جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تغییر, عامل پیشرفت است یا مخل آسایش


تغییر, عامل پیشرفت است یا مخل آسایش

«عادت کرده ایم», «همین طور بزرگ شده ایم, دیگر نمی توانیم طور دیگری زندگی کنیم», «سال هاست به همین روال گذشته, از این به بعد هم می گذرد» و

«عادت کرده‌ایم»، «همین‌طور بزرگ شده‌ایم، دیگر نمی‌توانیم طور دیگری زندگی کنیم»، «سال‌هاست به همین روال گذشته، از این به بعد هم می‌گذرد» و...

گاهی مردم این جملات را می گویند تا به کمک آنها از تغییرات کوچک و بزرگی که در زندگی شان ایجاد می شود، فرار کنند. آنها می گویند، اما نمی دانند اینها بیشتر بهانه است نه دلیلی منطقی.

این مورد تا آنجا پیش می رود که بعضی ها حتی حاضر نیستند خانه شان را عوض کنند و به خانه و محله جدیدی بروند؛ آنها با تمام سختی ها و مشکلاتی که در برابرشان قدعلم کرده، تصمیم می گیرند در همان محله قدیمی بمانند، ولی زیربار تغییر نروند.

بعضی ها اما از تغییرات بزرگ تر می ترسند مثلا به این راحتی ها حاضر نیستند شغلشان را تغییر دهند و حرفه ای را انتخاب کنند که با وجود امکانات بهتر، برایشان تازگی دارد.

برای خیلی از آدم ها در مراحل مختلف زندگی ترس از ناشناخته ها مطرح می شود و آنها هم تصمیم می گیرند به همین شرایطی که دارند، راضی باشند!

آقای رادمند، پنجاه و سه ساله و بازنشسته است. او هیچ وقت موافق تغییر دادن شرایط آرام و راحت زندگی اش نبوده و نیست؛ انگار همیشه ترس از شکست او را از این کار منصرف کرده است.

خودش می گوید: چه کسی می داند اگر من بخواهم اوضاع زندگی ام را تغییر دهم، موفق می شوم و آینده بهتری خواهم داشت یا نه؟ از کجا معلوم است که بعد از این تغییر، زندگی ام خراب نشود و همین چیزی که الان دارم را نیز از دست ندهم؟

وقتی این حرف ها مطرح می شود، ترس و نگرانی او هم افزایش می یابد و در نتیجه مصمم تر از قبل، پای حرفش می ایستد.

در مقابل، خانم عطایی نظر متفاوتی دارد و همیشه دوست دارد زندگی اش در حال تغییر و به قول خودش شکوفایی باشد. او فکر می کند اگر روزها همه مثل هم باشد، زندگی کردن هیچ لذتی ندارد.

او هم مثل همه ما گاهی در این تغییرات موفقیتی بزرگ به دست آورده و گاهی هم شکست خورده، اما فکر می کند اگر باز هم فرصت داشته باشد، همان کارها را تکرار خواهد کرد. در این مورد دیدگاه های متفاوتی وجود دارد؛ کسانی مثل آقای رادمند فکر می کنند تغییر، کاری منطقی نیست و باید به همین روال زندگی قانع بود و بعضی ها هم مانند خانم عطایی اعتقاد دارند تغییر کردن فقط جرأت می خواهد و لازمه زندگی است.

● پذیرش تغییر، منطقی است یا نه؟

گروهی فکر می کنند تغییراتی که در طول زندگی ایجاد می شود، فقط آرامش و آسودگی خیال آنها را تهدید می کند و شرایط خوب زندگی شان را برهم می زند.

عده ای هم نظری کاملا متفاوت دارند و می گویند اگر در زندگی تغییری رخ ندهد، هیچ پیشرفتی هم حاصل نخواهد شد.

شاید این بحثی قدیمی باشد بخصوص میان فرزندان و والدین اما واقعا حق با کدام یک از آنهاست؟ چه کسی درست می گوید و کدام یک راه را اشتباه رفته است؟

دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان شناس و استاد دانشگاه در گفت وگو با «جام جم» به این پرسش چنین پاسخ می دهد: معمولا زمانی که افراد در رشته یا شرایط خاصی زندگی و فعالیت می کنند و در آن زمینه هم به هدف و مقصود مورد نظرشان می رسند، طبیعی است که هنگام تغییر آن، قدری تردید داشته باشند و نخواهند شرایطی را که به دست آورده اند، براحتی از دست بدهند.

وی تاکید می کند: البته این موضوع، خصلتی منفی به شمار نمی آید. بی شک، هنگامی که فرد در موضوع خاصی به نتیجه مطلوب رسیده باشد، طبیعی است که چندان تمایلی به تغییر ندارد و نمی خواهد موقعیت خوبش را با شرایطی نامناسب جابه جا کند.

● جرأت خطر کردن یا شهامت تغییر دادن؟

نپذیرفتن تغییرات و با آنها کنار نیامدن و خطر نکردن چه معنایی دارد؟ آیا معنایش این است که افرادی ترسو و بی دل و جرأت هستیم یا انسان هایی عاقل و منطقی؟ این سوالی است که در ذهن خیلی ها می چرخد و آنها را کمی نگران و گاهی سر در گم می کند، اما آن طور که دکتر ابراهیمی مقدم می گوید ریسک پذیری از جمله عواملی است که اگر درست و در زمان مناسب انجام شود، می تواند به بهبود شرایط زندگی کمک کند.

به عبارت دیگر، اگر فرد تمام شرایط لازم را احراز کرده، اطلاعات کافی و مناسب را به دست آورده و پیش بینی هایی درست و منطقی را هم انجام داده باشد به کمک این ویژگی اخلاقی می تواند اوضاع زندگی اش را بهبود بخشد.

چنین فردی قادر خواهد بود در کار و فعالیت های اجتماعی اوضاع را بهتر از قبل سازد. با این حال، اغلب شاهدیم با افزایش سن قدرت ریسک پذیری افراد کمتر شده و آنها خیلی محافظه کارتر از قبل می شوند. همین محافظه کار شدن هم دلیلی می شود برای آن که قدرت تغییر در آنها کاهش یابد.

البته عده ای هم فقط از روی تعصب دست از افکار و رفتارهایشان برنمی دارند و هیچ تغییری را برای خودشان مجاز نمی دانند. این روان شناس با اشاره به این موضوع یادآور می شود: گروهی از افراد نسبت به افکاری که دارند، تعصب می ورزند و سعی هم نمی کنند افکارشان را حتی قدری تغییر دهند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که اگر این تعصب، براساس باورها و ارزش های قابل قبول فرد باشد، نوعی پایداری محسوب می شود و جزو خصلت های خوب است، البته به شرطی که باورهای درستی باشد مانند باورهای صحیح دینی، ولی اگر این خصوصیت در مورد افکار تعصب آمیز غلط وجود داشته باشد، مسلما مفید و مثبت نخواهد بود.

به عنوان مثال بعضی از افراد فقط و فقط به دلیل این که پدرانشان عقیده ای داشته و با مسأله ای به شکل خاصی برخورد می کرده اند، همان رویه را در پیش می گیرند و حاضر نیستند در رفتارشان تغییری ایجاد کنند، چنین شیوه ای به هیچ وجه نمی تواند کمکی برای پیشرفت اجتماعی باشد و هیچ گاه مفید و مناسب نیست.

● تغییر خوب است، اما به اندازه!

خیلی ها هستند که دائم در حال تغییرند و زندگی شان را تغییر می دهند؛ از تغییر کار و شغلشان گرفته تا محل زندگی، خانه و ماشین. برای آنها خیلی هم فرق ندارد چه نوع تغییری در زندگی شان ایجاد شود فقط دوست دارند هر روز شکلی جدید از زندگی را تجربه کنند.

می گویند جوان ترها بیشتر چنین رفتاری دارند و وقتی سنی از افراد می گذرد، رفتارشان هم سنجیده تر می شود، اما آیا واقعا همه کسانی که دوره جوانی را پشت سر گذاشته اند زندگی یکنواخت، آرام و بدون تغییری را تجربه می کنند؟

نه، این گونه نیست. گروهی از مردم هم هستند که هر چیزی را می بینند یا می شنوند، دوست دارند همان را داشته باشند و به همین دلیل در هر جمعی قرار بگیرند، شیوه زندگی شان هم متناسب با آن تغییر می کند.

دکتر ابراهیمی مقدم ضمن اشتباه دانستن چنین شیوه ای، توضیح می دهد: با این که می گوییم تغییر خوب است و لازمه زندگی است ولی نباید فراموش کنیم کسانی که دائم در حال تغییر هستند، افراد باثباتی نبوده و این خصوصیت و ویژگی رفتاری آنها را نمی توان به عنوان یک ویژگی مثبت به شمار آورد. به عبارت دیگر، به هیچ عنوان نمی توان روی انسان هایی که هر روز فکر و ایده دیگری دارند، حساب کرد! چرا که ممکن است رویه ای که امروز در پیش گرفته اند با آنچه فردا برایشان پیش می آید، تفاوت داشته باشد.

● از تغییر نترسید

حالا چه کار باید کرد؟ چطور باید ترس از تغییر را از بین برد و با نکات مثبت آن روبه رو شد؟

دکتر ابراهیمی مقدم براین باور است که فرد باید خودش را در معرض اطلاعات جدید و افکار متفاوت قرار دهد تا از نظر فکری به چالش بیفتد، چنین فضایی برای هر فردی شرایط بهتری را فراهم می کند.

به گفته وی، یک انسان سالم باید باورهایی منطقی، صحیح و فکر شده داشته و در مورد آنها هم ثبات نظر داشته باشد، ولی با توجه به اطلاعات متفاوتی که در دنیای پیرامونش به دست می آورد نیز باید بکوشد، تغییراتی مناسب و سازگار با باورها برای خودش ایجاد کند.

البته بعضی از ترس ها هم طبیعی است و راه حل خاص خودش را دارد. مثلا ممکن است افراد به دلیل این که نگران هزینه تعویض خانه یا دکوراسیون آن هستند، از چنین تغییری صرف نظر کنند.

در حالی که به گفته این روان شناس، بعضی از تغییرات می تواند خلق وخو و روحیه ما را تغییر دهد و موجب بهبود شرایط کلی زندگی شود. بنابراین بهتر است به جای ترس از هزینه تغییر دکوراسیون خانه، به شیوه ای آسان تر این تغییر را ایجاد کنیم؛ مثلا می توانیم با عوض کردن جای مبلمان و لوازم خانه یا خرید یکی دو وسیله ارزان قیمت اما متناسب با فضای خانه، محیط زندگی را از یکنواختی و حالت دلزدگی خارج کنیم.

دکتر ابراهیمی مقدم تاکید می کند: با در نظر گرفتن همه این موارد نباید فراموش کنیم که شخصیت افراد باید ثبات داشته باشد. البته تا حدی می توان تغییرات ظاهری و رفتاری را پذیرفت، ولی در صورتی که شخصیت افراد مدام در حال تغییر باشد، نشان از وجود مشکلی دارد که حتما باید به فکر رفع آن باشیم.

نیلوفر اسعدی بیگی