یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

طلاق هایی که می بینیم؛ طلاق هایی که نمی بینیم


طلاق هایی که می بینیم؛ طلاق هایی که نمی بینیم

یکی از مهم‌ترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی‌رسد و نمود عینی ندارد اما مهم‌ترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج می‌برند. در چنین خانواده‌هایی تشنج …

یکی از مهم‌ترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی‌رسد و نمود عینی ندارد اما مهم‌ترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج می‌برند. در چنین خانواده‌هایی تشنج روانی خاصی حکمفرماست...

طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رهاکردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل و پدیدارشدن رنج و عذاب برای فرزندان. تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل‌شدن جامعه نیز می‌شود. امروزه ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی‌ترین نهاد اجتماعی است، در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد. طلاق عاطفی معمولا مربوط به خانواده‌هایی است که به علت مسایل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرش‌های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی، تصمیم می‌گیرند به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزواطلبی اختیار می‌کند و خود را شریک زندگی نمی‌داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می‌دهد.

بسیاری از زوج‌ها با هم زندگی می‌کنند ولی از وجود و درون هم خبری ندارند، این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفته‌های بسیاری دارد. این طلاق‌های عاطفی که در خیلی از خانواده‌ها وجود دارد را نباید دست‌کم گرفت. بسیاری از خانواده‌ها مشکلات زندگی زناشویی را به زمان می‌سپارند و به گفته خودشان بعدا درست می‌شود، بعدا با آمدن فرزند بهبود پیدا می‌کند، اما بی اهمیت جلوه دادن مشکلات و مسایل و موکول کردن آنها به بعد می‌تواند سایه مشکلات را گسترده‌تر کند. در جامعه امروز تعهد به زندگی برای زنان به همان شکل که برای خیلی از زنان قدیمی‌تر که دارای قداست و ارزش بود، ارزشمند است و اغلب زنان به هیچ طریقی حاضر نیستند کانون خانواده‌شان را رها کنند. در این شرایط بیشترین آسیب به روح و روان کودک وارد می‌شود و اوست که باید این شرایط را تحمل کند.

در این اوضاع نابسامان، کودک قربانی تسویه‌حساب‌های والدین می‌شود. کودکان طلاق اگر در ظاهر سالم بمانند و به معضلات اجتماعی از قبیل جرایم و جنایات، مواد مخدر و الکل و... کشیده نشوند، باز شادی و سرزندگی خود را از دست می‌دهند و مسلما نمی‌توانند پدر و مادرانی بهتر از پدر و مادران خود برای فرزندانشان باشند. این کودکان در شرایط پیش آمده زندگی خود احساس تنهایی، سرخوردگی و بی پشتوانگی می‌کنند. به هرحال باید توجه داشت که جلوگیری از طلاق، شاید غیرممکن باشد اما حداقل می‌توان راهکارهایی پیدا کرد تا به وسیله آنها بتوان از مضرات این معضل کاست. در واقع می‌توان اینگونه بیان کرد که ما باید بیش از هر چیز به فکر بازخوانی فرهنگ طلاق در جامعه باشیم، باید سازمان‌هایی شکل بگیرند که بتوانند به خوبی انگیزه‌های طلاق در خانواده‌ها را بررسی کنند و بتوانند زوج‌ها را از این کار بازدارند و به درستی ارزیابی کنند که کدام یک از والدین شایستگی قبول و نگهداری فرزند خود را دارد تا با این روش تاحدودی بتوان از دغدغه‌ها و دل?نگرانی‌های جامعه کم کرد.