چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
پرهیز از سیاست قطبی
رفتارها و نگرشهای اجتماعی را میتوان به صورت طیف نشان داد، طیفی که بخش بزرگی از مردم در میانه آن جای میگیرند و بخش کوچکی در دو انتها و قطب طیف قرار دارند. در امور طبیعی هم این پدیده دیده میشود. مثلاً اندازه قد مردان ایرانی به گونهای است که احتمالاً بیش از ۸۰ درصد آنان میان ۱۶۰ تا ۱۸۰ سانتیمتر قد دارند، و فقط کمتر از ۲۰ درصدشان قدهایی کوچکتر از ۱۶۰ و بزرگتر از ۱۸۰ سانتیمتر دارند.
چنین جامعهای را دارای وضعیت یا توزیع طبیعی و نرمال مینامیم، حال اگر جامعهای باشد که ۴۰ درصد مردان آنان بالای ۱۸۰ و ۴۰ درصد زیر ۱۶۰ سانتیمتر قد باشند، کاملاً غیرطبیعی است و در واقع بهتر است بگوییم ما با یک جامعه مواجه نیستیم، بلکه با دو جامعه روبهرو هستیم.
قاعدهای در طبیعت وجود دارد که گرایش به میانگین نام دارد و اجازه نمیدهد که امور طبیعی از توزیع طبیعی منحرف شود. اما در سیاست میتوان دستکاری کرد، و حتی فرآیندهای غلطی را طراحی نمود که جامعه را دوقطبی کند. مارکس هم وقتی که سقوط نظام سرمایهداری را پیشبینی میکرد، بهدرستی متوجه بود که فرآیند نظام سرمایهداری به گونهای است که جامعه را در ادامه راه خود به دو قطب متضاد کارگر و سرمایهدار تقسیم میکند، و چون آب این دو قطب در یک جوی نمیرود، به ناچار با هم درگیر میشوند و بدیهی است که یکی از این دو قطب که کارگران باشند، سرمایهداران را حذف و خود عهدهدار مالکیت بر ابزار تولید میشوند. اما این پیشبینی به هر دلیل محقق نشد، چرا که طبقه متوسط رشد کرد و از هر نظر بر دو قطب دیگر تفوق کمی و کیفی یافت و چون حائلی میان آن دو موجب جلوگیری از برخورد و درگیری شد و به پایه و استوانه ثبات اجتماعی و سیاسی جوامع جدید تبدیل گردید.
در سیاست نیز در شرایط عادی تعداد افراد موجود در دو قطب به لحاظ عددی در اقلیت هستند، و از اینرو چندان جایگاه و اعتباری پیدا نمیکنند، و در نتیجه افراد آنان میکوشند که خود را به میانه طیف نزدیک کنند و این همان قانون طلایی گرایش به میانگین است که هم در طبیعت و هم در جوامع عادی مشهود است. اما مواقعی پیش میآید که دو قطب سیاست از فراز تعداد فراوان مردمی که در میانه طیف قرار دارند، با یکدیگر به تقابل میپردازند، و میکوشند که اکثریت را نادیده گرفته، و سازوکاری را فراهم کنند که منفعت گروههای میانه در جذب به یکی از دو قطب باشد تا در نهایت دو قطب کاملاً متضاد در برابر هم صفآرایی و احیاناً مبارزه خشونتآمیز کنند.
طی دو سال اخیر این فرصت فراهم شد که تا حدی فرآیند قطبی شدن فعال شود. دو سر قطب مثل بازیکنانی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه توپ را به حریف پاس میدهند و با منحصر دانستن جامعه میان دو قطب، یکدیگر را تقویت میکنند و عملاً در یک بستر ولی با دو رویا قرار دارند، زیرا هر یک رویای پیروزی خود را در خواب میبیند، گرچه هر دو در یک بستر دو قطبی آرمیدهاند!
قطبی شدن سیاست در نتیجه فرآیندی است که واقعیت سیاسی را صفر و یک میکند و هر که را با فرد نیست، علیه خود تلقی و معرفی میکند. قطبی شدن سیاست، افراد را از روی گذرگاهی باریک عبور میدهد که نتیجه از دو حال خارج نیست، یا سقوط میکنند یا گذرگاه را با موفقیت رد میکنند. در قطبی شدن سیاست، چه بسا افرادی که در میانه طیف قرار دارند، با هجوم بیشتری از جانب هر دو گروه قطبی مواجه باشند، زیرا میانه طیف مانعی بر سر راه فزونطلبی و یارگیری دو قطب است که معمولاً از نظر تعداد بسیار ضعیف هستند.
فرآیند دوقطبی شدن سیاست در شرایطی آغاز و فعال میشود که آن شرایط را میتوان <فتنه> نامید، شرایطی که دوغ را نمیتوان از دوشاب، نزد اذهان جامعه تفکیک نمود. حق و باطل چنان مخلوط میشوند که اذهان عادی قادر به تمایز میان آنها نیست. در شرایط <فتنه> بیش از هر زمان دیگری خویشتنداری رواست. نه قرار گرفتن در میان معرکه و ضربه خوردن از دو طرف جایز است و نه خود را تابع و مطیع یک قطب قرار دادن. وقتی که شرایط <فتنه> است و نمیتوان میانه را مستقر نمود، با پرهیز و جلوگیری از غوطهور شدن در میدانی که جز یارگیری دو قطب نتیجهای ندارد، میتوان از تشدید وخامت اوضاع جلوگیری کرد. باید از بازارگرمی کردن میانه میدان برای یارگیری قطبین پرهیز کرد.
سازوکار قطبی شدن انرژی لازم برای حیات و دوام خود را از میانه میدانی میگیرد که خود را زنده مینماید، در حالی که فقط در وضعیت حیات گیاهی است. حیاتی که بافتهای موجود را برای ارتزاق دو قطب سالم و زنده نگه میدارد، اما قادر به تحرک و فعالیت و استفاده از این حیات نیست. قطبهای متضاد سیاست، وحدت خود را در مواجهه با یکدیگر و نیز خطر هضم شدن در میانه طیف حفظ میکنند، و اگر چنین خطری بالای سر آنان نباشد، فوراً مسیر تجزیه را پیش میگیرند، و افراد آگاه و باتجربه نباید چنین زمینهای را برای وحدت قطبهای سیاسی فراهم کنند، و اگر از تجربه خود سود جستند و در این دام نیفتادند، تجزیه هر دو قطب یا یکی از آنها، به منزله پایان فرآیند قطبی شدن عرصه سیاست است.
عباس عبدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست