دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

این فرزندسالاری همان والدسالاری قدیمی است


این فرزندسالاری همان والدسالاری قدیمی است

برای پرداختن به مقوله فرزندسالاری باید ابتدا به تعریفی از خانواده و روابط موجود در آن اشاره کرد در نگاه کلی, هر خانواده فراتر از یک مجموعه و به شکل یک منظومه است

برای پرداختن به مقوله‌ فرزندسالاری باید ابتدا به تعریفی از خانواده و روابط موجود در آن اشاره کرد. در نگاه کلی، هر خانواده فراتر از یک مجموعه و به شکل یک منظومه است. «منظومه» یا «سیستم» عبارت است از مجموعه اجزای یک گروه، به‌علاوه روابطی که دو یا چندجانبه بین اجزای آن وجود دارد، در حالی که در یک مجموعه، کاری به روابط بین اجزا نداریم...

منظومه‌ غیرزنده‌ای مانند منظومه شمسی را درنظر بگیرید که در آن خورشید، سیاره‌ها و اقمار همگی بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. همان‌گونه که جاذبه زمین ماه را در مدار خود نگه می‌دارد، ماه نیز بر جزر و مد آب‌های آزاد روی زمین اثر دارد. در منظومه‌های زنده مانند خانواده نیز وضعیت به همین صورت است. در منظومه خانواده، پدر و مادر نقش اصلی را دارند و یک نفر از آنها چه به صورت آشکار و چه به صورت ضمنی رییس خانواده است. کودکان و فرزندان در این منظومه نقش‌های بعدی را بر عهده دارند. اگرچه نقش‌های آنها هم بسیار مهم است ولی نباید از جایگاه خود خارج شوند. یعنی اگر کودکان نقش اصلی را در تصمیم‌گیری‌ها ایفا کنند، نقش‌ها معکوس می‌شود و با یک خانواده دچار «کژکاری» مواجه خواهیم بود.

واقعیت این است که آنچه در کشور ما به نام «فرزندسالاری» خوانده می‌شود، مطلقا با واقعیت تطابق ندارد چون این پدران و مادران هستند که می‌خواهند نیازهای ارضانشده دوران کودکی و نوجوانی خود را به‌وسیله فرزندان خود ارضا کنند. مثلا اگر می‌خواستند «پول توجیبی» کافی داشته باشند که به دلایل مختلف در دوران کودکی از داشتن آن محروم بوده‌اند، اکنون پول بی‌حساب به فرزند خود می‌دهند و زمانی که او به خرج کردن آن می‌پردازد، گویی آنها هستند که لذت می‌برند. این وضعیت در وادار کردن فرزند برای رفتن به انواع و اقسام کلاس‌های فوق برنامه، درسی، هنری و ورزشی نیز دیده می‌شود که گاهی حتی برخلاف تمایل خود او است و حتی استعدادی در آن زمینه ندارد. جالب اینکه در این شرایط، پدر و مادر گلایه می‌کنند که «ما به خاطر بچه‌ها همه کار می‌کنیم، خودمان زندگی نمی‌کنیم و هر چه داریم در اختیار فرزندانمان است!»

● والدسالاری نوین

این پدران و مادران با پرورش ندادن احساس مسوولیت در فرزندان، آنها را زیاده‌خواه و وظیفه‌نا‌شناس بارمی‌آورند و می‌گویند: «هر چه بچه‌ها بگویند مجبوریم اطاعت کنیم!»

بنابراین در حقیقت در کشور ما مساله‌ای با نام «فرزندسالاری» وجود ندارد بلکه این همان «والدسالاری» قدیمی است که اکنون صورت پنهان به خود گرفته است. یعنی پدر و مادر درواقع از بی‌مسوولیتی، زیاده‌خواهی، ولخرجی و حتی رفتارهای خلاف اخلاق فرزندان خود به نوعی احساس رضایت می‌کنند. به این ترتیب ما امروز در جامعه با یک نوع «والدسالاری نوین» مواجه هستیم که معیارهای آن با فرزندسالاری تفاوت‌های بسیاری دارد.

● یک نمونه

نمونه‌های گوناگونی از این موارد بارها در خانواده‌ها دیده شده است؛ مثلا خانمی که از دوران نوجوانی به‌وسیله مادر خود در ایجاد ارتباط‌های ساده بیرون از خانه با دوستان همسال خود محدود می‌شده، اکنون در مقام مادر ناخودآگاه چشم خود را روی روابط حتی نامناسب دخترش می‌بندد اما به‌صورت ظاهری از رفتار دختر خود شکایت دارد و می‌گوید: «او به حرف من گوش نمی‌دهد!» این مادر ارتباط کلامی دوگانه‌ای که معنای ظاهری و معنای پنهان آن متفاوت است، با فرزند خود دارد.

● مقصر کیست؟

اگر واقع‌بین باشیم، درمی‌یابیم به جای ایراد گرفتن از رواج «فرزندسالاری» و ایراد گرفتن از بچه‌ها که درواقع پرورده پدران و مادران هستند، باید به خود والدین ایراد گرفت که بدون آنکه متوجه باشند، با آزادی‌های غیرموجه و پرورش ندادن حس مسوولیت در کودک خود، مشکلاتی به‌وجود می‌آورند و سپس کودک را در معرض اتهام قرار می‌دهند. متاسفانه پدران و مادران طبقه متوسط ایرانی، در حال حاضر هر دو به فکر کسب درآمد بیشتر هستند و به همین دلیل وقتی برای فرزند خود ندارند و گمان می‌کنند با پول و هدیه و نادیده گرفتن اشتباه‌های او می‌توانند این ضعف را جبران کنند. به این ترتیب یک نسل غیرمسوول را پرورش می‌دهند.

● چه کار باید کرد؟

در اختیار قرار دادن امکانات مالی بی‌حساب پرورش‌ندادن حس مسوولیت‌پذیری و نادیده گرفتن اشتباه‌های فرزند نمی‌تواند راه مناسبی برای تربیت صحیح او باشد. اگر پدر و مادر از این غفلت خود آگاه باشند، می‌توانند با در اختیار قرار دادن گران‌ترین سرمایه خود یعنی وقت، در خدمت فرزندشان باشند. اگر عملکرد پدرومادر طوری باشد که بتوانند با فرزند خود رابطه دوستانه و عاطفی برقرار کنند، به طوری که آنها را به عنوان یک همراه و همدل ببیند، بین آنها تعارض به وجود نخواهد آمد.

● پیامدها

اگر امروز شاهد هستیم در جامعه برخلاف انتظار ما، میزان اعتیاد و روابط خارج از چارچوب‌های شرعی و سنتی، قانون‌شکنی، بزهکاری و پرخاشگری افزایش پیدا کرده، تا حدود زیادی به دلیل همین نوع پرورش کودکان است و اینکه والدین به جای آنکه محبت واقعی به کودک داشته باشند و در عین حال برحسب ضرورت سختگیری کنند، می‌کوشند با دادن امتیازهای نامناسب به او، جبران مافات کنند. درواقع می‌توان گفت پدر و مادری که از ابتدای صبح فرزند خود را به مهدکودک و بازی‌های رایانه‌ای و اینترنت و ماهواره سپرده‌اند و تا شب که به خانه برگردند، هیچ نقشی در تربیت او نداشته‌اند، نمی‌توانند به صرف دادن امکانات و چشم‌پوشی از خطاهای فرزند، انتظار تربیت مناسب و منطقی داشته باشند.

دکتر فربد فدایی

مدیر گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عضو هیات مدیره انجمن روان‌پزشکان ایران