جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
شعارهای ویژه زنان در استادیوم
«گل سوسن گل یاس; برد امروز مال ماست.» این شعار ویژهء زنان در بازی ایران با هند است; شعاری که تا کنون در استادیومهایی که تنها مردان تماشاگرش بودند شنیده نشده است.
عصر شنبه، مسابقهء فوتبال زنان ایران و هند برگزار شد و برای دومین بار زنان ایرانی توانستند بازی تیم ملی را با یک تیم خارجی از نزدیک شاهد باشند.
از اولین تجربهء حضور زنان تماشاگر در استادیوم یک سالمیگذرد. آن روز تشویقها هماهنگ نبود. شعارها همان شعارهای مردان در ورزشگاهها بود اما این بار هماهنگی را بین تماشاگران میدیدی. شعارها از قبل آماده و رنگها نیز برای به تصویر کشیدن پرچم ایران روی صورتها مهیا بود.
گروه ۲۰ نفرهای از دختران دبیرستانی با فریادهای مداوم، شادی دیگران را دو چندان میکردند. همگی پرچم ایران را در گونههایشان رنگآمیزی کردهاند و همهء دقیقههای بازی، روی سکوهای سنگی استادیوم ایستاده تشویق میکردند.عکاسی از این هیجان و از این همه رنگ ممنوع بود به همین خاطر دختران تصمیم گرفتند بیرون از استادیوم عکس بگیرند و همگی در وبلاگهایشان بگذارند.مریم یکی از این دختران از میان فریادهای ایران ایران کنار میکشد و با هیجان میگوید:«فکر نمیکردم اینقدر خوش بگذرد. همیشه از بد و بیراهگویی در استادیوم میترسیدم اما حالا این خودمان هستیم که شعارها را تعیین میکنیم.»با انگشتان رنگیاش مقنعهاش را روی سر جا به جا میکند:«تا حالا روی صورت ۱۲ نفر پرچم ایران را کشیدهام.»
شادی، همکلاسی قدیمی مریم هم برای اولین بار است به استادیوم آمده اما کاملا آماده و مجهز:«با دوستان پرچم و رنگ خریدیم و چند روز است روی شعارهایی که باید بدهیم فکر کردهایم.»
صدایش به خاطر فریادهای مداوم گرفته اما همچنان همراه با دیگران با صدای بلند تیم ملی فوتبال زنان ایران را تشویق میکند.در بین دو نیمه، نیروهای پلیس زن حفظ حجاب را به تماشاگران متذکر میشوند. مهتاب، دختر جوان از این تذکر ناراحت است:«اینجا اجازهء عکاسی و فیلمبرداری که داده نشده و تمام موبایلها را در ورودی استادیوم گرفتهاند اما نمیدانم که چرا در این شرایط هم نمیتوانیم راحت باشیم.»در این بازی حجاب بازیکنان نیز کامل بود. روسریهای سفید رنگی که محکم به سر بسته شدهاند با بلوز و شلوارهای قرمز اما تیم مقابل بدون حجاب و با شلوارک چابکتر به نظر میرسیدند. دلیل حفظ حجاب در این بازی حضور سرمربی هند; تنها مرد حاضر در استادیوم بود.
زنی میانسال شیپور سفیدرنگ را با یک فوت به صدا در میآورد. او جز شیپور و پرچم چند در قابلمه هم آورده که دست به دست میچرخد صدایش همراه با صدای کامیون مانند شیپور در فضای استادیوم میچرخد. خانهدار است و برای اولین بار در چنین جمعی حضور یافته:«ای کاش تماشاگران بیشتری به اینجامیآمدند و تیممان را بیشتر تشویق میکردند.»بدون توجه به نگاههایی که به طرف او جلب شده به دمیدن در بوقاش ادامه میدهد و با هر حملهء بازیکنان وزن سنگیناش را از سکو بلند میکند و مصممتر تشویق میکند.زنی دیگر آرام روی سکوی سنگی نشسته است:«جوان که بودم فوتبال بازی میکردم و قبل از انقلاب هم به استادیوم میرفتم.»
به گفتهء او ورود به استادیوم فوتبال و تماشای یک بازی فوتبال بدون دغدغه و بدون ترس از زن بودن برای نسل جدید آرزویی بر دل مانده است که حالا با این اتفاق اوضاع در حال تغییر است.
دخترش را نشان میدهد.۲۰ ساله است و از پنج سالگی فوتبال را شروع کرده است. دختر نزدیک مادرش میشود:«عاشق فوتبالم. یادم نمیرود که به خاطر رفتن به استادیوم موهایم را کوتاه میکردم و با لباس پسرانه همراه دو برادرم راهی استادیوم میشدم.»
به فضای امن و سالم اطرافش اشاره میکند: «استادیومهایی که تنها مردان میروند پر از فحش وناسزاست اما من به آن اهمیتی نمیدهم و علاقهام برای تماشای فوتبال را فدای این بی اخلاقیها نمیکنم.»تماشاگران از هر سن و طبقهای دیده میشوند; دختران خردسال به همراه مادرانشان و دختران دبیرستانی و دانشگاهی. عاطفهء ۱۸ ساله که از نازی آباد به ورزشگاه آرارات آمده از راه دور گلایه میکند:«از تلویزیون شنیدم که چنین مسابقهای برگزار میشود با سختی خودم را به اینجا رساندم.»
پرسان پرسان نشانی باشگاه آرارات را پیدا کرده اما نگران بود که شب چگونه به خانهاش در جنوب تهران برسد.زنی مسن هم از درمانگاه یک راست به ورزشگاه آمده است:«از میدان صادقیه تا اینجا آمدهام تا از نزدیک یک مسابقهء فوتبال را تماشا کنم. مردان که ما را در استادیوم راه نمیدهند پس نباید این فرصت را از دست بدهیم.» همان لحظه یکی از بازیکنان تیم فوتبال زنان ایران به دروازهء حریف نزدیک میشود و زن حرفهایش را قطع میکند و ذکر میگوید.
«خدا کند ورزش زنان با همین پوششهای اسلامی یک تکانی بخورد.» زن ۳۰ سالهای که پرچم ایران را به عنوان روسری بر سر کرده با انگشت اشاره به پوشش اعضای تیم ملی میگوید:«باور کنید دویدن با این پوشش سخت است.»۱۱ نفر با لچکهای سفیدرنگ و بلوز و شلوار قرمزرنگ نمایندهء ایران بودند و با همین پوشش تا آخرین توان دویدند. آنها بارها در مصاحبههایشان تاکید کردهاند که این نوع پوشش نمیتواند از انگیزهء آنها کم کند.در میان جمعیت زنی نیز دایم به این سو و آن سو میرود و دیگران را ترغیب میکند. خود را مادر شماره ۹ (نسیم غلامی) معرفی میکند. یا علی مددگویان به دخترش که حالا چشمش در اثر ضربه آسیبدیده اشاره میکند:«هشت سال است که فوتبال بازی میکند و دو سال است که به عضویت تیم دانشگاه آزاد درآمده است.
بارها مصدوم شدنهای نسیم را دیدهام اما خوب میدانم که ورزش حرفهای به همین سادگی نیست و باید هزینه داد.»فریادهای ایران ایران بلند میشود و دقایق آخر بازی تیم ایران با زدن چهارمین گلش تیم پرسابقهء هند را شکست میدهد و برای اولین بار به مسابقات جام ملتهای آسیا راهمییابد.شعارها تا آخرین لحظهها ادامه داشت و زمزمههایش پشت در سبز رنگ باشگاه آرارات کشیده شد. دختران دسته جمعی با صورتهای رنگی که حالا رنگهایش قاطی شده است در خیابان عکس میگیرند تا در وبلاگهایشان بگذارند.
فریده غائب
منبع: سایت کانون زنان ایرانی
www.irwomen.net
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست