سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تحمل سلیقه متفاوت


تحمل سلیقه متفاوت

درباره سریال راستش را بگو

اوایل دهه ۷۰ بود که حمید لبخنده سریال «در پناه تو» را ساخت. سریالی که محور اصلی داستانش درباره جوانان بود. جوانانی که بخشی از فعالیت آنها مرتبط به دانشگاه و فضای این محیط فرهنگی، آموزشی بود.

«لعیا زنگنه» با سریال در پناه تو به چهره‌ای محبوب بین مردم تبدیل شد. او در این سریال نقش اول زن را بازی می‌کرد.

زنی جوان و دانشجو که زندگی خصوصی‌اش دچار مشکلاتی می‌شد و عشقی زیبا، دری به روی گره‌های زندگی او می‌گشود.

لبخنده در این سریال برای زنگنه پوشش چادر را انتخاب کرد و زنگنه این پوشش را چنان زیبا ارائه داد که توانست بخش بزرگی از دانشجویان دختر آن دوره را متاثر کرده و آنها را ترغیب کند که چادر بر سر کنند.

تلویزیون در آن دوره با تولید در پناه تو به بخشی از هدف خود رسیده بود؛ انتخاب آزادانه پوشش چادر از طرف قشر دانشجویان جوان. در آن زمان سریال «در پناه تو» لقب یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیونی را گرفت.

لقبی که هنوز هم در کنار این سریال است و لعیا زنگنه هرچند بعد از این سریال در کارهای زیادی ظاهر شد، اما بازهم بیشتر مردم او را با نقشش در سریال در پناه تو می‌شناسند.

حالا بعد از گذشت تقریبا ۲۰ سال دوباره لعیا زنگنه با یک سریال که بخشی از اتفاقات آن در محیط دانشگاهی می‌گذرد به تلویزیون آمده است.

زنگنه این‌بار نقش استاد دانشگاهی را به عهده دارد که سال‌ها در خارج از کشور بوده اما شرایط خوب آنجا را رها می‌کند به ایران برمی‌گردد تا در کنار جوانان ایرانی فراز و نشیب‌های این‌روزهای وطن را تجربه کند. زنگنه در سریال راستش را بگو ، بازهم چادر به سر دارد.

یک آشناسازی خوب و مناسب برای مخاطبی که یک‌بار به وسیله این بازیگر به این نتیجه رسیده که چادر می‌تواند پوشش مناسب و در عین حال زیبایی برای یک زن باشد.

این را می‌توان به حساب هوشمندی کارگردان گذاشت که به وسیله همین نشانه آشنا تعداد زیادی مخاطب برای اثر خود پیدا کرده است.

ارجاع قدیمی توانسته به یاد گروهی از مردم بیاورد که لعیا زنگنه می‌تواند یکی از اهرم‌های جلوبرنده داستان راستش را بگو باشد.

حدود ۲۰ سال از ساخت سریال در پناه تو می‌گذرد. در این سال‌ها تغییرات زیادی در جامعه رخ داده است. شکل و شمایل آدم‌ها تغییر کرده است.

زنان و مردان دوره‌ای پرتلاطم از مُد‌های مختلف را تجربه کرده‌اند. اما آثار تلویزیونی مثل هر هنر دیگری باید فرزند زمان خود باشد.

نمی‌توان در آثار نمایشی مثلا از پوشش‌های چند دهه قبل استفاده کرد. از طرفی هر شخصیتی در یک سریال تعریف و خاستگاه خود را دارد.

یک سریال بنا به تعداد قسمت‌هایی که دارد، شخصیت‌های زیادی را هم باید طراحی کند و آنها را به سرانجام برساند. آدم‌ها مختلف هستند، نمی‌توان همه شخصیت‌های یک سریال را شبیه به هم نشان داد.

مسلما در یک اثر موفق تلویزیونی هر کدام از شخصیت‌ها باید تفکر و سبک زندگی خود را داشته باشند تا واقعی جلوه کنند و شعاری و سفارشی از کار در نیایند.

در سریال راستش را بگو، لعیا زنگنه زن جوانی است که از خارج برگشته، بنابراین نمی‌توان او را مثلا شبیه شخصیتی نشان داد که رویا تیموریان نقش او را بازی می‌کند. تیموریان در این سریال در مقابل شخصیت‌های جوان قصه نمایش داده می‌شود. او دو دهه از زنان جوان سریال قدیمی‌تر است.

سریال راستش را بگو برای مخاطب جوان ساخته شده است. این را از روی شخصیت‌های جوانی که سهم زیادی در قصه دارند، می‌توان فهمید.

این سریال جدای از نوع ساختار و روایتش که در این یادداشت موضوع اصلی نیست برای این ساخته شده تا تفکر قدیم و جدید را رودر روی هم نشان دهد.

همین تضاد است که چارچوب سریال را شکل می‌دهد و همین تضاد است که نشان می‌دهد هرکدام از مخاطبان این سریال چقدر سعه صدر دارند و چقدر تحمل دارند تا سلیقه های متفاوت را هم ببینند و به جای دشنام دادن، آنها را تحلیل کنند.

طاهره آشیانی