چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گمشده ای به نام اخلاق اجتماعی


گمشده ای به نام اخلاق اجتماعی

شاید در دنیای امروز در هیچ کشوری به مانند سرزمین ما صحبت از اخلاق و فضیلت های بزرگ اخلاقی به میان نباشد

شاید در دنیای امروز در هیچ کشوری به مانند سرزمین ما صحبت از اخلاق و فضیلت های بزرگ اخلاقی به میان نباشد. کمتر دیواری را در خیابان های شهرهای بزرگ می توان یافت که مزین به پندها و گزاره های اخلا ق نباشد. رسانه ملی در طول شبانه روز مشحون از برنامه ها و میزگردهای ملا ل آوری است که در آن کارشناسان و صاحب نظران از اخلاق شهروندی، اخلاق حرفه ای، اخلاق رانندگی، احترام به سالمندان و... دم می زنند. به تازگی برخی آگهی های تجاری نیز با توصیه های بزرگوارانه اخلاقی همراه شده اند و با اخلاقیات سعی در جلب مشتری دارند! در ادبیات عرفانی و فرهنگ دینی ما نیز همواره به ما توصیه شده است که در مناسبات انسانی بنا را بر مهر و عطوفت و رفتار برادرانه با همنوع قرار دهیم .

اما به راستی چرا با تمامی این حساسیت ها و توجهات، شاهد نزول اخلاقی در جامعه هستیم و چرا افق های اخلاقی جامعه این چنین چشم انداز یاسآلودی یافته است؟

روشن است، زمانی که در جامعه ای بزه و رفتار غیر اخلاقی در سطحی وسیع و در مقیاسی جمعی مشاهده می شود به ناگزیر صبغه جمعی و اجتماعی می یابد و دیگر نمی توان آن را صرفا با تکیه بر بنیان های روانشناختی، عبارت های شبه فیلسوفانه در قالب جملا ت قصار و مشاوره روانی تبیین و درمان کرد چرا که مسائل اجتماعی ماهیتی جامعه شناختی، علمی و تجربی دارند و پدیده های جمعی را تنها با پدیده های جمعی و ابزارهای جامعه شناختی می توان شناسایی و بررسی کرد. تقلیل دادن مسائل اجتماعی به مسائل روانی صرف، موهوم و غیر تجربی چیزی جز آدرس غلط دادن، پاک کردن صورت مساله و در سطحی بالا تر نشاندن کالبد بیمار معلول بر جایگاه علت نخواهد بود.

هزاران سال سپری شد تا انسان دریافت ارزش های اخلاقی نیز به اندازه همه چیزهایی که از او صادر می شوند وابسته به محیط اجتماعی و پرداخته به ساختارهای اجتماعی اند. انسان با تمام قدرت و توانایی های انکار ناپذیرش به تعبیر استاد محمد علی اسلا می ندوشن موجود «عکس العمل» است! به این معنا که او ذاتا نه خوب است و نه بد، بلکه به مانند هر موجود ذی حیاتی در برابر محیط و براساس غریزه بقا و اکنش نشان می دهد. هرگاه زیست او در محیطی شکل بندد که ساختارهای آن، امکانات و منابع زندگی را عادلا نه و براساس شایستگی هایش تقسیم می کنند، گرایش او به زندگی اخلا قی و فضیلت های جمعی بیشتر خواهد بود. به سبب آن که اولا محیط خود را عادلا نه و اخلاقی می داند ثانیا نفع خود را در پیروی از ساختارهای جامعه و پیگیری یک زندگی اخلاقی می داند.

پی یر بوردیو dourobieu pierre جامعه شناس شهیر فرانسوی می گوید: «من، به مثابه یک جامعه شناس می دانم که اخلاق تنها در صورتی کارائی دارد که بر گروهی از ساختارها تکیه زند، ساز و کارهایی که سبب شوند مردم سودی در رعایت اخلاق داشته باشند و برای آن که چیزی همچون یک دغدغه اخلا قی ظاهر شود، لازم است چنین دغدغه ای ریشه در ساختارها داشته و به وسیله همان ساختارها تغذیه و پاداش گیرد.» جوامعی که در آن رعایت کردن اخلا ق و منافع فردی به دلیل مکانیسم های ناکارآمد اجتماعی آن چنان نسبت معکوسی با یکدیگر یافته اند که رعایت یکی مستلزم از دست دادن کامل دیگری است، برای زندگی اخلاقی یا احتیاج به ابر انسان هایی با فضیلت های بزرگ و طاقت های فوق بشری دارند یا این که صحبت از اخلا ق و زندگی اخلا قی در سطح پند و اندرز و شعارهای بزرگ در جا خواهد شد. امروزه اخلاق به امری نهادی و ساختاری بدل شده و این ساختارها و مکانیسم های اجتماعی اند که وظیفه هدایت اخلاقی جامعه را بر عهده گرفته اند.

در جوامعی که ساز وکارهای اجتماعی از عمل اخلاقی فرد حمایت نمی کنند و از طرفی قادر به مجازات شکنندگان حریم اخلاقی جامعه نیستند اخلا ق اجتماعی و فضیلت های جمعی، گمشده بزرگ این جوامع خواهند بود. شاید نیازی به گفتن نباشد که زندگی اخلاقی چیزی بیگانه با فرهنگ غنی اسلا می- ایرانی ما نیست. بزرگان و عارفان ما همواره بر روی این اصل تاکید داشته اند که راه رسیدن به خداوند همانا از خلق او می گذرد و به کرات گوشزد کرده اند که معیار دوری و نزدیکی انسان به خدا نحوه رفتار او و طرز سلوکش با نزدیکان و دیگر انسان هاست. نگاهی گذرا به زندگی پاکبازانه و سرشار پیامبر بزرگ اسلام و رفتار کریمانه ای که آن بزرگوار در طول حیاتشان با مردم داشته اند برای پی بردن به صدق این معنی کفایت می کند. طرفه این که جامعه ایرانی نشان داده است، هرگاه در شرایط و زمینه های مناسب و بزنگاه های تاریخی قرار گیرد، توانایی اعتماد به دیگران، از خود گذشتگی وشرکت فعالا نه در امور اجتماعی و در یک کلا م زنده کردن فضیلت های جمعی را دارا است. بدون شک وقایعی چون انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و هشت سال جنگ تحمیلی شواهدی گویا بر این مدعا هستند. تردید نیست که هیچ جامعه ای بدون داشتن شهروندانی که از لحاظ اخلا قی به یکدیگر متعهد باشند قدم در راه توسعه پایدار نخواهد گذاشت. ما ایرانیان که خواهان زندگی بر پایه فضیلت هستیم باید در پی فراهم کردن زمینه های اجتماعی آن و تزریق اخلا ق در درون ساز و کارهای اجتماعی باشیم. دم زدن از اخلا ق بدون توجه به سویه های اجتماعی آن و غافل شدن از وجه ارتباطی اخلا ق چیزی جز شعارهای تو خالی، پر طمطراق و اغلب مضحک نخواهد بود. چرا که امروز به لطف تاریخ پر نشیب و فرازمان دریافته ایم هر جا پای شعارهای بزرگ در میان باشد یک جا کارمان می لنگد.

نویسنده : مهدی مال میر



همچنین مشاهده کنید