جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هتک و هدم بنیان ها


هتک و هدم بنیان ها

در جامعه مذهبی ما ساختارها, بن مایه ها و بنیان های فکری و عقیدتی ای وجود دارد که به عنوان تکیه گاه دینی و مذهبی و مایه وفاق و اجماع عمومی متدینین قلمداد گشته و هماره از منزلت و حرمت بی بدیلی برخوردار هستند از جمله بنیان های فکری و اعتقادی نزد شیعیان, جایگاه رفیع مرجعیت دینی و مذهبی است که ریشه در معتقدات شیعی به ویژه اصل مترقی و الهی امامت دارد

در جامعه مذهبی ما ساختارها، بن‌مایه‌ها و بنیان‌های فکری و عقیدتی‌ای وجود دارد که به عنوان تکیه‌گاه دینی و مذهبی و مایه وفاق و اجماع عمومی متدینین قلمداد گشته و هماره از منزلت و حرمت بی‌بدیلی برخوردار هستند. از جمله بنیان‌های فکری و اعتقادی نزد شیعیان، جایگاه رفیع مرجعیت دینی و مذهبی است که ریشه در معتقدات شیعی به‌ویژه اصل مترقی و الهی امامت دارد.

در مذهب شیعی مرجع دینی که پس از سال‌ها کوشش و مجاهدت در تحصیل علوم دینی و تعمق و توغل در معارف الهی به ملکه اجتهاد و فهم و استنباط احکام الهی دست می‌یابد در جایگاه نایب عام امام معصوم قرار دارد تا دیگران که از این فرصت و موقعیت در شناخت احکام دینی برخوردار نیستند. برای عمل به وظیفه و تکلیف دینی خود از آنان تقلید کرده و بری‌الذمه گردند. از این روی همه رساله‌های عملیه و توضیح‌المسائل‌ها در نخستین مساله به احکام تقلید مقلدان می‌پردازند و رجوع به یک مجتهد و مرجع برای فهم حکم خدا برای عموم افراد غیرمجتهد را واجب و شرط درستی و پذیرش اعمال آنان قلمداد می‌نمایند.

موقعیت مرجعیت دینی به عنوان کرسی دین‌شناسی و مراجعه به آنان در میان عامه مردم از چنان جایگاه و منزلتی برخوردار بوده است که همه حکومتی‌ها در کشور، خود را مجبور و ملزم به رعایت و حرمت این جایگاه می‌دانستند. رژیم ستم‌شاهی گذشته که دامنه استبداد و اختناق و سرکوب آن مرزی نمی‌شناخت، جرات نزدیکی به هتک حرمت مراجع را کمتر می‌یافت و در قانون مطبوعات دوران شاه نیز اجازه اهانت به مراجع وجود نداشت و مرتکبان گرفتار توبیخ و مجازات می‌شدند. کوتاه سخن اینکه جایگاه و منزلت مراجع، حتی در نگاه و منطق طاغوت با دیگران متفاوت می‌بود. پس از انقلا‌ب اسلا‌می به دلیل استقرار نظام دینی برخاسته از دین و شریعت، از یک سو جایگاه مرجعیت عزیزتر شد و موضوعیت برجسته‌تری پیدا کرد و از سویی نگاه مکرمانه امام(ره) به مراجع همتای خود به حرمت و اعتبار آنان نزد جامعه ما بسی افزود. در این تکریم و حرمت‌گذاری توفیری میان مراجع همراه و حامی انقلا‌ب و امام(ره) با کسانی که بعضا با انقلا‌ب همراهی نکردند و یا فراتر در برابر امام بعضا مخالفت‌هایی داشتند نبوده است.

وقتی مرجعی با افتخارات پرشمار و کم‌نظیری مانند آیت‌ا... العظمی صانعی که سوابق قبل و بعد از انقلا‌ب و نزدیکی و همراهی او به امام(ره) و عشق و علا‌قه متقابل امام(ره) به او بر همگان روشن است، چنین بی‌محابا هدف هجمه، تخریب و هتک حرمت و اسائه ادب قرار می‌گیرد، عمق فاجعه و انحراف رخ می‌نماید، دیگران باید حساب کار خود را باید بنمایند. آیت‌ا... العظمی صانعی علا‌وه بر داشتن احکامی مانند عضویت در شورای نگهبان و دادستان کل از سوی امام(ره)، با لطیف‌ترین و عاطفی‌ترین عبارات توسط حضرتش نواخته گردید. از جمله <من صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کرده‌ام. من حظ می‌برم از معلومات ایشان، یک آدم برجسته‌ای در بین روحانیون است و مرد عالمی اوست...>

در این مقال کوتاه فرصت ورود به ماهیت آن بخش از سخنان حضرت آیت‌ا... العظمی صانعی که خشم اسائه‌کنندگان او را برانگیخته است و مستندسازی فرمایشات معظم‌له با منظومه فکری حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبری و قانون اساسی نیست اما آنچه عاجلا‌ باید به آن پرداخت و بسی نگران‌کننده است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت، شکستن قبح توهین به مراجع و آسان شدن آن است. مهم‌تر اینکه متاسفانه مراجع قانونی و قضایی و محافل مذهبی و شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی در برابر بداخلا‌قی‌های رایج در جامعه دینی و گسترش شعاع آن تا مرزهایی که در گذشته نیز معمول نبوده است، سکوت کرده‌اند. اگر روزگاری برای دستیابی به قدرت و حذف رقیب از صحنه‌های سیاسی به ترور شخصیتی افراد، بی‌حیثیت کردن آنان، ایراد اتهام‌های بی‌اساس، تخریب‌های سازمان‌‌یافته علیه شخصیت‌های سیاسی و بزرگان نظام اقدام می‌شد، امروز دامنه این بداخلا‌قی‌ها دامن مراجع تقلید را نیز گرفته است و قبح هتک حرمت به بنیان‌هایی که در نظام طاغوت نیز از مصونیت و حرمت برخوردار بوده است، نیز شکسته گردیده که جا دارد در برابر این فتنه کلمه استرجاع را بر قلم و زبان جاری کرد؛ <انالله و انا الیه راجعون.>

افسوس که این بداخلا‌قی‌ها، هنجارشکنی‌ها و بنیان‌سوزی‌ها از ناحیه تریبون‌ها و توسط افرادی صورت می‌گیرد که خود را عین دینداری و محک دفاع از انقلا‌ب و ارزش‌ها و پیماینده سلوک ناب اصولگرایی قلمداد می‌کنند و صدافسوس که از جیب ملت و کیسه بیت‌المال هزینه می‌کنند و در حقیقت با هزینه و خرج مردم به هتک حرمت بنیان‌های اعتقادی آنان می‌پردازند.

در پایان ناگفته نماند، اگر در جامعه‌ای، خلیفه‌کشی باب گردیده و رواج یابد، همیشه محدود به افرادی که سلیقه آنان را نمی‌پسندیم، نمی‌ماند و بسا روزگاری دامن دیگران را خواهد گرفت. آری، اگر نسبت به تخریب‌ها و بداخلا‌قی‌هایی که به امثال فرزندان دیگر امام(ره) از جمله آقای خاتمی می‌رفت، در وقت خود سکوت نمی‌شد و عکس‌العمل درخوری نشان داده می‌شد، امروز اینچنین و به راحتی پیشکسوتان و السابقون انقلا‌ب، هدف تخریب و هجمه قرار نمی‌گرفتند. و اگر امروز نیز بزرگان نظام و دستگاه‌های مسوول در برابر توهین به مراجع، سکوت پیشه کنند، این سرطان بدخیم همه اعضای جامعه ما را نابود و تخریب خواهد کرد.

ولی‌ا... شجاع‌پوریان