جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

یادگیری و شعار زدگی


یادگیری و شعار زدگی

یكی از سوژه های مورد توجه اكثر خانواده ها مسائل تحصیلی فرزندان است والدین دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر , افت تحصیلی , برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است

یادگیری یك لذت است ، اما چه بر سر آن آمده است ؟ چرا از یادگیری لذت نمی بریم و لذت‌های دیگر را به آن ترجیح می‌دهیم ؟ یك واقعیت مسلم درباره وضع فعلی یادگیری و دانایی این است كه آنها به صورت سوژه‌های شعاری درآمده‌اند . همه از بزرگ و كوچك ، رئیس و زیردست ، دولتمرد و شهروند درباره شان و منزلت دانایی و دانستن ، حرف‌های قشنگ می‌زنند همه می‌گویند یادگیری چیز خوبی است ، همه می گویند یادگیری امری ضروری است ، می‌گویند زندگی بدون یادگیری معنا ندارد ؛ اما واقعیت‌های جامعه ما چیز دیگری را نشان می‌دهد . یكی از بلاهایی كه بر سر یادگیری آورده‌ایم ، این است كه آن را بیش از حد ، شعاد زده كرده‌ایم . چقدر باید تاسف خورد كه بیشتر احادیث و سخنان ائمه و بزرگان در باب یادگیری و دانش ، در سخنرانی افراد فقط برای خالی نبودن عریضه و درموقعیت‌ها و مكان‌های مختلف ( به صورت نوشته هایی بر روی پارچه و كاغذ ) فقط برای قشنگی و ژست عالمانه مورد استفاده قرار می‌گیرند .

خیلی از افراد در جامعه ما بلدند درباره ضرورت و منزلت یادیگری و دانایی ، نطق غرایی بكنند ، اما در عمل كاری انجام نمی‌دهند . شعار زدگی یادگیری آفت‌های زیادی در جامعه ما ایجاد كرده است :

▪خودفریبی ناشی از توجه به ظواهر موضوع .

▪جدی تلقی نشدن جایگاه یادگیری در زندگی مردم

▪انحراف در علت یابی و آسیب شناسی معضلات فرهنگی

▪عدم استفاده صحیحی از موقعیت های علمی

▪تنزل جایگاه و شان دانایی و استفاده ابزاری و تشریفاتی از دانش افزایی

▪ساده انگاری و ساده اندیشی درباره یادگیری و دانایی .

فرض كنید خبرنگار هستید میكروفون را در دست بگیرید و از دانش ‌آموزان و دانشجویان سوال كنید چرا درس می‌خوانید ؟ از معلم و استاد سئوال كنید چرا دوست دارید فرزندتان درس بخواند ؟ از مردم كوچه و بازار سوال كنید آیا یادگیری خوب است ؟ به طور حتم جواب‌های قشنگی خواهید شنید . حرف‌های گنده گنده و سطح بالا از كوچك‌ ترها و حرف های عالمانه و خیر خواهانه از بزرگ‌ترها . اما حیف كه فقط حرف‌ها قشنگند ولی چیزی از واقعیت‌های تلخ جامعه نمی‌كاهند . یادیگری یك لذت است . اما نه یادگیری شعار زده و تشریفاتی . لذت یادگیری ، به جای حرف‌و شعار به باور نیاز دارد به فرصت هایی برای چشیدن این لذت نیاز دارد و به شعف و عطش درونی نیاز دارد . لذت یادگیری را با هیچ توجیه و شعاری از خود دریغ نكنید .

● یادگیری و دانش آموز

یكی از سوژه های مورد توجه اكثر خانواده‌ها مسائل تحصیلی فرزندان است . والدین دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر ، افت تحصیلی ، برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است . والدین از این كه فرزندانشان به هنگام ورود به دوره‌های راهنمایی و متوسطه دچار افت می‌شود ، متعجب شده و سئوال می‌كنند كه چرا دیگر فرزندشان انگیزه ای برای درس خواندن ندارد؟ دریافتن دلایل ضعف و مشكلات تحصیلی دانش آموزان عمدتاً به مسائلی از قبیل تنبلی و بی خیالی و بازیگوشی استناد می‌شود . ولی آیا این همه داستان است؟

به جرات می توان گفت كه والدین مدارس معلمان و سایر افراد در ارتباط با موضوع مسائل تحصیلی دانش آموزان ، بسیار ساده انگارانه و سطحی رفتار می كنند . كمتر كسی است كه در علت یابی افت تحصیلی به ” لذت یادگیری ”‌ نیز توجه كند .

به چندین و چند دلیل ، ما یعنی مدرسه و والدین كاری می‌كنیم كه لذت یادگیری از دانش آموز گرفته می‌شود . وقتی این لذت كم می‌شود و یا از بین می‌رود طبعاً افت انگیزه و به دنبال آن افت تحصیلی پیش می آید . و ما چه می كنیم تا این افت ها جبران شود ؟

اگر درك كنیم كه ” یادیگری لذت است ” شاید بهتر بتوانیم پی ببریم كه چرا از تلاش هایمان كمتر نتیجه می‌گیریم ؟ مگر می‌توان در كسی به زور انگیزه ایجاد كرد ؟ مگر لذت بردن از چیزی می‌تواند تحمیلی باشد ؟ چه پیش می‌آید كه یك دانش آموز كنجكاو و علاقمند به یادگیری ، در ۶ سالگی به تدریج به فردی بدون انگیزه تبدیل می‌شود ؟ یك دلیل عمده آن همین است كه فرایند یاددهی یادگیری در جامعه ما نه تنها منطقی نیست ، بلكه گاهی جنبه منفی هم دارد . مدارس و كلاس‌های ما گاهی نه تنها ایجاد انگیزه نمی‌كنند ، بلكه انگیزه های داشته را هم از بین می‌برند .

بازخواست‌های معلم و والدین از درس و مشق ، امتحانات ، سخت گیری ها و كنترل‌ها ، تكالیف تحمیلی و غیر فعال ، تاكید صرف و جایزه و ایجاد انگیزه‌های بیرونی و سایر موارد ، منجر به یك نتیجه می شوند : یادگیری از عملی اختیاری به عملی اجباری تبدیل می‌شود . در این وضعیت كودك یا نوجوان ، دیگر از یادگیری لذت نمی‌برد و آن راكاری برای خودش نمی‌داند .

چرا بعضی از دانش آموزان به تدریج از درس و مدرسه نیز بیزار می‌شوند ؟ آیا این پدیده ذاتی است ، یا محصول اكتساب است ؟‌چرا به جای آنكه موقعیت هایی برای لذت بردن از یادگیری تدارك ببینیم ، كاملاً برعكس عمل كرده و موقعیت‌ها و فرصت‌ها را علیه ” لذت یادیگری ” به كار می‌گیریم ؟ نیت مدارس و والدین خیرخواهانه است اما این خیرخواهی با ناشیگری و ناكارآمدی توام شده و بازخوردی منفی برجای می‌گذارد . در بیشتر تلاش‌های مدارس و والدین برای ارتقاء و انگیزه تحصیلی و ایجاد زمینه برای پیشرفت تحصیلی نوعی از زور و تحكم نهفته است . البته دلیل اصلی استفاده از چنین روشهایی بی‌حوصلگی و تسریع در نیل به نتیجه است .

اگر به مشكلات تحصیلی دانش آموزان ، از زوایه ” لذت یادگیری ” نگاه كنیم ، به طور حتم دریافتن راهكارهای اصلاحی نیز به نتایج متفاوتی خواهیم رسید . اصلاً كسی به این نكته توجه دارد كه بزرگترین وظیفه آموزش و پرورش ، یاد دادن نیست ، بلكه ایجاد شوق یادگیری است . آموزش و پرورش ایران در این باره چگونه عمل می كند .

چون نمی‌توانیم شوق یادگیری را در سطح گسترده ایجاد كنیم ، لذا از چند موفقیت علمی دانش آموزان در مسابقات و المپیادها ذوق زده می شویم مدارس ما بیش از هر چیز به روح جدیدی از جنس لذت یادگیری نیاز دارند . با علم كردن شاگر اول‌ها ، المپیادی‌ها ، برندگان مسابقات ، تیزهوش‌ها ، موفقیت های مدارس برخوردار و غیره ، ضعف های خود را در عدم ایجاد شوق یادگیری و تحرك علمی می پوشانیم . منطقی بیاندیشیم ، اگر ما به جای دانش آموزان امروزی بودیم چه می‌كردیم ؟ آیا وقتی شرایطی فراهم می آوریم كه دانش آموز از یادگیری لذت نمی برد ، حق داریم كه افت تحصیلی را غیر عادی تلقی كنیم ؟ آیا در چنین شرایطی می‌توان انتظارداشت كه كسی كشته و مرده یادگیری باشد ؟!

ابراهیم اصلانی

به نقل از سایت www.soheyl-r.com