جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
آلزایمر بی شعار و شعارزدگی
سینمای احمدرضا معتمدی و جنس و مضامین فیلم هایی همچون هبوط، زشت و زیبا، دیوانه ای از قفس پرید و قاعده بازی و زبان آثارش تمامی دلالت بر غیرمتعارف بودن سینمای او میکند. سینمایی که شاید تا بهحال به همان اندازه که مخاطبان جدی و فرهیخته خود را یافته، اما به همان نسبت مخاطبان اصلی و بدنه سینما را از دست داده است. اینکه چنین تمایزی فینفسه دلالت بر وزن و اعتبار و ارزش او و فیلمهایش داشته باشد، در اینجا چندان موضوعیت ندارد. اما همین تعداد فیلم های معتمدی و بخصوص نگاه مؤلف گرای او به سینما، حاکی از این است که او و سینمایش را در مقایسه با بسیاری باید جدی گرفت. معتمدی تحصیلکرده سینما و فلسفه است. تجربه نشان داده عموماً فیلمسازانی با این دو گرایش کمتر در بند جذب و گسترده کردن مخاطبان خود هستند. شاید به همین دلیل است که معتمدی تا اینجا علیرغم وقار و وزن و اعتبار فیلمهایش مهجور مانده است. اما آلزایمر بر خلاف آثار پیشین معتمدی نشان از یک تغییر در نگاه و پرداخت موضوعات و دغدغه های شخصی او و با گرایش مشخص به سمت جذب مخاطب بیشتر دارد. این تلاش احترام برانگیز تا حد زیادی در آلزایمر مسیر طبیعی خود را جستوجو و تا حد زیادی به آن دست یافته است. بر خلاف آن فضاهای انتزاعی و زبان منحصر در فیلم هایی همچون زشت و زیبا، معتمدی تلاش دارد همان دغدغه ها را اینبار به شکل رئال و باورپذیری طرح و دنبال کند.
● زبان و بیان
این که بدانیم مضمون، زبان و لحن هبوط و زشت و زیبا با قاعده بازی و آلزایمر در کجا همدیگر را قطع و مؤلفه های آنها در کجاها به هم متصل و هم را در راستای بیان یک ایده تکمیل میکنند، این هم چندان اهمیتی ندارد. اهمیت موضوع در این است که آلزایمر تا اینجا و از هر زاویهای که نگاه کنیم به گونهای از سینمایی که نیازمند آن هستیم خیلی نزدیک است. فیلم را چه به لحاظ رویکرد و مضمون و موضوع و چه متن و ساختار و حتی نحوه اکران مهجورانهاش میتوان یک اتفاق محسوب کرد. اتفاقی که اگر جدی بگیریم و نگاه مان را از حواشی، به فیلم معطوف کنیم، میتواند برای آن دغدغهها و نگرانی های همیشگی و در جهت حصول و دسترسی به یک سینمای فاخر، جدی و معناگرا یک گام اساسی و جدی محسوب و تلقی شود.
● زن ایرانی- مسلمان
اشاره کردم آلزایمر را میتوان از زوایای مختلف نگاه کرد، حتی از زاویه زن محور بودن فیلم که کماکان یکی دیگر از دغدغههای همیشگی بوده و هست. تصویری از زن ایرانی - مسلمان که ظاهراً در مقابل آن تصویر تحریف گرا و جنسی محور سینمای پیش از انقلاب اما متأسفانه حالا تدریجی و گام به گام به سمت نوعی دیگر از تحریف قدم برمیدارد و متأسفانه نگاههای کلیشهای از دو سمت این رویه را تشدید و در محاصره خود قرار داده است. در چنین فضایی تصویر ضدکلیشهای آسیه را میتوان نقطه امید و عطفی برای نزدیک شدن به موضوع زن و سینمای زن محور تلقی کرد. وجه تماتیک و زیباشناسانه انتخاب معتمدی برای زن بودن شخصیت اول فیلم اش از آن رویکردهایی است که طی این سالها کمتر شاهد بودهایم.
● دوری از گل درشتی
آلزایمر را کماکان از زاویه دغدغه های داشتن سینمای دین محور میتوان باز یک اتفاق تلقی کرد. بر خلاف آن گونهها و نمونههایی که اصرار دارند مفاهیم و موضوعات را به قولی به گل درشت و دافعه برانگیز فیلم تبدیل و سنجاق کنند، آلزایمر اما رویکردی سینمایی و کلیشه گریز به ایده و پرداخت دغدغه ایمان به مثابه یک امر ذاتی دارد. از این رو آلزایمر میتواند در راستای عینی کردن سینمای ایمان محور باز یک اتفاق تلقی شود. فیلم در قالب یک داستان خطی و ساده ترجمان ساده این معنا است که ایمان قلبی چندان در بند نشانهها و دلالتهای مادی و عقلی نیست. در جایی که تمامی نشانه ها از جمله آزمایشات دیانای بر اشتباه آسیه دلالت میکند و وقتی همه در مقابل نشانهها تسلیم شدهاند، تنها آسیه است که براساس یک باور قلبی کماکان بر ادعای خود پای میفشارد. تا جایی که در نهایت فضای پیرامونی و آدم ها را تحت تأثیر ایمان و باور خود قرار میدهد.
آلزایمر برای فضای ذهنی و حتی باورهای ما نیز یک اتفاق و تلنگر محسوب میشود. اتفاقی که میتواند باورهای کلیشهای ما را ترک بیندازد. میتواند تا روزها و ساعت ها بعد از تماشای فیلم ذهن و ایمان و باور ما را با خود درگیر کند. میتواند به ما امکان بدهد مثل آسیه بعد از یک پروسه کوتاه مدت و تجربه لذت بخش تولد، اما مثل آسیه دوباره روانه دهلیزهای آسایشگاه روانی ها نشویم. میتواند به این دور باطل و این جبر ترک بیندازد و میتواند باور ما را به خیلی تابوها و غیرممکن ها تغییر بدهد.
آلزایمر بی شعار و شعارزدگی و ادا و اطوار و در قالب یک داستان زمینی و عشق مجازی میآموزد که ایمان آدمی به نشانهها و دلالتهای عقلی نیازی ندارد. در صحنه مستندگونه افتتاحیه آسیه در اعتراض به اینکه جسد متعلق به شوهر او نیست میگوید؛ من بوی او را میفهمم، او بوی امیر قاسم را نمی دهد. این نشانهگذاری کلامی را میتوان در نخستین ملاقات آسیه با مرد گمنام به شکل کاملاً سینمایی شاهد بود. جایی که تقابل نگاه آسیه و مرد، باعث واکنش حسی آسیه میشود که با تمهید صدا و سادگی توأمان مرد گمنام باعث تغییر حالت آسیه میشود. ادامه این نشانههای معنایی را میتوان در تنهایی و خلوت آسیه با مرد گمنام در اتاق او دنبال کرد. جایی که آسیه در یک صبح باران زده با پهن کردن سفره صبحانه برای مرد گمنام و پوشاندن پیراهن به تن او باور قلبی خود را به رخ میکشد. آلزایمر مملو از فصل ها و لحظات سینمایی است. بی آنکه کارکرد و تأثیر آنها به کلیت فیلم آسیب و به روال طبیعی روایت آسیبی برساند. از آن جمله میتوان به حضور نمادین قطار در چند جا اشاره کرد.
در نخستین بخش زمانی که آسیه و وبرادرش از آسایشگاه به خانه میروند، عبور قطار به شکل نمادینی بر تقدیر آسیه تأکید دارد. در جای دیگر آسیه در حالی که برخلاف حرکت قطار حرکت میکند، پس از عبور قطار از چشم دوربین ناپدید میشود. تمهید و تأکیدی بر نافرجامی تلاش آسیه برای گریز از تقدیر ناخواسته اش. و در نهایت قطار فصل نهایی به مثابه تقدیر مرد گمنامی را با خود همراه میکند. از صحنه های زیبای دیگر فیلم وقتی شکل میگیرد که آسیه را در میانه کادر و نقطه تلاقی حوض و بکراند خانه قدیمی خیره در حوض آب میبینیم. تمامی عناصر صحنه چون آب، حوض کاشی شده، حیاط خانه قدیمی و در نهایت بکراند اندرونی خانه که وضوح چندانی برای چشم ندارد، همزمان بر باور و تولد تازه و دغدغه های درونی آسیه تأکید دارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات احمد وحیدی عراق حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت نیکا شاکرمی مجلس روز معلم رهبر انقلاب شهید مطهری
ایران سیل هواشناسی تهران آتش سوزی شهرداری تهران قوه قضاییه پلیس آموزش و پرورش معلم فضای مجازی سلامت
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی مالیات دولت سیزدهم بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال ساواک عمو پورنگ سینمای ایران مهران مدیری تبلیغات مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
هوش مصنوعی اپل فناوری خودروهای وارداتی گوگل آیفون ناسا
فشار خون کبد چرب