جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
فلسفه عزاداری
● مقدّمه
در فرهنگ دینی ما، یکی از برنامههایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است، «عزاداری» است، یعنی یاد رحلت و شهادت آنان را گرامی داشتن، در سوگ آنان ماتم به پاکردن و در عزایشان گریستن.
عزاداری از آغاز، با دستور و تأکید و توصیه خود پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - و امامان شکل گرفته است و رفته رفته میان امّت وفادار به خاندان پیامبر و علاقهمندان به عترت به صورت یک «سنّت دینی» درآمده است.
تدبیر و خواست الهی نیز در ایجاد شوق و محبت نسبت به خاندان پیامبر، بویژه سید الشهدا - علیه السلام - در تداوم این سنّت نقش داشته است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - فرمود:
«إِنّ لِقتل الحسین - علیه السلام - حرارةً فی قلوبِ المؤمنینَ لاتَبْرَدُ اَبداً».(۱)
«برای شهادت حسین - علیه السلام - حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود.»
این شوق خداداد را، در عمق دل و جان خویش حسّ میکنیم و همچون چشمهای در طول حیات، از زلال آن میچشیم و طراوت مییابیم.
مهر و محبّت خاندان پیامبر - صلّی اللَّه علیه وآله - بویژه حضرت ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - را همچون بذری در زمین دل ما افشاندهاند. ما نیز وظیفه داریم که این بذر را برویانیم و این نهال را به برگ و بار بنشانیم و در همه عمر، از ثمرات آن بهرهمند شویم.
اشگ ما شاهد عشق ماست. میتوانیم به عترت رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - عرض کنیم:
اگر از عاشقان دل گشت غمناک
اگر در سوگشان شد دیده نمناک
گواه عشق ما این دیده و دل
رساند اشک و غم ما را به منزل
از سوی دیگر، بر پا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین - علیهم السلام - ، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و از سوی دیگر، برپا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و تعالیم آن پاکمردان الهی است.
آثار و برکات این احیاگری و تعظیم شعائر نیز به خود امت اسلام برمیگردد و از این رهگذر، عُلقههای دینی و پیوندهای عاطفی با اولیای دین استوارتر میشود و دینداری و تعهّد و پاک زیستی شیعیان اهل بیت - علیهم السلام - تقویت میشود.
با این حساب، مناسب است که هم فلسفه و انگیزه این شعائر دینی بیشتر شناخته شود، هم به سابقه و پیشینه آن اشاره گردد و هم به زمینههای بهرهوری از این سنّت دیرپای مذهبی در عصر حاضر اشاره شود.
▪ خطّ احیاگری در عزاداری
پیش از آنکه به نقش احیاگرانه عزادرری اشاره شود، باید به زمینههای تاریخی این برنامه دینی اشاره کرد.
با شکلگیری اسلام و قدرت یافتن آیین نبوی - صلّی اللَّه علیه وآله - ، دشمنان دین و پیامبر، به شکلهای مختلف در صدد برآمدندند تا این نهضت را خاموش و این حرکت را نابود کنند. برنامه «برخورد فیزیکی» با عترت پیامبر و مقابله صریح و رویاروی با خاندان رسول و به انزوا کشاندن اهل بیت پیامبر، یکی از این برنامهها بود. این حرکت تا آنجا پیش رفت که امامان شیعه، که میبایست پس از پیامبر خدا عهدهدار تداوم خطّ رسالت به صورت امامت و حاکمیّت سیاسی «ولایت» باشند، با دشمنیهای دشمنان یا کشته یا مسموم شدند. مظلومیّت شدید خاندان عصمت، از سوی دیگر بر محبوبیّت قلبی آنان میافزود و پیوسته در مدار جاذبه الهی آنان، دلهای مشتاق فراوانی میتپید و میچرخید.
دشمنان اهل بیت سعی داشتند که با فراموشاندن نام و یاد این خاندان و ایجاد فاصله میان مردم و خاندان پیامبر، خط و مرام آنان را هم به انزوا بکشانند. برای پیروان و وفاداران هم پیوسته محدودیّتها و سختگیریهای بسیار اِعمال میداشتند. ارتباط و رفت و آمد به خانه امامان و حتّی زیارت قبور آنان در بُرهههایی از تاریخ بویژه در عصر متوکل عبّاسی، ممنوع و یک جرم سیاسی تلقّی میشد.
در چنین شرایطی، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفکّر و راه آنان و ترویج خط فکری و تعالیمشان، از اسلوبهای مؤثر شیعه در دفاع از حق و مبارزه با باطل به شمار میآمد و حتّی گریستن و سوگواری در عزای آنان و به زیارت مزار آنان رفتن، یک عملی سیاسی و مبارزاتی و افشاگرانه و محوری برای تجمّع و تشکّل شیعه محسوب میشد و از این رو نوعی عبادت و حرکت در خطّ امامان نیز به شمار میرفت. این گونه مجالس حسینی و اهل بیتی مورد تشویق و حمایت ائمّه بود. امام صادق - علیه السلام - از فُضیل پرسید: آیا دور هم مینشینید وحدیث و سخن میگویید؟ گفت: آری. حضرت فرمود:
«اِنّ تِلکَ المجالسَ اُحِبُّها، فَاَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْیی اَمْرَنا.»(۲)
«این گونه مجالس را دوست میدارم، پس امرِ (امامتِ) ما را زنده بدارید، خدا رحمت کند کسی را که امر (و راه و مرام) مارا احیا میکند.»
به مقتضای این حدیث، برپایی مجالس به یاد خاندان رسالت (چه در غمها و شادیها، در تولّدها و شهادتهایشان) احیاگری نسبت به یاد آنان و مطرح ساختن فضایل آنان است و این گونه محافل، محبوب آنان است.
در حدیث دیگری حضرت رضا - علیه السلام - فرموده است:
«مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی فیه اَمرُنا لَم یَمُتْ قَلْبُهُ یَومَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.»(۳)
«هرکس در مجلسی بنشنید که در آن، امر (و خط و مکتب) ما احیا میشود، دلش در روزی که دلها میمیرند، نمیمیرد.»
پیروان ائمّه، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشک و عزاداری در «احیای امر ائمّه» و زنده نگهداشتن حماسهها و مظلومیّتها و بیان فضایل آنان تلاش میکردند. در آن عصر خفقان، طرح «خطّ ائمّه»، خطرهایی را هم در پی داشت، چون آن گونه ذکرها و یادها، جهاد بود. جلسات انس و دیدار شیعیان وسیلهای برای الهامگیری و یافتن محورهای «وحدت مکتبی» به حساب میآمد و شعر و مرثیه و مدح و سوگواری بر شهیدان کربلا و سیّد الشهدا و مظلومیّت خاندان رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - در آن عصرِ «نتوانستن»ها، ابعادی از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به نور و ایمان بود. سرودههای موضعدار شاعران شیعی، در دو محور «مدایح» و «مراثی» که درباره ائمّه و فضایلشان بود، همواره به عنوان اهرمی در دفاع از حق و مبارزه با حکومتهای جور، مورد استفاده قرار میگرفت و به همین خاطر، برپایی مراسم سوگواری برای ائمّه و احیای خاطره شهادتشان، الهام بخش و حرکت آفرین و بیدارگر بود.
سنّت شعر گفتن و مرثیه سرودن برای خاندان پیامبر نیز، از همین رهگذر مورد تأکید اولیای دین بود و مرثیه سرایان، مورد تقدیر و حمایت و تشویق امامان شیعه قرار میگرفتند و در دلِ شیعیان هم جای داشتند و در جامعه شیعی نیز از مکانت والایی به عنوانِ «ذاکر» ویادآور برخوردار بودند.
ابو هارون مکفوف گوید: خدمت حضرت صادق - علیه السلام - رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». شعر و مرثیه خواندم. فرمود: این طور نه، همانطوری که (برای خودتان) شعر خوانی میکنید و همان گونه که نزد قبر سید الشهدا - علیه السلام - برای آن حضرت مرثیه میخوانی.(۴)
این سخن، تأکیدی بر شیوه «عزاداری سنّتی» و نوحه خوانی مردمی است که میان مردم رایج بوده و سوز و گداز بیشتری داشته است و هم ریشه در عواطف حاضران میدوانیده است.
در آن غوغا سالاریهای وابستگان به خلفا، «عزاداری» نوعی رساندن صدای مظلومیّت «آل علی» به گوش مسلمان بود و رسالتی عظیم داشت. اقامه عزا و بیان رنجهای جانکاه پیشوایان حق و خون دلهای ائمّه عدل، در عین حال انتقال فرهنگ مبارزه و شهادت به نسلهای آینده تلّقی میشد. در آنگونه مجالس، احساسها و عواطف به کمک شعور میآمد و عاشورا زنده میماند و اشک، زبان گویای احساسهای عمیق کسانی میشد که به خطّ حسینی و عاشورایی، پای بند بودند. اشک، دلیل عشق میشد و زبان دل و شاهد شوق.
▪ تأکید و تشویق به عزاداری
سوگواری در فقدان یک عزیز، هم یک امر طبیعی و عاطفی است و نشانه فعّال بودن احساسها و عواطف بشری در یک انسان و جامعه است، هم در مورد اهل بیت پیامبر یک «دستور دینی» است. هر چند برخی از کج فهمان، در اذهان مردم شبهه میآفرینند و این اصل را زیر سؤال میبرند، امّا عمل پیامبر اسلام، و امامان شیعه و توصیههای مکرّر آنان نسبت به گریستن بر سید الشهدا و یادکردن مصائب خاندان پیامبر و عزاداری برای آنان و مرثیه سرودن برایشان، زداینده هر شبهه در این زمینه است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - که دارای عواطفی سرشار بود، وقتی پسر کوچکش ابراهیم در حال جان دادن بود، حالت گریه یافت و چشمانش پر از اشک شد، آنگاه فرمود: چشم، اشکبار میشود و دل اندوهگین میگردد، ولی سخنی نمیگویم مگر آنچه موجب رضای خدا باشد و ما به خاطر تو، ای ابراهیم، محزونیم.(۵)
به فرموده امام صادق - علیه السلام - : وقتی خبر شهادت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه (در جنگ موته) به پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه میشد، بر آن دو شهید بسیار و بشدّت میگریست و میفرمود: این دو با من هم سخن و همدم و انیس بودند و هر دو رفتند.(۶)
پس گریه بر شهید و غم برای فقدان یک عزیز، کاری انسانی و مقدس و ارزشمند است که در سیره پیامبر اکرم نیز وجود داشته است. گریه بر سالار شهیدان، حضرت ابا عبداللَّه - علیه السلام - در این میان نقش ویژهتری داشته و ائمّه معصومین، بر آن تأکید بسیار میکردند.
به نقل امام باقر - علیه السلام - : امیر المؤمنین - علیه السلام - با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کرد. هنگام عبور از این سرزمین، چشمانش اشک آلود و گریان شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین میخوابد، اینجا محلّ بار افکندن آنان است و اینجا خونهایشان ریخته میشود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون دوستان بر روی تو ریخته میشود.(۷)
این در حالی بود که بیش از بیست سال به واقعه کربلا مانده بود و امام از شهدای سرزمین نینوا یاد کرد و برای آنان اشک ریخت.
حضرت فاطمه زهرا - علیها السّلام - نیز قبر حضرت حمزه سید الشهدا را زیارت میکرد، اصلاح مینمود، علامت میگذاشت و هر دو سه روز یک بار، قبور شهدای اُحد را زیارت میکرد، کنار مزار، نماز میخواند، میگریست و دعا میکرد وهر جمعه قبر حضرت حمزه را دیدار کرده و نزد آن میگریست.(۸)
امام باقر - علیه السلام - به کسانی که نمیتوانند روز عاشورا به زیارت سیدالشهدا در کربلا بروند، دستور میدهد که در خانهها برای امام حسین - علیه السلام - گریه و ندبه کنند و اهل خانه را هم به گریستن و اقامه سوگواری برای آن حضرت سفارش کنند و چون به یکدیگر میرسند، به هم تسلیت و تعزیت در این مصیبت بگویند.(۹)
سابقه عزاداری و سوگواری بر مظلومیّت خاندان پیامبر، بسیار دیرینه است. خود پیامبر و حضرت علی و فاطمه زهرا و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت «آل اللَّه» گریسته و مجلس عزا برپا کردهاند. انبیای گذشته هم که پیش از به وقوع پیوستن حادثه عاشورا و مصائب خاندان پیامبر میزیستند، چون از این ماجراها آگاه شدند، اشک ریختند.(۱۰)
در شیوه و سیره امام کاظم - علیه السلام - به نقل از حضرت رضا - علیه السلام - چنین آمده است:
«کانَ ابی اِذا دَخَلَ شهرُ المُحرّم لایُری ضاحِکاً وکانَتِ الکِآبةُ تغلبُ علیه حتّی یَمْضیَ مِنْهُ عشرةُ ایّامٍ، فإذا کانَ الیَومُ العاشرُ کانَ ذلکَ الیومُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وبکائِهِ...»(۱۱)
«چون ماه محرّم وارد میشد، حضرت موسی بن جعفر - علیه السلام - دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی بر آن حضرت غلبه مییافت، تا آن که ده روز از محرّم میگذشت. روز دهم (عاشورا) که میشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه وی بود.»
رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - خطاب به دخترش حضرت فاطمه فرمود:
«یا فاطِمةُ! کُلُّ عَینٍ باکیةٌ یوم َالقیامةِ الاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلی مُصابِ الحُسینِ، فانّها ضاحِکَةٌ مُستْبشِرةٌ بِنَعیمِ الجَنّةِ.»(۱۲)
«دخترم فاطمه جان! روز قیامت، هر چشمی گریان است، مگر دیدهای که در مصیبت و عزای حسین - علیه السلام - گریسته باشد، که آن چشم در روز قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده میشود.
امام صادق - علیه السلام - نیز در به کارگیری شعر و مرثیه در برپایی سوگواری به یاد ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - فرموده است:
«ما مِن اَحَدٍ قالَ فی الحسینِ شِعراً فَبکی واَبْکی بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّةَ وغَفَرَ لَهُ.»(۱۳)
هیچ کس نیست که درباره حسین بن علی - علیه السلام - شعری بسراید و بگرید و با آن دیگران را بگریاند، مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب میکند و اورا میآمرزد.»
مرثیه سرایی و مدیحه گویی در قلمرو احیای نام و یاد این خاندان است و هر دو امری ستوده و مورد تشویق ائمّه است و نوعی نصرت و یاری جبهه حق به شمار میآید. امام صادق - علیه السلام - در این زمینه فرموده است:
«الحمدُ للَّه الّذی جَعَلَ فی النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا ویَمْدَحُنا وَیَرثی لَنا.»(۱۴)
«خداوند را سپاس، که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و بر ما وارد میشوند و مارا مدح و مرثیه میگویند.
امام صادق - علیه السلام - این سخن را به عبدالرحمن حمّاد فرمود، پس از آنکه وی به امام خبر داد که جمعی از اطراف کوفه و جاهای دیگر از زن و مرد به کوفه میآیند و در نیمه شعبان امام حسین - علیه السلام - را زیارت میکنند و ندبهها و سوگواریها و مرثیه خوانیها دارند.
حضرت رضا - علیه السلام - به «دِعبل» که از شاعران برجسته و متعهّد شیعه بود، در زمینه بهرهگیری از شعر برای مرثیه این خاندان چنین توصیه میفرماید:
«یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحسینَ - علیه السلام - فَاَنْتَ ناصِرُنا و مادِحُنا مادُمْتَ حَیّاً فَلاتُقَصِّرْ عن نَصْرِنا مَا استَطَعْتَ.»(۱۵)
ای دعبل! برای حسین بن علی - علیه السلام - مرثیه بگو، تو تا زندهای، یاور و ستایشگر مایی، پس تا میتوانی از یاری ما کوتاهی نکن.»
حضرت علی - علیه السلام - در سخنی فرموده است:
«انّ اللَّه... اِختارَ لنا شیعةً یَنْصُروننا ویَفْرَحُونَ بِفَرحِنا ویَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.»(۱۶)
«خداوند متعال، برای ما پیروانی را برگزیده است که مارا نصرت و یاری میکنند. در شادی ما خوشحال میشوند و در اندوه و غم ما، محزون میگردند.»(۱۷)
امام صادق - علیه السلام - به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود:
«خداوند، اشک تورا مورد رحمت قرار دهد، آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگانِ ما به شمار میآیند و از آنانی که با شادی ما شاد میشوند و با اندوه ما غمگین میشوند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.»(۱۸)
در روایت دیگری چنین آمده است:
امام صادق - علیه السلام - بر سجّاده خود نشسته و برای زائران و سوگواران اهل بیت - علیهم السلام - چنین دعا میکرد:
«خدایا! آن دیدگان را که اشکهای آنها در راه ترحّم و عاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که به خاطر ما سوخته و نالان گشته و آن فریادها و نالههایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.»(۱۹)
امام صادق - علیه السلام - نیز فرمود:
«فَعَلی مثلِ الحسینِ فَلْیَبْکِ الباکُونَ، فانّ البکاءَ علیهِ یَحُطُّ الذُّنُوب العِظامَ.»(۲۰)
«گریه کنندگان، باید بر کسی همچون حسین - علیه السلام - گریه کنند، چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو میریزد.»
از این گونه احادیث، در منابع حدیثی بسیار است،(۲۱) که همه تشویق به عزاداری و گریه و مرثیه گویی، احیای یاد، رفتن به زیارت و غمگینی در راه مصیبتهای آن مظلومان است و بیان ثوابهای بیشمار این سنّت دینی، که نقش مهمّی در زنده نگهداشتن فکر و فرهنگ آن خاندان داشته و دارد و عامل استواری در پیوند نسل امروز، بویژه جوانان، با آن الگوهای پاکی و پارسایی و جهاد و شهادت و فداکاری در راه حق است، چرا که اشک، خون میسازد و مجاهد و مبارز و شهید میپرورد.
دلی که به حسین بن علی و اهل بیت پیامبر، عشق ورزد، بیشک در سوگ آنان هم میگوید و با این گریه، مهر و علاقه درونی خود را نشان میدهد و با عزاداری در سوگ آنان، تجدید بیعت با کربلا و فرهنگ شهادت و امضای راه خونین شهیدان را ابراز میدارد.
به تعبیر شهید مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت اوست... امام حسین - علیه السلام - به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادت قهرمانهاش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی، بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.»(۲۲)
نویسنده:جواد محدثی
پی نوشت ها:
۱) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۵۶.
۲) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۲.
۳) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۷۸.
۴) همان، ص۲۷۸.
۵) مکارم الأخلاق، ص۲۲.
۶) من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۷.
۷) بحار الانوار، ج۴۴ ص۲۵۸.
۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱ و۲.
۹) کامل الزیارات، ص۱۷۵.
۱۰) در این زمینه به کتاب تاریخ النیاحة علی الامام الشهید یا ترجمه فارسی آن به نام تاریخچه عزاداری حسینی مراجعه شود.
۱۱) امالی صدوق، ص۱۱۱.
۱۲) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳.
۱۳) رجال شیخ طوسی، ص۲۸۹.
۱۴) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۹.
۱۵) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۶۷.
۱۶) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۷) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷.
۱۹) بحار الأنوار، ج۹۸، ص۸.
۲۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۴.
۲۱) از جمله به بحار الأنوار، ج۴۴، و چهل حدیث عزاداری، از نویسنده مراجعه شود.
۲۲) شهید، ضمیمه قیام و انقلاب مهدی، ص۱۲۴ و۱۲۵.
۲۳) صحیفه نور، ج۸، ص۷۱.
۲۴) همان، ص۲۱۷.
۲۵) همان، ج۱۶، ص۲۰۷.
۲۶) همان، ج۱۰، ص۳۱.
۲۷) تتمّه المنتهی، شیخ عباس قمی، ص۲۴۰.
۲۸) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۲، ص۴۰.
۲۹) نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، ص۸۰.
۳۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۷.
۳۱) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۲) المواکب الحسینیّه، محمد حسین کاشف الغطاء، ص۱۵.
۳۳) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۴) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۵) همان، ج۱۶، ص۲۱۹.
۳۶) در این زمینه، از جمله کتاب شهید مطهری (حماسه حسینی) خواندنی است نیز کتاب التنزیه لأعمال الشیعه، از سید محسن الأمین و«الآیات البیّنات فی قمع البدع والضّلالات» از کاشف الغطاء نیز در این زمینه مفید است.
۳۷) در زمینه درسها و پیامها و احیاگریها نسبت به قیام عاشورا، از جمله به دو کتاب «فرهنگ عاشورا» و «پیامهای عاشورا» از نویسنده، مراجعه کنید.
۳۸) صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۵۳.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست