یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ویژه دهمین سالگرد تاسیس جبهه مشارکت - مشارکت به مثابه یک شاخص کریم


ویژه دهمین سالگرد تاسیس جبهه مشارکت - مشارکت به مثابه یک شاخص کریم

حزب مشارکت از این نظر که فراگیرترین حزب منتقد درون حاکمیت تلقی می‌شود یک شاخص است و از این نظر معیار خوبی برای ارزیابی می‌تواند به حساب آید. اولا در صورتی که منتقدین به قدرت …

حزب مشارکت از این نظر که فراگیرترین حزب منتقد درون حاکمیت تلقی می‌شود یک شاخص است و از این نظر معیار خوبی برای ارزیابی می‌تواند به حساب آید. اولا در صورتی که منتقدین به قدرت بازگردند اندیشه و پاره‌ای افراد این حزب امکان فعالیت پیدا می‌کنند پس با تمرکز بر جهت‌گیری‌ها و برنامه‌های حزبی می‌توان تا حدودی ارزیابی داشت که در این صورت چه تغییراتی امکان ظهور و بروز پیدا می‌کند. و ثانیا نوع برخورد جناح حاکم با آن معیار مناسبی برای قضاوت درباره آزاداندیشی و عمل به قانون از سوی دولت است.

دوران ما دورانی نیست که دولت‌ها با شعار محدودیت وارد عرصه قدرت شوند. هیچ کس در شعار به صلاح خود نمی‌داند که باورهایش به محدود کردن آزادی را تبلیغ کند گو آنکه می‌داند اگر چنین کند خود را در برابر افکار عمومی‌قرار داده است. در نتیجه معمولا افراد برای تصدی هر مقامی‌شعار آزادی می‌دهند، آزادی را می‌ستایند و حتی خود را زخم خورده تلاش برای استقرار آزادی معرفی می‌کنند ولی در عمل راه و روش خود را به اجرا می‌گذارند. در نتیجه صرف سردادن پاره‌ای شعارهای تبلیغاتی معیار کاملی برای داوری درباره میزان باورمندی به آزادی نیست و در این رابطه متر و میزان باید به کار آید. بهترین متر آزادی در یک جامعه این است که نگاه کنیم وضعیت منتقدان قدرت چگونه است. آیا آنها از حقوق قانونی خود بهره‌مند هستند؟ آیا می‌توانند بدون دغدغه از پیش آمدن مشکلات احتمالی دولت را نقد کنند؟ آیا امکان تبلیغ برابر و عادلانه برای فکر و روش و برنامه‌های خود را در مقایسه با جناح حاکم دارند؟ آیا می‌توانند در یک رقابت سالم و آزاد با جناح حاکم به عرصه قدرت راه یابند؟ آیا جناح حاکم اطلاعات عمومی‌کشور را برای امکان‌پذیری داوری و نقد در اختیار آنها قرار می‌دهد؟ آیا چنانچه در راه نقد قدرت دچار مشکلی شدند امکان دادرسی عادلانه و قانونی و بی‌طرفانه درباره آنها فراهم است؟ آیا برای از میدان به در کردن ناقد، پرونده‌سازی (دردسرسازی) می‌شود؟ و سوالاتی از این قبیل.

در نتیجه وقتی سنگ ترازو مشخص شود امکان عیارسنجی هم پدید می‌آید و مقصود این یادداشت در واقع این است که نشان دهد وضعیت حزب مشارکت و پاره‌ای احزاب و تشکل‌های مشابه می‌توانند به خوبی این نقش را داشته باشند و صد البته هم اکنون هم تا حدود زیادی دارند. اولین پرسش در این باره این است که چرا از این حزب امکان داشتن یک روزنامه سراسری سلب شده است؟ آیا جناح حاکم در این ارتباط حجت قانونی دارد؟ دولت در عرصه تبلیغات از نقد عملکرد و رفتار خود استقبال می‌کند سوال این است که چرا در عمل بر سر این راه مانع ایجاد می‌شود؟ رسانه بهترین عرصه برای تلاقی اندیشه‌ها و خروج جامعه از تک‌صدایی است. تنها در چنین حالتی امکان رشد و توسعه کشور فراهم می‌شود. ضمن اینکه در این حالت لایه‌های مختلف درون جامعه بیشتر بازتاب صدا و افکار و پسند خود را در میان صداهای انعکاس یافته پیدا می‌کنند و زمینه‌های مشارکت آنها در عرصه‌های مختلف فراهم می‌شود. نکته بعدی این است که طبق قانون حزب منتقد می‌تواند برای نوع تفکر خود تبلیغ کند و به این ترتیب هوادارانی پیدا کند و با حمایت آنها و در رقابت آزاد با دیگران به عرصه قدرت راه پیدا کند. وقتی زمینه‌های عرفی و قانونی تبلیغ هموار نمی‌شود عملا در این چرخه اشکالاتی به ضرر جناح منتقد و به نفع جناح حاکم پیش می‌آید که نتیجه‌اش امکان بیشتر حضور در قدرت توسط جناح حاکم و عکس آن برای منتقدین است که وضعیت را برای آنها دشوار می‌سازد.

مسئله بعدی این است که اصولا وجود منتقد، بهترین مکانیسم برای دور کردن سیستم از فساد احتمالی و مصون نگاه داشتن آن از زمینه‌های بیماری است. متقابلا منتقد اگر بتواند کار خود را درست انجام دهد زمینه‌های پیشرفت پرشتاب‌تر را برای جامعه از طریق کارآمدتر شدن حاکمیت، پاسخگو کردن آن، ایجاد رضایتمندی بیشتر در افکار عمومی‌و مشارکت بیشتر آنها در برنامه‌های توسعه فراهم می‌آورد. هم اکنون اوضاع منتقدین در کشور چیز چندان پنهانی نیست و این وضعیت بهترین میزان و معیار برای سنجش نکات بالاست.

دموکراسی داریم ولی اسباب آن برای بالندگی کافی نیست. از حرمت نقد سخن می‌گوییم ولی آن را در عمل برنمی‌تابیم. از قانون تعریف می‌کنیم ولی سلیقه را بر آن مقدم می‌داریم، از احزاب سخن می‌گوییم ولی تحقق آن را تحمل نمی‌کنیم و... حزب مشارکت هم مانند همه نهادهای غیرحکومتی دیگر واجد نقاط قوت و ضعفی است. من در این سطور تلاش کردم نحوه برخورد جناح حاکم با آن را به عنوان ملاکی برای ارزیابی پاره‌ای مولفه‌های توسعه سیاسی و اجتماعی نشان دهم. سهل است که خود این حزب هم باید ارزیابی شود قطعا نقاط قوت و ضعفی در عملکرد خود داشته است اما مهم‌ترین نکته در قضاوت درباره عمده نهادهای غیرحکومتی و به ویژه منتقدین این است که نمی‌توان آنها را انتزاعی و بدون درنظر گرفتن واقعیات جامعه و نهاد قدرت سنجه کرد.

ارغنده‌پور