چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اسلام سیاسی
● مقدمه:
پس از فروپاشی شوروی بسیار مرسوم شده است که از جنگ سرد دیگری صحبت شود؛ جنگ سردی که بر پایه تجدید هویتهای منطقهای که بر قوم و مذهب تاکید دارند، استوار شده است. این به طور مشخص تهدیدی جدی برای ثبات بین المللی تلقی میگردد.۱ بنیادگرایی اسلامی با توجه به نقشی که در برابر نظام بین المللیِ پایه ریزی شده غرب ایفا میکند، به عنوان یکی از منابع اصلی خطر شناخته میشود. اگر چه اکثر ۱/۱ میلیارد مسلمان دنیا که به اسلام وفادارند خارج از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) زندگی میکنند، اما سیاسی شدن اسلام و ظهور بنیادگرایی اسلامی بیشتر با خاورمیانه شناخته میشود.
به هر حال، اسلام هم در بعد سیاسی و هم در بعد مذهبی قدرت یکپارچه و یک صدایی نیست. اسلام سیاسی اصطلاحی است که برای اختصار تنوع نظریات سیاسی در جامعه اسلامی به کار میرود. اگر چه مسلمانان از لحاظ فکری به دو فرقه تقسیم میشوند؛ یک اکثریت سنی و یک اقلیت ده درصدی شیعه، اما به راحتی میتوان گروههای سیاسی دو جریان مذهبی را شناسایی کرد. علاوه بر این بیان «اسلام سیاسی» گاهی به عنوان یک «بدعت نو» محسوب میگردد. بسیاری از گروههای اسلامی رادیکال، تاریخ پر از کشمکشی با دولت دارند. تاریخچه این کشمکشها گاهی به ابتدای قرن (قرن بیستم) نیز میرسد. اما این گروهها به طور فزاینده اهمیت مییابند، چرا که به عنوان یک چالش پیچیده و جدّی برای دولتهای عربی محسوب میگردند و در ضمن تهدید کننده وضع موجود منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. ارائه طرح جایگزینی یک نظام اسلامی به جای نظام لیبرالیستی غربی از دیگر منابع تهدید توسط این گروهها به شمار میرود.
اگر چه بنیادگرایی اسلامی و اسلام سیاسی اغلب به عنوان عبارات مترادف لحاظ میگردند، امّا این دو نیازمند یک تمایز هستند. در این مقاله عبارت پیشین بدان جهت به کار برده میشود که عکس العمل احساسی، معنوی، روحی و سیاسی مسلمانان به یک بحران دقیق و مستمر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که گریبانگیر خاورمیانه است را یک جا بیان کند. طبیعت این بحران، بعدا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این عکس العمل، علاوه بر ترس از «غربی شدن» فرهنگ اسلامی، به واکنش در برابر مداخله مستقیم غرب در مناطق اسلامی در دهههای گذشته نیز معطوف است. علاوه بر این، بر عکس انتظارات غرب، رهبر اسلامی ایران آیة اللّه خمینی، کسی که بنیادگرایی اسلامی را برای غرب معنا کرد، سعی کرد مسلمانان را به یک وحدت سوق دهد؛ به خصوص در این راستا، انتقادهای او به نقش قدرتهای بزرگ در جهان اسلام بسیار مؤثر بود. بیانات ضد غربی او در استفاده از عباراتی چون «استکبار» و «شیطانی» با اشاره به ایالات متحده، در بین اسلامگرایان عرب رواج زیادی پیدا کرده است.
عبارت «اسلام سیاسی» در این جا با این هدف و برنامه سیاسی که به دنبال استقرار یک نظام جهانی اسلامی است، پیوستگی دارد. این هدف در دو سطح مرتبط دنبال میگردد: یکی، چالش با حفظ وضع موجود در بین کشورهای اسلامی و دیگری، ارائه یک شبکه ارتباطی فراملی در حال گسترش برای استقرار یک صلح و ثبات اسلامی در بین جهان عرب و مسلمان.
● تنوع جهان اسلام
اگر چه دنیای اسلام دارای پویایی است، اما این گروههای غیرمتحد، به سرعت در حال تغییر و رشد به خصوص در کشورهای جهان سوم و جوامع پراکنده دنیاهستند. پیچیدگیهای این مجموعه و جهان متنوع دولتها و اجتماعات به بهترین وجه میتواند از طریق بررسی اشکال جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولتها که تحت محوریت پان ـ اسلامیسم دور هم گرد آمدند، به تصویر کشیده شود. بزاز، مورّخ عرب و نخست وزیر سابق عراق، میگوید: اگرچهپان ـ اسلامیسم به دنبال ایجاد یک سازمان جامع سیاسی که همه مسلمین از آن پیروی کنند میباشد، اما این عمل غیر واقعی است. انتظار یک تشکّل بین کشورهایی که اختلافات زیادی با هم دارند همچون ایران و عراق، بسیار غیر واقعی است.
جهان اسلام در اروپا، آفریقا و آسیا و مناطقی در آمریکا گسترده شده است؛ اما خاورمیانه و جنوب شرق آسیا نقطه مرکز و قلب این عقیده ـ عربستان سعودی به عنوان زادگاه اسلام و اندونزی به عنوان پرجمعیتترین کشور مسلمان (نود درصد از جمعیت ۱۸۸ میلیونی آن مسلمان هستند) ـ شناخته میشوند. جغرافیای سیاسی این عقیده، به هر حال چند تغییر پیچیده را در سالهای اخیر به خود دیده است. ظهور سرزمین تحت اداره مسلمانان در بوسنی و آلبانی در اروپای جنوبی به جایگاه ترکیه به عنوان تنها کشور مسلمان اروپایی پایان داد.
با فروپاشی شوروی، شش جمهوری مسلماننشین در قفقاز و آسیای مرکزی ظهور کردند. این دولتها مسلمانان اولیه محسوب نمیشدند و تحت نفوذ فرهنگی اسلام نبودهاند و از نظر فرهنگی و زبانی، تحت نفوذ اسلاوها بودهاند. این کشورها بیشتر با ترکیه سکولار هماهنگ هستند تا قدرتهای مسلمان سنتی عرب. با این وجود، ظهور این دولتها نشان دهنده گسترش جغرافیای سیاسی جهان اسلام و رشد کمّی دولتهای مسلمان مستقل است که در نظام بین المللی به همان اندازه که در سازمانهای بین المللی تأسیس شده توسط مسلمانان، نقش ایفا میکند. ظهور این شش کشور جدید و افزوده شدن هفتاد میلیون نفر به جمعیت جهان اسلام موجب تأثیر گذاری برخط مشی و سیاستهای کشورهای مسلمان میگردد و در ضمن میتواند بر خط مشی و قواعد حاکم بر سازمانهای بین المللی اسلامی تحت نفوذ اعراب همانند سازمان کنفرانس اسلامی مؤثر باشد.
توسعه جهان اسلام خارج از خاورمیانه، فرضهای جدیدی برای همکاری بین بازیگران مسلمان غیرعرب در این منطقه ایجاد میکند؛ برای مثال در اوایل دهه ۱۹۹۰، ایران، پاکستان و ترکیه، اعضای مؤسس سازمان همکاری اقتصادی(۵) با همکاری افغانستان و تمام جمهوریهای تازه استقلال یافته بزرگترین سازمان منطقهای را ایجاد کردند. این سازمان (اکو) با جمعیت سیصد میلیونی دارای ذخایر طبیعی عظیم آب، زمین کشاورزی، هیدروکربنها، طلا، سرب، روی، زغال سنگ، آهن و اورانیم است.
● تنوع سیاسی
تصور عمومی غربیها از بنیادگرایی، نگاهی تحریف شده به الگوی سازمان سیاسی در جهان اسلام است. البته برخی رهبران خود را پیروان و مؤمنان اسلام معرفی میکنند و در عمل نیز سعی میکنند اسلام را در سیاستهای خود اعمال کنند. اشکال دیگری از سازمان سیاسی در جهان اسلام وجود دارد که در طبقه بندی ذیل میآید.
▪ دولتهای مسلمان دارای:
ـ مونارشیهای سنتی، مانند مراکش، اردن و عربستان سعودی؛
ـ دولتهای مسلمان میانه رو، مانند مالزی، اندونزی و ترکیه؛
ـ دولتهای مسلمان انقلابی نظیرایران و سودان؛
ـ دولتهای مسلمان سکولار، مانند الجزایر، مصر و تونس.
این طبقه بندی مبیّن این واقعیت است که مردم مسلمان توسط حکومتهایی با سیستم سیاسی متفاوت اداره میشوند. این تفاوت به تنهایی در روابط دولتهای مسلمان با یکدیگر مؤثر است و موجبات مخالفت با یکدیگر را فراهم میکند. این مشکل در خاورمیانه نسبت به مناطق دیگر بسیار جدّی تر است؛ منطقهای که رژیمهای سکولار افراطی و اسلامگر در کنار مونارشیهای سنتی در یک محیط نامطمئن و در برخی مواقع خصمانه قرار گرفتهاند.
● تنوع اقتصادی
تفاوت بین دولتهای مسلمان فقط به حوزه سیاسی محدود نمیشود بلکه به همان اندازه در حوزه اقتصادی نیز متنوع است. در یک کفه ترازو، کشورهای مسلمان در حال صنعتی شدن همچون تونس، مراکش، ترکیه، مالزی، اندونزی و احتمالاً پاکستان به همراه چالشی که به عنوان کشورهای جهان سوم در برابر جهان سرمایهداری غربی دارند، قرار گرفتهاند. دولتهای مسلمان نفت خیز منطقه نیز دارای پتانسیل در جهان اسلام هستند. دولتهای نفتی خاورمیانه (به همراه اندونزی و برونئی) در سالهای اخیر با بازیگران بزرگی چون آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان همکاری خود را آغاز کردهاند. بسیاری از این دولتهای جدید این پتانسیل را دارند که به عنوان ببرهای اقتصادی مطرح شوند و هم اکنون این کشورها خود را رهبران اقتصادی منطقهای در قرن بیست و یکم میبینند؛ اما بلند پروازی این دولتها برای تحصیل این مقام رفیع، برای مثال تبدیل شدن به تولید کنندگان کلیدی هیدروکربن در قرن بیست و یکم، این تهدید را به دنبال دارد که به یک رقابت ویرانگر بین کشورهای صادر کننده هیدروکربن در خاورمیانه منجر گردد. این در حالی است که تمامی این کشورها مسلمان هستند.
در کفه دیگر ترازوی اقتصادی، یک سری دولتها به دنبال حفظ بقای خود و با اقتصادهای راکد و ایستا قرار گرفتهاند. بیش از یک جین از کشورهای مسلمان در آسیا و آفریقا، نه از منابع طبیعی و نه از نیروی کارآمد و ماهر برای رسیدن به یک اقتصاد مطلوب در نظام بین المللی برخوردارند. فشار فقر فراگیر موجب آن شده که بسیاری از این کشورها به سیاستهای آزاد سازی اقتصادی اقتصاددانان غرب پناه برند.
با وجود تفاوتهای عظیم اقتصادی در بین کشورهای مسلمان، همگی جزئی از همان سیستم تقسیم کار سرمایهداری بین المللی هستند. دولتهای مسلمان، اگر چه از نظر کار کرد در سطوح مختلف اقتصادی قرار دارند، اما در داخل یک سیستم بین المللی اقتصادی قرار گرفتهاند و هیچ تقسیم کار جداگانه اقتصادی و سیاسی اسلامی وجود ندارد.
● دیدگاههای متفاوت درباره بنیادگرایی اسلامی
بنیادگرایی اسلامی در سه دیدگاه متفاوت مورد ارزیابی قرار گرفته است:
اول، همان گونه که قبلاً اشاره شد، بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک عکس العمل و پاسخ به بحران مواجهه دولت ـ ملت در خاورمیانه مطرح میشود. این بحران شامل محرومیت اجتماعی، فقر مداوم، فساد، فامیل بازی، وابستگی به غرب از لحاظ امنیتی و دفاعی و اقتصادی، فقدان مشروعیت سیاسی و تنزل حاکمیت قانون است. همچنین این بحران به وسیله بیثباتی سیاسی عمومی نظامهای سیاسی غیرپاسخگو و نامطمئن حفظ قدرت سیاسی در کشورهای اسلامی تشدید میگردد. این مشکلات در سالهای اخیر به واسطه رشد جمعیت، شهرنشینی و زیست محیطی بغرنج شده است. بنابراین از منظر این دیدگاه، بنیادگرایی میتواند عکس العمل افراطی به بحرانهای وسیع، عام و فراگیر موجود باشد. این گونه فرض شده که شکلی از ناسیونالیسم فرهنگی که منعکس کننده نوعی پوپولیسم در حال گذار و ناقص باشد میتواند خطر کمی برای غرب به همراه داشته باشد.
دیدگاه دوم را هانتینگتون مطرح کرده است. هانتینگتون ظهور بنیادگرایی اسلامی را زمینه برخورد تمدنی میداند. با این تعبیر که دارالاسلام در یک طرف و تمدن یهودی ـ مسیحی در طرف دیگر. ستیزه بین تمدنها جایگزین سیستم قبلی جنگ سرد و رقابت ایدئولوژیک دوران جنگ سرد میگردد.
بر طبق نظر هانتینگتون در قرن بیست و یکم «محور مرکزی سیاستهای جهان» کنش متقابل قدرت و فرهنگ غرب با قدرت و فرهنگ جوامع غیرغربی خواهد بود. از دید وی، پایان جنگ سرد راهگشای یک ارتباط نظامی بین اسلام و کنفوسیوس غیرغربی بود که برای رشد همکاری بین تمدنهای غیرغربی برای مواجهه با تسلّط جهان غرب طراحی گردید.
سرانجام، بنیادگرایی با اسلام سیاسی پیوند خورده که به عنوان یک نیروی معتبر جدید برای تغییرات مثبت تعریف میگردد و با شعار «اسلام راه حل است» تزیین شده است. این دیدگاه را مسلمانانی پذیرفتهاند که به اسلام به عنوان مکتبی فراتر از دین و عبادات مینگرند و آن را متفاوت با سکولاریسم دولتی موجود در کشورهای اسلامی میدانند. این شعار بیشتر در کشورهایی شنیده میشود که اسلامگرایان در فعالیتهای تند همراه با برخورد برای براندازی رژیمهای خود مشارکت دارند. [مانند الجزایر و مصر]؛ همچنین در کشورهایی که گروههای اسلامی قادر بودهاند که به توسعه اهداف خود از طریق مشارکت در داخل سیستم سیاسی موجود بپردازند. در برخی موارد که مکانیزمهای سیاسی مشروع مورد توجه قرار گرفته، موجبات گسترش اسلامگرایی در خاورمیانه را فراهم کرده است. در دسامبر ۱۹۹۵ حزب رفاه در کشور ترکیه سکولار با ۳/۲۱ درصد آرا به پیروزی انتخاباتی رسید و توانست ۱۸۵ کرسی از ۵۵۰ کرسی مجلس ملّی را به خود اختصاص دهد. حزب اخوان المسلمین اردن، ۲۲ کرسی از هشتاد کرسی را در انتخابات مجلس ۱۹۸۹ به خود اختصاص داد. در سال ۱۹۹۳ این تعداد به شانزده کرسی کاهش یافت، ولی چند تن از اعضای حزب به کابینه راه یافتند. حزب «الاصلاح» یمن ۶۲ کرسی از ۳۰۱ کرسی را در انتخابات پارلمانی آوریل ۱۹۹۳ به خود اختصاص داد. حزب اللّه لبنان از سال ۱۹۹۰ تا کنون توانسته است اعضای خود را به عضویت مجلس این کشور برساند.{هم کنون برای کسب قدرت بیشتر در لبنان به دنبال امتیاز گیری است وبا دولت سینیوره در حال ستیز است}(۱) اسلامگرایان کویت یک بلوک سیاسی با نفوذ در مجلس ملی این کشور به حساب میآیند و{ اسلام گرایان بحرینی به دنبال راه یابی به مجلس قانون گذاری}(۲).
● ارزیابی مجدد بنیادگرایی اسلامی
در اواسط دهه ۱۹۹۰ تحلیلگران غربی به ارزیابی مجدد بنیادگرایی اسلامی و اسلام سیاسی پرداختند. از یک طرف، توجه به شکست اسلام سیاسی در ایجاد تغییرات اساسی در داخل جهان اسلام بود. رُی پیشنهاد کرد که نفوذ اسلام گرایی بسیار قویتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
علاوه بر این، بحثهایی در گرفت مبنی بر این که این جریان نظامیگری به اوج خود رسیده است و افراطیون در موضع دفاع قرار گرفتهاند، از این رو قدرت اسلامگرایان در حال کاهش است. مطمئنا دیدگاههای مربوط به مواجهه اسلام با غرب بسیار غیرمحتمل به نظر میرسید و در این نکته که تهدیدی از سوی مسلمانان برای غرب وجود دارد، بسیار غلو شده بود. طرح مواجهه بین اسلام و غرب، فقط یک افسانه بود که برای مشروعیت بخشیدن، گمراه کردن، ساکت نمودن و بسیج کردن استفاده میشد.
به هر حال دلیل اینکه این افسانه جدی گرفته شده بود، تهدید از سوی اسلام، بد فهم شد و در نهایت به یک تشخیص ناقص از چالش اسلامگرایان با ثبات منطقهای یا مصالح غربی منجر گردید.
● عکس العملی در برابر غربیشدن
دیگر مفسران و تحلیلگران در دهه ۱۹۹۰ این گونه تحلیل کردند که ظهور بنیادگرایی اسلامی و اسلام سیاسی یک بخش از چالش وسیعی است که دولتهای غربی در طول قرن بیستم برای بنیاد نهادن نظم بین الملل مورد نظر خود، انجام دادهاند. یک رشته مقولههای جدید شامل ناسیونالیسم، استقلال قومی و حق هویتهای فرهنگی متنوع، بعد از جنگ سرد در دستور کار بین المللی قرار گرفته بود و این مسأله جدید خود چالشی در جهت مشروعیت نظم لیبرال بین الملل مورد نظر غرب به وجود آورد. در همین زمان، دستور کار جدید، این ضرورت را حس کرد که به اسلام سیاسی از یک زاویه جدید و از یک نگاه و دیدگاه به مراتب بین المللی توجه کند. برای مثال تصور جایگزین شدن اتحاد اسلامی به عنوان مدل آلترناتیو غربی مطرح گردید؛ الگویی که موجبات کالونی شدن کشورهای مسلمان خاورمیانه را به همراه داشته بود و همچنین این تقسیمات استعماری به عنوان منبع تنش در طول سالهای اخیر در بین مسلمانان شناخته شده بود.
به جهت تلاش برای بیاعتبار کردن (زیراب زدن) مشروعیت دولتهای مستعمره، اسلامگرایان بنیادهای نظام بینالملل غربی را به چالش کشیدند؛ اما فقط سرشت دولت و ساختار نظام بین الملل نبود که موجب عکس العمل اسلام گرایان شد، بلکه اسلامگرایان به اعتبار مفاهیمی چون دمکراسی و حقوق بشر که غربیها بر قسمت دیگر جهان تعلیم داده بودند، حمله کردند.
اسلامگرایان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در برابر آنچه که دکترین و قواعد دمکراتیک و حقوق بشر جهانی نامیده میشود، به مخالفت برخاستند و قواعد و دستورالعملهای اسلامی خود در مورد حقوق بشر را که سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۹۰ پذیرفته بود، توسعه دادند. اسلامگرایان دستورکار «انسان مداری» را ابزاری در دست غربیها دانستند از این رو، آن را غیرقابل قبول شمردند، چرا که ایده «انسان مداری» با رهیافت فلسفی ایشان در مورد روابط دولت ـ جامعه مغایرت دارد، چون از نظر اسلامگرایان حاکمیت در دست مردم نیست، بلکه از آن خداوند است. اصول غربی دموکراتیک، که بر فردیت تاکید دارد با این جایگاه فلسفی متضاد است؛ در نتیجه ضرورت حقوق بشر، به عنوان جزء مهم نظم نوین جهانی، به زوال روابط غرب ـ مسلمانان منجر شده است.
البته این تنشها که از اختلافات بین کشورهای اسلامی و غربی نشأت میگیرد، از سوی اسلامگرایان بهره برداری میشود: به طوری که اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل را استمرار ادامه توطئه براندازی و زدودن ارزشها و سنتهای مسلمانان میدانند. در همین زمان، یک مناظره داخلی قابل ملاحظه بین اسلامگرایان در مورد روابط بین اسلام و حکومت وجود داشته است.
برخی این گونه بحث میکنند که اسلام دیدگاه صریحی در مورد دولت اسلامی دارد. این دیدگاه که از شریعت اسلامی نشأت میگیرد بر این اعتقاد است که مفاهیم وارداتی چون دمکراسی باید طرد گردند؛ اما اسلام گرایانی نیز وجود دارند که یک ارزیابی کارکرد گرایانه از دمکراسی ارائه کردهاند این عده میگویند چارهای جز جمع بین اسلام و یک نظام سیاسی تکثرگرا وجود ندارد و حتی ادعا میکنند که اسلام و دمکراسی به طور دو جانبه به تقویت یکدیگر میپردازند.
● جنگ برای جهان اسلام
آرمانها و آمالی که اسلامگرایان به دنبال آن هستند توسط روشنفکر مسلمان دکتر نصر به صورتی مناسب خلاصه گردیده است. دکتر نصر این گونه بحث میکند که اسلامگرایان به دنبال ایجاد یک جامعه «نومراتیک» هستند که در آن مردان و زنان بر طبق اراده خداوند که در شریعت تبلور یافته زندگی میکنند. این جامعه برطبق آن دسته از تعهدات و سنت پیامبر که خود الگویی است برای زندگی همه افراد بشر، و تصویب و تدوین قوانین جامعه اسلامی شکل میگیرد.
● بنیادگرایی اسلامی در دستور کار بین المللی
گرچه اسلام سیاسی به طور مشهود غالبا در قرن بیستم ظاهر شد، اما فقط در اواخر دهه ۱۹۷۰ انگشت نمای بینالمللی شد. قبل از این، رهبران سکولار همچون انورسادات از واژه اسلامگرایان برای مقابله با رشد و نفوذ چینیها در کشورشان استفاده میکردند؛ امّا با ظهور انقلاب اسلامی در ایران، مقاومت اسلامی در افغانستان در برابر روسها، اسلام گرایان به طور موفقیتآمیز به یک تصویر بین المللی برای خودشان دست یافتند و به یک نقش فعالتری دست زدند.
راشد غنوشی، رهبر اسلامگرایان تونس، از این هم فراتر رفته و بحث جدیدی را در پاسخ به این پرسش مطرح کرده است. او میپرسد: آیا جامعه مسلمانان میتوانند در یک سیستم دمکراتیک سکولار مشارکت کنند هنگامی که از تأسیس یک سیستم دمکراتیک اسلامی عاجز هستند؟ پاسخ منفی است، چرا که یک وظیفه مذهبی (تکلیف) برای همه مسلمانان است، چه فردی و چه جمعی که مساعی خود را در جهت تأسیس یک نظام دمکراتیک اسلامی مبذول دارند. بنابراین دیدگاه، سیستم دمکراتیک غربی به عنوان یک سنگ زیر پا در جهت حرکت به تأسیس سیستم سیاسی اسلامی لحاظ میگردد. بدون لحاظ هیچ گونه سرانجامی برای مبارزه بین اشکال اسلامی و سکولار دولت. به هر حال به نظر میرسد که مناظره بر سر سازش پذیری و مسالمت اسلام با دولتهای دمکراتیک استمرار یابد. علاوه بر این، بررسیهای انجام شده درباره این مناظره این چنین نتیجه داده که پیشرفتهای دمکراتیک در خاورمیانه بدون پذیرش ابعاد اسلامی، مدت زمان زیادی امکان ادامه حیات نخواهد داشت.
برای اسلامگرایان، کنفرانس جمعیت در سال ۱۹۹۴ در قاهره و کنفرانس زنان در سال ۱۹۹۵ در چین به عنوان نوعی تسلط ارزشهای غربی بر ارزشهای مسلمانان شناخته شد، امّا از ناحیه تمام مسلمانان عکس العملی مشاهد نشده؛ برای مثال ایران یکی از کشورهای مهم اسلامی در هر دو کنفرانس شرکت کرد و با دیدگاههای خود در مورد کنترل جمعیت، تعجب بسیاری را بر انگیخت، چرا که با بسیاری از اقدامات کنترل جمعیت سازمان ملل متحد موافقت کرد و حمایت خود را از آنها اعلام نمود.
البته یک شکاف عمیق بین دیدگاههای مسلمانان و غربیها در خصوص زن باقی میماند، چرا که مسلمانان حقوق زنان را در یک متن و فضای مذهبی و با نرمهای سنتی تفسیر میکنند. از نظر مسلمانان، فمینیسم اعتقادی خطرناک و بیگانه تلقی میگردد. زنان از دید اسلام گرایان دارای جایگاه ویژه و مهمی در جامعه اسلامی هستند. به هر حال تفسیر خانوادگی و طایفهای روابط زن و مرد در اسلام که به جدا کردن زن و مرد در اماکن عمومی معتقد است، به عنوان دیدگاه مسلط در جوامع اسلامی شناخته میشود. این دیدگاه مورد تأئید و تصدیق اسلام گرایان است.
برخی تحلیلگران غربی این موضوع را طرح کردند که اکنون بنیادگرایی اسلامی برای نظام سیاسی آمریکا، جایگزین کمونیسم شده و به عنوان تهدید اصلی برای امنیت این کشور مطرح است.
به طور حتم اسلامگرایی برای مدتی موضوعی برای بحث در محافل منطقهای و بین المللی بوده است. ناتو، اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپای غربی همگی در مورد برخورد با تروریسم در اجلاس سران در مصر در سال ۱۹۹۶، به توافق رسیدند. این سران زمینه ساز فراهم شدن اولین موقعیت مناسب بودند، آن زمان که رهبران عربی و خاورمیانهای یک موضع عمومی در برابر اسلامگرایان و مخالفان روند صلح اعراب و اسرائیل که بعد از جنگ سرد آغاز شده بود، اتخاذ کردند. در ضمن، این عده مخالف روابط اسرائیل با همسایگان خود از قبیل آذربایجان، اردن، عمان، سازمان آزادی بخش فلسطین، قطر، تونس، ترکیه، ترکمنتسان و ازبکستان بودند. اسلام گرایان که آمریکا را به دلیل حمایت از سیاستهای اسرائیل در خاورمیانه سرزنش میکنند با شروع فرآیند صلح و ایجاد روابط دیپلماتیک اسرائیل با اردن و سازمان آزادی بخش فلسطین به طور عمده ناتوان شدند.
امّا تمایل رو به رشد غرب به حضور در منطقه خاورمیانه و ظهور اسلام گرایان در منطقه از زمان پایان یافتن جنگ سرد، این دیدگاه را به وجود آورد که در فقدان تهدید شوروی، نیاز به خلق یک منبع جدید خطر نظام بین المللی احساس میگردد؛ از این رو، خطر اسلام گرایان بنیادگرا به عنوان آلتوناتیو تهدید کمونیسم میتوانست این منبع تهدید را هموار سازد. ناتو تا کنون قدم هایی در جهت مقابله با تأثیر بنیادگرایی اسلامی برداشته است. به هر حال ناتو برای توسعه و پیشرفت، تمایل دارد که یک تضاد را خلق کند و لذا به این دلیل است که رهبران نظامی ناتو، اسلام گرایان را در بیثباتی منطقه خاورمیانه مقصر دانسته و آنها را به عنوان تهدید نام میبرند. و اسلامگرایان را نیز در این موضع قرار میدهند که از ایشان به عنوان تهدید نام برند و به دنبال یک استراتژی در جهت مقابله با این تهدید هستند.
● پس از جنگ سرد
از زمان پایان جنگ سرد، موارد زیادی رخ داده که گروههای قومی ـ مذهبی در تسریع یک تغییر در موازنه قدرت با دولت موفق بودهاند، از این رو دولتها اغلب در کنترل این گروهها عاجز بودهاند و این مسأله باعث رشد تنش در بین جوامع دارای اقوام و مذاهب مختلف شده است. به دنبال این مسأله، سطوح بالاتر بیثباتی داخلی و بیثباتی بین المللی رخ داده است. در همین زمان اتحادهای جهانی که قبلاً در جنگ سرد نقش داشتند و به حفظ ثبات داخلی و بین المللی کمک میکردند. مورد سؤال قرار گرفتهاند. اما موارد دیگری نیز وجود دارند؛ برای مثال فرآیند صلح اعراب ـ اسرائیل که در آن راه حلهای بین المللی مورد توجه قرار گرفته تا بتواند به نزاع و کشمکش پایان دهد؛ کشمکشی که از زمان جنگ سرد باقی مانده است. فرآیند صلح اعراب ـ اسرائیل که از مادرید (۱۹۹۱) آغاز شده، تاکنون تأثیرات مهمی بر فرصتهای اسلام گرایان گذاشته است. اسلام گرایان از ابتدای فرآیند صلح کنار گذاشته شدند و هنگامی که نتایج مثبت این روند بروز کرد به اضمحلال نزدیک شدند. به هرحال دولتهای غربی، برای تأمین موفقیتهای بلند مدت چنین صلحی، به دنبال سرکوب اسلام گرایان خواهند بود و این اقدام به ناگزیر عکس العمل سیاسی مهمّی را در برخواهد داشت. بنابراین با وجود یک صلح بین اعراب و اسرائیل، روند اسلام گرایی به زوال نخواهد رسید، چون اسلامگرایان حساس میشوند.
همچنین، پایان جنگ سرد باعث شد که نتایجی به بار آید که موجبات تقویت اسلامگرایان و دیدگاههای ایشان در جهان گردد. هم اکنون رشد حمایت از ستیز با اسلام گرایان وجود دارد. به جهت فقدان جنگ سرد و تقسیمات جنگی آن زمان، اتحادهای ضد مسلمانان در بین دشمنان سابق هم اکنون شکل گرفته است. در این راستا یک اتحاد ضد اسلام بین غرب و روسیه اسلاو ظاهر شد. توجه غرب به سیاست روسیه در چچن و مناطق مسلمان نشین شوروی سابق مثل تاجیکستان یا سیاست صربها در قبال بوسنی نمونههای این پیچیدگی اتحاد در برابر مسلمانان تلقی میشود. نخست وزیر مالزی در این خصوص میگوید:
دهها هزار مسلمان در بوسنی و هرزگوئین مورد تجاوز و وحشیگری قرار گرفتهاند. قربانگاه عظیمی به دست صربها به راه افتاده است... صربهای بوسنی آشکارا اعلام کردهاند که آنها به دنبال یک پاکسازی قومی به منظور جلوگیری از رشد ملت مسلمان در اروپا هستند... اما تا کنون و هیچ زمانی، کشتار و تروریسم اعمال شده توسط صربهای مسیحی به عنوان تروریسم مسیحی شناخته نشده است.
هر چند اتحاد مورد قبول غرب ـ اسلاو به عنوان یک جبهه ضد اسلامی ملاحظه میشود، معاهدات چینی و هندی در برابر اقلیتهای مسلمان کشورها نشان دهنده یک روند جهانی ضد اسلام است. سوزاندن مسجد در هند توسط هندوها و سیاست دهلی نو در سرکوب مسلمانان در کشمیر از سال ۱۹۹۰، نمونه دیگری از روند ضد اسلامی است.
موج دمکراتیزه شدن که بعد از جنگ سرد دنبال میشود، در تلاقی با عدم توانایی رژیمهای خاورمیانه در تکیه بر ایدئولوژی جنگ سرد و حمایت از سرکوب حرکتهای سیاسی اسلام گرایان، این فضا را برای اسلام گرایان به وجود آورده است که به اقدامات خود دست زنند و در جهت اصلاح و براندازی رژیمها تلاش کنند. بعد از سالها فساد و بیتوجهی در بسیاری از دول خاورمیانه، اسلامگرایان هم اکنون در یک وضعیت بهتر از قبل قرار دارند و راحتتر از قبل میتوانند به فریاد خواهی از دولتهای تحت سلطه اقدام کنند. در همین زمان، اسلام گرایان تقاضای کنترل جمعیت و نهاد حقوق بشر را رد کردهاند، چرا که آن را در راستای اقدامات غربی و خفه کردن اسلام میدانند. بنابراین از دید لیبرالهای غربی، جایگاه اسلام گرایی کاملاً پر از تناقضات است، اما این ارزیابی مبیّن جدایی فرهنگی دنیای غرب و اسلام میباشد.
● فرونشاندن و کنترل بنیادگرایی
کوشش برای فرونشاندن اسلام گرایی آشکارا در سازمانهای منطقهای بیشتر از سطح جهانی دنبال میگردد. سازمانهایی چون اتحادیه عرب و اتحادیه اروپا نمونهای از پی گیران این مسأله هستند. پذیرفتن نظام نامه رفتار ضد تروریست در اجلاس سران کشورهای اسلامی کازابلانکا در سال ۱۹۹۴ یک نمونه از اقدامات سازمانهای منطقهای بود.
کنفرانس وزیران کشورهای عرب در تونس (۱۹۹۵) به اقدامات چند جانبه برای پاسخ به مبارزه اسلام سیاسی و همکاریهای بین گروههای اسلامی صحه گذاشت. این اقدامات شامل توافق بر تبادل اطلاعات و تجسس در حرکتهای اسلامی و اجازه به قدرتهای امنیتی یکدیگر برای دسترسی به اطلاعات گروههای اسلامی مخالف که تهدید کننده وضع موجود بودند، میگردید. این اقدامات در گردهمایی بیست نفر از سران کشورهای عربی در اجلاس سران عرب در قاهره (۱۹۹۶) تشدید گردید. اقدام مشترک برای حذف تروریسم و خشونت سیاسی که منظور همان فعالیت اسلامی بود از سوی این گردهمایی صادر شد. دولتهای عرب و غیرعرب در سطح منطقهای نیز اقدامات خود را بر ضد اسلامگرایان توسعه دادند؛ برای مثال شرکت کنندگان در شورای همکاری خلیج فارس در طول بحران ۱۹۹۴ ـ ۱۹۹۵ بحرین از آل خلیفه حمایت کردند. این بحران را گروه اسلام گرای مخالف به وجود آورده بودند. در این خصوص گفته میشود عربستان سعودی حتی به دولت بحرین کمک نیز کرده است. به طور مشابه در چندین ملاقات و اجلاس رده بالا در سالهای ۱۹۹۵ ـ ۱۹۹۶ رهبران آسیای مرکزی، تمایل جدّی خود را به مبارزه با هر گونه چالش اسلام گرایان در آسیای مرکزی نشان دادند. برخی دولتها مثل ازبکستان و قزاقستان از این که تاجیکستان، اسلام گرایان خود را در حصار قرار داده است بسیار خوشحالند. ترکیه تنها عضو مسلمان ناتو که از پایان جنگ اول جهانی تا سال ۱۹۹۶ دارای یک دولت لائیک بوده، در اقدامات بر ضد اسلام گرایان در مناطق جنوب و شرق کشورفعال بوده است. ترکیه در این راستا سعی کرده است از همکاری جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی و رژیمهای عربی سکولار در برابر حرکتهای اسلامگرایان ترکیه بهره گیرد؛ امّا اقدامات ترکیه در حاشیه نگه داشتن اسلام گرایان با موفقیت حزب اسلامی رفاه در سال ۱۹۹۶ مورد چالش قرار گرفت.
این واقعیت آشکار شده است که از زمان پایان جنگ سرد، کشورها جهت ایجاد ارتباط با یکدیگر و نیاز همکاری بیشتر با قدرتهای خارجی میزان وسیعتری از انعطاف سیاسی در ارتباط با یکدیگر را تجربه کردند. هر چند حمایت غربیها برای حفظ متحدان خود و تقویت آنها در برابر سازمانهای اسلام گرا وجود داشته است، و هزینههای بالایی در این راستا پرداختهاند.
محاسبات استراتژیک ناتو، کشورهای مشترک المنافع روسیه و سازمان اورآسیای متحد برای امنیت و همکاری در اروپا نشان دهنده اهمیت خطر اسلام گرایی است؛ اما هیچ ابزار مستقلی برای مواجهه با نفوذ اسلام گرایان تا کنون به وجود نیامده است. در ضمن فشار مستقیم و غیرمستقیم در کشورهایی (MENA) مثل ایران و سودان که متهم به کمک و یاری اسلام گرایان هستند، در دهه ۱۹۹۰ بیشتر متجلّی بوده است. ایران از مدتها تحت فشار سیاسی و تحریم اقتصادی ایالات متحده به جهت حمایت از تروریستهای اسلام گرا بوده است سودان از سوی سازمان ملل متحد به اعمال تحریمهای سیاسی و اقتصادی مورد تهدید قرار گرفته است. این عمل به واسطه حمایت سودان از گروهها و نهضتهای اسلام گرای تندرو عرب میباشد.
این نوشتار ترجمه فصل نهم از کتاب انوشیروان احتشامی با مشخصات زیر میباشد:
Ehteshami Anoushirvan, Islamic fundamentalism and political Islam in: Brain white, Richard Litle and Michael smith(ed) Issues in world polities, Macmillan press, ۱۹۹۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست