جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

مواضع خطرناك


مواضع خطرناك

فوكویاما برای اینكه ثابت كند نزاع های جهان ریشه در زیست شناسی دارند, مرتكب اشتباهات فاحش متعددی شده است

فوكویاما برای اینكه ثابت كند نزاع های جهان ریشه در زیست شناسی دارند، مرتكب اشتباهات فاحش متعددی شده است.

نخست، شمپانزه ها همنوعانشان را «هدفمند» نمی كشند. واقعه مشهور گامپ كه مورد اشاره فوكویاماست، درست پس از تغییرات عظیمی كه با تحریك های انسانی همراه بود رخ داد، مهمترین این تغییرات، فراهم كردن مصنوعی موز توسط محققان بود. موارد گزارش شده در «جنگ های شمپانزه ها» در موقعیت های پرتنشی به وقوع پیوسته است. نخستی شناس، مارگارت پاور، با نظر فوكویاما مخالف است: «شمپانزه های وحشی كه مزاحمتی برایشان نباشد، با آرامش در گروه های غیرتهاجمی و بدون سلسله مراتب زندگی می كنند.» فوكویاما به این نكته توجه نكرده است كه بونوبوهای كمتر شناخته شده شمپانزه های قدكوتاه، نسبت شان با انسان درست مثل شمپانزه ها است و تمایلی به خشونت های گروهی ندارند.

بحث در انسان شناسی جنگ درباره رابطه میان میزان بالای خشونت در جوامع قبیله ای و رفتار اجداد بسیار دور ما شدت می گیرد. فوكویاما یك جانبه نگاه می كند. از سوی دیگر، مدارك بسیاری وجود دارد كه پس از تماس با غرب به شدت بر میزان خشونت ها افزوده شده است. عوامل ویرانگر سلاح های جدید، رقابت های تجاری، برده داری و مهاجرت های اجباری جنگ های بومی را دگرگون كرده و شدت بخشیده است. این سطح بالای كشتار، نظریه ها و دیدگاه های ما را در مورد «جنگ های اولیه» شكل داده است. جنگ نشانه های باستان شناسی قابل تشخیصی برجای می گذارد و تحقیقات جهانی با صراحت و صلابت می گوید: «مستندات وجود جنگ تا مدت ها پس از انتقال به دوران كشاورزی و توسعه سیستم های اجتماعی سلسله مراتبی به ندرت یافت می شود.» جنگ در اواخر تاریخ بشر پدید آمده است، زیرا بدون وجود اقتدار، سامان دادن جنگ دشوار است. فوكویاما با این نتیجه گیری كه «خط خشونت گروهی از شمپانزه ها تا مرد مدرن پیوسته است» به سادگی انبوهی از استدلالات مخالف را كنار می گذارد.

در مورد ارتباط دادن خشونت، جنسیت و سن نیز موضع فوكویاما خطرناك است. یك مطالعه در مورد تهاجم در سال ۱۹۹۳ به این نتیجه می رسد: «مطالعات آزمایشگاهی در مورد تهاجم انسان، در شرایطی كه بروز حمله فیزیكی تحت كنترل است و امكان تشدید خشونت وجود ندارد، فراوانی میزان تهاجم مردان و زنان تفاوت ناچیزی با هم دارد.» فوكویاما با استفاده از روان شناسی تكاملی ادعا می كند كه بیشترین خشونت را مردان جوان مرتكب می شوند. تحقیقی كه این ادعا را بیان می كند، عمدتا بر مبنای آمار آدم كشی های معاصر در دیترویت است. الگوی جنایات در شهرهای صنعتی مدرن به ما نشان می دهد كه آمار مربوط به دوران بسیار قدیم بیشتر از آمار تلفات رانندگی ما نبوده است.

داده های قوم نگاری در مورد جنگ در جوامع قبیله ای تصویری كاملا متفاوت به ما ارائه می كند. مسئولیت هدایت و كشتار در جنگ ها بر عهده میانسال ها بوده است طبق استانداردهای محلی و جوان ها در كنار آنان فقط كارآموز بوده اند.

مردان جنگ را به وجود می آورند. استثنائات مهمی هم وجود دارد، اما خیلی نادر است. چرا زنان جنگجوتر نیستند زیرا جنگ كار است و در تمام جوامع قبیله ای به طور مشخص تقسیم كار جنسیتی وجود داشته است. زنان وظایفی سازگار با بارداری و پرورش كودكان را بر عهده داشته اند و مردان وظایفی را بر عهده می گرفته اند كه نیاز به قدرت و تحمل بیشتری داشته است. مردان قبیله وظیفه تبادل كالا در فواصل دوردست را نیز بر عهده داشته اند، اما كسی ادعا نمی كند كه مردان ژنی مخصوص خرید دارند.

فوكویاما ادعا می كند كه با نظر كردن «به روابط بین المللی از دید جنسیت و زیست شناسی... بسیار بعید است كه به مسلمانان و صرب ها در بوسنی، هیوتوها و تاتسی ها در روآندا، یا نظامیان از لیبریا و سیرالئون تا گرجستان و افغانستان توجه كنید... و یاد شمپانزه های گامب نیفتید.» مضحك و گمراه كننده است. جنگ های اخیر جهان در فضای بغرنج سیاسی كه با تلاقی ساختارهای محلی و نیروهای بین المللی، بسیار پیچیده هم شده است، رخ داده است. فوكویاما به جای درك این شرایط به بحث خامی در مورد رفتار شمپانزه ها، مردان جوان پرخاشجو و گرایش های زیست شناختی می پردازد.

آر. برایان فرگوسن دانشیار انسان شناسی در دانشگاه راتگرز است.

برایان فرگوسن