چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه عزاداری


فلسفه عزاداری

در فرهنگ دینی ما, یکی از برنامه هایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است, «عزاداری» است, یعنی یاد رحلت و شهادت آنان را گرامی داشتن, در سوگ آنان ماتم به پاکردن و در عزایشان گریستن

● مقدّمه‏

در فرهنگ دینی ما، یکی از برنامه‏هایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است، «عزاداری» است، یعنی یاد رحلت و شهادت آنان را گرامی داشتن، در سوگ آنان ماتم به پاکردن و در عزایشان گریستن.

عزاداری از آغاز، با دستور و تأکید و توصیه خود پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - و امامان شکل گرفته است و رفته رفته میان امّت وفادار به خاندان پیامبر و علاقه‏مندان به عترت به صورت یک «سنّت دینی» درآمده است.

تدبیر و خواست الهی نیز در ایجاد شوق و محبت نسبت به خاندان پیامبر، بویژه سید الشهدا - علیه السلام - در تداوم این سنّت نقش داشته است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - فرمود:

«إِنّ لِقتل الحسین - علیه السلام - حرارةً فی قلوبِ المؤمنینَ لاتَبْرَدُ اَبداً».(۱)

«برای شهادت حسین - علیه السلام - حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‏شود.»

این شوق خداداد را، در عمق دل و جان خویش حسّ می‏کنیم و همچون چشمه‏ای در طول حیات، از زلال آن می‏چشیم و طراوت می‏یابیم.

مهر و محبّت خاندان پیامبر - صلّی اللَّه علیه وآله - بویژه حضرت ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - را همچون بذری در زمین دل ما افشانده‏اند. ما نیز وظیفه داریم که این بذر را برویانیم و این نهال را به برگ و بار بنشانیم و در همه عمر، از ثمرات آن بهره‏مند شویم.

اشگ ما شاهد عشق ماست. می‏توانیم به عترت رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - عرض کنیم:

اگر از عاشقان دل گشت غمناک‏

اگر در سوگشان شد دیده نمناک‏

گواه عشق ما این دیده و دل‏

رساند اشک و غم ما را به منزل‏

از سوی دیگر، بر پا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین - علیهم السلام - ، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و از سوی دیگر، برپا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و تعالیم آن پاکمردان الهی است.

آثار و برکات این احیاگری و تعظیم شعائر نیز به خود امت اسلام برمی‏گردد و از این رهگذر، عُلقه‏های دینی و پیوندهای عاطفی با اولیای دین استوارتر می‏شود و دینداری و تعهّد و پاک زیستی شیعیان اهل بیت - علیهم السلام - تقویت می‏شود.

با این حساب، مناسب است که هم فلسفه و انگیزه این شعائر دینی بیشتر شناخته شود، هم به سابقه و پیشینه آن اشاره گردد و هم به زمینه‏های بهره‏وری از این سنّت دیرپای مذهبی در عصر حاضر اشاره شود.

▪ خطّ احیاگری در عزاداری‏

پیش از آنکه به نقش احیاگرانه عزادرری اشاره شود، باید به زمینه‏های تاریخی این برنامه دینی اشاره کرد.

با شکل‏گیری اسلام و قدرت یافتن آیین نبوی - صلّی اللَّه علیه وآله - ، دشمنان دین و پیامبر، به شکلهای مختلف در صدد برآمدندند تا این نهضت را خاموش و این حرکت را نابود کنند. برنامه «برخورد فیزیکی» با عترت پیامبر و مقابله صریح و رویاروی با خاندان رسول و به انزوا کشاندن اهل بیت پیامبر، یکی از این برنامه‏ها بود. این حرکت تا آنجا پیش رفت که امامان شیعه، که می‏بایست پس از پیامبر خدا عهده‏دار تداوم خطّ رسالت به صورت امامت و حاکمیّت سیاسی «ولایت» باشند، با دشمنیهای دشمنان یا کشته یا مسموم شدند. مظلومیّت شدید خاندان عصمت، از سوی دیگر بر محبوبیّت قلبی آنان می‏افزود و پیوسته در مدار جاذبه الهی آنان، دلهای مشتاق فراوانی می‏تپید و می‏چرخید.

دشمنان اهل بیت سعی داشتند که با فراموشاندن نام و یاد این خاندان و ایجاد فاصله میان مردم و خاندان پیامبر، خط و مرام آنان را هم به انزوا بکشانند. برای پیروان و وفاداران هم پیوسته محدودیّت‏ها و سختگیری‏های بسیار اِعمال می‏داشتند. ارتباط و رفت و آمد به خانه امامان و حتّی زیارت قبور آنان در بُرهه‏هایی از تاریخ بویژه در عصر متوکل عبّاسی، ممنوع و یک جرم سیاسی تلقّی می‏شد.

در چنین شرایطی، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفکّر و راه آنان و ترویج خط فکری و تعالیمشان، از اسلوبهای مؤثر شیعه در دفاع از حق و مبارزه با باطل به شمار می‏آمد و حتّی گریستن و سوگواری در عزای آنان و به زیارت مزار آنان رفتن، یک عملی سیاسی و مبارزاتی و افشاگرانه و محوری برای تجمّع و تشکّل شیعه محسوب می‏شد و از این رو نوعی عبادت و حرکت در خطّ امامان نیز به شمار می‏رفت. این گونه مجالس حسینی و اهل بیتی مورد تشویق و حمایت ائمّه بود. امام صادق - علیه السلام - از فُضیل پرسید: آیا دور هم می‏نشینید وحدیث و سخن می‏گویید؟ گفت: آری. حضرت فرمود:

«اِنّ تِلکَ المجالسَ اُحِبُّها، فَاَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْیی‏ اَمْرَنا.»(۲)

«این گونه مجالس را دوست می‏دارم، پس امرِ (امامتِ) ما را زنده بدارید، خدا رحمت کند کسی را که امر (و راه و مرام) مارا احیا می‏کند.»

به مقتضای این حدیث، برپایی مجالس به یاد خاندان رسالت (چه در غمها و شادی‏ها، در تولّدها و شهادتهایشان) احیاگری نسبت به یاد آنان و مطرح ساختن فضایل آنان است و این گونه محافل، محبوب آنان است.

در حدیث دیگری حضرت رضا - علیه السلام - فرموده است:

«مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی‏ فیه اَمرُنا لَم یَمُتْ قَلْبُهُ یَومَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.»(۳)

«هرکس در مجلسی بنشنید که در آن، امر (و خط و مکتب) ما احیا می‏شود، دلش در روزی که دلها می‏میرند، نمی‏میرد.»

پیروان ائمّه، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشک و عزاداری در «احیای امر ائمّه» و زنده نگهداشتن حماسه‏ها و مظلومیّتها و بیان فضایل آنان تلاش می‏کردند. در آن عصر خفقان، طرح «خطّ ائمّه»، خطرهایی را هم در پی داشت، چون آن گونه ذکرها و یادها، جهاد بود. جلسات انس و دیدار شیعیان وسیله‏ای برای الهام‏گیری و یافتن محورهای «وحدت مکتبی» به حساب می‏آمد و شعر و مرثیه و مدح و سوگواری بر شهیدان کربلا و سیّد الشهدا و مظلومیّت خاندان رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - در آن عصرِ «نتوانستن»ها، ابعادی از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به نور و ایمان بود. سروده‏های موضعدار شاعران شیعی، در دو محور «مدایح» و «مراثی» که درباره ائمّه و فضایلشان بود، همواره به عنوان اهرمی در دفاع از حق و مبارزه با حکومتهای جور، مورد استفاده قرار می‏گرفت و به همین خاطر، برپایی مراسم سوگواری برای ائمّه و احیای خاطره شهادتشان، الهام بخش و حرکت آفرین و بیدارگر بود.

سنّت شعر گفتن و مرثیه سرودن برای خاندان پیامبر نیز، از همین رهگذر مورد تأکید اولیای دین بود و مرثیه سرایان، مورد تقدیر و حمایت و تشویق امامان شیعه قرار می‏گرفتند و در دلِ شیعیان هم جای داشتند و در جامعه شیعی نیز از مکانت والایی به عنوانِ «ذاکر» ویادآور برخوردار بودند.

ابو هارون مکفوف گوید: خدمت حضرت صادق - علیه السلام - رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». شعر و مرثیه خواندم. فرمود: این طور نه، همانطوری که (برای خودتان) شعر خوانی می‏کنید و همان گونه که نزد قبر سید الشهدا - علیه السلام - برای آن حضرت مرثیه می‏خوانی.(۴)

این سخن، تأکیدی بر شیوه «عزاداری سنّتی» و نوحه خوانی مردمی است که میان مردم رایج بوده و سوز و گداز بیشتری داشته است و هم ریشه در عواطف حاضران می‏دوانیده است.

در آن غوغا سالاریهای وابستگان به خلفا، «عزاداری» نوعی رساندن صدای مظلومیّت «آل علی» به گوش مسلمان بود و رسالتی عظیم داشت. اقامه عزا و بیان رنجهای جانکاه پیشوایان حق و خون دلهای ائمّه عدل، در عین حال انتقال فرهنگ مبارزه و شهادت به نسلهای آینده تلّقی می‏شد. در آنگونه مجالس، احساس‏ها و عواطف به کمک شعور می‏آمد و عاشورا زنده می‏ماند و اشک، زبان گویای احساسهای عمیق کسانی می‏شد که به خطّ حسینی و عاشورایی، پای بند بودند. اشک، دلیل عشق می‏شد و زبان دل و شاهد شوق.

▪ تأکید و تشویق به عزاداری‏

سوگواری در فقدان یک عزیز، هم یک امر طبیعی و عاطفی است و نشانه فعّال بودن احساسها و عواطف بشری در یک انسان و جامعه است، هم در مورد اهل بیت پیامبر یک «دستور دینی» است. هر چند برخی از کج فهمان، در اذهان مردم شبهه می‏آفرینند و این اصل را زیر سؤال می‏برند، امّا عمل پیامبر اسلام، و امامان شیعه و توصیه‏های مکرّر آنان نسبت به گریستن بر سید الشهدا و یادکردن مصائب خاندان پیامبر و عزاداری برای آنان و مرثیه سرودن برایشان، زداینده هر شبهه در این زمینه است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - که دارای عواطفی سرشار بود، وقتی پسر کوچکش ابراهیم در حال جان دادن بود، حالت گریه یافت و چشمانش پر از اشک شد، آنگاه فرمود: چشم، اشکبار می‏شود و دل اندوهگین می‏گردد، ولی سخنی نمی‏گویم مگر آنچه موجب رضای خدا باشد و ما به خاطر تو، ای ابراهیم، محزونیم.(۵)

به فرموده امام صادق - علیه السلام - : وقتی خبر شهادت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه (در جنگ موته) به پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه می‏شد، بر آن دو شهید بسیار و بشدّت می‏گریست و می‏فرمود: این دو با من هم سخن و همدم و انیس بودند و هر دو رفتند.(۶)

پس گریه بر شهید و غم برای فقدان یک عزیز، کاری انسانی و مقدس و ارزشمند است که در سیره پیامبر اکرم نیز وجود داشته است. گریه بر سالار شهیدان، حضرت ابا عبداللَّه - علیه السلام - در این میان نقش ویژه‏تری داشته و ائمّه معصومین، بر آن تأکید بسیار می‏کردند.

به نقل امام باقر - علیه السلام - : امیر المؤمنین - علیه السلام - با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کرد. هنگام عبور از این سرزمین، چشمانش اشک آلود و گریان شد، سپس فرمود: اینجا مرکب‏هایشان بر زمین می‏خوابد، اینجا محلّ بار افکندن آنان است و اینجا خونهایشان ریخته می‏شود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون دوستان بر روی تو ریخته می‏شود.(۷)

این در حالی بود که بیش از بیست سال به واقعه کربلا مانده بود و امام از شهدای سرزمین نینوا یاد کرد و برای آنان اشک ریخت.

حضرت فاطمه زهرا - علیها السّلام - نیز قبر حضرت حمزه سید الشهدا را زیارت می‏کرد، اصلاح می‏نمود، علامت می‏گذاشت و هر دو سه روز یک بار، قبور شهدای اُحد را زیارت می‏کرد، کنار مزار، نماز می‏خواند، می‏گریست و دعا می‏کرد وهر جمعه قبر حضرت حمزه را دیدار کرده و نزد آن می‏گریست.(۸)

امام باقر - علیه السلام - به کسانی که نمی‏توانند روز عاشورا به زیارت سیدالشهدا در کربلا بروند، دستور می‏دهد که در خانه‏ها برای امام حسین - علیه السلام - گریه و ندبه کنند و اهل خانه را هم به گریستن و اقامه سوگواری برای آن حضرت سفارش کنند و چون به یکدیگر می‏رسند، به هم تسلیت و تعزیت در این مصیبت بگویند.(۹)

سابقه عزاداری و سوگواری بر مظلومیّت خاندان پیامبر، بسیار دیرینه است. خود پیامبر و حضرت علی و فاطمه زهرا و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت «آل اللَّه» گریسته و مجلس عزا برپا کرده‏اند. انبیای گذشته هم که پیش از به وقوع پیوستن حادثه عاشورا و مصائب خاندان پیامبر می‏زیستند، چون از این ماجراها آگاه شدند، اشک ریختند.(۱۰)

در شیوه و سیره امام کاظم - علیه السلام - به نقل از حضرت رضا - علیه السلام - چنین آمده است:

«کانَ ابی اِذا دَخَلَ شهرُ المُحرّم لایُری‏ ضاحِکاً وکانَتِ الکِآبةُ تغلبُ علیه حتّی یَمْضیَ مِنْهُ عشرةُ ایّامٍ، فإذا کانَ الیَومُ العاشرُ کانَ ذلکَ الیومُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وبکائِهِ...»(۱۱)

«چون ماه محرّم وارد می‏شد، حضرت موسی بن جعفر - علیه السلام - دیگر خندان دیده نمی‏شد و غم و افسردگی بر آن حضرت غلبه می‏یافت، تا آن که ده روز از محرّم می‏گذشت. روز دهم (عاشورا) که می‏شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه وی بود.»

رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - خطاب به دخترش حضرت فاطمه فرمود:

«یا فاطِمةُ! کُلُّ عَینٍ باکیةٌ یوم َالقیامةِ الاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلی مُصابِ الحُسینِ، فانّها ضاحِکَةٌ مُستْبشِرةٌ بِنَعیمِ الجَنّةِ.»(۱۲)

«دخترم فاطمه جان! روز قیامت، هر چشمی گریان است، مگر دیده‏ای که در مصیبت و عزای حسین - علیه السلام - گریسته باشد، که آن چشم در روز قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می‏شود.

امام صادق - علیه السلام - نیز در به کارگیری شعر و مرثیه در برپایی سوگواری به یاد ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - فرموده است:

«ما مِن اَحَدٍ قالَ فی الحسینِ شِعراً فَبکی واَبْکی‏ بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّةَ وغَفَرَ لَهُ.»(۱۳)

هیچ کس نیست که درباره حسین بن علی - علیه السلام - شعری بسراید و بگرید و با آن دیگران را بگریاند، مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب می‏کند و اورا می‏آمرزد.»

مرثیه سرایی و مدیحه گویی در قلمرو احیای نام و یاد این خاندان است و هر دو امری ستوده و مورد تشویق ائمّه است و نوعی نصرت و یاری جبهه حق به شمار می‏آید. امام صادق - علیه السلام - در این زمینه فرموده است:

«الحمدُ للَّه الّذی جَعَلَ فی النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا ویَمْدَحُنا وَیَرثی لَنا.»(۱۴)

«خداوند را سپاس، که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می‏آیند و بر ما وارد می‏شوند و مارا مدح و مرثیه می‏گویند.

امام صادق - علیه السلام - این سخن را به عبدالرحمن حمّاد فرمود، پس از آنکه وی به امام خبر داد که جمعی از اطراف کوفه و جاهای دیگر از زن و مرد به کوفه می‏آیند و در نیمه شعبان امام حسین - علیه السلام - را زیارت می‏کنند و ندبه‏ها و سوگواریها و مرثیه خوانی‏ها دارند.

حضرت رضا - علیه السلام - به «دِعبل» که از شاعران برجسته و متعهّد شیعه بود، در زمینه بهره‏گیری از شعر برای مرثیه این خاندان چنین توصیه می‏فرماید:

«یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحسینَ - علیه السلام - فَاَنْتَ ناصِرُنا و مادِحُنا مادُمْتَ حَیّاً فَلاتُقَصِّرْ عن نَصْرِنا مَا استَطَعْتَ.»(۱۵)

ای دعبل! برای حسین بن علی - علیه السلام - مرثیه بگو، تو تا زنده‏ای، یاور و ستایشگر مایی، پس تا می‏توانی از یاری ما کوتاهی نکن.»

حضرت علی - علیه السلام - در سخنی فرموده است:

«انّ اللَّه... اِختارَ لنا شیعةً یَنْصُروننا ویَفْرَحُونَ بِفَرحِنا ویَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.»(۱۶)

«خداوند متعال، برای ما پیروانی را برگزیده است که مارا نصرت و یاری می‏کنند. در شادی ما خوشحال می‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون می‏گردند.»(۱۷)

امام صادق - علیه السلام - به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود:

«خداوند، اشک تورا مورد رحمت قرار دهد، آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگانِ ما به شمار می‏آیند و از آنانی که با شادی ما شاد می‏شوند و با اندوه ما غمگین می‏شوند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.»(۱۸)

در روایت دیگری چنین آمده است:

امام صادق - علیه السلام - بر سجّاده خود نشسته و برای زائران و سوگواران اهل بیت - علیهم السلام - چنین دعا می‏کرد:

«خدایا! آن دیدگان را که اشکهای آنها در راه ترحّم و عاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که به خاطر ما سوخته و نالان گشته و آن فریادها و ناله‏هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.»(۱۹)

امام صادق - علیه السلام - نیز فرمود:

«فَعَلی‏ مثلِ الحسینِ فَلْیَبْکِ الباکُونَ، فانّ البکاءَ علیهِ یَحُطُّ الذُّنُوب العِظامَ.»(۲۰)

«گریه کنندگان، باید بر کسی همچون حسین - علیه السلام - گریه کنند، چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می‏ریزد.»

از این گونه احادیث، در منابع حدیثی بسیار است،(۲۱) که همه تشویق به عزاداری و گریه و مرثیه گویی، احیای یاد، رفتن به زیارت و غمگینی در راه مصیبتهای آن مظلومان است و بیان ثوابهای بی‏شمار این سنّت دینی، که نقش مهمّی در زنده نگهداشتن فکر و فرهنگ آن خاندان داشته و دارد و عامل استواری در پیوند نسل امروز، بویژه جوانان، با آن الگوهای پاکی و پارسایی و جهاد و شهادت و فداکاری در راه حق است، چرا که اشک، خون می‏سازد و مجاهد و مبارز و شهید می‏پرورد.

دلی که به حسین بن علی و اهل بیت پیامبر، عشق ورزد، بی‏شک در سوگ آنان هم می‏گوید و با این گریه، مهر و علاقه درونی خود را نشان می‏دهد و با عزاداری در سوگ آنان، تجدید بیعت با کربلا و فرهنگ شهادت و امضای راه خونین شهیدان را ابراز می‏دارد.

به تعبیر شهید مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت اوست... امام حسین - علیه السلام - به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادت قهرمانه‏اش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی، بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.»(۲۲)

نویسنده:جواد محدثی

پی نوشت ها:

۱) جامع احادیث الشیعه، ج‏۱۲، ص‏۵۵۶.

۲) وسائل الشیعه، ج‏۱۰، ص‏۳۹۲.

۳) بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص‏۲۷۸.

۴) همان، ص‏۲۷۸.

۵) مکارم الأخلاق، ص‏۲۲.

۶) من لایحضره الفقیه، ج‏۱، ص‏۱۷۷.

۷) بحار الانوار، ج‏۴۴ ص‏۲۵۸.

۸) وسائل الشیعه، ج‏۱۰، ص‏۲۷۹، حدیث ۱ و۲.

۹) کامل الزیارات، ص‏۱۷۵.

۱۰) در این زمینه به کتاب تاریخ النیاحة علی الامام الشهید یا ترجمه فارسی آن به نام تاریخچه عزاداری حسینی مراجعه شود.

۱۱) امالی صدوق، ص‏۱۱۱.

۱۲) بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص‏۲۹۳.

۱۳) رجال شیخ طوسی، ص‏۲۸۹.

۱۴) وسائل الشیعه، ج‏۱۰، ص‏۴۶۹.

۱۵) جامع احادیث الشیعه، ج‏۱۲، ص‏۵۶۷.

۱۶) غرر الحکم، ج‏۱، ص‏۲۳۵.

۱۷) غرر الحکم، ج‏۱، ص‏۲۳۵.

۱۸) وسائل الشیعه، ج‏۱۰، ص‏۳۹۷.

۱۹) بحار الأنوار، ج‏۹۸، ص‏۸.

۲۰) بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص‏۲۸۴.

۲۱) از جمله به بحار الأنوار، ج‏۴۴، و چهل حدیث عزاداری، از نویسنده مراجعه شود.

۲۲) شهید، ضمیمه قیام و انقلاب مهدی، ص‏۱۲۴ و۱۲۵.

۲۳) صحیفه نور، ج‏۸، ص‏۷۱.

۲۴) همان، ص‏۲۱۷.

۲۵) همان، ج‏۱۶، ص‏۲۰۷.

۲۶) همان، ج‏۱۰، ص‏۳۱.

۲۷) تتمّه المنتهی، شیخ عباس قمی، ص‏۲۴۰.

۲۸) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج‏۲، ص‏۴۰.

۲۹) نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، ص‏۸۰.

۳۰) بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص‏۲۸۷.

۳۱) صحیفه نور، ج‏۱۵، ص‏۲۰۴.

۳۲) المواکب الحسینیّه، محمد حسین کاشف الغطاء، ص‏۱۵.

۳۳) صحیفه نور، ج‏۱۵، ص‏۲۰۴.

۳۴) صحیفه نور، ج‏۱۵، ص‏۲۰۴.

۳۵) همان، ج‏۱۶، ص‏۲۱۹.

۳۶) در این زمینه، از جمله کتاب شهید مطهری (حماسه حسینی) خواندنی است نیز کتاب التنزیه لأعمال الشیعه، از سید محسن الأمین و«الآیات البیّنات فی قمع البدع والضّلالات» از کاشف الغطاء نیز در این زمینه مفید است.

۳۷) در زمینه درسها و پیامها و احیاگری‏ها نسبت به قیام عاشورا، از جمله به دو کتاب «فرهنگ عاشورا» و «پیامهای عاشورا» از نویسنده، مراجعه کنید.

۳۸) صحیفه نور، ج‏۱۲، ص‏۱۵۳.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید