سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

صدا,دوربین, خطر


صدا,دوربین, خطر

به بهانه حضور بدل کاران ایرانی در فیلم جیمزباند پای صحبت بدل کارانی نشستیم که با جان خود بازی می کنند

همه چیز برای انجام یک عملیات خطرناک آماده است، بازیگر نقش اصلی که قرار است، بدل او در خودرویی از پرتگاه سقوط کند با هیجان خاصی کنار کارگردان ایستاده است تا این صحنه را به دقت تماشا کند. گروه بدل‌کاران بار دیگر تمام موارد ایمنی را بررسی می‌کنند تا خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید و بالاخره بعد از یک تعقیب وگریز و پرت شدن خودرو به پرتگاه کار با موفقیت به پایان می‌رسد، بدل‌کار هم جان سالم به در می‌برد و با خوشحالی از پایین پرتگاه به جمع بازیگران می‌پیوندد. آن‌ها بدل‌کار هستند، انسان‌هایی شجاع، پر دل و جرأت که کارهای خطرناک را در فیلم‌ها و مجموعه‌ها به جای هنرپیشه اصلی انجام می‌دهند. در یک صحنه خود را روی خودرو پرت می‌کنند، در صحنه‌ای دیگر کیف زنی را می‌قاپند و فرار می‌کنند یا خود را از طبقه هشتم ساختمانی به پایین پرت می‌کنند یا کارهای خطرناک دیگری نظیر سقوط به ته دره، آتش سوزی، انفجار و ... حرفه بدل‌کاری در سینمای ما که محدود شده به گونه‌های کم حادثه مثل سینمای ملودرام خانوادگی، طنزهای سرسری و فیلم‌های کودکانه یا در نهایت فیلم‌های اجتماعی، چندان جدی گرفته نمی‌شد، چون ضرورت آن حس نمی‌شد. بدل‌کاری با بازگشت شادروان «پیمان ابدی» از آلمان کم‌کم جدی گرفته شد و بعد از حادثه تلخی که باعث خانه‌نشینی یک ساله پگاه آهنگرانی شد ضرورت آن بیشتر حس شد، حالا عوامل سینما به این نکته مهم پی برده بودند که حتماً لازم نیست فیلمی اکشن بسازند تا در آن از بدل‌کاری استفاده کنند. کم‌کم بدل‌کاری در سینما و تلویزیون از سطح واژگون شدن وانت گوجه فرنگی و شکستن شانه تخم مرغ، به انجام عملیات‌های جالبی با حداقل هزینه تبدیل شد. اما با درگذشت پیمان ابدی این ضرورت ایجاد شد که بدل‌کاری در کشور دیگر سرانجامی نخواهد داشت تا این که چند گروه جوان و پر انرژی بدون حمایت دیگران روی کار آمدند که بیشتر شاگردان پیمان ابدی بودند و شاخص‌ترین آن‌ها گروهی است به نام «۱۳». این گروه کار خود را از بدل‌کاری‌های ساده شروع کرد و آن‌قدر خوش درخشید که خبردار شدیم در پروژه جدید جیمزباند هم حضور خواهد داشت، این خبر بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با عوامل این گروه و همین‌طور چند بدل‌کار شاخص دیگر و رئیس انجمن بدل‌کاران تا برای ما از این حرفه و همین طور حضور در پروژه جیمز باند بگویند. «مهسا احمدی» به عنوان تنها بدل‌کار زن ایرانی در فیلم پرفروش «اسکای فال» (جیمزباند) حضور دارد. او در این فیلم پرفروش به همراه «ارشا اقدسی» جزو گروه بدل‌کاران بود. احمدی به همراه اقدسی قرار است بخش‌هایی از صحنه‌های تئاتر «قحطی نور» امین حیایی را طراحی کنند. «علیرضا قره‌خانی» هم بدل‌کاری فیلم تلویزیونی «آغاز یک صدا» و یک مجموعه دیگر را انجام داده است. رئیس انجمن بدل کاران کشور «علی رضا فتحی» هم حسابی سرش شلوغ است. او طراح بدل‌کاران فیلم سینمایی «محمد (ص)» است که به گفته وی تا پایان اسفند ماه در این پروژه مشغول کارند. فتحی مجموعه «عملیات ۱۲۵» و «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را روی آنتن دارد و طراحی بدل‌کاری فیلم «استرداد» نیز بر عهده گروه وی بود که این فیلم مراحل فنی خود را برای اکران سپری می‌کند. مطلب پیش روی‌تان را بخوانید تا بیشتر با دغدغه و مشکلات این حرفه پرخطر آشنا شوید.

مهسا احمدی:

دوست دارم تجربه‌ حضور در جیمزباند را در کشورم پیاده کنم

برای ورود به این حرفه معرف نداشتم. تا ۱۷ سالگی قهرمان رشته ژیمناستیک بودم و چون سن فعالیت دختران در این رشته تا ۱۷ سالگی است باید این رشته را کنار می‌گذاشتم. ژیمناستیک رشته‌ای پرهیجان، پرتحرک و پرانرژی است و چون از دوران کودکی تمرین می‌کردم و در مسابقات شرکت داشتم سیستم بدنی‌ام به این ورزش عادت کرده بود؛ بنابراین به دنبال یک رشته پرهیجان و پرفعالیت که به این رشته باشد می‌گشتم که از طریق اینترنت با گروه «ارشا اقدسی» آشنا شدم. او آن موقع می‌خواست از «پیمان ابدی» جدا شود و تیم تشکیل دهد بعد از این‌که کار مرا دیدند و آموزش دیدم به گروهش پیوستم. از سال ۸۶ تاکنون با او کار می‌کنم.

قبل از تعطیلی خانه سینما فقط من و ارشا اقدسی بیمه تأمین اجتماعی شدیم و بقیه بچه‌های گروه ما بیمه نیستند البته امنیت شغلی هم نداریم.

کار خطرناکی انجام ندادم چون اگر کاری خطرناک باشد آن را انجام نمی‌دهم. از کاری که می‌خواهم انجام بدهم صد درصد مطمئن می‌شوم که آیا می‌توانم آن کار را انجام بدهم و به فردی که اطرافم است اطمینان دارم یا خیر؟ هیچ وقت کار خطرناکی را که حتی یک درصد هم به آن اطمینان نداشته باشم انجام نمی‌دهم و همیشه از همه چیز مطمئن می‌شوم و سپس کارم را انجام می‌دهم.

بستگی به بازیگر دارد. ما همیشه به بازیگران می‌گوییم که بیایند در باشگاه ما تمرین کنند تا با حداقل تمرین، کار را خودشان انجام بدهند. یک سری کارهای سخت است مانند تصادف عابر و پرش از ارتفاع که بازیگر واقعاً نمی‌تواند انجام بدهد و احتیاج دارد که بدل‌کار آن را انجام بدهد. به طور مثال در مجموعه «آب پریا» مرضیه برومند که قرار است نوروز ۹۲ پخش شود، «بهناز جعفری» نقش فرشته‌ای را بازی می‌کند که کل کار پرواز دارد و ۸۰ درصد کار بدل کاری را خودش انجام داد، یعنی به باشگاه ما آمد و تمرین کرد. البته ما به جای برخی بازیگران کارهای سخت و اکشن را انجام می‌دهیم ولی می‌گویند که خودمان آن صحنه‌ها را بازی کرده‌ایم! چون صحنه‌های اکشن یک کار ۲ یا ۳ صحنه بیشتر نیست بنابراین حرکات و رفتارهای بازیگر را تقلید می‌کنیم چون آن حرکت و اتفاقی که می‌افتد دیده می‌شود نه بازی ما.

بدل بازیگرانی هم چون مهناز افشار در فیلم «پسر آدم دختر حوا»، ترانه علیدوستی در فیلم «زندگی با چشمان بسته»، بهناز جعفری در مجموعه «آب پریا»، شیلا خداداد و بدل خود ارشا اقدسی بودم، یعنی اولین مرتبه جای ارشا بدل شدم چون دست «ارشا» شکسته بود و باید یک حرکت آکروباتیک در تیزری تبلیغاتی برای رامبد جوان انجام می‌داد که با آن شرایط جسمی حرکت بدی می‌شد و من به جای ارشا کار کردم.

سخنان آقای فتحی را قبول دارم، واقعاً همین طور است. بیکاری بدل‌کاران هم به این دلیل است که تهیه کننده یا صحنه‌های اکشن را حذف می‌کند: یا از خیابان یک جوان ورزشکار پیدا می‌کنند و ۱۰ هزار تومان توی جیبش می‌گذارند و می‌گویند این صحنه را بازی کن یا اسمت را در تیتراژ می‌گذاریم بیا این کار را برای‌مان انجام بده یا قول کار بعدی را به او می دهند! در حقیقت اگر پول هم به فردی ندهند اما با سخنان خود خامش می‌کنند. هیچ زمان به این مسئله توجه نمی‌کنند که آن فرد نه تنها علم کار را ندارد بلکه تجربه هم ندارد. وقتی در فیلم «اسکای فال» جیمز باند کار کردیم، تجربه‌های بسیاری یاد گرفتم که خیلی دوست دارم در کشور خودم اجرا کنم، اما متأسفانه انگیزه کار به ما نمی‌دهند، هیچ امکاناتی که در اختیارمان قرار نمی‌دهند حتی یک مشوق در این حرفه نداریم.

سینمای ما اکنون زیر صفر هم نیست! شما در این مدت در آثار تلویزیونی و سینمایی ۲ صحنه اکشن خوب و واقعی دیده‌اید؟! سینمای ما واقعاً از نظر کیفیت کار خیلی پایین است و اهمیت هم نمی‌دهد فقط به دلیل این‌که چرا دردسرساز شویم؟ چرا یک میلیون بدهیم و بدل کار بیاوریم؟ نمی‌خواهند پول خرج کنند و صحنه را حذف می‌کنند یا این‌که به یک سری افراد غیرحرفه‌ای که علم این کار را ندارند، کار را می‌سپارند که دردسرش برای خودشان است و ممکن است اتفاق‌های بدی بیفتد. بنابراین بدل‌کاران نقش بسیار موثری در آثار سینمایی و تلویزیونی دارند.

ارشا اقدسی:

من با «پیمان ابدی» کار بدل‌کاری را شروع کردم و بعد از ۲ سال گروه خودم را تشکیل دادم، گروهم سال ۱۳۸۶ شروع به کار کرد و نخستین کارمان مجموعه «نشانی» رامبد جوان بود و آخرین کارمان هم فیلم «اسکای فال» جیمز باند بود که اکنون در حال اکران است و رکورد پر فروش‌ترین فیلم را در مدت اکرانش داشته است!

تاکنون تحت هیچ شرایطی مورد حمایت قرار نگرفته‌ایم و هم چنان در پی محیط خوب و مناسب برای انجام تمرینات بدل‌کاری هستیم چرا که انجام این کارها مکان خاص با تجهیزات خاص خود را می‌طلبد متأسفانه همه کارهای‌مان خودجوش است و با هزینه شخصی خود افتخار ملی کسب کردیم ولی هیچ حمایت ملی از ما نشده است فقط ۲ نفر از اعضای گروه ما بیمه هستند.

خطرناک نبوده ولی کار خوبی که انجام دادیم بدل‌کاری فیلم اکشن ترکی کائو (هرج و مرج) بود و با خودرو از روی یک کامیون که ۳۵ متر طول و ۷ متر ارتفاع داشت پریدم! یکی از بهترین صحنه‌های اکشن که در فیلم «اسکای فال» جیمزباند با بازی «دنیل کریک» انجام دادیم صحنه‌ای بود که در قطار هنگام درگیری جیمز باند تیر می‌خورد و از پل ۷۰متری به پایین پرت شده و توی آب می‌افتد و ما آن کار را با طناب انجام دادیم.

در ایران تعامل‌مان با بازیگران بد نیست ولی بعضی بازیگران هستند که خودشان دوست دارند صحنه‌های پرخطر را بازی کنند ولی در خارج از کشور خیلی از بازیگران از این‌که بدل‌کار جای آن‌ها کار کند خوششان می‌آید استقبال می‌کنند و دیدگاه‌شان خیلی روشن‌تر و مثبت‌تر از بازیگران ایرانی است. در هر کاری ما باید حرکات بازیگران را تقلید کنیم چون او بازیگر است و نقش را درآورده است. در مواقعی باید جای یک آدم مسن رفتار کنیم یا گاهی به جای فردی که ضربه خورده است به همین دلیل ما از روی حالات و رفتار بازیگران اتود می‌زنیم.

تاکنون به جای خیلی‌ها بدل بودم که به خاطر نمی‌آورم به طور مثال در مجموعه «ساخت ایران» بدل بهنام تشکر و در «مسیر انحرافی» و «سقوط آزاد» بدل پوریا پورسرخ بودم.

متأسفانه اکنون وضعیت کاری خیلی بد شده است و تهیه کننده‌ها در فیلم‌هایی که می‌سازند برای بخش اکشن کار هزینه نمی‌کند به طور مثال می‌گویند در فلان صحنه تصادف که ۲ ثانیه است چرا هزینه بیهوده کنیم یا صحنه را حذف می‌کنند یا به روش ۱۰ سال پیش که فیلم می‌گرفتند برگشته‌اند یعنی سینمای ما به جای پیشرفت، پسرفت کرده است و سخن آقای فتحی درباره اتفاقی که در حال وقوع است صدق می‌کند چون تهیه کننده‌ها می‌گویند برای صحنه اکشن فلانی می‌گوید یک نفر را می‌شناسم رانندگی‌اش خوب است او را بیاور! و افرادی که این گونه سر کار می‌روند نه تنها بدل کار نیستند بلکه جان خود و بقیه عوامل را هم تهدید می‌کنند و اگر اتفاقی بیفتد متأسفانه کل این حرفه زیر سؤال می‌رود.

بدل‌کاری یک صنعت است؛ یعنی همان‌گونه که صدابرداری در صنعت سینما لازم و ضروری است بدل‌کاری هم صنعتی لازم و ضروری است و فقط این گونه نیست که بدل‌کار جای بازیگری کاری را انجام بدهد بلکه یک سری کارهاست که هنرپیشه‌ها می‌توانند خودشان انجام بدهند البته نحوه انجام آن صحنه را گروه بدل‌کاری طراحی می‌کند که خیلی مهم است که خروجی کار خیلی بهتر، مناسب و منطقی‌تر است چون گروه بدل‌کاری به صورت علمی و تجربی وقت می‌گذارد، توجه بیشتری به این موضوع دارد و می‌داند در یک پرش از چه پلان‌هایی و چه زاویه دوربینی می‌توان استفاده کرد، آیا می‌توان از حرکت آهسته استفاده کرد یا خیر و این‌ها را سرگروه بدل کاران تشخیص می‌دهد. یکی از نکاتی که خیلی مهم است برقراری ایمنی سر صحنه است که بر عهده بدل‌کاران است. مثلاً برای گرفتن پلانی که گروه در نقطه‌ای از ارتفاع قرار گرفته است، گروه بدل‌کاری در عمل کار نمی‌کند ولی می‌توانند محیط خوب و امن درست کنند که گروه فیلمبرداری کارش را بکند، برخی اوقات از گروه بدل‌کاری می‌توان جاهایی استفاده کرد که جان آدم‌ها در خطر است نه برای صحنه اکشن.

علی رضا قره‌خانی:

از طبقه هفتم پریدم و...

سال ۸۵ که به ایران برگشتم دوستم زنده یاد «پیمان ابدی» که در آلمان با هم آشنا شده بودیم به دلیل شکستگی پایش به ایران آمده بود و من هم به ایران آمدم. او گفت فردی با او تماس گرفته و گفته است یک سری کارهای بدل کاری انجام بدهیم، بیا با هم کار کنیم و سپس به آلمان برگردیم و من قرار بود یک ماهه برگردم که این یک ماه تبدیل به چند سال شد و ماندگار شدیم. «پیمان ابدی» من را به این حرفه آورد.

از سال ۸۵ وارد حرفه بدل‌کاری شده و از آن سال تاکنون هیچ گونه حمایتی از هیچ جایی نشده‌ایم و هر کاری که کرده‌ایم خودمان انجام داده‌ایم و اگر ابزار کاری خریداری شده، از هزینه شخصی است تا بتوانیم کار خوبی در سینما و تلویزیون انجام دهیم. در حال حاضر ما بدل‌کاران زیر نظر فدراسیون ورزش همگانی وزارت ورزش هستیم و به امید خدا از این به بعد اتفاق های خوبی برای این حرفه بیفتد.

خطرناک‌ترین کارم پرش از طبقه هفتم فیلمی از «کیوان اسدی» بود که نام فیلم را به خاطر ندارم و هنوز این فیلم پخش نشده است. وقتی از طبقه هفتم پریدم یک لحظه شوکه شدم ولی کارم را انجام دادم که سخت‌ترین کار برایم بود. واژگون کردن خودرو هم یکی از کارهای سختی است که انجام می‌دهیم.

قبل از این‌که بخواهیم کارمان را شروع کنیم، گروه ما حرکات بازیگر را نگاه می‌کند تا از جایی که قرار است بدل آن بازیگر باشیم دقیقا مانند او بازی می‌کنیم. قبل از کار هم با یکدیگر هم‌فکری می‌کنیم تا در شروع عملیات راحت‌تر باشیم و با یکدیگر هماهنگ باشیم.

بدل خیلی از بازیگران مانند آتیلا پسیانی در مجموعه «راه بی پایان»، پرویز پرستویی در فیلم «سیزده ۵۹»، سام درخشانی، پژمان بازغی، شهاب حسینی و خیلی از بازیگران دیگر بودم.

در حال حاضر این سخن را قبول دارم. اکنون یک سری دوستان قیمت‌ها را می‌شکنند! به طور مثال اگر یک کار قیمتش یک میلیون تومان باشد دوستان می‌روند و با۱۰۰ هزار تومان کار را انجام می‌دهند. با وضعیت کنونی کار کم شده است. تهیه کننده‌ها پول خرج نمی‌کنند و قسمت‌های اکشن کارشان را حذف و پول را صرف جای دیگری می‌کنند.

یک سری کارها هست که اگر بدل‌کار نباشد انجام نمی‌شود، فکر ‌کنم آثاری که نیاز به بدل کار دارد، حضورمان صددرصد تأثیر به سزایی دارد. اگر فیلمی اکشن باشد و از بدل‌کار استفاده نشود، به یک فیلم معمولی تبدیل می‌شود اما وقتی بدل‌کار وارد عملیات شود صد درصد کار تاثیرگذار می‌شود.

پیشرفت‌های صنعت بدلکاری در کشور

سلام و خدا قوت، بر خلاف آن‌چه که معمولاً در مورد عقب بودن کشور ما از دیگر کشورها در دنیای بدلکاری گفته می‌شود ما ثابت می‌کنیم که اساساً نه تنها این‌طوری نیست بلکه اصولاً طور دیگری است یعنی ما جلوتر هم هستیم، برای اثبات این ادعا کلی هم دلیل داریم: ۱‌ در هیچ کجای دنیا بدلکاری این‌قدر با زندگی مردم عجین نیست، تمام طیف‌ها و صنوف محترم جامعه اعم از کسبه، دانش‌آموز، دانشجو و... در یک چیز مشترکند و آن بدلکار بودن است، شما هر نوع بدلکاری را بگیرید ما همین‌طور به وفور در خیابان داریم و مثل آب خوردن انجامش می‌دهیم، مثل سوار شدن در اتوبوس در حال حرکت، رد شدن از خیابان و صدها برنامه خارق العاده دیگر، هر روز و هر شب در کوچه و خیابان، شاید حتی بیابان!! حتی مواردی بوده که ملت از روی پل هوایی رد می‌شدند بازهم تریپ بدلکاری آمدند، این‌طوری که یکهو یک خودروی سنگین با پل هوایی برخورد کرده و پل هوایی زمینی شده و ملت هم از فرط تواضع خاکی شدند!! یکی دیگر از انواع بدلکاری‌ها پرش از ارتفاع می‌باشد که همه ما به خصوص در زنگ تفریح یا در ساعت ورزش با پریدن از دیوار یا در مدرسه آن را تجربه کردیم در حد جکی چان!! حالا عبور از حلقه آتش، بیرون آمدن از صف عابربانک پس از واریز یارانه‌ها یا صف شیرهای یارانه‌ای قدیم و خط عابر پیاده و... بماند برای بعد!! ۲‌ در همه جای دنیا انسان‌ها بدلکاری می‌کنند اما در کشور ما این‌قدر انسان‌ها با هوش هستند که معمولاً کار بدلکاری را به اشیاء، میوه‌جات! سبزیجات و حیوان‌جات می‌سپارند!! به طور مثال گاری گوجه فرنگی را چپه می‌کنند، به‌جای پرش از ارتفاع یک عروسک پارچه‌ای را پر از شوید فرنگی و پارچه می‌کنند و از ساختمان می‌اندازند پائین! حتی مواردی دیده شده که بازیگر سرجایش نشسته و برای فیلمبرداری صحنه چپه شدن خودرو یا سقوطش در دره شاپرک‌ها، یک نمای بسته از بازیگر گرفته‌اند و هِی دوربین بیچاره‌ها را چپه و راسته کردند!! حیف نیست پیکان جوانان گوجه‌ای که دیگر تولید هم نمی‌شود بپوکد و نسلش منقرض شود!! این آلمانی‌ها که هی در کبرا ۱۱ خودرو چپ می‌کردند قدر محصولات داخلی را نمی‌دانند که!! تازه در سینمای ما برای خون آلود شدن بازیگران هم از مقداری از گوجه‌های داخل گاری که چپه شده بود استفاده می‌شود و در نهایت تتمه گوجه‌ها هم برای طبخ رب به واحد تدارکات تحویل داده می‌شود تا در غذای عوامل استفاده شود. با تشکر از خانواده‌های رجبی و قزبانلونژاد اصل!!

چه شد که وارد حرفه خطرناک بدل‌کاری شدید؟

با توجه به سابقه حضورتان در عرصه بدل‌کاری تا چه اندازه این حرفه خطرناک مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا امنیت شغلی و بیمه دارید؟

خطرناک‌ترین کار که انجام دادید چه بود؟

تعامل‌تان با بازیگرانی که قرار است بدل آن‌ها باشید چگونه است؟

تاکنون بدل چه بازیگرانی بودید؟

به گفته رئیس انجمن بازیگران بدل‌کار «علی رضا فتحی» در حال حاضر ۹۰ درصد بدل کاران بیکارند چرا؟

تا چه اندازه نقش بدل‌کاران را در کیفیت آثار سینمایی و تلویزیونی مؤثر می‌دانید؟

نویسنده: مریم ضیغمی