سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
زمینه و زمانه شیخ اشراق
نظریه شهود در طرازی فلسفی در فلسفه اسلامینخستین بار توسط سهروردی مقامیشامخ یافت. این یادداشت میکوشد به منظور تمهیدی برای شرح این نظریه نزد این حکیم متاله، مختصری درباره زمانه شیخ اشراق و نوع نگاه او به حکمت و فلسفه شرح دهد:
شهابالدین یحیی ابن حبش ابن امیر ابوالفتوح سهروردی، در فلسفه اسلامی مشهور به شیخ اشراق، در سهرورد در شمال غربی ایران در سال ۵۴۹/۱۱۵۴ متولد شد. او پس از به اتمام رساندن تحصیلات قابل ملاحظهاش، آغاز به سفر در ایران کرد، و در طول این دوره، بسیاری از استادان صوفی عصر را ملاقات کرد و از حضور و تعالیم ایشان حظ برد. او مرد ایمان، زهد، تامل روحانی و خلوت نشینی بود. سهروردی همچنین به آناتولیا (ترکیه) و سوریه سفر کرد و سرانجام به حلب رفت. در این شهر بود که مراجع مذهبی، که برخی از عقاید او را خطرناک میدانستند، تقاضای مرگ او را کردند؛ و سر انجام او با مرگی دردناک در زندان حلب در سال ۵۸۷/۱۱۹۱ در سن ۳۸ سالگی از دنیا رفت. برخی گویند که او را خفه کردند و برخی دیگر گویند که از گرسنگی مرد
(س. ح. نصر، ۱۹۹۶، ص ۱۲۶).
شیوه سهروردی در فلسفه همان بود که ابنسینا آن را «المشرقیه» نامید، و شماری رساله با زبان و ساختار تمثیلی به این شیوه نوشت. ابنسینا همچنین در ابنسینا در کتاب ناتمامش منطق المشرقیه نوشت که علومی هستند که از نزد یونانیان نیامدهاند (۱۴۰۵، ص ۳) و در درآمدش به منطق در شاهکارش یعنی دایره المعارف فلسفی شفا، این شیوه فلسفی را فلسفه مشرقیه خواند (۱۴۰۵، آ ص ۱۰). تمثیلهای فلسفی و رسالههای عرفانی ابنسینا، مثل حی ابن یقظان، رساله الطیر و سلامان و ابسال و (همچنین) دلنشین و هیجانانگیز او از تصوف و عرفان در سه فصل پایانی کتاب اشارات و تنبیهات، بدون شک بخش مهمی از منابع الهام سهروردی بودهاند.
سهروردی در درآمد قصه الغربه الغربیه، که یکی از رسالههای تمثیلی و عرفانی اوست، به صراحت نشان میدهد که توجه فراوانی به این بعد از فلسفه ابنسینا دارد. در اینجا او مینویسد (۱۹۹۹، ص ۱۱۲):
«وقتی که حکایت حی ابن یقظان را دیدم... و (همچنین) سلامان و ابسال را که هر دو نویسنده یکسانی داشتند،... خواستم که برخی از این امور را به صورت حکایت برای برادران عزیزم ذکر کنم».
به علاوه او رساله عربی ابنسینا، رساله الطیر را به پارسی برگرداند و تفسیری بر کتاب اشارات و تنبیهات او نگاشت (شهرزوری، ۱۳۸۴، ص ۴۶۴).
سهروردی از یکسو تحت تاثیر صوفیان مسلمان چون حلاج، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابوصالح شوشتری و ذوالنون مصری بود و از دیگر سو، متاثر از حکمت باستانی ایران که همواره نمایندگانش را کسانی چون کیومرث، فریدون و کیخسرو، ذکر میکند، بود. او همچنین به فرزانگان زردشتی و تعالیم ایشان به ویژه نمادپردازیشان درباب نور و تاریکی (ظلمت) توجه فراوانی دارد. او حکمت ایشان را با (حکمت) هرمس و فیثاغورس، افلاطون و فلوطین-کسی که سهروردی فکر میکرد افلاطون است- یکسان و مرتبط میداند. بدون در نظر گرفتن اشتباه سهروردی در مورد افلاطون و فلوطین، نمیتواند علاقه شدید او را به افلاطون فهمید.
در هر صورت، سهروردی همچنان که سید حسین نصر به درستی اشاره کرده است، «خودش را احیاگر حکمت جاودان (جاویدان خرد) یا به گفته او حکمت خالده یا حکمت العتیق میدانست که همیشه در میان هندوان، ایرانیان، بابلیان، مصریان و یونانیان باستان تا زمان افلاطون وجود داشته است» (۱۹۹۶، ص ۱۲۸)
همه این فرزانگان باستانی، که به فرهنگها و سرزمینهای متفاوتی تعلق دارند، در واقع، از یک حقیقت سخن میگویند که شبیه خورشید یکی است و هرگز در تجلیات متکثرش، تکثر نمیپذیرد؛ بنابراین همه تفاوتهای آشکارشان فقط لفظی است (اپرا، ۴، ص ۱۰۲)
جاویدان خرد یا به زبان سهروردی حکمت الاشراق چیست؟ پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش، باید درباره طبقهبندی فیلسوفان و انسانهای طالب شناخت نزد سهروردی بحث کنیم. او دسته نخست را به پنج طبقه و دسته دوم را به سه طبقه تقسیم میکند (اپرا، ۲، ص ۱۲):
۱) حکیم الهی، کسی که تاله(gnosis) [و ذوق] میداند اما با فلسفه بحثی بیگانه است.
۲) فیلسوف که با فلسفه بحثی آشناست اما با تاله بیگانه است.
۳) حکیم الهی یا تئوزوفیست که هم فلسفه بحثی میداند و هم با تاله آشناست.
۴) فرزانهای که در میانه طریق فلسفه بحثی است یا در آن تبحر فراوان ندارد.
۵) فرزانهای که در میانه طریق تاله است یا در آن تبحر فراوان ندارد.
طالبها نیز تقسیم میشوند به، (۱) کسانی که [هم] تاله و [هم] فلسفه بحثی را میجویند، (۲) کسانی که تنها تاله را میجویند، (۳) کسانی که فقط فلسفه بحثی را میجویند.
همه آنها که در بالا به عنوان متعلق طبقه تئوزوفها یاد شدند؛ تئوزوفی که سهروردی آن را حکمت الاشراق میخواند، همیشه فراسوی هر گونه شکگرایی بودهاند و «تا زمانی که آسمانها و زمین دوام داشته باشند، چنین خواهند بود» (اپرا، ۲، ص ۲).
به باور من، این جمله آخر، که از حکمت الاشراق نقل شده است، آشکارا نشان میدهد که دفاع از فلسفه علیه حمله سیاست - سوگیرانه غزالی به آن، یکی از اشتغالات و تعهدات فلسفی او [سهروردی] بود.
دکتر مهدی قوام صفری
استاد فلسفه دانشگاه تهران
مترجم : محسن آزموده
منبع:
Transcendent Philosophy Journal
Volume ۷, December ۲۰۰۶ published
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رافائل گروسی نیچروان بارزانی اسماعیل هنیه رهبر انقلاب حج کردستان عراق مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
شهرداری تهران تهران حجاب هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی شهرداری پلیس
خودرو مالیات مسکن ایران خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان قیمت
سریال افعی تهران سریال افعی تهران تئاتر مسعود اسکویی محمدعلی علومی تلویزیون نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل حماس رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
پرسپولیس استقلال فوتبال لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره ناسا
رژیم غذایی بیمه بیماران خاص زیبایی چای کاهش وزن دندانپزشکی فشار خون سبزیجات