جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

زنان, آن سوی دوربین بنی اعتماد


زنان, آن سوی دوربین بنی اعتماد

در بین كارگردانان زن سینمای ایران, رخشان بنی اعتماد, بلند آوزاه ترین است سینمای وی براساس تجربه ای كه در طول دوران حرفه ای خود داشته, بنا شده است

در بین كارگردانان زن سینمای ایران، رخشان بنی‌اعتماد، بلند آوزاه‌ترین است. سینمای وی براساس تجربه‏ای كه در طول دوران حرفه‌ای خود داشته، بنا شده است. بنی‌اعتماد، متولد فروردین ۱۳۳۳ تهران و فارغ‌التحصیل رشته كارگردانی سینما از دانشكده هنرهای دراماتیك در سال ۱۳۵۸ است. وی كار در تلویزیون را به عنوان منشی صحنه، پیش از تحصیلات كلاسیك خود یعنی سال ۱۳۵۲ آغاز كرد. از سال ۱۳۵۹ وارد گروه كارگردانی فیلم‌های سینمایی شد و فعالیت خود را در مقام دستیار كارگردان و برنامه‌ریز تا سال ۱۳۶۴ ادامه داد.

زندگی حرفه‌ای بنی‌اعتماد با مستندسازی برای تلویزیون آغاز می‌شود.

● فیلمهای مستند او عبارت هستند از:

فرهنگ مصرفی(۱۳۶۳)، اشتغال مهاجرین روستایی در شهر(۱۳۶۴)، تدابیر اقتصادی جنگ(۱۳۶۵)، تمركز(۱۳۶۶)، گزارش ۷۱(۷۲ ـ ۱۳۷۰)، بهار تا بهار(۷۲ ـ ۱۳۷۰). این فیلمها رو به كی‌نشون می‌دین؟(۷۲ ـ ۱۳۷۰)، آخرین دیدار با ایران دفتری(۱۳۷۴)، زیر پوست شهر(۱۳۷۵)... اما بنی‌اعتماد به ساخت فیلم مستند بسنده نكرد و از سال ۱۳۶۶ شروع به كارگردانی فیلمهای سینمایی داستانی كرد. آثار وی در این عرصه عبارتند از: خارج از محدوده(۱۳۶۶)، زرد قناری(۱۳۶۷)، پول خارجی(۱۳۶۸)، نرگس(۱۳۷۰)، روسری آبی(۱۳۷۳)، بانوی اردیبهشت(۱۳۷۶)، باران و بومی(یك اپیزود از فیلم قصه‌های جزیره۱۳۷۷)، و زیرپوست شهر(۱۳۷۹).

سینمای بنی‌اعتماد در سه فیلم آغازین خود، تصویر چشمگیری ندارد. داستان هر سه فیلم كه با زبانی طنز بیان شده، فاقد كشش و جذبه‌ای متقاعد كننده برای تماشاگر است، اما گرایش بنی‌اعتماد به مستند سازی و تصویركردن شرایط اجتماعی، به خوبی در این فیلمها مشهود است. آنچه بنی‌اعتماد را به عنوان یك كارگردان، تثبیت می‌كند فیلمهایی است كه پس از این دوره می‌سازد. از «باران و بومی» كه بگذریم(زیرا یك فیلم كوتاه به شمار می‌آید)، شخصیتهای محوری چهار فیلم دیگر او زنان هستند.

«نرگس» داستان زن جوانی است كه سعی دارد شوهر بزهكار خود را در شرایط سخت جامعه از انجام عمل خلاف بازدارد. «روسری آبی» ماجرای دختری است كه مادر معتاد و برادر و خواهرش را سرپرستی می‌كند. او كه از قشر پایین جامعه است در كشاكش عشقی نامتعارف سعی می‌كند به رغم سنتهای جامعه، خود و خانواده‌اش را از طبقه‌ای كه به آن تعلق دارد، بیرون بكشد.

«بانوی اردیبهشت» حكایت زنی است از طبقه روشنفكر و مرفه جامعه كه در میان‌سالی دچار عشقی خلاف سنت جامعه شده است و قصد دارد میان وظایف مادری با عشق خود آشتی برقرار كند.

«زیر پوست شهر» بیان تلاشهای بی‌وقفه زنی كارگر است كه سعی دارد خانواده خود را در شرایط سخت اقتصادی، حفظ كند.

بنی‌اعتماد را می‌توان از تبار كارگردانان سینمای اجتماعی ایران دانست، جهت‌گیری سینمای او به این سمت، در اغلب فیلمهایش قابل رؤیت است. پرداختن به موضوعاتی از قبیل فقر، حاشیه‌نشینان، طبقات پایین جامعه و... از ویژگی‌های سینمای اوست. اما آنچه در این گرایش، جایگاه بنی‌اعتماد را ممتاز می‌كند، نگاه به وضعیت زنان در مناسبات جامعه است كه در چهار فیلم اخیر او مطرح بوده است. بنی‌اعتماد از تقسیم فیلمهایش به زنانه و مردانه به شدت دوری می‌كند. وی معتقد است، جنسیت افراد نباید معیاری برای ارزیابی اندیشه آنان باشد، چراكه فیلمساز با اندیشه‌اش فیلم‌ می‌سازد و نه با جنسیتش، هرچند كه جنسیت و احساسات او را بخشی از كلیت اندیشه وی بدانیم. هیچ وقت برای آنكه فیلمساز مطرحی باشم كار نكردم،پیام زن، ۱۱۰

بنی‌اعتماد را بانوی اردیبهشت لقب داده‌اند. در عالم روحانی «اردیبهشت» نماینده واقعی راستی و پاكی اهورا مزداست و در عالم مادی نگهبان كلیه آتشهای رویِ زمین فیلمی به بهانه دورافتادن از نرگسها، سعید آذرین، سروش ۵۸...

●این نوشتار تلاشی است برای بیان عناصر و مؤلفه‌هایی كه در چهار فیلم عنوان شده از بانوی اردیبهشت سینما بیش از پیش مورد تأكید قرار گرفته است:

۱ ـ آدمهای پایین شهر در حاشیه جامعه

رخشان بنی‌اعتماد دنیای فیلم را با فیلم مستند شناخت. در طول دوران مستند سازی‌اش با آدمهای حاشیه نشین جامعه ارتباط برقرار ‌كرد و با دوربین خود به میان آنها رفت. پای درد دل‌ها و سخنهایشان نشست و زندگی‌شان را كاوید. گرایش به تصویركردن زندگی و درد چنین آدمهایی، در سینمای داستانی بنی‌اعتماد نیز ریشه می‌دواند. او همیشه در فیلمهایش سعی كرده است به مسائلی از اجتماع بپردازد كه تاكنون كمتر مجال ارائه‌شدن یافته‌اند: اختلافات طبقاتی، زاغه نشینی، سنت‌های دست و پاگیر، شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی، مساله فقر و پیامدهای آن و.... جسارت بنی‌اعتماد، در رفتن به سوی سوژه‌هایی از این دست كه به سادگی قابل طرح نیستند، ستودنی است.

نرگس تصویر زندگی چند دزد خرده‌پا است كه در شرایط نابسامان اقتصادی سعی می‌كنند با دله‏دزدی خود را بر بدنه این اجتماع نگه‌دارند. در این میان، تلاش‌های نرگس ـ دختری كه با یك دزد ازدواج كرده است ـ برای مانع‌شدن شوهرش از كار خلاف و یافتن شغلی مناسب برای او، شرایط سخت زندگی را برای این قشر از جامعه به زیبایی نشان می‌دهد.

روسری آبی نیز بیان زندگی كارگرانی است كه در حاشیه شهر تهران و اطراف كوره پزخانه‌ها، میان زاغه‌ها و درون اتاقهایی كثیف و تاریك زندگی می‌كنند. نوبركردانی، كه بار سرپرستی خانواده را به دوش می‌كشد به سختی از مادر معتاد و برادر و خواهر كوچكترش نگه‌داری می‌كند.

زیرپوست شهر، داستان زندگی طوبا، كارگر كارخانه چیت‌سازی است كه مردش از كار افتاده است و او مجبور است مخارج زندگی را تأمین كند. طوبا در خانه‌ای زندگی می‌كند كه فقط دو اتاق تو در تو دارد. و شرایط اقتصادی روز به روز عرصه را به او و خانواده‌اش تنگ‏تر می‌كند.

بنی‌اعتماد برای تصویر چنین فضاهایی به خوبی از پشتوانه تجربی و مستندسازی خود استفاده می‌كند. فضاها و آدمهای ارائه شده همه باور پذیرند و حس همدردی را در تماشاگر برمی‌انگیزند

۲ ـ سنتها و شرایط دست و پاگیر جامعه

بنی‌اعتماد در تبیین شرایط جامعه‌اش، به سنتهای غلط و دست و پاگیر آن نیز اشاره می‌كند و به شرایطی كه آدمها را تحت فشار و محدودیت قرار می‌دهد، اعتراض می‌كند. در حقیقت كشمكش داستانهای بنی‌اعتماد، جدال آدمها با شرایط است. اگرچه این شرایط در بعضی موارد تا حدودی نامتعارف و یا تابو به حساب آیند.

در بانوی اردیبهشت، «فروغ» درگیر با جامعه‌ای است كه نمی‌تواند او را به عنوان مادری بپذیرد كه دنیایی شخصی و عاشقانه هم دارد. رسول و نوبر در روسری آبی با شرایطی دست به‌گریبانند كه مانع ازدواج آنها، خارج از طبقه و مرتبه اجتماعی شان می‌شود. عباس در زیرپوست شهر برای ازدواج با دختری بالاتر از طبقه خود و برای آنكه بتواند سطح خانواده خود را بالاتر بیاورد، یا باید به ژاپن سفر كند و یا دست به كار غیر قانونی و قاچاق مواد مخدر بزند. عادل برای یافتن كاری مناسب، در جامعه سرخورده می‌شود چراكه نمی‌تواند سابقه بزهكاری خود را انكار كند. بنی‌اعتماد حتی در گزینش نامِ «نعمت آباد» برای یك محله زاغه‌نشین و عادل برای یك دزد سعی داشته ‌است بفهماند در جامعه‌ای كه شرایط نابسامانی تا این حد حاكم باشد، عادل‌ها، دزد می‌شوند، و نعمت آباد، نقمت آباد خواهد شد.

۳ ـ عشق

عشق در چهار فیلم بنی‌اعتماد، ظهور و بروز ویژه‌ای دارد. گویی فیلمساز سعی دارد عشق را در دنیای مردم پایین دست و شرایط نابسامان جامعه، دلیلی برای زندگی و رشد انسان‌ها به شمار آورد. در نرگس، مثلث عشقی وجود دارد كه كه یك سرآن زنی بزهكار(و شاید روسپی) است كه عادل را از نوجوانی به جای فرزند خود بزرگ كرده و سپس عاشق وی شده و به عنوان مردش او را پذیرفته است اما در این میان عادل خود سربه گریبان عشقی دیگر دارد كه در بدترین شرایط به او رو نموده است. عشقی كه در حین فرار از دست مأموران و در دستشوئی‌های یك بیمارستان و در هنگام تهوع پدر نرگس بوجود می‏آید، نشان از شرایط نامتعارف آدمهای این طبقه دارد. اما عادل به دلیل عشقش می‌خواهد كه دیگر دزد نباشد و كار خوبی داشته باشد. نرگس و آفاق هم به دلیل عشق است كه با شرایط سخت زندگی كنار می‌آیند و به دنبال راهی برای حفظ زندگی خود تلاش می‌كنند.

در روسری آبی، عشق نوبر و رسول جسورانه‌تر است. نوبر عاشق رئیس كارخانه‌ای می‌شود كه در آنجا كارگری می‌كند و رسول هم كه با دختری از طبقه‌ای پایین‌تر از خود ازدواج می‌كند، می بایست شرایط و سنتهای جامعه را زیرپا بگذارد. مفهوم عشق در روسری آبی، در رنگ آبی نیز نمود پیدا كرده است، كه در جای‌جای فیلم خود را نمایان می‌كند. دلبستگی و عشق كبوتر و اصغر نیز جلوه‌ای از همان آبی بیكران است. در حقیقت مضمون اصلی فیلم پیروزی عشق بر موانع و اختلافات طبقاتی است. مثلث عشق بنی‌اعتماد، در این فیلم از نوبر، رسول و شرایط و تفكر بازدارنده اجتماعی تشكیل می‌شود كه در وجود دختران رسول نمود پیدا كرده است.

عشق در بانوی اردیبهشت، جنبه تازه‌ای پیدا می‌كند. فروغ زن مطلقه و میان‌سالی است كه پسر نوجوانی به نام مانی دارد. وی كه از طبقه مرفه جامعه است و خود كارگردان و فیلمسازی مستندساز است، با عشقی درگیر شده است كه آن را برای خود مجاز نمی داند. فروغ در جمع بین عشق و وظیفه مادری خود را ناتوان می بیند، و مخالفت های مانی نیز بر تردیدهایش دامن می زند.

در زیر پوست شهر عشق در نگاه بنی اعتماد رؤیا و فریبی بیش نیست. در شرایط نابهنجار جامعه ای كه طوبا در آن زندگی می كند عشق نمی تواند واقعیت داشته باشد و به سرانجام برسد. عباس پسر طوبا عاشق دختری از طبقه بالاتر و موقعیت اجتماعی مناسبتری است. عشق دیگر، عشق دوست عباس است كه مدتی ژاپن بوده و گویا معشوق او دختری ژاپنی است كه فقط ما پوستری از او در فضایی فانتزی و رؤیا گونه می بینیم. كارگردان در این فیلم به جای عشق هایی از این دست عشق طوبا به خانواده و زندگی اش را جایگزین می كند.

۴ ـ تصویر زن

یكی از دغدغه‌های اصلی بنی‌اعتماد در چهار فیلم یاد شده، پرداختن به زن و مسائل زنان است. بنی‌اعتماد زن‌ها را زیر نگاه تیزبینش تشریح كرده و سعی می‌كند تصویری واقعی از زن و مسائل پیرامونی‌اش ارائه كند. نگاه واقع بینانه‌ای كه بنی‌اعتماد از مسیر آشنایی با زنان جامعه در دوره مستندسازی حرفه‌ای خود به دست آورده، مبنای ارتباط و نگاه درست او به شخصیتهای زن فیلمهایش است.

زن‌ها در فیلم‏های بنی‌اعتماد اگرچه همیشه قربانی و بی‏استثناء معصوم هستند، اما همواره نماد امیدند و برای حفظ كیان خود و خانواده در تكاپویند. آنان گر چه با جبر محیط در ستیزند و تنگ‌نای فقر و رنج زندگیشان را دستخوش ناملایمات كرده است. اما در كشاكش مبارزه، روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر دارند و با سیطره ذاتی كه بر محیطشان دارند، همه چیز با وجود آنها معنا می‌گیرد.

در روسری آبی، نوبر زنی است با توانایی‌های ویژه، سرپرست خانواده است و از مادر معتاد و برادر و خواهرش نگهداری می‌كند، عزت نفس بالایی دارد و كمك‌های رسول را قبول نمی‌كند. حاضر به شنیدن حرف زور نیست، و زیربار منّت كسی نمی‌رود.

به یاد بیاورید صحنه‌ای را كه گوشت تقسیمی را به خاطر حرفهای خاله‌زنكی قبول نمی‌كند، و یا پس از برخورد توهین‌آمیز انسی، چگونه برمی‌آشوبد و خانه رسول را ترك می‌كند و یا هنگامی كه مباشر رسول قصد دارد او را به دلیل مجرد بودن، از استخدام در كارخانه نپذیرد، چگونه از حق خود دفاع می‌كند. زن در روسری آبی قصد دارد با تلاش خود عشق و محبت را نثار زندگی كند.

در زیر پوست‌شهر زنها چند دسته‌اند: طوبا، بیانگر نسل قدیم زنان است كه حقوق اجتماعی‌اش روز به روز تهدید می‌شود و باید بیش از پیش تلاش كند تا بتواند زندگی‌اش را اداره كند. «حمیده»، نسل میانه كه قسمتش از زمانه همان جوركشیدن و مظلوم بودن است مثل مادرش طوبا، نسل قربانی.

محمد شكیبادل

۱ ـ هفت و نیم، رخشان بنی‌اعتماد بانوی آب و آتش و خاك/ نغمه ثمینی/ فیلم ۲۶۵.

۲ ـ فیلمی به بهانه دورشدن از نرگس‌ها/ سعید آذرین/ سروش ۵۸

۳ ـ هیچ‌وقت برای آنكه فیلمساز مطرحی باشم كار نكردم/ پیام زن /۱۱۰

۴ ـ ضمیمه گزارش فیلم/ شماره ۷۶.

۵ ـ فیلمسازان زن دهه ۷۰ و شكستن تابوی دیرینه/ ویژنامه صدسالگی سینما/ سینما/ شهریور ۷۹

۶ ـ اسطوره رخشان/ بهزاد عشقی/ فیلم و سینما/ شماره ۱

۷ ـ كاشكی یكی پیدا می‌شد از این تو عكس می‌گرفت/ حمید بهرامی/ فصلنامه دریچه هنر/ شماره ۲/ بهار ۸۰

۸ ـ كمی تا قسمتی دور از اجتماع خشمگین/ جواد طوسی/ فیلم/ ۲۲۶

۹ ـ نمای آبگینه/ مجموعه مقالات همایش زن و سینما.

۱۰ ـ بانوی اردیبهشت/ نقد و بررسی فیلمهای رخشان بنی اعتماد/ زاون قوكاسیان.

۱۱ ـ كالبد شكافی یك اثر سینمایی، زیرپوست شهر/ شهلا لاهیجی.

۱۲ ـ زنان سینماگر ایران/ شهناز مرادی كوچی.

۱۳ ـ كارنمای زنانِ كارای ایران/ پوران فرخ‌زاد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.