یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

تشكیل سازمان صهیونیستی ۱۹۰۴ ۱۸۹۷


تشكیل سازمان صهیونیستی ۱۹۰۴ ۱۸۹۷

جنبش صهیونیستی به عنوان یك تشكل سیاسی سازمان یافته توسط تئودور هرتزل ۱۹۰۴ ۱۸۶۰ كه یك یهودی اهل مجارستان بود, بنیان گذاری شد

جنبش صهیونیستی به عنوان یك تشكل سیاسی سازمان یافته توسط تئودور هرتزل (۱۹۰۴ - ۱۸۶۰) كه یك یهودی اهل مجارستان بود، بنیان گذاری شد.

الف ) دوره ی هرتزل (۱۹۰۴ - ۱۸۹۶)

جنبش صهیونیستی به عنوان یك تشكل سیاسی سازمان یافته توسط تئودور هرتزل (۱۹۰۴ - ۱۸۶۰) كه یك یهودی اهل مجارستان بود، بنیان گذاری شد. وی در سال ۱۸۹۶ كتاب ((دولت یهود)) را منتشر ساخت و نقطه نظرات خود را درباره ی ریشه های به اصطلاح مشكل یهودیان در آن مطرح كرد و نوشته بود كه حل این مشكل (تنها) از طریق ایجاد دولت مستقل یهودی در سرزمینی متعلق به یهودی ها میسر می باشد. هرتزل در جریان اولین كنگره ی صهیونیستی (پازل ۱۸۹۷)، سازمان صهیونیستی را برای تحقق آن هدف تشكیل داد و از طریق همین سازمان ، اقلیت های یهودی و كشورهای مختلف را به پشتیبانی و حمایت از طرح هایش ‍ فراخواند هرچند در یادداشت هایش نوشته است : به اداره امور یهود بدون آن كه تفویضی از جانب آنان به من شده باشد می پردازم ، لیكن خود را در قبال كارهایی كه انجام می دهم در برابر آنان پاسخگو می دانم . هرتزل معتقد بود كه مشكل یهود یك مشكل بین المللی است و باید بر همین اساس و توسط محافل سیاسی بین المللی حل و فصل شود. او مدعی بود كه قضیه یهود به همه ی ملت ها ارتباط دارد و در نتیجه همه ی ملت ها باید در حل این قضیه سهیم شوند و او (یعنی هرتزل ) وظیفه دارد این قضیه را در دستور كار مجامع سیاسی بین المللی قرار دهد و بدین منظور لازم است یك تشكیلات سازمان یافته به وجود آورد.

در جریان نخستین كنگره ی صهیونیستی كه به دعوت و ریاست هرتزل از ۲۹ تا ۳۰ اوت ۱۸۹۷ در شهر پازل سوئیس تشكیل شد، سازمان جهانی صهیونیستی تشكیل گردید. هرتزل در این كنگره اعلام كرد: ما قصد داریم سنگ بنای خانه ای را كه امت یهود در آن ماءوا خواهد گرفت بگذاریم ... و صهیونیزم در پی ایجاد وطن ملی یهودی در فلسطین با ضمانت قانون و شناسایی بین المللی است . او برداشت خود را از صهیونیزم این گونه بیان داشت . صهیونیزم به معنی مراجعت به آشیانه یهودی حتی پیش از مراجعت به سرزمین یهودی است ، یعنی احیای وابستگی به یهودیت و افزایش آگاهی به آن . در دو طرف درب ورودی محل تشكیل كنگره ، دو پرچم سفید هركدام دارای دو خط آبی و بالای سر در یك ستاره شش ‍ گوش (سپر داود) آویخته شده بود، كه همگی از طرح های ((دیوید ولفسون )) (۱۹۱۴ - ۱۸۵۶) دومین رییس سازمان صهیونیستی (پس از هرتزل ) بود. ولفسون دو پرچم سفید و ستاره شش گوش را كه بعدها مؤ لفه های پرچم اسراییل گردیدند، با الهام از شال نماز یهودیان طراحی كرد.

عبارت صهیونیزم سیاسی با نام هرتزل پیوند خورده است . هرچند پیش از او كسانی بودند كه به نوعی كوشیدند یهودیان را به این سمت و سو سوق دهند اما هیچ یك از آنان همانند او دارای طرحی جامع شامل یك برنامه ی سیاسی ، سازمان مجری و طرح كاری روزانه نبودند. هرتزل سهم بسزایی در شكل دهی به ایده ی صهیونیزم سیاسی و بنیان گذاری سازمان صهیونیستی داشت . با این حال وی به لحاظ نظری و عملی از اندیشه ها و افكار پیشینیان بهره جست و تصادفی نیست كه در میان صهیونیست ها رایج شده است كه ((بنكر نظریه پرداز صهیونیزم و هرتزل ناشر و بشارت دهنده آن می باشند)). حتی لفظ صهیونیزم را نیز هرتزل از مقاله ی ((آزادی ذاتی )) یك روزنامه نگار یهودی اتریشی به نام ناثان بیربناوم (۱۹۳۷-۱۸۶۳) كه در سال ۱۸۸۶ آن را به زبان آلمانی منتشر ساخت ، گرفت . اصطلاح صهیونیزم سیاسی به مرور رواج یافت و مضمونی فكری و عملی به خود گرفت و با تاسیس سازمان صهیونیستی و آغاز فعالیت چند جانبه آن ، اصطلاح مذكور گسترش بیشتری پیدا كرد.

((لیو بنكر)) (۱۸۹۱-۱۸۲۱) پزشك و نویسنده ی یهودی روسی ، كه نخست طرفدار ادغام یهود در جامعه روسیه بود، با مشاهده ظلم و ستمی كه در دهه هشتاد قرن ۱۹ به هم كیشانش روا داشته شد، تغییر عقیده داد و به هواداران و فعالان جنبش صهیونیستی پیوست . بنكر در سال ۱۸۸۲ جزوه ای با عنوان ((آزادی ذاتی )) را به زبان آلمانی و با امضای ((یك یهودی روسی )) منتشر ساخت و آن را ((اعلام خطری از یك یهودی روسی به خویشاوندانش )) توصیف كرد. در این جزوه ، بنكر خلاصه ی افكارش را این گونه بیان كرد یهود یك است زنده نیست و یهودیان در هر نقطه ای كه هستند غریبه محسوب می شوند و لذا جهانیان با دیده تحقیر به آنان می نگرند... مساوات یهود در حقوق مدنی و سیاسی به منظور بالا بردن شان و منزلت آنها در چشم سایر ملت ها كافی نیست ... و برای حل مشكل آنها یك راه حل وجود دارد و آن عبارت است از ایجاد دولت مستقل یهودی در سرزمینی مختص به یهودیان و فقط از این طریق یهودیان می توانند به عنوان امتی واحد، برابر با دیگر امت ها به آزادی دست یابند. وی به جنبش ((دوستداران صهیون )) كه در سال ۱۸۸۲ در روسیه به وجود آمد، پیوست . این جنبش پس از تاسیس خواستار تشكیل جمعیت های صهیونیستی به منظور تسهیل انتقال یهودیان به فلسطین شد و خود نخستین گام های عملی را برای تامین مهاجرت یهود به فلسطین برداشت . بدین ترتیب طرح انتقال یهودیان به فلسطین با حمایت مالی یك اشراف زاده ی فرانسوی به نام ((ادموند جینر دی روچیلد)) حتی پیش از ایجاد سازمان جهانی صهیونیستی ، به مورد اجرا گذاشته شد. ((موشه لیلینبلوم )) (۱۹۱۰-۱۸۴۳) نویسنده ی یهودی روسی خواستار پیوستن یهودیان به صهیونیزم شد و خاخام ((ساموئل موهیلیفر)) (۱۸۲۴-۱۸۹۸) نخستین جمعیت دوستداران صهیون را در سال ۱۸۸۲ تشكیل داد.

هرچند هرتزل مدعی بود كه نوشته های بنكر را نخوانده است ولی افكار او در كتابش ((دولت یهود)) با اندیشه ها و نقطه نظرات بنكر در جزوه ((آزادی ذاتی )) بسیار نزدیك بود و به همین دلیل با اعلام تاسیس ‍ سازمان صهیونیستی از سوی هرتزل ، حدود ۲۶۰ اتحادیه دوستداران صهیون در سراسر اروپا به آن پیوستند. جنبش دوستداران صهیون با وجود تشكیل سه كنگره به منظورساماندهی به فعالیت هایش ، موفق نشد سازمانی یكپارچه و منسجم به لحاظ فكری و عملی به وجود آورد و پس از غلبه ماهیت دینی بر این جنبش ، ((جمعیت فرزندان موسی )) به رهبری ((احد هاآم )) (۱۹۲۷-۱۸۵۶) از آن منشعب شد و این جمعیت در تبلیغ صهیونیزم بر جنبه های روحی و فرهنگی تاكید داشت و با تاسیس سازمان صهیونیستی به آن پیوست . برخلاف هرتزل كه معتقد بود مشكل اصلی یهود، معیشتی است ، هاآم عقیده داشت كه یهودیان دنیا در درجه اول با یك بحران روحی روبه رو هستند. به همین دلیل عمده اهتمامش را بر ایجاد یك ((مركز تمدن )) یهودی در فلسطین متمركز كرد. پس از مرگ بنكر، ((مناخیم اوسشكین )) (۱۹۴۱-۱۸۶۳) جای وی را گرفت و به عضویت سازمان صهیونیستی درآمد و موقعیت مهمی در آن یافت . در سال ۱۹۲۰ مقامات دولت روسیه جنبش ((دوستداران صهیون )) را منحل اعلام كردند.

در حالی كه ((دوستداران صهیون )) نتوانسته اند كاری از پیش ببرند و با عدم موفقیت رو به رو گردیدند، هرتزل در كاری كه در پیش گرفت ، موفق بود ؛ حال آن كه در اندیشه هایشان چندان تغییری ایجاد نكرد، اما به لحاظ سازمان دهی بر آنان پیشی گرفت . او از همان ابتدا اصرار داشت كه به سازمان صهیونیستی صفت ((دولت در حال شكل گیری )) بدهد، زیرا با وجود آن كه خود او مانند رییس یك دولت یا یك نخست وزیر برخورد می كرد و به ملاقات روسا و وزیران كشورهای مختلف می رفت ، كوشش ‍ فراوانی كرد كه اولین كنگره صهیونیستی (به رغم این كه اعضای آن از سوی اقلیت های یهودی انتخاب نشده بودند) را به عنوان ((پارلمان تشكیل یافته عموم یهودیان )) معرفی كند. هرتزل علاوه بر تشكیل كنگره صهیونیستی به عنوان تریبونی سیاسی ، برای نخستین بار مقرر كرد كه مبلغ یك شیكل به عنوان حق عضویت در بخش صهیونیستی كه چیزی شبیه یك دولت بود، پرداخت شود و آن را شرط فعالیت در چارچوب جنبش و مشاركت در انتخاب كمیته های مختلف اعلام كرد. او همچنین صندوق یهودی اسكان (the jewish colohial trust) را با هدف تامین هزینه ی طرح هایش تاسیس نمود و یك چاپ خانه قانونی به منظور چاپ نشریات مختلف به زبان های گوناگون برای شناساندن سازمان صهیونیستی ، كمیته اجرایی اش و شخص رییس ‍ سازمان (كه خودهرتزل بود) و نیز معرفی فعالیت های مؤ سسات وابسته به سازمان ، راه اندازی كرد و نام ارگان رسمی سازمان را ((دی فلت )) (یعنی جهان ) نهاد. هرتزل همه این امور را برای یك هدف انجام داد و آن تشكیل دولت یهود است ، كه خود او در خاطراتش درباره ی نخستین كنگره ی صهیونیزم نوشته بود: من در همین جا (در پازل ) دولت یهودی را بنا كردم .

شاید بزرگ ترین اقدام هرتزل تشكیل اولین كنگره ی صهیونیستی باشد، زیرا در جریان همین كنگره بود كه علاوه بر تعیین مبانی تنظیم كننده ی كار كنگره و سازمان های منبعث از آن ، برای فعالیت های سیاسی برنامه ریزی شد و اقدامات گسترده صهیونیست ها در میان مجامع یهودی و در سطح بین المللی و نیز انتقال یهودیان به فلسطین آغاز گردید. پیش تر صهیونیست ها تلاش كرده بودند كه چنین كنگره ای تشكیل دهند اما موفق نشدند و تنها در كنگره ی پازل (۱۸۹۷) بود كه توانستند سازمانی سیاسی با این ماهیت ، ساختار و حوزه های كاری به وجود آورند. هدف هرتزل از تشكیل این كنگره ، گردآوری انجمن ها و اتحادیه های صهیونیستی در یك سازمان جهانی به قصد ایجاد انسجام درتلاش های فعالان در عرصه فكر و اندیشه صهیونیستی و یكپارچه كردن مبانی ایدئولوژیك و اهداف آنان بود. از آن جا كه وی عقیده داشت ((قوم یهود)) قابل ادغام در دیگر ملت ها و اقوام نیستند، كنگره ی صهیونیستی را وسیله ای برای تشكیل ((شورای قومی ملت یهود)) به عنوان تشكیلاتی قانون گذار و منشا سازمان های مجری و حتی قضایی می دانست .

در كنگره ی اول سنگ بنای هدف های فوق گذاشته شد و در كنگره های بعدی (در زمان حیات هرتزل و پس از مرگ او) تبلور یافت و متحول گردید. اظهار نظر و تصمیماتی كه در این كنگره ها به عمل می آمد، دال بر حركت تبلور یافته ی صهیونیست ها به سمت تحقق اهداف تعیین شده بود.

به طور كلی تا كنگره بیست و سوم كه در بیت المقدس تشكیل شد (تمامی كنگره های بعدی نیز در این شهر برگزار شدند)، محل تشكیل كنگره همواره برای رهبران سازمان صهیونیستی مشكل آفرین بود.

ملاحظات سیاسی و سازمانی كه این رهبران در انتخاب محل تشكیل كنگره مدنظر قرار می دادند بارها با مخالفت اعضای كنگره ، اقلیت های یهودی و كشورهای میزبان رو به رو می شد. انتخاب محل كنگره توسط رهبران صهیونیست جدا از محاسبات سیاسی نبود و موافقت یا عدم موافقت كشور مورد نظر با تشكیل كنگره در خاك خود فی نفسه نشان دهنده ی موضع آن كشور در قبال صهیونیزم و اهداف آن بود. برای مثال ، هرتزل تمایل داشت كه كنگره ی اول را در شهر مونیخ آلمان به دلیل اهمیت اقلیت یهودی در این كشور و جلب حمایت آنان از برنامه هایش تشكیل دهد، ولی دولت آلمان چندان راغب نبود همچنین ((اتحادیه خاخام های آلمان )) به دلایل دینی و سیاسی با این امر به شدت مخالف بودند. از این رو محل تشكیل كنگره به سوئیس انتقال یافت و كنگره های بعدی در شهرهای پازل ، لندن ، لاهه ، هامبورگ ، وین ، كارلسباد، زوریخ ، پراگ ، لوسیرن و ژنو تشكیل شد و پس از تاسیس اسراییل برای همیشه به بیت المقدس منتقل گردید.

منبع:WWW.RASAD.IR


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 13 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.