چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرا اعراب در دفاع از فلسطین ناکام می مانند


چرا اعراب در دفاع از فلسطین ناکام می مانند

بحث به بن بست رسیدن مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل بیش ازنیم قرن است سخن روز بسیاری از مطبوعات و رسانه های جهان را به خود اختصاص داده است در طول این سال ها بیشتر روشنفکران عرب به انتقاد از متحدان فلسطین پرداخته به بن بست رسیدن سیاست ها و استراتژی های دولت های عرب در خاورمیانه را به شدت مورد انتقاد قرار داده اند

● متحدین خودخواه

بحث به بن بست رسیدن مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل بیش ازنیم قرن است سخن روز بسیاری از مطبوعات و رسانه های جهان را به خود اختصاص داده است. در طول این سال ها بیشتر روشنفکران عرب به انتقاد از متحدان فلسطین پرداخته به بن بست رسیدن سیاست ها و استراتژی های دولت های عرب در خاورمیانه را به شدت مورد انتقاد قرار داده اند. آنان همواره این سوال را مطرح کرده اند که باوجود ایدئولوژی پان عربیسم و اعتقاد بیشتر رهبران عرب به آن چرا اتحاد اعراب در مقابل غرب نتیجه بخش نبوده و همیشه اسرائیل و متحدانش به فلسطین و همراهانش فائق آمد.

این سوال و پرسش های مشابه آن همچنان مطرح می شود و هیچ گاه نیز پاسخ قاطعی به آن داده نمی شود. گرچه اگر هم پاسخی به آنها داده شود، گوش شنوایی برای تغییر در استراتژی اعراب وجود ندارد و هیچ محلی نیز به آن داده نمی شود. اما جدای از این توصیفات دلیل اصلی شکست اعراب در مقابل اسرائیل و متحدانش چیست؟ چرا اعراب هیچ گاه نتوانسته اند در مقابل اسرائیل و متحدان غربی آن پیروز شده یا سیاست های خود را به آنها تحمیل کنند؟ در حالی که اگر نگاهی به مواضع و ایدئولوژی های فلسطین و متحدانش با اسرائیل و متحدان غربی اش بیندازیم، متوجه می شویم که نزدیکی های فرهنگی، ایدئولوژی و قومیتی اعراب بسیار بیشتر از نزدیکی های موجود میان اسرائیل و دنیای غرب است به گونه ای که بسیاری از تعصب هایی که میان اسرائیل با دنیای مسیحی غربی وجود دارد در میان کشورهای عربی نیست. پس چرا هیچ گاه اعراب در مقابل اسرائیل حتی در دنیای سیاست و دیپلماتیک موفق عمل نکرده اند؟

پاسخ های بسیاری برای این پرسش وجود دارد. نخستین دلیل ناموفق بودن سیاست های دولت های عرب به همسو نبودن مواضع این دولت ها با یکدیگر باز می گردد. در طول تاریخ بارها شاهد آن بوده ایم که اعراب تنها در حرف و شعار با یکدیگر متحد بوده اند و در عمل هیچ گاه نتوانسته اند، موفق عمل کنند. این در حالی است که ایده های پان عربیسمی آنها در حقیقت باید باعث نزدیکی آنها به یکدیگر شود. در حالی که راه و روش اعراب تاکنون خلاف آن را ثابت کرده است. تاریخ مثال های جالبی در این باره در اختیار ما می گذارد.

مثلا در جنگ دوم اعراب علیه اسرائیل که در آن اعراب موفق شدند به اسرائیل غلبه کرده و نخستین پیروزی خود را به دست آورند، شیطنت های داخلی میان دولت های عرب آن قدر گسترده بود که حتی شعرهای اتحاد عربی نتوانست مانع از بروز اختلاف های داخلی میان این دولت ها شود. به همین دلیل در شب آغاز نبرد میان اعراب و اسرائیل، ملک حسین پادشاه اردن در یک اقدام ناگهانی و کاملا عجیب به سمت تل آویو پرواز می کرد و جزئیات حمله اعراب به اسرائیل ار به اطلاع «گلدن مایر» نخست وزیر وقت اسرائیل می رساند.

به عبارت دیگر در شب بزرگ ترین نبرد اعراب به اسرائیل، یکی از بلندپایه ترین مقام های عرب در حالی که ارتش کشورش در آن جنگ درگیر بود، علیه اعراب توطئه کرد. به گونه ای که گلدن مایر پس از شکست اسرائیل در آن جنگ در مصاحبه ای می گوید؛ «هیچ گاه گمان نمی کردم، ملک حسین دوست ما باشد نه دشمن ما. چون در جنگ با اعراب بودیم و فکر می کردیم ملک حسین عرب است بنابراین تصور می کردم او نیز با ما سر جنگ دارد، غافل از اینکه عرب هویت ندارد.»

نمونه چنین بی تفاوتی را سال گذشته در جنگ لبنان با اسرائیل شاهد بودیم. در آن جنگ، حزب الله که میان اعراب به عنوان یک جنبش عربی شناخته شده است، تنها ماند و یک تنه به جنگ اسرائیل رفت. دومین دلیل ناکامی سیاست های رهبران غرب در قبال اسرائیل به توجه رهبران این کشور نسبت به منافع شخصی برمی گردد. اعراب همواره در هنگام شعار فلسطین را جزئی از دنیای عرب توصیف کرده اند و نطق های آتشینی در دفاع از آن سرداده اند، اما در عمل خلاف آن عمل کرده و تنها به حفظ منافع شخصی خود پرداخته اند.

به طور مثال به معاهده کمپ دیوید که انورسادات به انعقاد آن پرداخت اشاره می کنیم. در تمام بحران ها و جنگ های عربی مصری ها با هدف رهبری جنبش پان عربیستی و تاثیر بر احساسات مردمی ملت عرب اقدام به تحریک مخالفان آنها و رودر رویی با آنان پرداخته اند. اما در نهایت و دقیقا در زمانی که باید به حفظ منافع عربی می پرداختند، دست از پیگیری منافع جمعی اعراب برداشته و تنها به حفظ منافع خود پرداخته اند. در معاهده کمپ دیوید میان انورسادات و بگین نیز چنین اتفاقی رخ داد.

در حالی که مصری ها خود احساسات عربی را علیه اسرائیلی ها برانگیخته بودند و رهبری یک جنگ تمام عیار علیه اسرائیلی ها را برعهده گرفته بودند و در حالی که تمام رهبران عرب بر این نکته توافق داشتند تا زمانی که اسرائیل از اراضی اشغال شده فلسطینیان عقب نشینی نکرده، اراضی اشغال شده کشورهای عربی را بازنگردانده و «بیت المقدس» را به اعراب و مسلمانان پس نداده، هیچ گاه آن را به رسمیت نشناخته و با آن مذاکره نخواهند کرد، انورسادات در کمال ناباوری به پای مذاکره با اسرائیل نشست و ضمن جلب حمایت اسرائیل برای خروج از خاک مصر، اقدام به عادی سازی روابط با اسرائیل کرد.

دلیل دیگری که باعث شده اعراب نتوانند متحدان خوبی برای فلسطینیان باشند، به وجود رژیم های خودکامه در برخی کشورهای عربی باز می گردد. در کشورهای دیکتاتوری همواره منافع شخصی دیکتاتور و حفظ پست و جایگاه آن به دیگر منافع عام و کلی برتری داشته است. برای این مدعا نیز یک شاهد تاریخی وجود دارد. در جنگ سوم اعراب با اسرائیل که منجر به شکست مفتضحانه اعراب در برابر اسرائیل شد، شخص عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر و رهبر پان عربیست های جزم اندیش دخالت داشت.

«العلوی» معاون دوم رئیس جمهور مصر در مصاحبه با شبکه خبری الجزیره در این باره می گوید؛ «شب حمله اسرائیل به مصر، عبدالناصر دستوری صادر کرد تا استتار نظامی از هواپیماهای مصری برداشته شود و به این طریق هواپیماهای این کشور به طور کامل در تیررس جنگنده های اسرائیلی باشند. هدف وی از این کار شکست مصر در جنگ با اسرائیل و به طبع آن شکست رقیب و مدعی جانشینی اش بود. این فرد صبح روز شکست در پی انهدام کامل هواپیماهای مصری خودکشی کرد.

عبدالناصر در توجیه این خیانت که تنها جنبه حفظ منصب ریاست جمهوری برای وی بود تنها به گفتن این جمله اکتفا کرد که برای حفظ مصر مجبور به این کار شدم. دلیل چهارم به وجود روحیه ضعیف کشی در میان اعراب بازمی گردد. برخی رهبران عرب همواره در مقابل ضعیفان، ستمگر و در مقابل قدرتمندان، بنده بوده اند. آنان پس از آنکه در جنگ دوم اعراب از اسرائیل شکست خوردند به این باور رسیدند که اسرائیل همواره از آنها ضعیف تر است.

اما به دلیل داشتن متحدان آمریکایی و اروپایی مقاومت در برابر این رژیم دشوار است. پنجمین دلیل ناکامی سیاست های اعراب در قبال اسرائیل به وجود دولت های استبدادی در کشورهای عربی باز می گردد. برخی دولتمردان عرب از آنجایی که خود همواره شیوه خودکامگی در پیش داشته اند برای حفظ جایگاه قدرت، دولت های خود را به دنیای غرب و اسرائیل پیوند داده اند. به همین دلیل نیز نتوانسته اند از شروط و خواسته های غیرمنطقی غربی ها و اسرائیل ها شانه خالی کرده و در مقابل آن ایستادگی کنند. به عبارت دیگر اسرائیل و متحدان غربیش به دلیل ضعف دیپلماس های چندین دهه اعراب آنها را به ایده رعیت نگریسته و رفتار ارباب و رعیتی با آنها داشته اند.

تمام دلایل بالا باعث شده که فلسطینیان نتوانند از متحدان عرب خود به عنوان یک پشتوانه بهره ببرند و همواره در مقابل اسرائیلی ها و غربی ها از موضع ضعف درآیند. وجود اندیشه های پان عربیستی نیز باعث شده که این دولت ها نتوانند از حمایت های کشورهای مسلمان غیرعرب بهره ببرند. نتیجه آن شده است که فلسطینیان نزدیک به شصت سال در مقابل خواسته های اسرائیلی ها ناتوان باشند و از موضع ضعف درآیند. اتفاقی که همچنان نیز ادامه دارد.

سیدعلی موسوی خلخالی



همچنین مشاهده کنید