجتماعی دیگر، در یک تحلیل دقیق، غالباً ریشه در جابهجایی نقشهای مردان و زنان و غفلت از جایگاه واقعی هر کدام از آنان دارد.
● زنان و چرخدندههای اقتصاد و جهانی شدن
استفاده از نیروی عظیم انسانی زنان و اینکه آنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند و باید در مراحل پیشرفت از آنان مدد جست بارها و بارها توسط منادیان و طرفداران جهانی شدن گوشزد میگردد حال آنکه هیچ گاه پاسخ روشن و مستدلی در تعیین جایگاه زنان در مراحل توسعه با توجه به ویژگیهای خاص این قشر ارائه نمیشود. اگر در ایجاد تفاوت در نقشهای زنان و مردان در طول تاریخ همواره متهم ردیف اول ظلم تاریخی به زنان، مردسالاری، حاکمیت فرهنگ سنتی و ... مطرح میگردد، آن روی سکه همواره مورد غفلت قرار میگیرد که شاید بعضی تفاوتها مستقیماً به انتخاب، اختیار و باور زنان بستگی دارد و باید به این گونه انتخابها ارج نهاد، تفاوتها را پذیرفت و با توجه به این تفاوتها جهت حضور زنان در عرصههای اجتماعی برنامهریزی نمود.
از آنجا که رشد اقتصادی و جهانی شدن در ابعاد اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و گسترش بازارهای فراملی است، به تعبیر جامعهشناسان غربی، مستلزم وجود جامعهای بدون خانواده و در نهایت بدون فرزند است که این خود نسبی شدن روابط خانوادگی و جنسی را میطلبد. خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در فرآیند جهانی شدن دچار تناقضات روزافزون میشود. از یک سو ضرورت مشارکت اقتصادی زنان و در سوی دیگر تمایلات مادر بودن و بچهدار شدن قرار دارد که این دو تعارض با یکدیگر قرار گرفتهاند و به دلیل اینکه پدیده جهانی شدن مولود افکار سکولاری و لیبرالیستی است لذا جایگاههای ارزشی و اعتقادی زنان در محیط جامعه و خانواده کمرنگ و نادیده گرفته میشود و به تعبیر دیگر، تعریف جدیدی از مرتبه و جایگاه زنان در فرایند جهانی شدن انجام شده است.
زنان جهان، به ویژه در جوامع در حال گذر رنجها و مرارتهای بیشماری که ناشی از بروز تضادهای موجود میان نقش فردی، خانوادگی و اجتماعی است را متحمل میشوند، اما نتیجه این وضعیت منحصراً بیثباتی در زندگی روزمره و روابط مادی نیست، بلکه تقابلهای موجود میان هویتهای چندگانه از یک سو و تضادهای فرهنگی ناشی از جهانی شدن، حوزههای بحرانی جدیدی را برای زنان به وجود میآورد.
در جهانی که به دو قطب پیشرفته و عقبافتاده تقسیم میشود و میخواهد در جریان جهانی شدن قرار گیرد، در این روند، زنان جوامع عقبمانده، عقب ماندهترند. حتی در جوامع پیشرفته که حداقل رفاه و برخورداری برای عموم مردم به طور یکسان تعریف نشده و گروههای فقیر و محروم هم وجود دارند، زنان فقیرتر و محرومترند. اما سهم فقر و محرومیت زنان نه تنها به طور کمّی بیشتر است بلکه به شکل کیفی هم عمیقتر و آزاردهندهتر است؛ چرا که زنان عمدتاً مسئولیت تأمین نیازهای کودکان را هم به عهده دارند. آنها نه تنها از گرسنگی و فقر و بیسرپناهی خویش در رنجند، بلکه بیش از آن برای کودکان بیدفاع و ناتوان خویش رنج میبرند.
این، در حالی است که زنان برای دستیابی به منابع درآمد و ثروت محدودیتهای بیشتری دارند. زنان کم سوادترند، مهارت و تخصص کمتری دارند، زنان غالباً قدرت چانهزدنی برای درآمد بیشتر و امکانات رفاهی و بیمه و ... را کمتر دارند و معمولاً نیروی کار ارزان، کمتوقع و کمدردسر به حساب میآیند. با این وصف درصد قابل توجهی از زنان در جوامع امروزی سرپرست خانوار هستند و باید خود به تأمین معاش خود و کودکانشان بپردازند.
نتیجتا باید گفت : بحرانهای ناشی از جهانیسازی اقتصادی و فرهنگی در حوزه زنان را فقط میتوان با الهامپذیری از قانون الهی و طبیعی بهبود بخشید.
در دنیای کنونی زن مسلمان که از یک سو معتقد و وابسته به یک هویت دینی نیرومند و غنی به نام اسلام بوده و از سوی دیگر در جهان پیشرفته و متغیر کنونی - که بسیاری از مفاهیم عوض شده و جاذبههای جدیدی به وجود آمده که ابهام و تردیدهایی در مفاهیم و ارزشهای سنتی پیشین به وجود آمده قرار دارد - وظیفه دشوار و سنگینی به دوش میکشد. در پرتو تحولات جدید و درک و آگاهیهای به دست آمده، طبعاً خواهان توجه بیشتر نظام سیاسی، اجتماعی جامعه به خود و استیفای حقوق مغفول خویش و کشف و استفاده از توانمندیهای بالفعل و بالقوهاش میباشد، ضمن اینکه مراقب حفظ هویت زن بودن انسانی خویش، ارزشها و سنتهای اصیل، پرهیز از افتادن در وادی بیهویتی و تصورات موهوم به خیال کسب استقلال ، تساوی و همتایی کامل با مردان خواهد بود، در زمینههای مثبت برای ارتقای جایگاه جامعه زنان در فرایند جهانی شدن نیز، با دید منصفانه و عادلانه قدم برمیدارد.
نویسنده: سرور اسفندیار
پینوشتها: -
۱- یان ارت شولت، نگاهی موشکافانه به پدیده جهانی شدن، مترجم: مسعود کرباسیان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چ اول، ۱۳۸۲.
۲- سید طه مرقاتی، مجموعه مقالات جهانشمولی اسلام و جهانیسازی، ناشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، چ اول، ۱۳۸۲.
۳- منصور نصیری، پرسمان مدرنیسم و پست مدرنیسم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چ اول، ۱۳۸۵.
۴- کتاب نقد، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ش ۲۴ - ۲۵، پاییز و زمستان ۱۳۸۱.
۵- کتاب نقد، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ش ۱۷، زمستان ۱۳۷۹.
۶- کتاب نقد، ش ۳۶، پاییز ۱۳۸۴.
۷- ماهنامه حورا، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ش ۱۱.
۸- سید عبدالقیوم سجادی، درآمدی بر اسلام و جهانی شدن، قم، بوستان کتاب قم، چ اول، ۱۳۸۳.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست